eitaa logo
کانال حوزه علمیه طالبیه تبریز
2.3هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
316 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
👤 سپر بلای شیعه! ✅از امام موسى بن جعفر(ع) نقل شده است که فرمودند : 📋《إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ غَضِبَ عَلَى الشِّيعَةِ فَخَيَّرَنِي نَفْسِي أَوْ هُمْ فَوَقَيْتُهُمْ وَ اللَّهِ بِنَفْسِي》 ♦️خداوند عزوجل بر شيعیان غضب كرد، پس مرا مخيّر ساخت كه يا من و يا آنها فدا شويم، به خدا من با دادن جان خودم ايشان را حفظ كردم.(۱) 👤مرحوم علامه مجلسى در شرح این روایت می نویسد : غضب خدا بر شيعه يا براى اين بود كه ايشان تقيه را از دست دادند و امامت آن حضرت(ع) را فاش كردند. پس خليفه وقت هارون الرشيد چاره‏ ای نداشت، جز اينكه يا شيعيان را تعقيب كند و بكشد و يا آن حضرت(ع) را زندانى و مسموم كند، و حضرتش سلامت شيعه را به قيمت جان خود خريد. يا آنكه علت غضب خدا اين بود كه شيعيان از آن حضرت(ع) اطاعت و پیروی خالصانه نكردند در نتیجه خداى تعالى آن حضرت را مخير ساخت كه يا بر علیه هارون قیام کند و جماعتى از شيعیان کشته شوند و يا گوشه‏ گيرى كند و تن به زندان و شهادت دهد.(۲) 📚منابع : ۱)الكافی مرحوم کلینی، ج‏۱، ص۲۶۰ ۲)مراة العقول مجلسی، ج۳، ص۱۲۷ @talebieh_tabriz
ماجرای و صفوان جمّال :👇 ✅صفوان بن مَهران شتران زیادی داشت که از کرایه دادن آنها، معیشت و زندگی خود را می‌گذراند و از همین جهت به او جمّال می‌گفتند. نقل می کند که؛ روزی خدمت حضرت امام موسی کاظم(ع) رسیدم. آن حضرت(ع) به من فرمود : 📋«یَا صَفْوَانُ! کُلُّ شَیْ‏ءٍ مِنْکَ حَسَنٌ جَمِیلٌ مَا خَلَا شَیْئاً وَاحِداً!» ♦️ای صفوان! همه چیزِ تو خوب و نیکو است جز یک چیز! سؤال کردم : فدایت شوم آن چیست؟ امام(ع) فرمود : 📋«إِکْرَاؤُکَ جِمَالَکَ مِنْ هَذَا الرَّجُلِ یَعْنِی هَارُونَ!» ♦️اینکه شتران خود را به این مرد (یعنی هارون خلیفه وقت) کرایه می‌دهی! عرض کردم : 📋«وَ اللَّهِ مَا أَکْرَیْتُهُ أَشَراً وَ لَا بَطَراً وَ لَا لِلصَّیْدِ وَ لَا لِلَّهْوِ وَ لَکِنِّی أَکْرَیْتُهُ لِهَذَا الطَّرِیقِ(یَعْنِی طَرِیقَ مَکَّةَ) وَ لَا أَتَوَلَّاهُ بِنَفْسِی وَ لَکِنِّی أَبْعَثُ مَعَهُ غِلْمَانِی» ♦️به خدا سوگند! من از روی حرص و سیری و لهو چنین کاری نمی‌کنم. چون او به راه حج می‌رود، شتران خود را به او کرایه می‌دهم. خودم هم خدمت او را نمی‌کنم و همراهش نمی‌روم، بلکه غلام خود را همراه او می‌فرستم. امام(ع) فرمود : 📋«یَا صَفْوَانُ! أَ یَقَعُ کِرَاؤُکَ عَلَیْهِمْ؟!!» ♦️آیا از او کرایه طلب داری؟ گفتم : فدایت شوم. آری! امام(ع) فرمود : 📋«أَ تُحِبُّ بَقَاءَهُمْ حَتَّى یَخْرُجَ کِرَاؤُکَ؟» ♦️آیا دوست داری او باقی باشد تا باقی کرایه ات را به تو برسد؟ گفتم : آری! امام(ع) فرمود : 📋«مَنْ أَحَبَّ بَقَاءَهُمْ فَهُوَ مِنْهُمْ وَ مَنْ کَانَ مِنْهُمْ کَانَ وَرَدَ النَّارَ!» ♦️کسی که دوست داشته باشد بقای آنها را، از آنان خواهد بود و هر کس از آنان (دشمنان خدا) باشد، جایگاهش جهنم خواهد بود. صفوان می گوید : 📋«فَذَهَبْتُ فَبِعْتُ جِمَالِی عَنْ آخِرِهَا» ♦️بعد از این گفتگو با امام کاظم(ع)، تمامی شتران خود را فروختم. وقتی این خبر به هارون رسید، او مرا خواست و به من گفت : به من گزارش داده‌اند که تو شترهای خود را فروخته‌ای، چرا این کار را کرده ای؟!! گفتم : آری! فروختم. چون پیر و ناتوان شده‌ام و غلامانم از عهده این کار برنمی‌آیند! هارون عصبانی شد و گفت : 📋«هَیْهَاتَ! هَیْهَاتَ! إِنِّی لَأَعْلَمُ مَنْ أَشَارَ عَلَیْکَ بِهَذَا أَشَارَ عَلَیْکَ بِهَذَا مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ!» ♦️هرگز! هرگز! می‌دانم که تو به اشاره موسی بن جعفر(ع) شتران خود را فروخته ای! به او گفتم : 📋«مَا لِی وَ لِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ؟!!» ♦️من را با موسی بن جعفر چکار؟!! هارون گفت : 📋«دَعْ هَذَا عَنْکَ! فَوَ اللَّهِ لَوْ لَا حُسْنُ صُحْبَتِکَ لَقَتَلْتُکَ» ♦️بس است دیگر! به خدا قسم! اگر حق مصاحبت تو با من نبود، تو را می‌کشتم.(۱) 📚منبع : ۱)رجال الکشّی، ج۲، ص۷۴۰، ح۸۲۸ @talebieh_tabriz
بلعیده شدن ساحر توسط شیر روی پرده با اشاره !👇 ✅نقل است که؛ روزی هارون الرشید جمعی از نزدیکان خود را برای صرف غذا دعوت کرد. از طرفی هارون الرشید به دنبال کسی می گشت که بتواند به کمک او احترام و منزلت موسی بن جعفر(ع) را کم کند و ایشان را در مجلس خجالت زده نماید. به همین دلیل از امام موسی کاظم(ع) نیز درخواست نمود تا در این میهمانی شرکت کند. امام(ع) نیز دعوت او را پذیرفت و بر سر سفره غذا، پیش سایر میهمانان نشست. هارون طبق نقشه ای از پیش تعیین شده، شخص شیّاد و جادوگری را به این میهمانی دعوت کرده بود تا سر سفره، کارهای مضحک و خنده داری علیه امام کاظم(ع) انجام دهد تا ایشان را نزد میهمانان بازیچه قرار داده، به خیال خودش، امام(ع) را دست بیندازد. وقت غذا فرا رسید و سفره را پهن کردند و هر کس در جای خودش قرار گرفت. 📋«فَلَمَّا أُحْضِرَتِ اَلْمَائِدَةُ عَمِلَ نَامُوساً عَلَى اَلْخُبْزِ فَكَانَ كُلَّمَا رَامَ أَبُواَلْحَسَنِ(ع) تَنَاوُلَ رَغِيفٍ مِنَ اَلْخُبْزِ طَارَ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ» ♦️وقتی سفره را پهن کردند، جادوگر بر نان جادویی خواند که هر وقت امام کاظم(ع) می خواستند قطعه نانی را بردارند، نان از مقابل حضرت(ع) بلند می شد.[پرواز می کرد.] هارون از شوق در جای خود آرام و قرار نداشت و می خندید. امام کاظم(ع) که فهمیده بود منشأ این توطئه از کجاست، به پرده ای که نقش شیری در آن نقش بسته بود، اشاره کرد و فرمود : 📋«يَا أَسَدُ! خُذْ عَدُوَّ اَللَّهِ!» ♦️ای شیر! این دشمن خدا را بگیر![نابود کن!] راوی می گوید : 📋«فَوَثَبَتْ تِلْكَ اَلصُّورَةُ كَأَعْظَمِ مَا يَكُونُ مِنَ اَلسِّبَاعِ فَافْتَرَسَتْ ذَلِكَ اَلْمُعَزِّمَ فَخَرَّ هَارُونُ وَ نُدَمَاؤُهُ عَلَى وُجُوهِهِمْ مَغْشِيّاً عَلَيْهِمْ فَطَارَتْ عُقُولُهُمْ خَوْفاً مِنْ هَوْلِ مَا رَأَوْهُ فَلَمَّا أَفَاقُوا مِنْ ذَلِكَ» ♦️عکس به صورت یک شیر درنده بسیار بزرگ در آمد و آن مرد جادوگر را از هم درید و هارون و اطرافیانش از ترس آنچه دیده بودند بیهوش شدند، و روی زمین افتادند. وقتی به هوش آمدند هارون به امام کاظم(ع) گفت : شما را قسم می دهم به حقی که بر شما دارم از این عکس بخواهید آن مرد را برگرداند. امام کاظم(ع) فرمود : 📋«إِنْ كَانَتْ عَصَا مُوسَى رَدَّتْ مَا اِبْتَلَعَتْهُ مِنْ حِبَالِ اَلْقَوْمِ وَ عِصِيِّهِمْ فَإِنَّ هَذِهِ اَلصُّورَةَ تَرُدُّ مَا اِبْتَلَعَتْهُ مِنْ هَذَا اَلرَّجُلِ» ♦️اگر عصای موسی(ع) آن عصاها و طناب هایی را که بلعیده بود برگرداند، این عکس نیز آن مرد را نیز بر می گرداند.(۱) 📚منبع : ۱)عيون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۹۵ @talebieh_tabriz
روحیه جهادی و انقلابی‌گری امام کاظم علیه‌السلام ✅زندگی امام موسی‌ بن‌ جعفر(ع) یک زندگی شگفت‌آور و عجیبی است. اولاً در زندگی خصوصی موسی‌ بن‌ جعفر(ع) مطلب برای نزدیکان آن حضرت روشن بود. هیچ‌کس از نزدیکان آن حضرت(ع) و خواص اصحاب آن حضرت(ع) نبود که نداند موسی‌ بن‌ جعفر(ع) برای چی دارد تلاش می‌کند و خود موسی‌ بن‌ جعفر(ع) در اظهارات و اشارات خود و کارهای رمزی‌ای که انجام می‌داد، این را به دیگران نشان می‌داد؛ حتی در محل سکونت، آن اتاق مخصوصی که موسی‌ بن‌ جعفر(ع) در آن اتاق می‌نشستند، این‌جوری بود که راوی که از نزدیکان امام(ع) هست، می‌گوید من وارد شدم، دیدم در اتاق موسی‌ بن‌ جعفر(ع) سه چیز است : یک لباس خشن، یک لباسی که از وضع معمولی مرفه عادی دور هست؛ یعنی به تعبیر امروز ما می‌شود فهمید و می‌شود گفت لباس جنگ. این لباس را موسی‌ بن‌ جعفر(ع) آن‌جا گذاشتند؛ نپوشیدند؛ به‌صورت یک چیز سمبولیک. بعد «و سیفٌ معلّقَ»؛ شمشیری را آویختند؛ معلق کرده‌اند؛ یا از سقف یا از دیوار. «و مصحف»؛ و یک قرآن!(۱) ببینید چه‌چیز سمبلیک و چه نشانه‌ زیبایی است! در اتاق خصوصی حضرت(ع) که جز اصحاب خاص آن حضرت(ع)، کسی به آن اتاق دسترسی ندارد، نشانه‌های یک آدم جنگیِ مکتبی مشاهده می‌شود. شمشیری هست که نشان می‌دهد که هدف، جهاد است. لباس خشنی هست که نشان می‌دهد وسیله‌ زندگی خشونت‌بار رزمی و انقلابی است و قرآنی هست که نشان می‌دهد هدف این است؛ می‌خواهیم به زندگی قرآنی برسیم با این وسائل، و این سختی‌ها را هم تحمل کنیم. اما دشمنان امام موسی بن جعفر(ع) هم این را حدس می‌زدند.(۲) 📚منابع : ۱)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۸، ص۱۰۰ ۲)انسان ۲۵۰ ساله مقام معظم رهبری، ص۲۹۲ @talebieh_tabriz
مراسم سینه زنی و عزاداری بمناسبت ۲۵رجب سالروز شهادت حضرت امام موسی بن جعفر علیهماالسلام حوزه علمیه طالبیه تبریز @talebieh_tabriz
کانال حوزه علمیه طالبیه تبریز
منظور از فرقه «واقفیه» چیست؟👇 #امام_موسی_کاظم_علیه_السلام @talebieh_tabriz
✍پاسخ : «واقفیه» نام گروهی از شیعیان است، که بر امامت امام موسی کاظم(ع) توقف کردند و از اعتراف به امامت امام رضا(ع) سرباز زده و معتقد بودند که امام کاظم(ع)، مهدی موعود است، که در غیبت به سر می‌برد و رجعت خواهد کرد. همچنین گروهی از شیعیان که بر امامت امام حسن عسگری(ع) توقف نموده و وی را مهدی موعود دانستند نیز واقفه گفته می‎شود. اخبار و نصوص متعددی وجود دارند که تأکید می‌‏کنند علت توقف این گروه در امامت موسی بن جعفر(ع)، فریفته شدن به اموال و ثروت‏‌های فراوانی بود که در نزد آنان جمع شده بود و همچنین شبهه‏‌های اعتقادی که‌گاه در اثر القاء اندیشه‏‌های نو پدید و‌ گاه به سبب برداشت‏‌های نادرست از برخی مبانی و مصادر عقیدتی پدید می‌آمدند، در شکل‏ گیری و زمینه‏ سازی حرکت واقفیه مؤثر بودند. ♦️‏پس از شهادت حضرت موسی بن جعفر(ع)، با توجه به شرایط و موقعیت خاصّ حاکم بر این دوره، شیعیان و اصحاب آن حضرت(ع) در مسئله امامت و جانشینی ایشان به دو دسته تقسیم شدند : 1⃣یک گروه که بخش اعظم شیعیان را شامل می‌‏شد، با توجه به وصیت امام(ع) و دلایل و شواهد کافی، امامت فرزند ایشان، علی بن موسی الرضا(ع) را پذیرفتند و وی را به عنوان امام هشتم تأیید نمودند. این دسته که بزرگان اصحاب امام کاظم(ع) را هم شامل می‌شد به نام قطعیه مشهور شدند. 2⃣امّا گروه دیگری از اصحاب امام هفتم‏(ع) بنا به دلایلی، از اعتراف به امامت علی بن موسی الرضا(ع) و یا هر کس دیگری سرباز زده و در امامت حضرت موسی بن جعفر(ع) توقف کردند. آنان اظهار می‌داشتند که موسی بن جعفر(ع) آخرین امام است و کسی را به امامت تعیین نکرده و یا دست‏ کم ما از آن آگاه نیستیم. این گروه که به سبب طرح عقاید مختلفی به چند شاخه قابل تقسیم هستند واقفیه نامیده شدند و نام دیگر واقفیه ممطوره می باشد. 📚منبع: فرق الشیعه نوبختی، ج۱، ص۲۴۵ @talebieh_tabriz
🔻من این جمله از امام علی علیه السلام را خوب به خاطرم سپرده ام که گفت: دو روز در زندگی انسان هست، روزی که در آن مرگ سرنوشت تو نیست، و روزی که مرگ سرنوشت توست. 🔻من از روز اول نمیترسم چون مرگ سرنوشتم نیست پس کسی نمی تواند به من آسیبی برساند. از روز دوم هم نمیترسم چون اگر تقدیرم باشد نمی توانم از آن جلوگیری کنم. "" @talebieh_tabriz