و انتهای این قصه سرد و سفید
همیشه سبز خواهد بود...
تا رسیدن سال نو، تنها یک سلام خورشید باقیست...
هزاران تبریک
دست هایی که عیدی میدهند از لب هایی که تبریک میگویند مقدس ترند.
#کوروش_کبیر🤦🏻♂😊
@Daily_mamad
@alfavayedolkoronaieh
@tanhaelaj
هدایت شده از KHAMENEI.IR
16.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐 سال "جهش تولید با مشارکت مردم"
🎥 ببینید | فیلم کامل پیام نوروزی رهبر انقلاب اسلامی به مناسبت آغاز سال ۱۴۰۳
🌷 #جهش_تولید_با_مشارکت_مردم
🔍 متن کامل پیام👇
khl.ink/f/55687
.
بی دید و بازدید تو تبریک عید چیست؟
چندین دروغ مصلحت آمیز در بهار
محمدمهدی سیار
@tanhaelaj
خدایا شاهدباش
مؤمنانی بودند که در سال ۴٠٢ روزه بودند ، و تا سال ۴٠٣ روزه خود را افطار نکردند 😊
@tanhaelaj
دم اونهایی که که وقت گذاشتند،
پیام تبریک نوشتند،
خلاقیت به خرج دادند،
با دهن روزه فسفر سوزوندند،
پیامای تکراری نفرستادند،
پیام کپی نکردند،
گرم😁
تنها علاج
#برش_کتاب📚 📚 آسمان چهارم: پارو بزن! (حکایت پارو زدن تا کربلا) #قسمت_دوم انگار همه زندگی ما تو جلس
#برش_کتاب📚
📚 آسمان چهارم: پارو بزن! (حکایت پارو زدن تا کربلا)
#قسمت_سوم
کمی بالا و پايين میپرم تا پاهامو احساس کنم. زير فشار انسانی، خواب که چه عرض کنم؛ از بين رفته!
خب! تازه بايد تو صف اداره گذرنامه ايستاد.
*
«نکن قلقلکم میآد!»
چی رو میگردی؟ چيزی جز عشق ارباب حسين همراه نداريم!
مسئول محترم بازرسی بدنی بعد از اينکه نااميد میشه از پيدا کردن چيزهای «خطرناک» ما رو میفرسته وادی «خطرها» یعنی اداره گذرنامه!
*
بهتره اسمش رو بذاريم شهر عجايب
اينجا محل صدور برات و اذن سفر ماست:
اداره گذرنامه! که الهی گذرِ نامه کسی تو اونجا نيفته! هر قسمتش را بخشی است و هر بخشی را قسمتی!
*
گفت: سريع بريد اداره پست شعبه ولی عصر؛ اينجا، گذرنامهتون نيست.
تعجب نکنيد! اين اول بازيه! اونو پست کردند.
ما رو هم!
*
به همه مقدساتی که بلديم، قسمش میديم گذرنامه ما رو بده. میگه:
اولاً قانونی نيست چون گذرنامه با نام کاروان دانشگاه خورده و به فرد تحويل نمیديم.
(و جالبتر)
ثانياً اينجا نيست!
*
کمی مشکوک میشيم.
ولی چه بشيم، چه نشيم، بعد از دوره کردن اتاقهای اداره پست دوزاريمون میافته که انگاری گذرنامه دادنی نيست که هيچ، حتی گرفتنی هم نيست.
خستگی کمکم شروع میشه. چهار ساعتيه از ساعت شش صبح تا حالا رو پایيم.
رو پا که چه عرض کنم، رو هوایيم!
*
صدای خانومی که گزارش ترافيک رو میده، تو اتوبوس میآد:
«همه محورها خلوتاند جز مسيرهايی که به ونک میرسه».
انگار داشت ملتمسانه به دست و پامون میافتاد که:
«تو را به هر کی دوست داريد! همه جا بريد، همه جا همه جا! ولی به ونک نريد که خيلی خيلی شلوغه.»
و اين ما بوديم که بسيار مصمم و آرام! ميله اتوبوس را گرفته بوديم و با متانت هر چه تمامتر این صحبتها را گوش میکرديم و به افقهای دور مینگريستيم! و عازم ونک بوديم! (وای چه تصويرسازی شوقآلودی!)
«دوباره میگم نريد ونک که علاف میشيدها!
خيلی شلوغه، معطل میشيد... نريد..! هی آقا! با شما هستم؛ بله با شما! نرو!»
و ما در حرکتيم با نگاهی مصمم به افق ونک...
*
مثل اينکه اون خانوم يه چيزهايی حاليش میشدها!
نيم ساعتيه سرپا تو اتوبوس وايستاديم.
ولی خب ديگه گذشت... رسيديم. بپر پایين! ديگه ظهره بريم نماز.
جنازهمون پس از خوندن نماز خوف سراغ مسئولان مربوطه طرح میره! میگه: چرا اینجا اومديد؟ برگرديد همون اداره گذرنامه! وای! باز هم؟
يا صاحب کل گذرنامهها مددی!
*
من و دوستم مثل پت و مت (اون دو شخصيت محبوب فيلم کودک) داريم میريم اداره گذرنامه ولی راهش خيلی بد مسيره؛ کاشکی يه موتور داشتيم ولی صبر کن ببينم...
ابراهيم! کجا میری؟ ما رو هم بايد ببری!
اینجاست که کمکم داری حس پارو زدن در میان یک دریای بیکران را با همه وجودت حس میکنی!
*
اعوذ بالله من الکرب في الگذر
دوباره وارد شهر غرائب و عجائب شديم
.... و باز نااميد برگشتيم.
خدايا اميد هيچ کس را نااميد نکن!
*
خب البته ديگه فهرست کاروان بسته شد
و کار ما سختتر. حالا بدو! (به عبارتی پارو بزن!)
#شما_پارو_بزن
#این_داستان_ادامه_دارد
#کربلا_سلام
#عید_نوروز
🍃💎✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
💠 انجمن دانشگاهی فرهنگی "کربلا سلام"
@karbalaasalam
@tanhaelaj