eitaa logo
تلخیص الکتب.
1.7هزار دنبال‌کننده
58 عکس
13 ویدیو
3 فایل
خلاصه کُتُب نحوی با روشی ساده و قابل درک.
مشاهده در ایتا
دانلود
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. 🔹زیادةٌ و تفصیل🔹 💥بعضی از علمای علم نحو،افعال قلوب را به چهار دسته تقسیم میکنند،گرچه ما سابقا گفتیم دو قسم هستند واین دو قسم بودن بهتر است. ۱.یقین به تنهایی،وَجَدَ،تَعَلَّمَ،دریٰ،الفیٰ و جَعَلَ. ۲.رجحان به تنهایی،جَعَلَ،حجا،عَدَّ،زَعَمَ هَبْ. ۳.برای هر دو ولی غالبا یقین رأیٰ و عَلِمَ. ۴.برای هر دو ولی غالبا رجحان،ظَنَّ،خالَ و حَسِبَ. 💥نکاتی در خصوص این افعال عَلمَ دو مفعولی،در موارد زیر به یک مفعولی است. 🔹۱-درصورتی که مصدرِ"مفعول دوم" اضافه شود به مفعول اول،مثل"علمتُ تحرُّکَ الکواکبِ" که در اصل"علمتُ الکواکبَ متحرکةٌ" بوده. فوق مختص به عَلِمَ نیست بلکه در جمیع افعال قلوب جریان دارد. 🔹۲-در صورتی که به معنای عَرِفَ باشد مثل"علمتُ الخبر" "عَلِم"َبه معنای إنشقَّ باشد لازم است مثل "علم البعیرُ" 💥اما"رایٰ' در موارد زیر دو مفعولی است. 🔹‌۱-در صورتی که به معنای علم یا ظن باشد،مثلِ این قول خدای تعالی"إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَ نَراهُ قَرِيباً"،ماده "رأی" در اولی به معنای ظن،در دومی به معنای علم است. 🔹۲-در صورتی که به معنای خواب دیدن باشد،مثل"کنت نائماً و فرایتُ الصدیقَ مسرعاً الی القطار". به معنای فهم و ابداء عقلی باشد گاه دو مفعولی و گاه یک مفعولیست،مثل"یختلف الاطباءُ فی امرِالقهوةِ فواحدٌ یراها ضارَّةً و و آخر یراها مفیدَةً"یا"فواحد یری ضررَها و آخر یری افادتَها". ،در موارد زیر"یک مفعولی'است 🔹۱-در صورتی که به معنای"اصابَ ریئتَه" باشد،مثل"انطلق السهمُ فرأی الغزالةَ". 🔹۲-در صورتی که به معنای دیدن با چشم باشد"رأیتُ النَجمَ". ،به معنای"اخبرنی"است که گاه دومفعولی و گاه یک مفعولیست وأُرَیٰ مضارع مجهولی ست،به معنای أَظُنُّ،مثل"کُنْتُ أُریٰ الرحلةَ متبعةً" تری در صورتی که الفش حذف شده است،بعد از "لا" یا"لو"آمده،و به معنای"لا سیما"است،مثل"کرمتُ الضیوفَ لو ترما علیٌ". جلد دوم وافی صفحه ۱۴ تا ۱۸ https://eitaa.com/joinchat/2729246727C8ff5234cd0
📣عَونُکَ للضَّعیفِ مِنْ أَفْضَلِ الصَّدَقَةِ. به ناتوان از بهترین صدقه هاست. 📚تحف العقول عن آل الرسول صفحه ۹۱۲ ◾️شهادت امام کاظم،موسی بن جعفر،باب الحوائج(علیه السلام)،تسلیت باد. https://eitaa.com/joinchat/2729246727C8ff5234cd0
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. 💥ادامه نکات افعال قلوب. 🔹وَجَدَ،در صورتی که به معنای"لَقَیٰ" و"صادَف"باشد،یک مفعولی است،مثلِ"وجدْتُ القلمَ"و در صورتی که،به معنای"استغنیٰ"باشد،احتیاجی به مفعول ندارد؛مثل"وَجَدَ الأبیٌ بِعملِه". 🔹دری،اکثر استعمالش به صورت لازم است،و با حرف جر"باء"متعدی میشود،مثلِ"دریتُ بالخبر السارِ"،و اگر همزه تعدیه بر این فعل مقدم شود،متعدی به یک مفعول میشود،مثل"أَدریتُکَ بالخبر السارِ" و همچنین یک مفعولی است اگه به معنای"خَدَعَ"باشد،مثل"دریتُ الصیدَ" 🔹تَعَلَّم،در صورتی که به معنای"إعْلَمْ"باشد،جامد و دو مفعولی است و در صورتی که به معنای"تَعَلَّمْ"باشد مشتق و یک مفعولی است،مثل"تَعَلَّمْ فنونَ الآداب" 🔹ألقی،اگر به معنای لقیٰ،باشد یک مفعولی است،مثلِ"غاب عصفوریُّ ثم ألقیتُه". ،در صورتی که به معنای"عَدَّ"باشد،یک مفعولی است،مثل"حَسِبْتُ النقودَ التی معی"و در صورتی که به معنای"صارَ ذابیاضٍ" باشد،لازم است،مثلِ"حَسِبَ الغلامُ". ،اگر به معنای"أَوجَدَ و خَلق"یا "فَرَضَ و أَوجَبَ"باشد،یک مفعولی است،مثلِ"جَعَلَ اللهُ الشمسَ" و"‌جَعلتُ للحارسِ اجراً". اول در معنای"خَلَقَ"و مثال دوم در معنای"فَرَض"َاستعمال شده است. ،در صورتی که فعل امر از ریشه"هَبة"باشد یک مفعولی است مثل"هَبْ بعضَ المالِ للهِ" و همچنین است اگر امر از ریشه"هیبة"باشد،مثلِ"هَبْ ربَّک فی کل ما تقدم علیه من عملٍ". جلد دوم وافی،صفحه ۱۸ تا ۲۰ https://eitaa.com/joinchat/2729246727C8ff5234cd0
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. 💥شرط عمل کردن این افعال ناسخه،این است که مبتدا شرایط"نسخ" را داشته باشد. دانست نواسخ با"انواع مختلفش"،بر موارد زیر داخل نمیشوند. ✔️۱.مبتدایی که دائما صدارت طلب است،مثلِ"اسماء شرط،اسماء استفهام،کم خبریه،مبتدایی که همراه لام ابتداست" بین صدارت طلب ها،ضمیر شان استثناء شده است و دخول نواسخ بر او جایز است. شدن نواسخ این باب(ظَنَّ و اخواتش)،بر مبتدایی که اسم استفهام است،یا مبتدایی که اضافه شده به اسم استفهام جایز است،و در این صورت اسم استفهام مقدم میشود.مثلِ"أیّاً ظَنَنْتَ أَحسنَ" و "غلامَ أیٍّ حسبتَ أنشطَّ". ✔️۲.مبتدایی که به سبب غیر همیشه مبتداست،مثلِ اسمی که بعد از"لولا" و"إذا"فجائیه می آید. "لولا العقوبةُ لزادتِ الجرائمُ" و فتحتُ الکتابَ فإذا الصورُ فاتنةٌ". ✔️۳.مبتدایی که حذفش واجب است به شرطی که اصل آن نعت مقطوع بوده است. "شکراً للمتعلمِ النافعُ العزیزُ" که در اصل "هو النافعُ العزیزُ"بوده. ✔️۴.کلماتی که فقط به صورت مبتدا استعمال شده اند،مثلِ"ما تعجبیه،طوبیٰ،دَرٌّ،اقلٌّ و بعضی الفاظ دعا،مثلِ ویلٌ و سلامٌ" جلد دوم وافی،صفحه ۲۰ تا ۲۲ https://eitaa.com/joinchat/2729246727C8ff5234cd0
(ص) 🔹 شعبانُ شَهري،فَمَن صامَ شَهري كُنتُ لَهُ شَفيعاً يَومَ القِيامَةِ. 🔸 شعبان ماه من است،هر كه ماه مرا روزه بدارد روز قيامت شفيع او خواهم بود. ، ج ۹۴، ص ۸۳ 🌹حلول ماه شعبان المعظم ماه پیامبر (ص) بر شما مبارک. @talkhislkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. 🔹ترتیب بین ناسخ قلبی و دو معمولش🔹 💥ترتیبی بین این ناسخ و دو معمولش نیست و موخر شدن دو معمولش یا واقع شدن بین دو معمولش به خاطر غرضی بلاغی جایز است. "السرابَ ماءً یظنُّ الجاهلُ"و"السرابَ یظنُّ الجاهلُ ماءً". بین دو مفعول و تقدیم یکی از آنها بر دیگری همان چیزی است که در مبتدا و خبر گفته شد. "علمت اخِی شریکِی"تقدیم مفعول اول واجب است به همان دلیلی که مبتدا واجب التقدیم است. 🔹احکام مختص به افعال قلوب🔹 💥افعال قلبی پنج حکم مخصوص دارند که آنها را متمایز میکند. 💥از بین این پنج حکم،تنها یک حکم است که افعال متصرف و جامد،باهم مشترک هستند و چهار حکم مختص به افعال متصرف است. حُکمی که متصرف و جامد،از این افعال قلبی،در آن حکم با هم مشترک است تنوعِ مفعول دوم این"افعال"است،یعنی مفعول دوم به صورت"مفرد"جمله و شبه جمله می آید. "علمتُ الریاءَ داءً وبیلاً"و"أریٰ الفضلَ یعرف اهلَه" و "علمتُ العفوَ مِن دواعی التالفِ". جلد دوم وافی،صفحه ۲۰ تا ۲۵ https://eitaa.com/joinchat/2729246727C8ff5234cd0
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. 🔹احکام مختص به افعال قلوب متصرف،و مشتقاتی از این افعال که عمل فعل ماضی را دارند🔹 💥۱-تعلیق،منظور از تعلیق،باطل کردن عمل لفظی است،نه محلی. تعلیق اتفاق میفتد که،بعد از فعل قلبی،لفظ"صدارت طلبی" بیاید،یا لفظ صدارت طلب بعد از مفعول اولِ این افعال بیاد. 💥در حالت عادی و بدون اینکه فعل تعلیق شود،گفته میشود"عَلِمْتُ البلاغةَ ایجازأً"اما درصورتی که"صدارت طلبی"بعد از فعل قلبی متصرف بیاید،عمل لفظی خود را کاملا از دست میدهد. اول،"عَلِمْتُ لَلبلاغةُ ایجازٌ"،در این حالت گفته میشود،جمله(لَلبلاغةُ ایجازٌ) محلا منصوب سد مسد دو مفعول عَلِمْتُ. دوم،"عَلِمْتُ البلاغةَ لَهِی ایجازٌ"در این حالت،"البلاغةَ"،مفعول اول،و جمله"هِی ایجازٌ"محلا منصوب،و سد مسد مفعول دوم است. دو مثال فوق"لام ابتدا"فعل را تعلیق کرده است. 💥در توابع مثالهای فوق،مراعت شکلی و محلی،جایز است. "عَلِمْتُ لَلبلاغةُ ایجازٌ و الفصاحةُ اختصارٌ"(مراعات شکلی و ظاهری معطوف علیه)یا"عَلِمْتُ لَلبلاغةُ ایجازٌ والفصاحةَ اختصاراً"(مراعات محلی معطوف علیه). جلد دوم وافی صفحه ۲۵ تا ۲۹. https://eitaa.com/joinchat/2729246727C8ff5234cd0
(ع) 🌺اِنتَظِروا الفَرَجَ وَلا تَیأسُوا مِن رَوحِ الله. همواره در انتظار (فرج و ظهور صاحب‌الزمان(عج))باشید و یأس و نا امیدی از رحمت خدا به خود راه مدهید. 📚بحارالانوار، ج ۱۵،ص۱۲۳ https://eitaa.com/joinchat/2729246727C8ff5234cd0
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. 🔹تعلیق با هر لفظِ صدارت طلبی صورت میگیرد.مشهورترین الفاظی که فعل قلبی را تعلیق میکنند. ✔️۱.لام ابتدا،"عَلِمْتُ لَلبلاغةُ ایجازٌ" ✔️۲.لام قسم،مثل"علمتُ لَیُحاسَبَنَّ المرءُ علی عمِلِه" ✔️۳.حرفی از حروف نفی سه گانه(ما،إنْ و لا)نه غیر این حروف نفی. "علمتُ ما التهورُ شجاعةٌ"،"زعمت إنْ الصفحُ الجمیلُ ضارٌ" و "الفیتُ لا الافراطُ محمودٌ و لا تفریطٌ". ✔️۴.استفهام،که سه حالت دارد. مفعول اول اسم استفهام باشد یا مضاف به اسم استفهام باشد،"علمتُ أیُّهم بطلٌ"،"علمتُ صاحبُ ایِهم بطلٌ"،حالت سوم،حرف استفهام بعد از فعل قلبی بیاید،مثلِ"علمتَ أعلیٌ مسافرٌ ام مقیمٌ". ✔️۵.الفاظ دیگری که صدارت طلب هستند.مثلِ"کم خبری" و " إنَّ و اخواتش جز أَنَّ که صدارت طلب نیست" و مثلِ "ادوات شرط جازم و غیر جازم" کمْ کتابٍ اشتریتُه"و "لا أدرِی لعل اللهَ یریدُ بکم خیراً" و"أحْسبُ لو ائتلف العمل و صاحب العملِ لَسَعِدا" خصوص اعراب مثالهای فوق،و اینکه صدارت طلب بعد از مفعول اول بیاید در پیام قبل توضیحاتی داده شد. دوم وافی خلاصه صفحه ۲۹ تا۳۴. https://eitaa.com/joinchat/2729246727C8ff5234cd0
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. 🔹زیادةٌ و تفصیلٌ🔹 💥أ-گذشت که فعل قلبی که دو مفعول را نصب میدهد،توسط استفهام تعلیق میشود. این تعلیق بوسیله استفهام،مختص به افعال فوق نیست،بلکه شامل موارد زیر هم میشود. ✔️۱.فعل قلبی که یک مفعول را نصب میدهد.مثل،نسی_عرف. "من انتمو انا نسینا من انتمو" ✔️۲.فعل قلبی لازم مثلِ"تَفَکَّرَ". "او لم یَتَفَکَّروا ما بصاحبهم من جنةٍ" در اینجا از جار و مجرور هستش زیرا مجرور به حرف به منزله مفعول به هستش. ✔️۳.افعال غیر قلبی زیادی که قابل شمارش نیستن.مثل.نظر،ابصر،سئل. 💥ب.گذاشت که تعلیق در افعال قلبیه جامد و در بعضی نواسخ دیگر اتفاق نمیفتد،یعنی بعد از این افعال صدارت طلبی نمی آید. 💥ج.اگر جمله ی همراه با ادات تعلیق بعد از فعل لازم بیاد،این جمله در محل نصب هستش به اسقاط جار. "فکرتُ أ صحیحٌ هذا ام غیر صحیحٍ". واگر این جمله همراه با"الفاظ تعلیق"بعد از فعل یک مفعولی بیاید و آن یک مفعول ذکر نشود،جمله سد مسد مفعول است و محل آن منصوب است،و اگر آن مفعول ذکر شود،جمله یکی از نقشهای زیر را دارد. ✔️ا.بدل کل از کل به تقدیر مضاف.مثال،"عرفت البارعَ ابو من هو"به تقدیرِ"عرفت شأنَ البارعِ........." ✔️ب.بدل اشتمال بدون تقدیر مضاف،مثال"عرفت البارعَ ابو من هو" ✔️ج.مفعول دوم بعد از تضمین عرفت به معنای علمت. :وجه دوم و سوم آسانتر و واضح تر است از نظر استعمال. نحو وافی جلد دوم،صفحه ۳۴ تا ۳۶ https://eitaa.com/joinchat/2729246727C8ff5234cd0
تلخیص الکتب.
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. 🔹احک
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. 💥سابقا گفته شد افعال قلبی متصرف احکام مختص به خود را دارند. 💥حکم دوم"إلغاء"است،منظور از "إلغاء"ممنوعیت عمل ناسخ قلبی،از عمل لفظی و محلی است،واین جایز است نه واجب. 💥سبب الغاء👇 ✔️ا.وسط آمدنِ این عامل،مثل"النزاهةَ-رایتُ-وسیلةً لِتکریمِ صاحبها" این حالت فعل قلبی أغلب عمل میکند،گرچه عمل نکردن هم جایز است. ✔️ب.آخر آمدن عامل،مثل"النزاهةُ وسیلةٌ لِتکریمِ صاحبها رایْتُ" بودن اسمها در صورت عدم عمل ناسخ از باب مبتدا و خبر هست. 💥فرقِ "تعلیق" و "إلغاء".👇 ✔️ا.تعلیق واجب است اما إلغاء جایز است. ✔️ب.اثر"تعلیق"گاه در دو مفعول و گاه در یک مفعول ظاهر می شود،اما اثر"الغاء" فقط در دو مفعول ظاهر میشود. ✔️ج.اثر "تعلیق" لفظی و به محل نمیکشد اما اثر "الغاء" لفظی و محلی است. ✔️د.در توابع"تعلیق"مراعات لفظی و ظاهری امکان دارد،اما در"الغاء"فقط مراعات ظاهری جایز است. نحو وافی جلد دوم،صفحه ۳۶ تا ۳۹ https://eitaa.com/joinchat/2729246727C8ff5234cd0
هدایت شده از تلخیص الکتب.
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. 💥سابقا گفته شد افعال قلبی متصرف احکام مختص به خود را دارند. 💥حکم"سوم"این افعال،بی نیازی از دو مفعول بواسطه مصدر مؤول. مؤول تشکیل شده از أنَّ و دو معمولش،و همچنین مصدر مؤول تشکیل شده از أنْ ناصبه،سد مسد دو مفعول این افعال میشوند. اول"عَلِمْنا أَنَّ السیفَ یَنفعُ حیثُ لا ینفَع الکلامُ.و تاویل مثال میشود"علمنا نَفْعَ السیفِ...." دوم"مَن ظَنَّ اَنْ یَسْلَمَ بالاستسلامِ".وتاویلش میشود"مَن ظَنَّ سلامتَه" سوم"‌اللهُ یَعلَمُ أنِّی لم أقُلْ کذباً".و تاویل این مثال میشود"اللهُ یَعْلَمُ عدمَ کذبِ قولی" نحو وافی جلد دوم،صفحه ۳۹ تا ۴۰ https://eitaa.com/joinchat/2729246727C8ff5234cd0