.
مرحوم حجت الاسلام ؛ عارف واصل؛ شیخ
علی مقدادی فرزند آیت الله شیخ حسنعلی
مقدادی نخودكى
یک سال به خاطر کارم در مشهد زندگی کردم. یک کار پیمانکاری برای بازسازی تعدادی دامپتراک ( کامیونهای سنگین معدنی) گرفته بودم. خانه ای که برای کارگرهام اجاره کرده بودم متعلق به نوه دختری آقای نخودکی بود.
ایشان تعریف می کرد که :
روزی ، دایی من یعنی آقای مقدادی در خیابان می رفت که چشمش به یک کالسکه می افتد. یک لحظه می بیند که زن زیبایی پوشیه صورتش را در داخل کالسکه برداشته است و ایشان چشمش به صورت آن زن می افتد.
بعد که پیش پدرش می آید ، مرحوم نخودکی می پرسد : علی. دنبال چیزی می گشتی؟(یعنی چرا چشمات هرز می گشت) . از آن زمان به بعد ، ایشان مدام چشمانشان رو به زمین بود.
🔰
کتاب نشان از بی نشان ها تالیف ایشان هست. سال ۱۳۸۸ دعوت حق را لبیک گفتند. پیکر ایشان طبق وصیت شان در کنار ابوعلی فارمدی عارف قرن پنجم به خاک سپرده شد که در روستای فارمد انتهای جاده سیمان مشهد قرار دارد. ایشان وصی پدرشان مرحوم حاج شیخ حسنعلی نخودکی بودند. عارف کامل و استاد مسلّم علوم غریبه آیت الله سید حجت هاشمی خراسانی نوه دختری حاج شیخ حسنعلی نخودکی و خواهر زاده ایشان می باشند. 👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻ویدئویی بینظیر از تقارن قله دماوند و کهکشان راه شیری
🔹تصویربردار این ویدئو نوشته که برای ثبت آن ۲ سال تلاش کرده است تا دماوند و کهکشان راه شیری با هم از پشت ابرها بیرون بیایند.
🔸عماد نعمتالله نوشت امیدوارم این ویدئو دیده شود
💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرچ کنید
ایشون حیدر یغما شاعر نیشابوری خشتمال هست.
خدا رحمتش کنه
دیوان شعرش هم چاپ شده.
واقعا خدا ذوق شعری عالی + صدا و حنجره به این مرد ساده و صمیمی داده
خدا رحمتش کنه
💠
(بیوگرافی)
شادروان حیدر یغما نیشابوری ـ معروف به (شاعر خشتمال) در 20 دی ماه 1302 ـ در خانوادهای تهیدست، زاده شد. با این که اجداد او اهل خور و بیابانک اصفهان بودند، حیدر فرزند کشور و محمدِ یغما از مهاجران خور و بیابانک اصفهان که دو نسل قبل تر از حیدر، به خراسان آمدند و در بازگشت درماندن و هر طایفهای به گوشهای رفت و حیدر بیک (جد مادری حیدر یغما) در سمت صومعه که روستای کوچکی در شمال نیشابور بود، ساکن شد.
یغما نیز با توّجه به پیشهی خانوادگی، ناگزیر به کار سخت برای به دست آوردن درآمد بود، تا جایی که از رفتن به مدرسه بازماند و تا میانسالی خواندن و نوشتن نمیدانست. با این وجود، از دوران کودکی دلبستگی فراوانی به شعر و شعرگویی داشت. او شعرهای شاعرانی همچون فردوسی و داستانهایی مانند امیرارسلان نامدار را در کودکی شنیده بود و به خوبی به یاد داشت. او در جوانی به نیشابور کوچ کرد و در 30 سالگی ازدواج کرد و یکی دو سال دیگر فارسی را آموخت. او به انجمنهایی میرفت که در آنجا با ادبپیشگان و شعرشناسان آشنایی پیدا کرد. آنها با شنیدن شعرهای او که برخاسته از ذوقش بود او را در شعرسرایی راهنمایی میکردند.
او در بیشتر دوران زندگیاش به خشتمالی و بیل زدن مشغول بود و در سالهای واپسین نیز به کشاورزی و کارگری اشتغال داشت. چون از وزن و قافیه چیزی نمیدانست شعرهایش ایرادهای بسیاری داشت.
سرانجام یغما در 2 اسفند 1366 درگذشت. یغما در شادیاخ، میان راه آرامگاه خیام و عطار به خاک سپرده شد و آرامگاهی در آنجا برای او ساختهاند.
💠