eitaa logo
🏴{تنها مولود کعبه}🏴
1.7هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
873 ویدیو
66 فایل
معارف علوی🌿🌿 مارا دنبال کنید ☑ پیوی 110_313@
مشاهده در ایتا
دانلود
🎈دشمنان ملعون اهل بیت علیهم السلام را بهتر بشناسیم .... 🚩آخر ماه ربیع الثانی؛ سالمرگ هلاکت خالد بن ولید لعنة الله علیهما... ♦️در روز آخِر ربیع الثانی خالد بن وَلید بن مُغیره مَخزومی به اسفل السّافلین جهنّم شتافت. (1) ❤️او بیست سال بعد از بعثت پیامبر صلّی الله علیه و آله در اواخر زندگانی آن حضرت، به همراه عمرو عاص ملعون به ظاهر اسلام را قبول کرد. ابوبکر او را حاکم شام کرد، و عُمَر او را عزل کرد. پس از مدّتی در شهر حُمص مُرد و در همان جا مدفون شد. (2) 🔥🔥خالد و عمرو عاص از کسانی بودند که در لیلة المبیت قصد کشتن پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله را داشتند. (3) ♦️در مواردی پیامبر صلّی الله علیه و آله از کارهای خالد بیزاری جستند. 🔥او بدون اجازه ی پیامبر صلّی الله علیه و آله بنی جزیمه را به قتل رساند و عدّه ای را اسیر کرد، آن ها قبل از کشته شدن تصریح می کردند که ما مسلمانیم و نماز می خوانیم و رسول خدا صلّی الله علیه و آله را تصدیق می کنیم و مساجد بنا کرده ایم و اذان در آن می گوییم ... . 🔥خالد گفت : «هر کس اسیری در دست دارد او را بکُشد». بنو سلیم تمام اسیرانشان را کشتند ولی مهاجر و انصار اُسرا را نزد پیامبر صلّی الله علیه و آله فرستادند و آن حضرت دستان مبارک را بلند کردند و رو به قبله نموده و سه بار فرمودند : «خدایا من بیزاری می جویم به سوی تو از کاری که خالد کرده است». چندی بعد مقداری طلا و متاع به دست رسول خدا صلّی الله علیه و آله رسید. ☀️ آن حضرت به امیر المؤمنین علیه السلام فرمودند : به سوی بنی جزیمه برو و آنان را از آنچه خالد کرده راضی کن ... . امیر المؤمنین علیه السلام نزد آنان رفتند و طبق حکم خداوند؛ دیه ی هر خونی را دادند، و برای هر جنینی بالاترین قیمت را حساب کردند، و عوض هر مالی را پرداختند، و اضافه ای هم بابت آب خور سگ هایشان و ریسمان چوپانشان داد، و باز مقدار اضافه را برای ترس زنان و هراس کودکان و برای آنچه می دانستند و نمی دانستند دادند. آخر الأمر اضافه ای دادند تا از رسول خدا صلّی الله علیه و آله که بی تقصیر بودند راضی شوند. (4) 🔥خالد به عمّار ناسزا گفت. ☀️پیامبر صلّی الله علیه و آله فرمودند : هر کس عمّار را سبّ کند خداوند او را سبّ می کند. (5) ❤️او به دستور ابوبکر خواست امیر المؤمنین علیه السلام را به شهادت برساند، ولی قبل از هر اقدامی آن حضرت متوجّه شدند، و با دو انگشت گلوی خالد را آن چنان فشار دادند که خالد نعره کشید و مردم فرار کردند 🔥 و خالد لباسش را نجس کرد. آنگاه گفت : ابوبکر و عُمَر مرا به این کار امر کرده اند. هر کس واسطه شد، آن حضرت او را رها نکردند تا آنکه ابوبکر عُمَر را فرستاد و ابن عبّاس را آورد. ابن عباس حضرت را به قبر مطهّر پیامبر صلّی الله علیه و آله و فرزندانش و حضرت صدّیقه علیهم السلام قسم داد و حضرت او را رها کردند. ابوبکر به عُمَر گفت : «این هم نتیجه ی مشورت با تو» ‼️ چه این که عُمَر، خالد را برای این کار انتخاب کرده بود. (6) ♦️همچنین 🔥خالد بن ولید مالک بن نویره رَحِمَهُ الله را با عدّه ی زیادی از قبیله ی او به جرم بیعت نکردن با ابوبکر کُشت 🔥و در همان شب با همسر مالک مرتکب زنای به عنف شد. (7) وقتی عُمَر این قضیه را شنید، گفت : «تو را سنگسار می کنم»‼️ ولی این کار را انجام نداد؛ برای اینکه سعد بن عبادة را به خاطر آنان کُشت‼️ در اینجا بود که عُمَر او را به سینه چسباند و گفت : تو شمشیر خدا و شمشیر رسول خدایی ‼️ (8)😳 ❤️در مورد دیگری هنگامی که ابوبکر او را به سوی قبیله ی بنی سلیم فرستاد، 🔥عدّه ای از مردان قبیله را در محلّی جمع کرد و آنان را به آتش سوزانید. (9) ------------------ 📚 منابع و مصادر : تقویم شیعه به نقل از : 1. اختیارات : ص 35. وقایع الشهور : ص 91. 2. اسدالغابة : ج 3، ص 96. طبقات الکبری : ج 7، ص 397. 3. الصحیح من السیرة : ج 4، ص 9. شرح نهج البلاغة : ج 13، ص 304. 4. علل الشرائع : ج 2، ص 474. و ... و ... . 5. سبعة من السلف : ص 345 ـ 342. و ... . 6. احتجاج : ج 1، ص 118. و ... . 7. الغدیر : ج 5، ص 264؛ ج 7، ص 158. و ... . 8. الاستغاثة : ج 1، ص 7. و ... . 9. الغدیر : ج 7، ص 155. و ... . 🔥
🌷امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند : 🖌 در دوستي با دوست مدارا كن ، شايد روزي دشمن تو گردد و در دشمني با دشمن نيز مدارا كن ، شايد روزي دوست تو گردد. 📚 نهج البلاغه ، حكمت ٢٦٨ ☀️
⭕️ این جواب آزمایش برند ما الشعیر بدون الکل‼️ مالت داخلی است که توسط دکتر شفیعی ارسال شده و در آزمایشگاه غذا و دارو بررسی شده و همچنان که می بینید ❌۸.۴ درصد اتیلیک دارد‼️ 👈 منتظر توضیح مسئولین مربوطه هستیم که ❌ چرا تاکنون به مردم نگفته اند برخی از برند های ما الشعیر تا ۱۲ درصد الکل داشته‼️❓ مملکت (عج) همین رو کم داشت‼️ ✍ حضرت امیر علیه السلام به عثمان بن حنیف می فرماید:  فَانُظْر إِلی ما تَقْضِمُهُ مِنْ هذَا الْمَقْضَمِ ، فَمَا اشْتَبَهَ عَلَیْکَ عِلْمُهُ، فالْفِظْهُ، وَ مآ أیْقَنتَ بـِطِیبِ وَجْهِهِ فَنَلْ مِنْهُ. پس نظر کن به آنچه دندان بر آن مینهی از این خوردنی، پس چیزی را که بر تو آشکار نیست و نمیدانی حلال است یا حرام، آن را نخور و آنچه را که به پاکی راه های بدست آوردن آن علم داری و میدانی از راه حلال و درستکاری بدست آمده، بخور. (نهج البلاغه)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کینه قدیمی عمر نسبت به خالد بن ولید خالد و عمر پسر خاله بودند و در کودکی با یکدیگر بازی می‌کردند که خالد ساق پای عمر را شکست. گرچه معالجه کردند و پای عمر خوب شد؛ اما بعضی همین مسأله را موجب دشمنی بین آنها و برکناری خالد از امارت شام پس از مرگ ابوبکر و به قدرت رسیدن عمر ، دانسته‌اند 📚البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۷، ص۱۳۱؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۶، ص۲۶۷؛ السیرة الحلبیه، حلبی، ج۳، ص۲۱۳. ✓دستور عمر به برداشتن عمامه از سر خالد و برگرداندن نصف مال او به بیت المال: زمانی که عمر خالد را عزل کرد و ابوعبیده جراح را به جای او گمارد دستور داد اگر از کارش توبه نکرد عمامه را از سر او بردار: عمر نامه‌ای به ابوعبیده نوشت که اگر خالد اشتباهش را پذیرفت پس او بر امارت خود باقی است و اگر نپذیرفت پس او عزل می‌شود پس عمامه او را از سرش بردار و مال او را دو نصف کن. پس زمانی که ابوعبیده این مطلب را به خالد گفت، خالد گفت: مهلت بده تا با خواهرم مشورت کنم - خواهرش زن حارث بن هشام بود- پس با او مشورت کرد پس خواهرش به او گفت: عمر تو را اصلا دوست ندارد و حتما تو را عزل خواهد کرد حتی اگر اشتباهت را بپذیری خالد به او گفت: به خدا قسم راست گفتی. (واشتباهش را نپذیرفت) پس ابوعبیده مال او را تقسیم کرد ح یک لنگه کفشش را برداشت و دیگری را گذاشت. ---------------- 📖ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ج۷، ص۲۳. 📖أبوالفرج، سیره حلبیه، ج۳، ص۲۷۹.
🔥جنایت خالد بن ولید در زمان خلافت ابوبکر: قتل 1200 نفر از مسلمین به علت نپذیرفتن خلافت ابوبکر بعد از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و اله ) عده‌ای از سران قبایل از به رسمیت شناختن ابوبکر خودداری کردند، لذا ابوبکر خالد را به نزد ایشان فرستاد. یکی از ایشان مجاعة بن مراره از رؤسای بنی حنیفه است. او در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و اله ) اسلام آورد و همراه گروهی به نزد حضرت آمدند و رسول خدا (صلی الله علیه و اله ) به عنوان هدیه زمینی را در یمامه به وی هدیه دادند. 🔥خالد به سرزمین ایشان هجوم برد و ۱۲۰۰ نفر از ایشان را کشت و سپس در همان جا در حالی که مجاعه در اسارت بود، دختر او را از وی خواستگاری کرد!! مجاعه به او گفت: "کمی صبر داشته باش! تو که پشت مرا شکسته‌ای و به همین سبب پشت خود را نیز در نزد صاحبت (ابوبکر) شکستی (آبروی خود را بردی)". باز خالد گفت: "ای مرد! دخترت را به ازدواج من در بیاور!" او به ناچار قبول کرد. این خبر به ابوبکر رسید و نامه‌ای به این مضمون برای خالد نوشت: "به جان خودم قسم، ای خالد تو بیکاری که فرصت برای ازدواج با زن‌ها داری، در حالی که در کنار تو خون هزار و دویست مرد از مسلمانان ریخته شده که هنوز خشک نشده است". وقتی خالد این نامه را خواند، گفت: "این کار شخص بدخوی کوچک است" و مقصودش عمر بود‼️ ----------------------- 📚تاریخ الطبری، طبری، ج۲، ص۵۱۹؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱، ص۱۷۹؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۴، ص۱۹۶. 🔥
🚩حکایت قلاده ی آهنین آسیاب و خالد بن ولید لعنهما الله ... 🎈 قلاده ای از محور آهنین آسیاب که امیرالمؤمنین‌ علیه السلام بر گردن خالد بن ولید ملعون پیچاندند.... ❤️در کتاب الثاقب فی المناقب آمده است : از عبد الله بن عبّاس و جابر بن عبد الله روایت شده است: روزى پيش ابوبكر و عمر حاضر بوديم كه خالد بن وليد آمد، درحالیکه میله و محور آهنین آسياب در گردن او پيچيده شده بود و بسيار ناله و شکایت می‌کرد از عملی که (مولا) علی(علیه السلام) با او کرده است. ابوبكر از خالد پرسيد: چه اتفاقی افتاده و چرا طوق ضخیم به گردن داری؟ خالد گفت: به طائف بودم و در طلب جستجوی افراد بی‌دین با سپاه خود بودم، که در راه برگشت، با على و عمّار و مقداد و ابوذر غفارى و ابن العوام و دو جوان ديگر که با علی بودند، مواجه شدم، درحالیکه کنار چشمه‌ آبی نشسته بودند. على جامه رسول الله (صلی الله علیه و آله) به تن داشت و اسب‌هایشان هم آنجا بسته بودند. چون مرا دید عتاب بسيار تند و سختی به من کرد. من به همراه لشگرم از اسب پیاده شدیم . علی به من گفت: تا کی شيعه مرا اذیت می‌کنی؟ غرور جنگآوری مرا گرفت و به اتکاء لشگرم حاضرجوابی و درشتی كردم. به این دلیل، علی بسیار غضبناک شد و چون شير غرّان به من گفت: تو كه باشى كه نام من در دهان تو بگردد و بد من و مواليان و شیعیانم بگويى؟ من سریعاً م سوار اسب شدم. على هم جهید و مرا از اسب فرو كشيد و به زور به آسياب حارث بن كلده برد و سنگ آسياب را بلند كرد و محور آهنین آسياب از سنگ بیرون كشيد و به گردن من پیچاند و مرا با این قلاده مضحکه مردم گرداند. آن میله آهنين در دست علی مثل خمیر و شمعِ در آفتاب، نرم بود. لشگر من از ترس هیبت علی و غضب او، چنان هراسان و متواری شدند كه گویا ملک الموت را دیده‌اند. ای ابوبکر، اکنون که نزد تو هستم، از یکصد مرد از شجاعان عرب درخواست کردم که با کمک هم این طوق را از گردن من باز کنند ولی نتوانستند. پس مرا يقين شد كه این عمل علی، از سحر هاشميان هست و مرا جادو کرده...‼️ ----------------- 📚منبع: الثاقب فی المناقب، ص ۱۶۶-۱۶۸
🪴السلام علیک یا اباصالح المهدی... یقین دارم ای ماه آخر میایی شبی از دل ابرها در میایی تو جمع تمامی ایّام خوبی پس از یازده ماه دیگر میایی چنان حال ما بی‌تو بد شد که تنها تو از عهده‌ی کار ما برمیایی در این روزگار پر از ناامیدی امیدم بود زنده اخر"میایی" 🤲اللهم عجل لولیک الفرج والنصر و العافیه
ا ﷽ ا 🍀خلقت نوری حضرت صدّیقه‌ی طاهره سلام‌الله‌علیها 🔸قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : خُلِقَ نُورُ فَاطِمَةَ عَلَيْهَا السَّلاَمُ قَبْلَ أَنْ تُخْلَقَ اَلْأَرْضُ وَ اَلسَّمَاءُ 🔹از رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله روایت شده که فرمودند: نور فاطمه(علیها‌السّلام) قبل از خلقت زمين و آسمانها، آفريده شد... ---------------------------- 📚معاني الأخبار ج ۱، ص ۳۹۶ حضرت سلام الله علیها •┈┈••✾••┈┈•
.🔅کلامی که مایۀ خشنودی حضرت امام صادق علیه السلام شد🔅 قسمت اول 🔹روزى خدمت حضرت صادق عليه السّلام عرض کردند که: عمّار دهنى روزى براى اداء شهادت نزد قاضى کوفه ابن ابى ليلى حاضر شد، قاضى گفت: اى عمّار ما تو را شناخته ايم و چون رافضى هستى شهادتت را نمى پذيريم. عمّار ناگهان به پا برخاست و بدنش لرزيد و آن قدر گريه کرد که گريه به او مهلت نمى داد. ابن ابى ليلى گفت: اى عمّار تو مردى هستى از اهل علم و حديث، اگر بر تو ناگوار است که به تو رافضى گويند از رافضى بودن بى زارى بجوى، در آن حال از برادران ما هستى و شهادت تو را البتّه خواهيم پذيرفت. 📚
.🔅کلامی که مایۀ خشنودی حضرت امام صادق علیه السلام شد🔅 قسمت دوم 🔹عمّار گفت: اى مرد اشتباه فهميدى نظر من آنچه که تو تصوّر کردى نبود ليکن من هم بر خودم و هم بر تو گريستم، امّا گريه بر خودم به جهت آنکه نسبت شريفى را به من دادى که من اهل آن نيستم، گمان کردى من رافضى هستم، واى بر تو ☀️ امام صادق براى من حديث کرد که: اوّلين کسانى که رافضى ناميده شده اند همان ساحرانى بودند که مشاهده معجزه موسى را نموده و عصاى او را نگريستند و به او ايمان آوردند و از او پيروى کردند و امر فرعون را به دور افکندند و تسليم تمام مشکلاتى شدند که بر آنها وارد شد. فرعون آنها را رافضى ناميد، چون دين و آئين او را به دور ريختند. 📚
.🔅کلامی که مایۀ خشنودی حضرت امام صادق علیه السلام شد🔅 قسمت سوم 🔹پس رافضى کسى است که: به دور اندازد تمام آن چيزهائى را که بر خدا ناپسند است و به جاى آورد تمام کارهائى را که خدا به او امر کرده است. و کجا مثل چنين کسى در اين زمان پيدا مى شود؟ و علّت گريه من آن بود که اين اسم شريف را بر خود ببندم و تلقّى به قبول کنم و خداوند که از دل من آگاه است مرا مورد عتاب و مؤاخذه خود قرار دهد 🔆و بگويد: اى عمّار آيا تو رفض کننده باطل و بجاآورنده طاعات من هستى که اين لقب را به خود بستى؟ و در اين صورت اگر با من مسامحه کند لا اقلّ از درجات من کم کند و اگر مسامحه نفرمايد مرا مورد عذاب شديد خود قرار دهد مگر آنکه به برکت شفاعت مواليان من مرا به آنها ببخشد. 📚