💧طعم ايمان
☀امیرالمؤمنین علی
علیه السلام:
«نمىچشد فردى طعم ايمان را مگر اين كه بداند ضرر رساننده و نفع رساننده فقط خداوند عزوجل است»
«اَنّ الضّارّ النّافع هُوَ اللّه عزّوجلّ»
☀
☀امیرالمؤمنین علیهالسلام:
🔸صلوات، گناهان را نابود میکند
بهتر از آبی که بر آتش ریخته شود.
🔹الصَّلَاةُ عَلَی النَّبِیِّ وَ آلِهِ أَمْحَقُ لِلْخَطَایَا مِنَ الْمَاءِ لِلنَّارِ
📚ثواب الاعمال، ص۱۵۴.
📚جامع الأخبار، ص ۷۱.
🌸وماپناه میبریم به باران ذکر صلوات،
برای فرو نشاندن آتش فراق امام عصر علیهالسلام...
#صلوات
☀
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 راه آمرزش گناه
🔹شخصی نزد پیامبر اسلام
(صلی الله علیه و آله و سلم)
آمد
و عرض کرد:
یا رسول الله!
هیچ گناهی نیست که من آن را انجام نداده باشم
(یعنی گناهم خیلی زیاد است) آیا راه توبه ای برایم هست؟
🔹پیامبر فرمودند:
« آیا کسی از پدر و مادرت زنده هست؟ »
گفت: بلی پدرم.
☀فرمودند:
«برو به پدرت خدمت کن»
وقتی مرد برگشت برود،
☀ حضرت فرمودند:
«اگر مادرش زنده بود بهتر بود.»
📚 بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۸۲
🌺🍃
💎 سوم ربیع الثانی سالروز ورود و سفر امام حسن عسکری علیه السلام به جرجان (استان گلستان فعلی) و متبرک شدن این شهر به قدوم نازنین حضرت می باشد.
🔹بنا به گفته محدثین امام حسن عسکری آن زمان ۲۳ سال سن داشتند.
(روز جمعه سوم ربیع الثانی سال ۲۵۵ هجری)
ظاهرا اولین محدثی که داستان واقعی ورود امام را به گرگان نقل کرده ، قطب الدین راوندی از محدثین قرن ششم بود که در کتاب ( الخرائج و الجرائج) آورده است . بعدها محدثین دیگر از جمله علامه مجلسی در بحار الانوار ، فخر الدین اردبیلی در "کشف الغمه فی معرفه الائمه " ،شیخ عباس قمی در منتهی الامال , محمد شریف رازی در کرامات الصالحین و . . .
🔸راوندی به سند خود نقل کرده است که جعفر بن شریف جرجانی می گوید:
سالی عازم حج شدم و در «سامرّا» نزد امام عسکری (علیه السلام) رسیدم. شیعیان، مال زیادی را توسط من برای آن حضرت فرستاده بودند. خواستم از حضرت بپرسم که آنها را به چه کسی بدهم؟ امام پیش از این که چیزی بگویم، فرمود: آنچه با خود آورده ای به مبارک، خادم من بده!
من نیز چنان کردم.
سپس گفتم: در گرگان شیعیانت به شما سلام می رسانند.
فرمود: آیا بعد از اتمام مناسک حجّ به آنجا بر می گردی؟
گفتم: آری.
فرمود: تو بعد از صد و هفتاد روز، به گرگان می رسی. و در آغاز روز جمعه، سه روز گذشته از ماه ربیع الآخر، به آنجا وارد می شوی. به آنها بگو که من نیز پایان همان روز، آنجا می آیم. برو که ره یافته ای! خدا تو را و آنچه با خود داری سالم نگه خواهد داشت. بر خانواده ات وارد می شوی و برای پسرت، شریف فرزندی به دنیا خواهد آمد، اسمش را صلت بن شریف بن جعفر بن شریف بگذار. و خداوند او را بزرگ می گرداند و از دوستان ما خواهد شد.
گفتم: ای فرزند رسول خدا! ابراهیم بن اسماعیل جرجانی از شیعیان شما است و بین دوستانت بسیار کار خیر انجام داده و هر سال بیش از صد هزار درهم از ثروت خود را به آنان می دهد.
فرمود: خدا به ابراهیم بن اسماعیل، به خاطر رفتارش با شیعیان ما پاداش دهد، گناهان او را بخشیده و فرزند سالمی به او روزی خواهد کرد که حق را می گوید، به او بگو که حسن بن علی گفت: نام پسرت را «احمد» بگذار.
آنگاه از پیش آن حضرت رفته و مناسک حج را انجام دادم. و خدا مرا سالم نگه داشت تا اینکه روز جمعه، از ماه ربیع الآخر، در ابتدای روز هم چنان که امام (علیه السلام) فرموده بود، به گرگان رسیدم. دوستان و آشنایان برای تبریک به دیدارم آمدند. به آنها گفتم که امام حسن عسکری علیه السلام وعده داده است که تا پایان امروز اینجا بیاید، پس آماده شوید تا پرسش ها و حاجت های خود را از او بخواهید.
همین که نماز ظهر و عصر را خواندند، در خانه من گرد آمدند. به خدا سوگند! چیزی متوجه نشدیم جز اینکه امام آمد و وارد خانه شد. ابتدا او بر ما سلام کرد، آنگاه ما به استقبالش رفتیم و دستش را بوسیدیم.
سپس فرمود: من به جعفر بن شریف وعده داده بودم که آخر همین روز به اینجا بیایم. نماز ظهر و عصر را در سامرّا خواندم و به سوی شما آمدم تا تجدید عهد نمایم. و اکنون در میان شما هستم تا پرسش ها و حاجت های خود را مطرح سازید.
نخستین کسی که پرسش نمود، «نضر بن جابر» بود. او گفت: ای فرزند رسول خدا! چند ماه است که چشمان پسرم آسیب دیده است، از خدا بخواه تا بینایی را به او برگرداند.
حضرت فرمود: او را بیاور، پس دست مبارکش را به چشمان وی کشید، بینایی او به حالت اول برگشت، آنگاه مردم یکایک می آمدند و نیازهای خود را مطرح می کردند و حضرت نیز برای آنها دعا می نمود و نیازهایشان را برآورده می ساخت. سپس حضرت، همان روز به سامرّا برگشت.
📖موسوعة الامام عسکری (علیه السلام) ج۱، ص ۳۳۵،ح ۳۵۰
🌷قال الصادق عليه السّلام :
🌸 من سَرَّهُ أَن يَکُونَ مِن أَصحَابِ الْقَائِمِ فَليَنتَظِر وَلْيَعمَل بِالوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخلاَقِ وَ هُوَ مُنْتَظِر فَاِنْ مَاتَ وَ قَامَ القَائِمُ بَعدَهُ کَانَ لَهُ مِنَ الْأَجرِ مِثلُ أَجرِ مَن أَدرَکَهُ فَجِدُّوا وَ اِنتَظِرُوا هَنِیئاً لَکُم اَیَّتُهَا العِصَابَهُ اَلمَرحُومَهُ.
🍀کسي که دوست دارد از اصحاب امام قائم(عج) به شمار آيد، پس بایددر انتظار بسر ببرد؛
و
پارسايی و فضائل اخلاقی را پیشه خود سازد ؛
اين چنين، کسي را "منتظر" گويند؛
و
اگر هم از دنیا برود و قائم(عج) بعد از وفات او قیام کند، پاداش وی، بسان کسی است که ظهور آن حضرت را درک کرده باشد؛
پس بکوشید و منتظر باشید؛
گوارایتان باد ای جماعتی که مشمول رحمت خدایید !🍀
📚 الغیبه للنعمانی، ج۱، ص۲۰۰
🌸🌸🌸
#حقیقت_و_اساس_اسلام
💎 [ الأمالی للشیخ الطوسی] :
الْمُفِیدُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ نَصْرِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ النَّهَاوَنْدِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ
عَنْ جَابِرٍ
☀عَنْ أَبِی جَعْفَر
☀ٍ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام
قَالَ:
لَمَّا قَضَی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَنَاسِکَهُ مِنْ حَجَّةِ الْوَدَاعِ رَکِبَ رَاحِلَتَهُ
☀وَ أَنْشَأَ یَقُول:ُ
لَا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ کَانَ مُسْلِماً
فَقَامَ إِلَیْهِ أَبُو ذَرٍّ الْغِفَارِیُّ
رَحِمَهُ اللَّهُ
فَقَالَ:
یَا رَسُولَ اللَّهِ
وَ مَا الْإِسْلَام؟
☀ُ فَقَالَ علیه السلام:
الْإِسْلَامُ عُرْیَانٌ
وَ لِبَاسُهُ التَّقْوَی
وَ زِینَتُهُ الْحَیَاءُ
وَ مِلَاکُهُ الْوَرَعُ
وَ کَمَالُهُ الدِّینُ
وَ ثَمَرَتَهُ الْعَمَلُ
👈وَ لِکُلِّ شَیْ ءٍ أَسَاسٌ وَ أَسَاسُ الْإِسْلَامِ حُبُّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ.
🔹 جابر
☀از حضرت باقر،
☀از آباء گرام خود علیهم السّلام
نقل کرد که
فرمودند:
وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله اعمال حج خود را در حجة الوداع انجام دادند، سوار بر مرکب خود شده
☀و این چنین فرمودند:
داخل بهشت نمی شود، مگر کسی که مسلمان باشد.
ابوذر از جای حرکت کرد و گفت:
یا رسول اللَّه!
اسلام چیست؟
☀فرمودند:
اسلام عریان است و لباس او تقوا است
و زینت آن حیا
و ملاک و قوامش ورع
و کمال آن دین
و ثمره آن عملست
👈 و برای هر چیزی، اساسی است و اساس اسلام، محبت ما اهل بیت است.
📖امالی شیخ طوسی،ص۵۲
📖بحارالانوار، ج۲۷،ص۸۲،ح۲۱
☀
✅👈 به دیدارما بیا
🔶 حجه الاسلام سیّد عبدالمهدی سِلمی نجفی، در زمان رضاخان پهلوی در تهران تبلیغ دین میکردومنبر می رفت،
به دستور طاغوت وقت دستگیر شد.
🔶 ایشان بعد از آزادی گفت:
بعد از یک سال زندان به شهر بیرجند تبعید شدم.
یکی از شبها که بسیار دلتنگ بودم، به
☀حضرت عبدالعظیم حسنی متوسّل شدم
و با چشم گریان به خواب رفتم.
🔶 در رؤیا دیدم وارد مجلسی شدم که جالسین همه روحانی بودند، و صدر مجلس
☀حضرت سیّد عبدالعظیم
علیه السلام
با صورت نورانی و مجلّل نشسته است.
🔶 جلو رفتم و بعد از سلام شکایت حالم را به عرض رساندم.
☀ شاه عبدالعظیم فرمودند:
«وقتی در تهران بودی نزد ما نمیآمدی!؛
ولی بعد از این به دیدار ما بیا».
🔶 از خواب بیدار شدم و تا صبح فکر میکردم.
بعد از اذان صبح مأمور شهربانی در منزل آمد
و گفت:
عبدالمهدی سِلمی اینجاست؟
در منزل رفتم و خود را معرّفی کردم.
🔶 گفت:
آزاد شدی، هر کجا میخواهی برو! بدون هیچ تعرّض و تعقیب به تهران آمدم
و با خود عهد کردم تا آخر عمر زیارت آن حضرت را شبهای جمعه ترک نکنم.
#ایام_تکریم_و_گرامیداشت_مقام_حضرت_عبدالعظیم_حسنی_علیه_السلام
🍀💧
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یهود
دربیان مرحوم کافی
✅لعنت شدگان در نزد خداوند
1_کسانی که ازدواجشان را به تاخیر می اندازند با وجود اینکه به تمکن مالی رسیده اند.
2_مردی که خود را شبیه زنان می کند در حالی که خداوند او را مرد آفریده است
و زنی که خود را شبیه مردان می کند درحالی که خداوند او را زن آفریده است.
3_فریب دادن و تمسخر مردم
(مثلا) به مسلمانی گوید:
بیا چیزی به تو بدهم،
و چون آمد می گوید:
گردن کلفت برو دنبال کار و کار کن ! (یا) به نابینایی گوید:
مواظب باش به فلان حیوان برخورد نکنی در حالی که مقابل او چیزی نیست
(یا) اگر کسی سراغ خانه ای از او می گیرد ،(عمدا) آدرس اشتباهی می دهد!
وقصعلیهذا...
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
🍀
🗓 شنبه ٢٩ مهر ماه ١۴٠٢
#اعمال_هفته
برگرفته از کتاب شریف #اقبال_الاعمال سیدبنطاووس
🔹هشتم ربیعالثانی (سهشنبه این هفته) بنا بر برخی اقوال،
روز ولادت امام حسن عسکری علیهالسلام است؛
ازاینرو شایسته تکریم و بزرگداشت است.
🔸«هر روز که یکی از ائمه اسلام در آن به دنیا آمده است،
روزی است که خداوند نعمت بزرگ خود را ارزانی داشته است؛
بنابراین
شایسته است انسان این روزها را با سپاسگزاری از خداوند جلجلاله و ستایش عظمت او و بهجا آوردن ستایشهای مهم،
افزونتر تلقی نماید
و نیز به حق امامی که در این روز به دنیا آمده و خداوندجلجلاله حق او را بربندگان واجب گردانیده،
اعتراف و اقرار نماید».
📚 اقبالالاعمال، ج٢، ص۶٩٢
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
لطیفه ونصیحتی از
مرحوم آیت الله سید محمود #مجتهدی #سیستانی رضوان الله تعالی علیه :
در #سامرا (که شهر #سُنی متعصب نشینه) یک نفر بود #دیوانه و #خُل بود،
رسماً دیوانه و سبک مغز بود و همه می دونستن این دیوانه است.
این آقای دیوانه در کوچه خیابون های سامرا راه می رفت و دیوانه بازی در میاورد ،
هر وقتی هم یک #لعن و بد و بیراهی به #اول و #دوم می گفت.
ی روز سنی ها گرفتنش
و گفتن :
چرا به این دونفر بد می گی؟
گفت :
من دیوانه ام بابا . #عقل درست ندارم.
گفتن:
اگه دیوانه ای چرا به علی وحسنین (علیهم السلام) چیزی نمی گی؟؟؟
گفت:
درسته من دیوانه ام اما دیوانه ی #شیعه ام نه دیوانه #سنی 😂😂😆😆
✔♦️مرحوم آقای مجتهدی بعد نقل این داستان فرمودن:
اگه نسبت به دفاع از مذهب حق عاقل نیستین ،
لااقل دیوانهِ شیعه باشین نه سنی ...
🌺