ماری وارد یک کارگاه نجاری شد. همینطور که داشت از گوشه نجاری عبور می کرد تنش به لبه یک اره برخورد کرد و کمی زخمی شد. مار فورا برگشت و اره را گاز گرفت. با گاز گرفتن اره، دهان مار به شدت زخمی شد. سپس بدون اینکه متوجه شود که دقیقا چه اتفاقی دارد می افتد، نتیجه گرفت که اره دارد به وی حمله می کند. پس تصمیم گرفت که با تمام قدرت دور اره حلقه زده و با فشار آن را خفه کند. مار در انتها توسط اره کشته شد.
گاهی اوقات واکنش ما تماما از روی عصبانیت است. تنها به این فکر می کنیم که به کسی که به ما آسیب زده، آسیب بزنیم، درحالی که آسیب اصلی به خود ما وارد می شود. برخی اوقات باید در زندگی برخی چیزها را نادیده بگیریم. مانند برخی افراد، یا توهین ها را. چون ممکن است که عواقب آن برگشت ناپذیر و فاجعه انگیز باشد.
💠
Vafat_Hazrat_om-albanin_Mirzamohamadi_1401.mp3
4.28M
🏴
السَّلامُ عَلَیکِ یَا زوجة امیرالمومنین و یا فَاطِمَةَ ،المُلَقَّبةُ بِأُمّ البَنِین
تا که سائل میرسد خجالت میکشد
چون که دیگر نیست آب آور خجالت میکشد..
◼️روضه وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها و توسل به حضرت سیدالشهدا و حضرت اباالفضل العباس علیهما السلام
#پیشنهاد_دانلود
#میرزامحمدی
4_321818832882630909.mp3
14.37M
سالروز وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها را خدمت امام زمان علیه السلام و شما همراهان گرامی تسلیت عرض می کنم
🏴#وفات_حضرت_ام_البنین_س
🏴#ترکی
🎤مداح :حاج محمد باقر منصوری
قدم اگر خمید، فدای سر حسین
جانم به لب رسید، فدای سر حسین
ام البنین سابق این شهر عاقبت
شد مادر شهید، فدای سر حسین
یک چند وقتی است در این شهر هیچ کس
لبخند من ندید، فدای سر حسین
هر جملۀ بشیر مرا پیر کرده است
مویم شده سفید، فدای سر حسین
گلچین چهار تا گل گلخانۀ مرا
چه وحشیانه چید، فدای سر حسین
هر شب به یاد عمر کم ناز دانه ها
اشکم به رخ چکید، فدای سر حسین
هر شب به یاد تشنگی کودک رباب
خواب از سرم پرید، فدای سر حسین
عباس پاسبان حرم شد به جای من
دستش اگر برید، فدای سر حسین
گویند جا شده به مزار محقری
آن قامت رشید، فدای سر حسین
شاعر: محمد حسین رحیمیان
بدون ماه قدم می زنم سحر ها را
گرفته اند از این آسمان قمرها را
چقدر خاک سرش ریخته است معلوم است
رسانده است به خانم کسی خبرها را
نگاه کن سرِ پیری چه بی عصا مانده
گرفته اند از این پیر زن پسر ها را
چه مشکل است که از چهار تا پسرهایش
بیاورند برایش فقط سپرها را
نشسته است سر راه ، روضه می خواند
که در بیاورد آه ...آه رهگذرها را
ندیده است اگر چه ولی خبر دارد
سر عمود عوض کرده شکلِ سرها را
کنار آب دو تا دست بر رویِ یک دست
رسانده است به ما خانم، این خبرها را
بشیر آمد و گفتی که از حسین بگو!
ز عون دم زد و گفتی که از حسین بگو!
ستاره بودی و یکدفعه آفتاب شدی
برای خانه یِ مولا که انتخاب شدی
به خانۀ ولی اللهِ اعظم آمدی و
دلیلِ عزّت قومِ بنی کِلاب شدی
به جایِ اینکه شوی مدّعیِ همسری اش
کنیزِ حلقه به گوشِ ابوتراب شدی
تنورِ خانه یِ حیدر دوباره گرم شد و
برای چرخشِ دستار ، انتخاب شدی
چهار تا پسر آورده ای برای علی
که جایِ فاطمه، ام البنین خطاب شدی
اگر چه ضربِ غلافی به بازویت نگرفت
میان کوچه به دیوار زانویت نگرفت...
تو را به قصد جسارت کسی اسیر نکرد
به چادرِ عربیِ تو خار ، گیر نکرد
تو را که فرق علی دیده ای و خونِ حسن
به غیر کرب وبلا هیچ چیز پیر نکرد
به احترامِ همان تکّه بوریا دیگر
زمینِ خانه ی تو نیّتِ حصیر نکرد
از آن زمان که شنیدی خزانِ گلها را
هوایِ کوی تو باغِ دل پذیر نکرد
چه خوب شد که نبودی و کربلا بینی
که دستِ دشمنِ دون، رحم بر صغیر نکرد
🔴 قـالَ النّبِيّ صلي الله عليه و آله:
اِنَّ مِنْ اَشْراطِ القِيامَةِ اِضاعَةُ الصَّلاةِ وَ اتِّباعُ الشَّهَواتِ وَالْمَيْلُ مَعَ الاَهْواءِ وَ تَعْظيمُ الْمالِ وَ بَيْعُ الدُّنيا بِالدّينِ، فَعِنْدَها يُذابُ قَلْبُ المُؤمِنِ فِى جَوفِهِ كَما يُذابُ الْمِلْحُ فِى الماءِ مِمّا يَرى مِنَ الْمُنْكَرِ فَلا يَسْتَطيعُ اَنْ يُغَيِّرَهُ.
🔴 پيامبراكرم (صلي الله عليه و آله) در سخنرانى خويش در حجّه الوداع، فرمود :
از نشانه هاى فرا رسيدن و نزديك شدن قيامت، تباه ساختن نماز، پيروى از شهوتها، تمايل به هوسها، بزرگداشت ثروت و فروختن دين به دنياست. در آن شرايط، همچنان كه نمك در آب حل مى شود، قلب مؤمن در درونش آب مى شود، به خاطر منكراتى كه مى بيند و توانِ تغيير دادن ندارد.
📚 وسائل الشيعه، ج 11، ص 276