امام جمعه ای که در راه مبارزه با کرونا جانش را تقدیم مردم کرد.
✔️✔️
حجتالاسلام آذرپندار، امام جمعه چهاربرج آذربایجان غربی که از روزهای اول شیوع ویروس کرونا همراه با مردم و جوانان در ضدعفونی معابر و محلات شهر فعالیت میکرد، براثر ابتلا به کرونا درگذشت.
#کرونا
#امام_جمعه_انقلابی
قندتان هم که بالاست!!
🌸🌸
پیرمردی وارد شد و از ابتدای جلسه تو فکر این بودم که این بنده خدا چند سالشه؟ خوب کرونا سالمندان را در معرض خطر بیشتری قرار داده است.
محاسن بلند و سفیدش از پایین ماسک بیرون زده بود و ذهن من را بیشتر مشغول می کرد.
از مسئولین حوزه علمیه قم بودند و در این روزها خیلی بی سروصدا و شبانه روزی مشغول خدمت در قصه کروناست.
🌸🌸
جلسه مان تمام شد، گفتم حاج آقا خیلی مراقب باشید سنتان خیلی بالاست. اگر مبتلا بشید درمانتان خیلی سخته.
گفتند که من قندم هم خیلی بالاست. ولی باید کار کرد و نمی شود در منزل ماند.
توصیه های پزشکی را کاملا رعایت می کنم، البته اصل خواست خداست، هر چه او بخواهد همان می شود.
🌸🌸
الحق و الانصاف نمی دانم جای ایشان بودم حاضر بودم این ریسک را بکنم یا نه؟ شاید به صد دلیل و عذر شرعی در منزل می ماندم. هم سن بالا و هم قند بالا.
در این روزها الحمدلله، مسئول و مدیر جهادی امثال ایشان زیاد دیدیم.
حوزه علمیه و طلاب عزیز قدردان این سرمایه هایشان باشند.
https://eitaa.com/tamardom
کرونا در سالگرد جمهوری اسلامی
💥💥
قدرتی که در مبارزه با ویروس کرونا در ایران وجود دارد که در هیچ کجای دنیا پیدا نمی شود، مشارکت از سر تعهد آحاد مردم است. این حجم فعالیت داوطلبانه و جهادی و از سر ایمان و اعتقاد، در هیچ جایی نظیر ندارد. ای کاش دوربینی وجود داشت که همه این مشارکت را ثبت می کرد. ای کاش نهادی وجود داشت و این رزمایش مردمی را می توانست روایت کند.
💥💥
امروز در سالگرد تاسیس جمهوری اسلامی، رشد این ملت در اندازه ای که می توانند در برخورد با یک ویروسی که عالم را به هم ریخته است، این چنین مانور مردم سالاری دینی را به صحنه بیاورند، تجربه بسیار گران بهایی است که باید قدر آن را دانست.
💥💥
امروز سرمایه عظیمی به نام ملت ایران، را باید سر دست گرفت و آن را به عنوان سرمایه اصلی جمهوری اسلامی، در ۱۲ فروردین کرونایی امسال به دنیا معرفی کرد. این همان صدور انقلاب است که از پیامهای محوری انقلاب اسلامی است.
@tamardom
خدمت، توبه می آورد
🦚
آيات پایانی سوره توبه، یک تقسیم بندی است در جامعه اسلامی نسبت به برخوردشان با نزول آیات قرآن.
دسته اول مومنین اند که با نزول آیات، بر ایمانشان افزوده می شود و احساس خرسندی ویژه ای از این اتفاق دارند. ۱۲۴
🦚
دسته دوم که کافرند و منافقانه در میان مسلمانان نفوذ کردند و ازدیاد ایمان مومنین را به واسطه نزول قرآن مسخره می کنند. ۱۲۴
اما دسته سومی را هم قرآن معرفی می کند با نام فی قلوبهم مرض. این ها بیمار دل هستند و گرفتار مریضی های روحی و ایمانی. البته مثل دسته دوم معاند نیستند. ۱۲۵
🦚
اینکه گرفتار این بیماری شدند به خاطر این است که از ابتلائاتی که در سال یک یا دو بار پیش می آمد، متذکر نمی شدند. ۱۲۶
این ها اگر بر همین بیمار دلی باقی بمانند، بر حال کفر خواهند مرد. ۱۲۵
🦚
خداوند برای دعوت این گروه به جمع مومنین، توجه شان را جلب می کند به وجود نازنین رسول الله و برخی ویژگی های ایشان. اینکه پیامبر، رنج و مشقت مردم برایش دشوار است، اشتیاق شدیدی بر هدایت مردم دارد. رافت و مهربانی اش فراگیر است. توجه به این خصوصیات رسول مهربانی، زمینه توبه این دسته را فراهم می سازد. ۱۲۸
🦚
امروز در نسبت با انقلاب اسلامی و در گرفتاری کرونا، توجه برخی از مردم که ضعیف الایمان هستند را باید به جریانی این چنینی، معطوف کرد. جریان خدمت و مهربانی و رافت اسلامی که الحمدلله در کشور کاملا فراگیر شده است، زمینه را برای بازگشت این دسته به جریان عظیم انقلاب اسلامی فراهم می کند.
پ ن: شماره ها، شماره آیات سوره توبه اند.
🌟🌟🌟
@tamardom
⚡خاطرات یک #نوجوان_غسال در روزهای کرونایی...
◀اسمش محسن است و برای او کارجهادی یک آرامش خاصی دارد و شهادت را دوست دارد؛ میگوید: خدا کند شهید شویم و با مرگ طبیعی نمیریم...
◀هنوز هجده سالش نشده است اما پا به معرکه ای گذاشته است که شاید خیلیها از اسمش وحشت دارند یعنی غسالخانه، همانجایی که هرانسانی باید به آنروزی که به آنجا می برندش بیاندیشد...
◀از او پرسیدم چه شد به این فکر افتادی که بروی غسالخانه؟! آنهم در چنین شرایطِ حساسِ کرونایی؟!
جوابم را اینگونه داد: هرکسی باید یک بارهم شده مرده ای را بشوید تا علاقه به چیزهای دنیایی؛ پول و ... که ارزشی ندارد از دلش برود و به فکر ساختن آخرتش بیافتد
◀از او پرسیدم در غسالخانه چه دیدی؟! اصلا چجوری تورا راه دادند؟! نگفتن که سِنت کم است؟! خانواده ات خبر دارن؟!
◀تک تک سؤالاتم را با لبخندی جواب میداد؛ میگفت اولین نفر مادرم فهمید که رفته ام و خوشحال شد که پسرش کاری در عرصه ی جهاد یافته است و از همسر شهید چنین چیزی بعیدنیست زیرا با واژه ی جهاد و شهادت خو گرفته است
◀میگفت: اول که رفتم مسئول غسالخانه از سنم پرسید و من با خودم گفتم راستش را میگویم و از خدا می خواهم که خودش درستش کند و همین هم شد؛ قبول کردند که آنجا باشم اما قبل از ورود هم تذکراتی داده بود که شاید دچار افسردگی و پریشانی و ... بشوی!! اما گفته بودم که چون با اشتیاق آمدم اتفاقی نمیافتد و بعد از ورودهم دیگر کسی چیزی نمیگفت چون در هنگام کار، بدنم با همان لباسهای مخصوص آنجا پوشیده بود و از صورتم فقط چشمانم دیده میشد و کسی نمیفهمید که چندسال دارم
◀اول که رفتم به غسالها کمک میکردم و دوست داشتم خودم هم میتی را غسل بدهم ولی هنوز چم و خم کار را بلد نبودم اما درآنجاکه بودم از غسالهای جهادی از نحوه ی غسل میت و هر آنچه لازم است بدانم سؤال میکردم و خودم شروع کردم مطالعه ی کتابی از آیت الله بهجت در این زمینه که با جستجوی در اینترنت پیدا کرده بودم
◀آری او به این کار مشتاق بود و برای یادگیری، حتی روحانی محل را به خانه یشان دعوت کرده بود و از او خواسته بود که غسل میت و کفن کردن را به او یاد بدهد ...
◀راستی اینهمه اشتیاق برای چه؟! از خودش اینگونه پرسیدم که چه شد به ذهنت خطور کرد اینگونه به یادمرگ باشی و بخواهی به غسالخانه بروی؟!
◀برایم از قبل آمدن کرونا تعریف کرد و گفت: روزی برنامه ای از تلویزیون پخش میشد و روایات زیادی از اهل بیت علیهم السلام را نشان میداد که ابتدا اهمیتی ندادم و کانال را عوض کردم و همینطور کانالهای مختلف را عوض میکردم و حوصله ام سر رفته بود که باز پس از مدتی به همان برنامه برگشتم که هنوز تمام نشده بود، اینجابود که تصمیم گرفتم یکی از این روایات را بخوانم و آن روایتی بود در ثواب غسل دادن میت و روایتی شبیه این حديث كه: (حضرت موسى عليه السلام از پروردگار پرسيد: ثواب كسى كه ميّتى را غسل دهد چيست؟ وحى آمد كه همانند روزى كه از مادر متولّد شده، او را از گناهان مىشويم)
◀درآنوقت نمیدانستم چگونه میتوانم این عمل را انجام دهم تا اینکه قضایای کرونا پیش آمد و ...
📝سیدمحمداکبرزاده هنزائی
🔴حواس جمع🔴
https://eitaa.com/joinchat/945422359Cd198281eda
@tamardom
کرونا در خانواده ما
🔰🔰
در این ایام کرونایی، نمازهای مغرب و عشاء را با اعضای خانواده جماعت می خونیم. حانیه دخترم که چهار سالشه طوری نماز می خونه که خواهرش فاطمه خیلی وقتها توی نماز خنده اش می گیره. 😄
فاطمه قبل و بعد از نماز انواع و اقسام سوالات اعتقادی و احکام رو ازم می پرسه. آخوند مجانی و دم دست گیر آورده.
یکی از گلایه هایی هم که یک روز در میون می کنه اینه که همه باباها تو این ایام، دائم پیش خانواده شونن. تو چرا نیستی؟! البته ته دلش احساس می کنم که از این مساله راضیه. مخصوصا که دو سه بار تلویزیون نشونم داد، یه غروری در وجودش انگاری شکل گرفته که بابای ما هم بله.😭
در ذهن حانیه هم که من قهرمان مبارزه با کرونا ام. هر روز سوال می پرسه که بابا کرونا رو شکست دادی یا نه؟ 🤣
علی پسر بزرگم هم در غیاب باباش، کاملا نقشش رو خوب بازی می کنه و با کلی مسئولیت پذیری، توی همین یک ماه و نیم، اندازه چند سال، بزرگ شده. چه کمک به مادرش و چه بازی با دو تا خواهرش و ....
خانمم هم زده توی خط تولید کیک و مربا.کیکهایی با كمترین قیمت که هم خوشمزه است و هم بچه ها رو حسابی سر ذوق میاره و سرگرم می کنه.
کلا خانواده مون در اوضاع جدید، خیلی خوب پیش می رن. الحمدلله
☘️☘️☘️☘️
حس همه اعضای خانواده حتی حانیه اینه که داریم به همه مردم برای مبارزه با کرونا کمک می دیم. این خیلی کمک می کنه به تحمل این اوضاع.
این متن رو هم خانوادگی نوشتیم. راجع به جملاتش هم کلی صحبت کردیم. تجربه خوبی بود. شما هم امتحان کنید. روزانه یا هفتگی خاطراتتون ولو خیلی کوچیک رو بنویسید و به اشتراک بگذارید.
https://eitaa.com/tamardom
برای این مردم شکست معنا ندارد
💧💧
امروز مساجد ما به ظاهر تعطیل شده است.
حرم های ما، دربهایش به روی مردم بسته شده است.
اما باطن انقلاب اسلامی که در وجود تک تک این مردم تثبیت شده است خود را بروز داد و هم بیمارستان را برد وسط حرم و هم حرم و مسجد و حسینیه را محور خدمت به خلق کرد.
با این مردم با ایمان و انقلابی، شکست مقابل هر قدرتی بی معناست.
💧💧
رهبری در یک بیان عمیقی راز آسیب ناپذیری جمهوری اسلامی را همین هویت مردم سالاری دینی دانسته اند:
«بعضى از مديريتها در بخشى از برهه هاى اين سى سال زاويه هائى با مبانى انقلاب داشتند؛ اما ظرفيت انقلاب توانست اينها را در درون خود قرار بدهد؛ هضم كند و انقلاب بر ظرفيت خود، بيفزايد و با قدرت بيشتر راه خود را ادامه بدهد... اين ظرفيت عظيم، ناشى از همين جمهوريت و اسلاميت است؛ از همين مردمسالارى دينى و اسلامى است؛ اين است كه اين ظرفيت عظيم را بهوجود آورده است. و راز ماندگارى و مصونيت و آسيب ناپذيرى جمهورى اسلامى هم اين است و اين را جمهورى اسلامى در ذات خود دارد.»
🌔🌔
@tamardom
من فرزند قرنطینه ام
🔰🔰
از وقتی که یادم میاد همیشه در ارتباط با دیگران، بیرون از خونه رفتن و مسافرت محدودیت داشتیم.
خب برای مسافرت به خونه اقوامی که ازشون دور بودیم، باید شرایطی فراهم می بود و تنها رفتن بچه، امکان نداشت. اما وقتی هم که خانوادگی میرفتیم تا میرسیدیم، کمتر از یه هفته برمیگشتیم
این میشد بیرون رفتن ما در یکسال از یک شهرتقریبا غریب...
🔰
چرا بیشتر نمی موندیم؟
پدرم جانباز جنگ تحمیلی بود. علاوه دست و پا که تیر خورده بودند، یه سری ترکش هم در سر داشت که بارها و بارها بخاطر اون عمل شد و هنوز هم داره و تموم نشده. چون دیگه عملش منجر به از بین رفتنش میشه.
بسوزید و بسازید...
اما جانباز مگه چشه
خیلی ها تصور رمانتیکی از جانباز دارند و البته عرفانی که در تلویزیون و رسانه ها دیدند.
🔰
اما این همه ماجرا نیست
وقتی با جانباز همسفر هستی و زندگی میکنی:
نمیتونی بری مسافرت، اون هم خونه عزیزترین های زندگی، چون کافیه حال جانباز به هم بخوره اون موقع نمیدونه داره چه کار میکنه. ممکنه یه بار تو رو از آپارتمان بندازه پایین و شانس بیاری یه سری مانع بشن
🔰
توی خونه هم نمیتونی با صدای بلند به بازی بچگی ات مشغول بشی.
چون اگه اعصاب بابای جانباز به هم بریزه، عاقبتش پای خودته. نه تنها خودت که بقیه هم آسیب می بینند.
بیرون از خونه رفتن خیلی سخت بود.
🔰
درسفر که مادر باید دائم مراقب بابا باشه و هر اتفاقی باعث کتک خوردن اون میشه تا مانع صدمه خوردن بقیه حتی غریبه ها بشه.
با این حال توی خونه موندن با اون شرایط برای ما بهتر از بیرون بود.
ما برای خودمون توی خونه علاوه بر درس خوندن، سرگرمی خودمون رو درست کردیم طوری که نه بخواهیم بیرون بریم نه توی خونه کاری کنیم که بابا اذیت بشه اما باز هم میدونستیم که زود به زود یه چیزی پیش میاد. یه بار با چوب یه بار با زنجیر موتور یه بار داغ میشی...
🔰
قرنطینه اون هم با سختی های فراوان
گفتنش سخته و سخت تر انتقال اون لحظات هست. هیچ جا برات امن نیست جز آغوش مادری که با یه دست بچه ها رو حفظ کرده و با یه دست از خودش دفاع میکنه...
🔰
آره اینها یه برداشت چند خطی از 20سال زندگی واسه من در دوران قرنطینه بود
من و بعضی از دوستهای همدردمان همه عمر قرنطینه بودیم.
همیشه از این که بریم بیرون از خونه و مسخره بشیم ترسیدیم. الان ما از تنها و قرنطینه بودن لذت میبریم. خیلی از کارها رو انجام میدیم و اصلا کلی لذت میبریم...
🔰
حالا قرنطینه چند روز و چند ماه که چیزی نیست.
انگار این غیر عادی زندگی کردن، یه جا کمک کرد.
شاید یکی بگه که آخرش که چی ... این همه سختی و اذیت شدن؟؟؟
🔰
جالبه الان بهترین روانشناس های غربی هم میگن دنیا تار و پودش از رنجه. پس در مقابل مشکلات و سختی ها باید بزرگ شد
بعضی ها اونقدر در این مشکلات خودشون رو ساختند که روح بزرگی پیدا کردند. قرنطینه چند روزه و چند ماهه برای خیلی از مردم دنیا و چند ساله برای مثل من، راهی هست برای بزرگ شدن روح.
ما توی خونه همیشه امیدوار بودیم به اینکه یه روزی اوضاع خوب میشه.
🔰
درسته از نگاه بیرون چیزی ظاهرا خوب نشد اما ما فرصت داشتیم که روح مون رو بزرگ کنیم. اینکه سختی ها رو تحمل کنیم
اینکه از مثل کرونا و بزرگتر از اون نترسیم و اگه مشکلی پیش امد فقط کار خوب و مناسب خودمان رو انجام بدیم...
🔰
شاید کسی که بیمار نشده و بیمارستان نرفته می تونه به آدمهایی که همیشه در قرنطینه فکر کنه و کمی حال اونها رو بفهمه
🔰
بفهمه که یه جوانی که در اول جوانی قطع نخاع میشه برای همیشه چه حالی داره. جوانی که رفته بجنگه یه لحظه بیهوش میشه و وقتی به هوش میاد میبینه دیگه برای همیشه توی قرنطینه ست
بفهمه یه جوانی بعد از به هوش اومدن میبینه اعصاب و روان شده و باید همیشه توی یه اتاق بمونه و از زندگی چیزی نمیفهمه جز لحظاتی اندک...
همون اندک هم که میره بیرون از قرنطینه، یه عده بهش میگن دیوونه
🔰
بفهمه که خانواده اینها یه عمر باید هم پدر رو درک کنند هم باید بخاطر اون پدر توی قرنطینه باشند. همسر جانباز هایی که همیشه مجبورند کنار جانباز بمونند. جانبازی که کوچکترین کار شخصی خودش رو هم به سختی شاید بتونه انجام بده.
دور و بر ما خیلی ها توی قرنطینه اند. یه عده بخاطر آزادی و امنیت ما رفتند توی قرنطینه. قرنطینه ای که تمامی نداره...
🔰🔰
پ ن: خاطرات یکی از فرزندان جانبازان اعصاب و روان. که چند ساعتی است واقعا حالم رو خراب کرده. چقدر ما مسئولیم. عاشقان خمینی که همه زندگی شان را برای لبخندش قمار کردند.
اگر قسمت شد از این سرمایه های بی نظیر باز هم روایت می نویسم.
@tamardom
♻️♻️ کاری مشترک از حانیه (۴ ساله) و فاطمه (۹ ساله)
➕➕ نزدیک به دو ساعت کارشون طول کشید با نظارت مادرشون.
◀️ جمله ها از حانیه است، واقعا شگفت زده شدم که برای یک بچه، زنده بودن امام زمان این قدر در ذهنش باقی مانده باشد.
🔼🔼اینکه شکست کرونا رو هم منوط کرده به آمدن حضرت و اینکه اگر بیایی با هم کرونا رو هم شکست میدیم خیلی جالب بود.
🔽🔽فاطمه هم جمله های خواهرش رو نوشت و نقاشی رو کشید.
🔁🔁هیچی مثل بازی و کاردستی بچه ها رو با امام زمان گره نمی زنه.
@tamardom
کرونا باطن تمدن غرب را نشان همه داد
✴️✴️
یک تحلیل از حادثه جهانی کرونا که در کلام رهبری، محوریت داشت، غلبه تمدنی اسلام به پرچمداری جمهوری اسلامی ایران بر غرب و فرهنگ اومانیسم بود.
واکنش های کاملا معناداری که در این دو قطب تمدنی رقم خورد، به صورت روشنی حاکی از شکست و زوال فرهنگ سرمایه داری و اوج گیری فرهنگ ایرانی اسلامی است.
✴️✴️
در حالی که فرد محوری در آن جبهه، مردم را به صف خرید اسلحه و نزاع بر سر پر کردن یخچال و فریزر های خانگی و دزدی دولتها از یکدیگر می کشاند، در این جبهه، مردم برای خدمت کردن به یکدیگر از هم سبقت می گیرند، بارها شاهد بودم افرادی از اقشار مختلف مردم و نه فقط قشر با ظاهر مذهبی که برای ورود به بیمارستان مثلا و خدمت به بیماران چقدر پی گیری می کنند و التماس مسئولان مربوطه که پذیرفته شود.
✴️✴️
چرا که این مردم یاد گرفته اند سابقوا الی مغفرة من ربکم را از قرآن. و چه چیز از خدمت به خلق خدا که عیال الله اند بهتر می تواند مغفرت الهی را جلب کند.
مردم داستان صدیقه طاهره را مکرر پای منبرها شنیده اند که تا صبح برای همسایه ها دعا کرد و فرزند بزرگ ایشان جویای ماجرا شد، مادر فرمودند: الجار ثم الدار، اول همسایه ها، بعد خودمان.
✴️✴️
زیباتر از آن اطعام فقیر و اسیر و یتیم در سه روز متوالی توسط خانواده امیرالمومنین، آن هم با افطاری خودشان است که تابلوی تاریخی از یک ایثار دسته جمعی را رقم زده است.
این جبهه و این مردم تربیت شده این فرهنگ هستند.
✴️✴️
کرونا این ظرفیت های جامعه ما را فعلیت بخشید و باطن تمدن غرب را جلوی چشم آحاد مردم دنیا آورد.
نخبگان ما باید روایت گر این صحنه مبارزاتی دو فرهنگ باشند. امروز اگر مانع غرب زدگی و ضعف اعتماد به نفس در میان جلوداران جامعه ما نباشد، پیروز میدان کرونا در مقیاس جهانی و تمدنی خواهیم بود.
✴️✴️
جنگ اصلی در این میان همین صحنه است.
پیروزی در این مبارزه جامعه جهانی را برای ظهور منجی اصلی آماده تر می کند.
خبرگزاری فارس
https://www.farsnews.ir/news/13990121000337/%DA
روزی که عبدالله والی به خاطر نداری مردم بشاگرد گریه کرد
اضطرار به امام زمان
در زمان دانشجویی، علاقه زیادی به مباحث غرب شناسی داشتم، کتابهای زیادی در این زمینه هم خواندم، با اصحاب غرب شناس داخلی هم زیاد محشور بودم، سخن از غرب ستیزی بیت الغزل کلمات شان بود.
🌸
در کلمات برخی از بزرگان و علماء هم سخن از نیاز به حجت و اضطرار به ولی می خواندم.
اما اینها همگی در ذهن و فکر بود تا خدا توفیق حضور در اردوی جهادی بشاگرد را نصیبمان کرد. با مردی الهی و از شیفتگان خمینی، به نام عبدالله والی آشنا شدیم.
او به اشاره ولی زمانش از همان روز های آغازین جنگ، جهادش را در منطقه محروم بشاگرد آنهم با دست خالی تعریف کرده بود.
🌸
وقتی در سال ۸۰ خدمت ایشان رسیدیم، منطقه بشاگرد قابل مقایسه با بیست سال قبل خود نبود. او با کمک مردم بشاگرد، خیرین تهران و رفقایش، برای بشاگرد، جاده کشیدند، آب و برق آوردند، حوزه علمیه تاسیس کردند، آموزش بچه ها راه افتاد و امروز دیگر بشاگرد خودکفا شده.
🌸
اصرار حاج عبدالله این بود که بچه های جهادی، مناطقی که هنوز محرومیت بالایی دارند را از نزدیک ببینند، به یکی از این روستاها رسیدیم، یاالله گفتیم و وارد کپرهاشان شدیم، هیچی در کپر نبود، هیچی.
حاج عبدالله پرسید کی گوشت خوردید
گفت سال قبل که نذری آوردند
مرد از شدت ضعف و ناتوانی، توان پاسخ دادن نداشت.
🌸
آب شرب نداشتند و باید برای یک مشک آب، یک ساعت پیاده تا گودالی می رفتند و از آبهای جمع شده در آنجا مشک را پر می کردند، بماند همه منقلب شدند.
خود حاج عبدالله از همه بیشتر،
روی زمین نشست و اشک می ریخت می گفت خدایا گناهش را ما می کنیم که ظهور عقب می افتد و تاوانش را این مردم پس می دهند، ناله می زد که دیگر بیش از این نمی توانم. خودت کاری کن.
اضطرار را با همه وجودم یافتم.
ناتوانی مردی که همه کار برای بشاگرد کرده و اما کار تمام نشده.
🌸
اضطرار او به آمدن امام زمان از سر ضعف نبود، از سر تنبلی و نشستن نبود، انتظار فعال، همراه با قیام و اقدام بود.
اساسا کسی به ولی خدا نیازمند می شود که در افق وجودی او قرار گیرد و به سمت تحقق اهداف او حرکت کند و الا اساسا احساس نیاز او به ظهور ولی حق کاذب خواهد بود.
امروز تحقق جمهوری اسلامی و تلاش برای عظمت و پیشرفت آن به هر صورت، اقدامی در جهت اضطرار به ظهور امام زمان است.
حسین کاظم زاده
فارس پلاس
@tamardom