غزلی بسیار زیبا از علامه طباطبایی :
مهر خوبان دل و دین از همه بی پروا برد
رخ شطرنج نبرد آنچه رخ زیبا برد
تو مپندار که مجنون سر خود مجنون گشت
از سمک تا به سماکش کشش لیلا برد
من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه
ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد
من خسی بی سرو پایم که به سیل افتادم
او که می رفت مرا هم به دل دریا برد
جام صهبا زکجا بود مگر دست که بود
که به یک جلوه دل و دین زهمه یکجا برد
خم ابروی تو بود و کف مینوی تو بود
که درین بزم بگردید و دل شیدا برد
خودت آموختی ام مهر و خودت سوختی ام
با برافروخته رویی که قرار از ما برد
همه یاران به سر راه تو بودیم ولی
غم روی تو مرا دید و ز من یغما برد
همه دلباخته بودیم و هراسان که غمت
همه را پشت سر انداخت مرا تنها برد
عاشق همه دم فکر غم دوست کند
معشوق کرشمه ای که نیکوست کند
ما حرم و گنه کنیم و او لطف و کرم
هرکس چیزی که لایق اوست کند
ابوسعید ابوالخیر
▫️▫️
و قاف
حرف آخر عشق است
آنجا که نام کوچک من
آغاز می شود !
#قیصر امین پور
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
⭕️👌تلنگر 🔰
🔘 @talangorz
7.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دکلمه شنیدنی تجربه گر کودک !
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
⭕️👌تلنگر 🔰
🔘 @talangorz