↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
💥شرایط اینکه"قول" به معنای"ظن" باشد.
✔️۱.ماده قول فعل مضارع باشد.
✔️۲.این فعل مضارع برای مخاطب باشد.
✔️۳.این فعل مضارعِ مخاطب مسبوق به استفهام باشد.
✔️۴.بین استفهام و این فعل فاصلی دیگر نباشد،جز "ظرف" و "جار و مجرور" یا "معمولش" یا "معمولِ معمولش".
#خیلی از نحوی ها این شرط بالا را نپذیرفته اند.(یعنی بین او و استفهام میتواند هر فاصلی بیاید).
۵.به "لام"جر متعدی نشود،و اگر چنین شود،وجوبا به معنای"نطق"است.
#مثال"أ تقولُ لِلوالدِ فضلُک مشکورٌ"
💥چند مثال برای "ماده قول"که تمام شرایط را داراست.
#مثال اول"أ تقولُ المنافقَ اخطرَ من عدوٍ"
#مثال دوم"أ-فی اعماق البحرِ-تقولُ الغواصةَ مقیمةً"
#مثال سوم"أ-فوقَ السحابِ-تقولُ الطائرَ مرتفعاً"
#اگر شرطی از شرایط سابق مختل شد"قول"به معنای"ظن"نیست،و احکام ظن را ندارد،در این صورت به معنای"نطق و تلفظ" است که یک مفعول را نصب میدهد.
#اگر تمام شرایط ایجاد شد،جایز است به معنای"قول"باشد همانطوری که جایز است به معنای "نطق و تلفظ"باشد و در صورتی که به معنای "نطق و تلفظ" باشد"مبتدا و خبر " بعدش محلا منصوب"سد مسد" مفعول قول میشوند.
#قبیله"سُلَیم" اعتقاد دارند هر گاه"قول" به معنای"ظن" باشد،مثل"ظن"عمل میکند و هیچ شرطِ دیگری را ذکر نکرده اند.
#نحو وافی جلد دوم خلاصه صفحه ۴۵ تا ۴۷
https://eitaa.com/joinchat/2729246727C8ff5234cd0
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
🔹زیادةٌ و تفصیل🔹
💥۱.اصل در جمله ای که توسط قول حکایت میشود این است که بدون تغییر و همانطوری که شنیده شده ذکر شود.به عبارت دیگر اصل در جمله محکی،حکایت لفظی و معنوی ست.لکن حکایت آن جمله به معنایش
_نه به الفاظش _جایز است.
#مثلا وقتی شنیده میشود" البرد قارس"میشود در حکایت او گفته شود"قال فلان البرد شدید"
#آنچه در "حکایت معنوی"حائز اهمیت است،سلامت اصل معنی،صحت الفاظ و صحت ترکیب است.
#توجه:اگر اصل جمله محکی مشتمل بر خطای لغوی یا نحوی باشد،حکایت "معنوی"واجب است تا از خطا جلو گیری شود،مگر اینکه هدف،اظهار خطای ناطق اول و تبیین مقصود اوست که در این صورت حکایت"لفظی"واجب است به این صورت که اصل جمله حکایت میشود سپس خطاها و اشکالات بررسی میشود..
💥۲.آیا کلماتی مثل_نادیت،دعوت،اوحیت،قرات،اوصیت و نصحت_که معنای قول را دارند ملحق به قول در نصب "یک یا دو مفعول" میشوند.؟
#جواب:بله،مادامی که دلالت معنویشان بر معنای قول واضح است.مثل"وَنَادَوْا يَا مَالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّكَ" و "فَدَعَا رَبَّهُ انِّي مَغْلُوبٌ فَانْتَصِ"
#در مثالهای فوق با توجه به وضوح دلالت و معنی احتیاجی به تقدیر "قول"نیست اما در جایی که مقام محتاج تقدیر قول بود،باید در تقدیر گرفته شود.
#مثال"فَأَمَّا الَّذِينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَكَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ" که تقدیر چنین است "فیقال لهم أَكَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُم.؟"
#در این مثال برای صحت معنی تقدیر قول واجب است.
#نحو وافی جلد دوم خلاصه صفحه۴۷ تا ۴۹
https://eitaa.com/joinchat/2729246727C8ff5234cd0
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
🔹مسالة ۶۳ در خصوص حذف یک یا دو مفعول و حذف ناسخ است🔹
💥هر لفظی که ممکن است بی نیاز شویم از او به دو شرط حذفش جایز است.
✔️۱.دلیلی برای این محذوف یافت شود و مکان محذوف مشخص باشد.
✔️۲.فساد معنوی یا فساد لفظی مترتب بر این حذف نشود.
#ظاهرا ذکر شرط دوم کافی بود اما مصنف برای مبالغه در توضیح هر دو شرط را ذکر نموده است.
#مثال برای حذفِ دو مفعول"هَل علمتَ الطیارةَ سابحةً فی ماء الانهارِ" که جواب داده میشود"نَعَمْ علمتُ"
#مثال برای حذف مفعول دوم به تنهایی"أَیُّ الکلامین أشَدُّ تاثیراً فی الجماهیر؛الشعرُ ام الخطابَةُ"که جواب داده میشود"أظنُّ الخطابَةَ"به تقدیرِ"أظنُّ الخطابَةَ اشَدَّ تاثیراً"
#مثال برای حذف مفعول اول به تنهایی"ما مبلغ علمک بخالدِ بن الولید.؟"
که جواب داده میشود"اعلمُ.....بطلاً صحابیاً من ابطال التاریخ"به تقدیر"اعلمُ خالداً بطلاً صحابیاً من ابطال التاریخ"
💥توجه:حذف مفعول دوم نسبت به اولی بیشتر است.
#مثال برای حذف ناسخ"ماذا تَزْعَمُ.؟"
که جواب داده میشود"....الأخَ منتظراً فی الحقل. به تقدیر"ازعَمُ الأخَ منتظراً...."
#نحو وافی جلد دوم خلاصه صفحه ۴۹ تا ۵۱
https://eitaa.com/joinchat/2729246727C8ff5234cd0
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
🔹مسئله ۶۴،أَعْلَمَ.....أریٰ.🔹
💥فعل دو نوع است،'لازم" یا "قاصِر"(فعلی که مفعول به را نصب نمیدهد)،متعدی؛(فعلی که یک یا دو یا سه مفعول را نصب میدهد).
برای متعدی کردن فعل لازم وسائلی هست که در باب خودش معرفی خواهند شد.
از جمله وسائل متعدی کردن”همزه نقل“ یا”همزه تعدیه“ است.
#هر گاه”همزه نقل“بر فعل ثلاثی"لازم" وارد شود او را "یک مفعولی" میکند،و اگر بر فعل "یک مفعولی"وارد شود او را "دو مفعولی" میکند،و اگر بر فعل "دو مفعولی" وارد شود او را "سه مفعولی" میکند.
#در تعدی کردن قسم اول و دوم خلافی نیست،اما در خصوص تعدی قسم سوم اختلاف هست به این صورت که آیا این تعدیه فقط در خصوص دو فعل"عَلِمَ و رَأیٰ" است یا شامل غیر این دو از افعال قلبی هم میشود.
#جمهور نحویون معتقدند که این تعدیه در خصوص دو فعلِ"عَلِمَ و رَأیٰ" است،و شامل دیگر فعل ها نمیشود.
#گروهی دیگر،معتقدند فرقی بین این دو فعل وسایر اقسام افعال یقین و رجحان نیست.
#چه قائل شویم به رای جمهور و چه به رأی اخیر،فعل قلبی که دو مفعول را نصب میدهد،بعد از دخول همزه تعدیه سه مفعولی میشود.و مفعول دوم و سوم اصالتا"مبتدا و خبر"بوده اند.و احکام سابق مثلِ"تعلیق،الغاء و حذف به خاطر دلیلی"بر این دو(مفعول دوم و سوم)وارد میشود.
#اگر عَلِمَ به معنای عَرَف،و رأیٰ به معنای ابصر باشد،یک مفعول را نصب میدهند و اگر همزه تعدیه بر آنها وارد شد دو مفعولی میشوند.#مثال"أَعْلَمْتُ الرجلَ الطریقَ الی النهر"
و این دو مفعول در اصل مبتدا و خبر نیستند.
و از بین تمام احکام تنها تعلیق این دو جایز است#مثال"رَبِّ أرِنِی کَیْفَ تُحیِ اَلْمَوْتٰی"
#نحو وافی جلد دوم خلاصه صفحه ۵۱ تا ۵۳.
https://eitaa.com/joinchat/2729246727C8ff5234cd0
#دوستان که الحمد لله اهل مطالعه هم هستین،لطفا از این کانال بازدید کنید.
@ketabjaan
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
🔹نبَّأ-أنبأ-حدَّثَ-أخبرَ و خبَّرَ🔹
💥کتُب لغوی،افعالِ سه مفعولی دیگری را ذکر کرده اند که بذاته سه مفعولی هستند.(بدون وجود همزه تعدیه قبلشان)
مشهور ترین این افعال عبارت است از"نبَّأ-أنبأ-حدَّثَ-أخبرَ و خبَّرَ"
#مثال"نبَّأتُ الطیارَ الجوَّ مناسباً لِلطَیرانِ"
مهم:بیشترین استعال این افعال به صورت مجهول و مفعول اولشان نائب فاعل است و دو مفعول دیگرشان به صورت منصوب ذکر میشود.
#باید توجه داشت در آیه"يُنَبِّئُكُمْ إِذَا مُزِّقْتُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّكُمْ لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ"
مفعول اول يُنَبِّئُ،به صورت صریح ذکر شده است و درخصوص دو مفعول بعدش توسط لام(لَفِي)معلق شده است..
#توجه:از اسلوب های صحیح ورود این مثالهاست:"أحِبُّ العلومَ و لا تَرَما العلومَ الکونیةَ" یا أحِبُّ العلومَ و لو تَرَما العلومَ الکونیةَ"(به معنای و لا سِیَّما العلوم الکونیة)
#نحو وافی جلد دوم خلاصه صفحه ۵۳ تا ۵۵.
https://eitaa.com/joinchat/2729246727C8ff5234cd0
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
🔹المسألة ۶۵ الفاعل🔹
💥تعریف فاعل:اسمِ مرفوعی ست که قبل از آن"فعلِ تام" یا"شبه فعل"وجود دارد.و این اسم مرفوع کار را انجام داده است،یا قیام فعل به این اسم مرفوع است.
#مثال¹"نَصَرَ کم اللهُ"(یاری کردن،توسط الله صورت گرفته است)
#مثال²"تَحَرّک الشجرُ"(قیام تَحَرّک،به الشجرُ است)
#فاعل به صورت"صریح" یا"مؤول"،در کلام وارد میشود.
#مثال ¹"وَلَقَدْ نَصَرَکُمْ اللهُ فی مواطِنَ کثیرَةٍ"
#مثال²"شاعَ أنَّ البغیَ وخیمُ العاقبةِ"
#مثال³ برای شبه فعل"أَ واقِفٌ علی الشجرةِ عصفورةٌ"
🔹زیادة و تفصیل🔹
#از بین حروف مصدری،سه حرف(أنْ،أَنَّ،ما)صلاحیت دارند برای اینکه تاویل به فاعل شوند.
#مصدر مؤول،از اجتماعِ"حرف مصدری"و"صله اش"ساخته میشود و حذف یکی از این دو جایز نیست،الا”أَنْ ناصبه“که گاه حذف میشود-در جایگاهای مُعینی که خواهد آمد ان شاء الله- و صله آن به همراه،تاویل به مصدر باقی میماند.
#گاه حذف”أَنْ“سماعی است،مثل"یُفرِحُنِی یبرأَ المریضُ"به تقدیر"أَنْ یبرأَ المریض".
#اگر تقدیر فوق نبود فاعل،یا محذوف بود یا جمله که هر دو مورد رضایت نحوی ها نیست.
#باید توجه داشت که فاعل هرگز به صورت جمله نیست،و در قول خدای تعالی"ثمَّ بَدَا لَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا رَأَوُا الْآيَاتِ لَيَسْجُنُنَّهُ حَتَّىٰ حِينٍ"فاعل،ضمیر مستتری است("هو")که به مصدر مفهوم از فعل خود عائد هست.(بَدَأٌ).
#مصنف:تنها وقتی که فاعل به صورت جمله می آید،وقتی است که الفاظ این جمله حکایت شود،مثلا وقتی"رأیتُ البشیرَ"را میشنوی،بگویی:سِرْنِی رأیتُ البشیرَ،در این صورت این جمله محکی به اعتبار یک"کلمه واحد"فاعل و تقدیرا مرفوع است.
#نحو وافی جلد دوم خلاصه صفحه ۵۵ تا ۵۸.
https://eitaa.com/joinchat/2729246727C8ff5234cd0
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
🔹احکام هفتگانه"فاعل"که باید در فاعل جمع شوند🔹
💥✔️۱.فاعل مرفوع است.البته مجرور شدن فاعل در"لفظ"جایز است و در این حالت در محل رفع است.از جمله موارد مجرور شدن فاعل در لفظ؛
أ-زمانی که توسط"مصدر"مجرور شود.مثل"یسرنی إخراجُ الغنیِّ الزکاةَ"،در این مثال کلمه"الغنیِّ"فاعلِ مصدر،مضاف الیه،مجرور و در محل رفع است،از این جهت در تابع این مجرور(الغنیِّ)،جر و رفع جایز است.
#توجه،جر به اعتبار"لفظ"و"رفع"به اعتبار محل.
ب-زمانی که به حرف"جر زائدی" مجرور شَود.و غالبا حرف جر زائد"مِنْ"،"باء"و"لام"است.
#مثال¹"ما بقیَ مِن انصارٍ للظالمین".
#مثال²"کفی بالحقِ ناصراً و"معیناً".
#مثال³"هیهات لِتَحقیق الأمل بغیر الجهد الصادق".
#توجه:در مثالها فوق،انصارٍ،الحقِ وتحقیقِ به حرف "جر زائد"مجرور و در محل رفع اند.و از این جهت در تابع این مجرورها،"جر" و"رفع" جایز است.
#نحو وافی جلد دوم خلاصه صفحه ۵۸ تا ۵۹.
https://eitaa.com/joinchat/2729246727C8ff5234cd0
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
🔹احکام هفتگانه"فاعل"که باید در فاعل جمع شوند🔹
💥✔️۲.ذکر فاعل وجب است،چه به صورت "ظاهر" و چه "مستتر"،چون جزء اساسی در جمله،و جمله در تکمیل معنا به او محتاج است.اما گاه به صورت "وجوبی" یا"جوازی"حذف میشود.
#در موارد زیر فاعل"حذف"میشود؛
أ.اگر فعل مَجهول شود،حذف فاعل "واجب" است.#مثال"کُتِبَ علیکمْ الصیامُ"که اصل مثال"کَتَبَ اللهُ علیکم الصیامَ"بوده.
ب.اگر فاعل"یاء مخاطب" یا "واو جماعت" باشد و فعلش موکد به نون تاکید باشد حذف فاعل"واجب"است.
#مثال"أیها الابطال،لِتَهزِمُنَّ أعدائَکم...فواللهِ لَتسمَعِنَّ اخبارَ النصرِ"که اصل مثال "تَهزمونَنَّ و تَسمعینَنَّ"است.
ج.اگر عامل فاعل مصدر باشد حذف فاعل"جایز"است.مثل"اکرام الوالد مطلوبٌ"
د.حذف فاعل با دلیلی،نیز"جایز" است"مثلِ"مَن قابلْتَ.؟" که جواب میدهی"صدیقاً"به تقدیر قابلتُ صدیقاً".
#نحو وافی جلد دوم خلاصه صفحه ۶۰ تا ۶۱
https://eitaa.com/joinchat/2729246727C8ff5234cd0
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
اللّهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
🔹زیاده و تفصیل🔹
💥افعالی هست در ادبیات عرب که احتیاجی به فاعل مذکور یا محذوف ندارند.از جمله این افعال
۱."کانَ زائده"
#مثال"المالُ_کانَ_عمادٌ للمشروعات العمرانیه.
۲.افعالی که برای تاکید لفظی می آیند.
#مثال"اِقتربَ اِقتربَ القطارُ"در این مثال فعل دوم تاکید لفظی فعل اول است و احتیاجی به فاعل ندارد.
۳.افعالی که به آخرشان"ما کافه"متصل شده است.مثل"طالَما،کَثُرَما و قَلَّما"
#مثال"طالما اوفیتَ بوعدِک،و کثرما حمدتُ لک الوفاءُ و قَلَّما یخلف النبیلُ وعدَه"
#هر یک از این افعال،فعل ماضی هستند که به سبب وجود"ما کافه" ممنوع شده اند از عمل.
#گاه هم در طالما،کثرما و قلما میگویند،هر یک از دو کلمه دیگری را منع میکنند از عمل(کافة و مکوفة).
#رای افضل(نظر مصنف):فعل ماضی عمل خود را دارد و فاعلش"ما به همراه صله اش"در محل رفع است.یعنی ما حرف مصدریه است و کافه نیست.
#علمای لغت معتقدند که حتما بعد از این افعال جمله فعلیه می آید.
#نحو وافی جلد دوم خلاصه صفحه ۶۱
https://eitaa.com/joinchat/2729246727C8ff5234cd0
تلخیص الکتب.
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. 🔹احک
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
اللّهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
🔹احکام هفتگانه فاعل🔹
💥۳.تاخیر فاعل از عاملش واجب است و اگر وهم شد که فاعل مقدم شده است در واقع و حقیقت امر آن اسم مقدم، مبتداست.
#مثال"الخیرُ زادَ" که"الخیرُ" مبتدا و جمله بعد خبر آن است و ضمیر مستتر در"زادَ"عائد است به "الخیرُ".
#گاه اسم مقدم فاعل است ولی برای فعل محذوف که فعل مذکور او را تفسیر میکند.
#مثال"إِنْ احدٌ من المشرکین استجارکَ"
در این مثال"احدٌ"فاعل برای"استجارَ"محذوف است.
#دلیل این تقدیر:اختصاص حروف شرط به فعل حفظ میشود.
💥۴.مجرد بودن عامل(چه فعل چه شبه فعل)از علامت تثنیه و جمع،زمانی که فاعل اسم ظاهر مثنی یا اسم ظاهر جمع باشد شیوع دارد.
#مثال"طَلَعَ النَّیرانِ-أَقبَلَ المهنئون-برعَتْ الفتیات"
#باید توجه داشت اتصال علامت تثنیه یا جمع(مذکر یا مونث)در این حالت فوق لغتی فصیح است اما به حد قول اول نمیرسد.
#نحو وافی جلد دوم خلاصه صفحه ۶۲ تا ۶۳
https://eitaa.com/joinchat/2729246727C8ff5234cd0
3.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#آیت الله احدی:من شک ندارم،این انقلاب ما به انقلاب جهانی حضرت مهدی(عج الله تعالی فرجه الشریف) وصل میشود.
https://eitaa.com/joinchat/2729246727C8ff5234cd0