خدا انداخت زیر پای مادر بهشتی کز همه چیز است برتر اگر خواهی شوی مهمان جنت نداری بهتر از مادر تو نعمت بود شرط بهشت این حرف آخر که باشی خاک زیر پای مادر مادر ؛ تنها آدمیه که نمیشه تو این دنیا بَدل و مدلشو ساخت؛ عطرش ، صداش ، چشماش… 🆔 @tanz_grum

چو مادر یاورم باشد پدر باشد دعاگویم نه از بیگانه باکم هست نه پروا از خطر دارم...😍 چه تکیه گاهی بالاتر از وجود پدر و مادر ..!؟ 🆔 @tanz_grum

حالا برای این کـه برگردی بـه خانه دیگر نداری هیچ عذری و بهانه از بس مرا کردی عصای خویش آخر تـو از نفس افتادی و مـن هم زشانه مردانگی کردی و با بال شکسته پرواز کردی از کران تا بی کرانه تسبیح بودی و علی سرگرم ذکرت حالا ولی گشتی گسسته دانه دانه فریاد یا فضه خذینی تـو گم شد در لابلای خنده هاي وحشیانه تـو سعی خودرا واقعا کردی ولی حیف اینبار هم افتاده از دست تـو شانه 🆔 @tanz_grum

‌ 🏴 بالاترین هدف از اقامه مجالس اهل بیت چی میتونه باشه؟ یه کم بهش فکر کنیم..... شاید حواسمون نباشه.... #این‌طالب‌بدم‌الزهرا

-هر گاه گناه کردید!! -هرگاه توبه شکستید!! -این را به خاطر داشته باشید.. -اگر شما از گناهان خود خسته میشوید -خداوند از بخشیدن شما خسته نمیشود. -پس از رحمت خدا ناامید نشوید. 🆔 @tanz_grum

📌#وجوب تبلیغ امر به معروف و نهی از منکر ✅ حضرت آیت الله العظمی خامنه ای: ترویج و تبلیغ این فریضه مهم اساسی و حیاتی برای کسانی که این فریضه را ترک کردند و یا نمی دانند واجب است. 🆔 @tanz_grum

✨﷽✨ #پندانه 🔴 تنبیهی برای دروغ ✍ﭘﺴﺮ ﮔﺎﻧﺪﯼ ﻣﯽ‌ﮔﻮﯾﺪ: ﭘﺪﺭﻡ ﮐﻨﻔﺮﺍﻧﺲ ﯾﮏ ﺭﻭﺯﻩ‌ﺍﯼ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﺩﺍﺷﺖ، ﺍﺯ ﻣﻦ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﻬﺮ ﺑﺮﺳﺎﻧﻢ، ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺭﺳﺎﻧﺪﻡ، ﮔﻔﺖ: ﺳﺎﻋﺖ پنج ﻫﻤﯿﻦ ﺟﺎ ﻣﻨﺘﻈﺮﺕ ﻫﺴﺘﻢ. ﻣﻦ ﺍﺯ ﻓﺮﺻﺖ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﺮﺩﻡ و ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﺮﯾﺪ ﮐﺮﺩﻡ. ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻌﻤﯿﺮﮔﺎﻩ ﺑﺮﺩﻡ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺳﯿﻨﻤﺎ ﺭﻓﺘﻢ. ﺳﺎﻋﺖ 5:30 ﯾﺎﺩﻡ ﺁﻣﺪ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﭘﺪﺭ ﺑﺮﻭﻡ!! ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺳﺎﻋﺖ 6:00 ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ! ﭘﺪﺭ ﺑﺎ ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﭼﺮﺍ ﺩﯾﺮ ﮐﺮﺩﯼ؟! ﺑﺎ ﺷﺮﻣﻨﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﻍ ﮔﻔﺘﻢ: ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﺒﻮﺩ، ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺷﺪﻡ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﻤﺎﻧﻢ! ﭘﺪﺭﻡ ﮐﻪ ﻗﺒﻼ ﺑﻪ ﺗﻌﻤﯿﺮﮔﺎﻩ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﮔﻔﺖ: ﺩﺭ ﺭﻭﺵ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﻣﻦ ﺣﺘﻤﺎ ﻧﻘﺼﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﻻﺯﻡ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ “ﺭﺍﺳﺖ” ﺑﮕﻮﯾﯽ! ﺑﺮﺍﯼ ﺍینکه ﺑﻔﻬﻤﻢ ﻧﻘﺺ ﮐﺎﺭ ﻣﻦ ﮐﺠﺎﺳﺖ، ﺍﯾﻦ 18 ﻣﺎﯾﻞ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺑﺮﻣﯽﮔﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ باره ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ! ﻣﺪﺕ ﭘﻨﺞ ﺳﺎﻋﺖ ﻭ ﻧﯿﻢ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺵ ﺍﺗﻮمبیل ﻣﯽﺭﺍﻧﺪﻡ ﻭ ﭘﺪﺭﻡ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﻪﺧﺎﻃﺮ ﺩﺭﻭﻍ ﺍﺣﻤﻘﺎﻧﻪﺍﯼ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻏﺮﻕ ﺩﺭ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﻭ ﺍﻧﺪﻭﻩ ﺑﻮﺩ، ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽﮐﺮﺩﻡ! ﻫﻤﺎﻥﺟﺎ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﺮﮔﺰ ﺩﺭﻭﻍ ﻧﮕﻮیم. ﺍﯾﻦ ﻋﻤﻞ ﻋﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺧﺸﻮﻧﺖ ﭘﺪﺭﻡ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻧﯿﺮﻭﻣﻨﺪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﮔﺬﺷﺖ 80 ﺳﺎﻝ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽﺍﻡ ﻫﻨﻮﺯ ﺑﺪﺍﻥ ﻣﯽﺍﻧﺪﯾﺸﻢ! 🆔 @tanz_grum

🌸در حضور "خارها" هم میشود یک "یاس" بود.. 🌸در هیاهوی مترسکها پر از "احساس" بود.. 🌸می شود حتی برای دیدن "پروانه ها" شیشه های مات یک متروکه را "الماس" بود.. 🌸کاش می شد حرفی از " ای کاش " ها هرگز نبود.. 🌸هر چه بود "احساس" بود و "عشق" بود و "یاس" بود... 🆔 @tanz_grum

خندیدن خیلی آسان‌تر از اخم کردن است برای خنده از هفده عضلۀ صورت و گردن استفاده می‌شود😊 اما برای اخم کردن از چهل عضله 😠 لباتون خندون😊 🆔 @tanz_grum

❖ "آدم‌های بزرگ" برای موفقیت دیگران 🍂🌺 تلاش می‌کنند؛ آدم‌های عادی، موفقیت دیگران را تماشا می‌کنند؛ آدم‌های کوچک، با حرف زدن پشت سر آدم‌های موفق، بهشان حسادت می‌کنند!🍂🌺 🆔 @tanz_grum

🌸🍃🌸🍃 بهلول سڪه طلائی در دست داشت و با آن بازی می‌نمود. شیادی چون شنیده بود بهلول دیوانه است، جلو آمد و گفت: اگر این سڪه را به من بدهی در عوض ده سڪه را ڪه به همین رنگ است به تو می‌دهم!! بهلول چون سڪه‌های او را دید، دانست ڪه سڪه‌های او از مس است و ارزشی ندارد. به آن مرد گفت: به یک شرط قبول می‌نمایم! آن هم این است که سه مرتبه مانند الاغ عرعر ڪنی!!! مرد شیاد قبول کرد و مانند خر عرعر نمود! بهلول به او گفت: تو با این خریت فهمیدی سڪه‌ای ڪه در دست من است از طلاست؛ چگونه من نفهمم ڪه سڪه‌های تو از مس است؟!!! 🆔 @tanz_grum