تعادل بين خشوع وعبوديت براى خدا وفروتنى در مقابل مؤمنان وشدّت و قاطعيت در مقابل كافران نيز از همين موازنه محسوب مىشود: (اَذِّلة على المومنين اعزّة على الكافرين) ؛ «با مؤمنان، فروتن وبر كافران سرفرازند». تعادل بين توكّل بر خدا وتلاش وكار وبرنامه ريزى نيز داخل در همين موازنه است. اميرمؤمنان على علیه السلام براى «همّام» جوانب اين موازنه وتعادل در شخصيّت «متّقين» را چنين توصيف كرده است: «فمن علامة احدهم انّك ترى له قوّة فى دين وحزماً فى لين وايماناً فى يقين وحرصاً فى علم وعلماً فى حلم وقصداً فى غنىً وخشوعاً فى عبادة وتجمّلاً فى فاقة وصبراً فى شدّة وطلباً فى حلال ونشاطاً فى هُدىً وتَحَرُجّاً عن طمع يعمل الاعمال الصالحة وهو على وجل، يُمْسى وَهمُّهُ الشكر ويُصبحُ وهَمُّهُ الذكر يَبيت حذراً ويُصبح فرحاً، ... يمزج الحلم بالعلم والقول بالعمل ... فى الزلازل وقور وفى المكاره صبورٌ وفى الرَّخاءِ شكورٌ ... نفسه منه فى عَناء والنّاس منه فى راحة»؛ «از نشانههاى يكى از آنان اين است كه در كار دين نيرومندش بينى و پايدار، نرم خوى هشيار ودر ايمان استوار، ودر طلب دانش حريص وبا داشتن علم بردبار ودر توانگرى ميانه رو ودر عبادت فروتن، وبه درويشى نكويى نمودن، و در سختى شكيبايى كردن و جستوجوى آنچه رواست وشادمانى در رفتن راه راست ودورى گزيدن از طمع. كارهاى نيك مىكند ودر هراس است. روز را به شب مىرساند ودر بند سپاس است. بامداد مىكند ذكرگويان، شب ر ابه سر مىبرد ترسان، وروز مىكند شادان ... بردبارى را با دانش در مىآميزد وگفتار را با كردار ... به هنگام دشوارىها بردبار است ودر ناخوشايندها پايدار ودر خوشىها سپاسگزار ... نفسِ او از او در زحمت است ومردم از وى در راحت». اين موازنه از ويژگىهاى بارز، در شخصيت ياران امام عصر علیه السلام است.
ویژگی های یاران امام زمان
1. گنج هايى غير از طلا و نقره
ياران امام، گنج هستند. گنج، ثروتى است كه مردم از محلّ اختفاى آن بى خبرند. ممكن است گنجى در خانه انسان، زير گامهاى او، يا در زمين مجاور منزلش، يا در شهر وى باشد؛ ولى او از آن بى خبر باشد. انصار امام نيز گنجهاى پنهانند. ممكن است يكى از آنان در خانه يكى از ما يا در همسايگى و شهر ما باشد؛ امّا ما وى را نشناسيم وحقيرش بشماريم و يا در چشم مردم ـ كه ديده بصيرتشان از نفوذ در اعماق وكشف گنجها ناتوان است ـ كوچك آيد! بى گمان اين بصيرت، يقين، توجّه به خدا، شجاعت وبى باكى وذوب شدن در ذات خداى تعالى ـ كه انصار امام علیه السلام بدانها توصيف شده اند ـ به يكباره شكل نمى گيرد؛ بلكه در جان اين جوانان وجود داشته، ولى از ديدگان مردم پنهان مانده است؛ چنان كه گنجها از چشمها پنهان مىمانند. هشيارى وبصيرت
تعبير روايت از حالت آگاهى وبصيرت ياران امام عصر علیه السلام تعبير عجيبى است: «كالمصابيح كَأَنَّ فى قلوبهم القناديل»؛ «آنان چونان چراغ هايند؛ انگار كه در دل هايشان قنديل هايى روشن است». آيا امكان پذير است كه ظلمت، قنديل را بشكند؟ هر چند كه ظلمت قنديل را احاطه مىكند؛ ليكن قدرت درهم شكستن آن را نخواهد داشت. تيرگى شك و ترديدها هر چند متراكم گردد و فتنهها پى در پى درآيند؛ ولى نمى تواند در روح و جان و هشيارى ياران امام نفوذ كند. از اين رو آنان هنگامى كه رهسپار مىشوند، دچار شك نمى گردند و ترديد نمى كنند و به قهقرا نمى روند و به پشت سر نمى نگرند. تعبير روايت در اين زمينه چنين است: «لايشوبه شكٌّ فى ذات اللّه»؛ «دل هايى كه به شك در ذات خدا آلوده نشوند». از اين تعبير فهميده مىشود كه منظور امرى غير از شك است؛ تركيبى از شك و يقين و يا لحظاتى از شك كه حالت يقين را مىشكافد وبه نحوى به درون يقين نفوذ مىكند؛ ولى در اندك مدتى در مقابل آن شكست مىخورد و جا خالى مىكند. چنين چيزى براى بسيارى از مؤمنان اتفاق مىافتد؛ در حالى كه هيچ شكّى، يقين ياران امام را بر نمى آشوبد. يقين آنان ناب و خالص و به دور از شايبه شك و ترديد است. عزم نافذ
اين بصيرت، چنان عزم نافذى به آنان مىبخشد كه هيچ ترديد و دو دلى در آن راه ندارد. تعبير از اين عزم به «اخگر و پارة آتش» (الجمر)، تعبيرى با شكوه و حكايتگر است. «اخگر» مادام كه ملتهب و فروزان است، نفوذ مىكند و مىدرد و «پارة آتش»، دلپسندترين تعبيرى است كه در باب نفوذ عزم مىشناسيم. ما نمى دانيم كه خداى تعالى، در روح وجان جوانان طالقان چه گنجينه هايى از هشيارى، يقين، عزم و نيرو قرار داده است! تعابير وارد در اين روايت، تعابير غيرمأنوسى است. انگار كه سخن از آنان، سخن از روى وَجْد وشيفتگى است: «زُبر الحديد كالمصابيح، كأنَّ فى قلوبهم القناديل، اشدُّ من الْجَمْر، رُهبانٌ بالليل، ليوثٌ بالنهار»؛ «]آنان[ پارههاى آهن اند، چون چراغ اند، انگار در دل هايشان قنديل هايى روشن است، نافذتر از پاره آتش، زاهدان شب و شيران روز». گويا روايت از تمام توانايىهاى لغت، سود جسته تا امكان تعبير از آگاهى، بصيرت، نيرومندى و عزم نافذ اين جوانان را بيان كند. نيرومندى
در روايت، جوانان طالقان به ]صاحبان[ قدرت شگرف توصيف شده اند كه تاكنون هيچ جوانى را بدان نيرومندى مشاهده نكرده ايم. در اين عبارت تأمل كنيد: «كأنّ قلوبهم زُبر الحديد»؛ «گويى كه دلهايشان پارههاى آهن است». آيا تاكنون كسى را ديده ايد كه بتواند تكههاى آهن را در كف دست ذوب كند، يا بشكند يا نرم سازد؟ «لَوْ حملوا على الجبال لاَزالوها، لا يقصدون براياتهم بلدة اِلاّ خرّبوها كأَنَّ على خيولهم الْعُقبانُ»؛ «اگر به كوهها حملهور شوند، آنها را متلاشى سازند، با پرچم هايشان آهنگ هيچ ديارى را نكنند، جز آنكه ويرانش سازند، گويى كه عقابانند بر اسب ها». اين تعابير از توانايى شگرفى حكايت مىكند. اين قدرت، از نوع قدرتى نيست كه طاغوتها از آن بهره مندند؛ بلكه فقط برخاسته از نيروى عزم و اراده و يقين است
تعادل شخصيّت
⚜ما به سمت امام زمان(عج) نرفتیم،تا مزه ی پناهگاه بودن امام زمان (عج) را بچشیم، درد از ماست! مشکل از ماست! وقتی مشکلی ایجاد می شود، سریع زمین و زمان را فحش می دهیم! سریع سراغ پارتی می رویم، سریع سراغ این و آن می رویم که مشکل من را حل کن!! آیا به سمت امام زمان (عج) رفتیم، که مشکل ما را حل نکرد یا نه؟وقتی مشکلی ایجاد می شود! دو رکعت نماز انسان بخواند، هدیه به امام زمان (عج) بدهد و بعد از نماز این طور بگوید،ای امام زمان (ع) این دو رکعت نماز هدیه به شما مشکلی برای من پیش آمده، از شما می خواهم که آن مشکل را حل کنید!!
آن وقت مطمئن باشید که مشکل آن بنده ی خدا را حل می کند! شک هم نباید کرد، امام زمانی که حاجت مسیحی را می دهد،حاجت یهودی را می دهد، حاجت سنی را می دهد، حاجت من و شمای شیعه را نمی خواهد بدهد!؟
مشکل از سمت ماست! ما سمت امام زمان(عج) نرفتیم! پناهگاه ماست ،بارها خود امام زمان(عج) به دیگران گفته، اگر مشکلی برای شما ایجاد می شود، من را صدا بزنید و بگویید ″یا صاحب الزمان اغثنی، به فریاد ما برس
Soli Dance & Khodaverdi Brothers - Hazineh (Tribal Remix) [128].mp3
10.64M
زندگینامه مرحوم آقای بهجت بخش اول
در زمان ظهور و در دولت کریمانه ایشان هیچ مرده ای نمی ماند که شادابی به قبرش نرفته باشد تا جایی که مردگان به دیدار هم دیگر میروند در قبر ها و از ظهور حضرت مهدی ابراز شادمانی میکنند
صدای روضه اینحا غریب و دلگیر است از پای حرم اینجا غریب و دلگیر است صدای گریه آقا از بقیع میآید کنار ِ قبر حسن از بقیع میآید مقصود شکاری خوشنام 15/08/1397 تقدیم به امام حسن
هوای پرواز تا خدا به سر دارم من به مشهد علاقه ای دگر دارم نو میشود هوای دلم در حضور تو آقایی رئوف تر از رضا مگر دارم گفته ام دل به سرای تو دهم مانده ام جان به رضا ی تو دهم گوشه ی چشم تو آقا زیر و رویم کرده گونه ی خیس دلم با خود روبه رویم کرده رفعت و معرفت تو که بی پایان است عاشقان مژده که این حرم باران است آخر راه دل ما به اینجا ختم است خواب و بیدار دل ما اینجا ختم است مقصود شکاری خوشنام 16/08/97 (تقدیم به امام رضا)
شرط کسب حلال : رسول خدا فرمود : هر کس در داد و ستد چهار چیز را رعایت کند کسبش پاک باشد هنگام خرید عیب نگذارد، هنگام فروش نستاید، فریب ندهد، و در میان داد و ستد سوگند یاد نکند .
بوی عطر
مرحوم آخوند ملاعلی همدانی رحمهٔ الله علیه ، حکایت نموده اند که: روزی پیرمردی جهت حساب خمس و زکات نزد من آمد، متوجه شدم که از آن پیرمرد بوی عطر عجیبی به مشامم میرسد که تا به حال نظیر آن را استشمام نکرده ام. از او پرسیدم از چه عطری استفاده میکنی؟ گفت: این بوی خوش، قصه ای دارد که تا کنون آن را برای احدی نقل نکرده ام. قصه این است که شبی در عالم خواب پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را زیارت نمودم ، در حالی که آن حضرت نشسته بودند و حدود ده یا بیست نفر اطراف ایشان حضور داشتند و من هم در آن مجلس بودم.
حضرت فرمودند: کدام یک از شما بر من زیاد صلوات میفرستید ؟ میخواستم بگویم که من زیاد صلوات میفرستم، اما ساکت شدم. بار دوم پرسیدند: باز هم کسی پاسخ نگفت. برای بار سوم حضرت فرمودند: کدام یک از شما بر من زیاد صلوات میفرستد؟ میخواستم بگویم من، که با خود فکر کردم شاید دیگران بیشتر از من صلوات میفرستند. پس آنگاه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، بلند شده و خطاب به من فرمودند: شما بر من زیاد صلوات میفرستی ، و مرا بوسید. از آن پس این بوی عطر از من استشمام می گردد.