May 11
وسواسی
مجری: با سلام خدمت همه مردم عزیز و دوست داشتنیمون. عیدتون مبارک باشه. امروز مهمانی داریم از جنس شما مردم. آقای پروفسور شمیعی.
آقای شمیعی احتمالا شما هم مثل من تا الان انقدر دست و بالتونو شستین و پوست دستتونو ساییدین که اصلش رفته. مگه نه؟
شمیعی: بله!
مجری: میشه یه کم بیشتر توضیح بدین؟
شمیعی: بله!
مجری: نه یکم بیشتر توضیح بدید لطفا.
شمیعی: آهان! ببینید اینقدر شستم که پوست عروس دریایی الان جلوی لطافت پوست دست من سُمبادست. برعکس الباقی ایام سال که مورچههای خونه وقتی یه لاستیکشون میافته تو چاله چولههای دستم، مجبورن سه نفری بکسلش کنن؛ الان همون مورچهها روش بکسواد میکنن.
مجری: خب هنوز که یه ساعت تا تکرار هفدهم ستایش3 وقت هست! آقای پروفسور شما از این قضیه ناراحت نیستین؟
شمیعی: بله میگفتم. والا من که راضیام. خانوم بچهها هم که تعریف میکنن. فقط یه مقدار زیادی لطیف شده وقتی میخوام بزنم پس کله پسر کوچیکم، دست خودم کبود میشه! اونم مشکلی نیست. الحمدلله امروزه ابزارآلات خوبی برای ما پدر مادر ها مهیا شده. یه دکمه مودمو میزنی صدای «غلط کردیم!» دسته جمعی بلند میشه. دیگه شما حساب کن اگه با قیچی تهدید به قطع سیم مودم کنی که دیگه دستت رو هم میبوسن و پات رو با شیر و گلبرگ های رُز ماساژ میدن.
مجری: چه جالب! پس شما با این ترفند هم بچهها رو تربیت میکنین و هم مصرف اینترنت رو کاهش میدین که به اقتصاد خونواده کمک میکنه. آقای شمیعی، به نظرتون با رفتن این بیماری چه چیزایی مهمه که باید بهشون توجه بشه؟
شمیعی: تو این برهه حساس کنونی که هر آن ممکنه از همین شنبه کرونا کلا از ایران بره و همه چی به حالت اولش برگرده حفظ همین لطافت و ظرافت دستام یکی از بزرگترین دغدغههای فکری من شده. میترسم مثل خونه که هر سال دم عید خوشگل میشه و بعدش تو روزای عادی دوباره همون انباری سابق، دستامم همین طور بشه.
حالا اون عیده و دوباره سال بعد برمیگرده و فوق فوقش بایا میکنیم خونه مرتب شه. ولی این کروناست که دیگه اگه بره معلوم نیست کی بتونیم این قدر دستامونو بشوریم و لطیفش کنیم!
مجری: طرح و ایدهای هم برای این قضیه دارید؟ چون عید نزدیکه و خونه تکونی هم نزدیکه... فقط زود بگید که به تکرار ستایش برسیم.
شمیعی: بله خب برای همینم یه برنامه مدون صد روزه ریختم که توش هر موقع که بیدار شدیم، فرقی نداره کله سحر یا لنگ ظهر، با خودمون شرط میکنیم به خونه تکونی. اما به خودم قول میدم به لطافت دستامون اهمیت میدم و حتما حتما دستامو زود به زود میشورم. آخر روزم باز بسته به خودتون که سه نصف شب باشه یا ساعت نه، بعد از بیرون گذاشتن زبالهها. با خودمون حساب و کتاب میکنیم که توی امروز به چند تا چیز کثیف دست زدیم و چند بار دستامونو شستیم. و اصلا چند بار زیر بیست ثانیه بوده. بعدش برای هر بار دست شستن یه جایزه برا خودمون میذاریم. مثلا جایزش این باشه که یه بار دیگه دستامونو بشوریم. یا اگه خواستین خلاقیت به خرج بدید برای جایزه یه بار صورتتون رو هم بشورین. پیشرفت هم هست. انقدر صورتتون رو بشورین که صورت و فک و دهنتونم ساییده بشه و رو سفید بشین. فقط مراقب مصرف آب باشید که اسراف و جهنمش رو هم تحمل کنید، قبضشو نمیتونین بدید.
مجری: خب بینندگان محترم، بدون فوت وقت شما رو به دیدن 27 دقیقه پیام بازرگانی و 25 دقیقه سریال ستایش 3 دعوت میکنم.
#ابراهیم_کاظمی_مقدم
#کرونا
#سبک_زندگی
#خانه_تکانی
@tanzac
دستور العمل دید و بازدید کرونایی
پدرم روی مبل لم داده بود و شبکه ها رو بالا و پایین میکرد. شبکه ی یک، یک نفر نشسته بود و داشت صحبت میکرد. شبکه ی دو، دو نفر نشسته بودند و صحبت میکردند. شبکه ی سه دست به یک نوآوری زده بود و سه نفر ایستاده بودند و صحبت میکردند. پدرم باز هم امان نداد تا مجری حرفی بزند و خودش را اثبات کند. از شبکه ی چهار به قدری سریع رد شد که ندیدیم چند نفر صحبت میکنند! چشمتان روز بد نبیند شبکهی بعدی شبکه ی خبر و محبوب پدران این مرز و بوم است.
مجری: به علت شیوع ویروس کرونای انگلیسی، در عید دیدنی های امسال از دست دادن و روبوسی پرهیز کنید!
پدر: خیلی هم بهتر، به خاطر ترس از شک بین دو و سه قلبمون می اومد تو حلقمون.
مجری:لطفا از عیدی دادن اسکناس خودداری کنید.
پدر: خوبه که، ازشون شماره کارت میگیریم، بعدا هم فراموش میکینم. برا خومانم که کارتخوان میبریم!
مجری: آژیل و شکلات و شیرینی ممکن است باعث انتقال ویروس شوند.
پدر: اتفاقا اینا رو آدم برداره بیارو خونه خیلی هن بهتره، آدم هم روش میشه بیشتر برداره هم خجالت نمیکشه وقتی خیار رو پوست میکنه پوستاشو بخوره.
مجری: از دید و بازدید حتی الامکان خودداری کنید.
پدر:آخیش امسال کسی قرار نیست بیاد خونمون میتونیم با خیال راحت آشغالا رو بدیم زیر فرش. کسی هم اومد میگیم ببخشید ما فکر میکردیم مردم شعور دارن نمیان خونه ما دیگه نه وسایل پذیرایی داریم نه عیدی!
مجری: برای خرید به بیرون از خانه نروید.
پدر: مگه ما عین سیامک انصاری پول مفت داریم که اینترنتی بخریم... نه آقا ما از این پولا به کسی نمیدیم. برو خدا روزیتو جای دیگه حواله کنه! برو
به به شبکه یعنی این... همیشه ی خدا فیلم داره! پسر بپر دوتا چایی بیار الان تکرار فصل یک پایتخت شروع میشه.
#ابراهیم_کاظمی_مقدم
#کرونا
#سبک_زندگی
#خانه_تکانی
@tanzac
پیچشگری
- باز وقت تمیزکاری شد پیچوندی؟ بیا کمک کن فرشا رو ببریم تو حیاط!
+ الان!
- فرشا رو بردیم کجایی؟ پارو و تایدو بیار.
+ الان!
- فرشو شستیم بیا کمک کن آهااااااای! بیا کمک کن بلندش کنیم بذاریمش رو نرده.
+ الان! الان!
- پ کجا موندی؟
+ الان! یه دییقه!
- پسره ...!!
خب! این متنی که خوندید گوشهای از روشهای من بود برای از زیر کار دررفتن در ایام سخت پیش از عید. ایام خیلی سخت پیش از عید. ایام خیلی خیلی سخت پیش از عید. اصلا هر چقدر «سخت» اضافه کنم حق مطلب ادا نمیشه. حالا نمی شد عید خود به خود از راه برسه؟ حتما باید قبلش حسابی جون بکنیم؟ حتما باید کمردرد بگیریم؟ باید چن بار از حال بریم تا تو عید حال کنیم؟ تازه با این کرونا که دورهمی هم نداریم حال کنیم. فقط دور خودمون جمع میشیم که اونم همیشه جمعیم خود به خود. گفتم کرونا یکی دیگه از روشام برای فرار از کار یادم اومد. اونم تلاش برای حفظ پروتکلهای بهداشتی ضمن کار و تلاش بقیه برای تمیزکاریه. یعنی مثلا وقتی بقیه دارن جاروبرقی میکشن، ظرفای قدیمی رو گردگیری میکنن، تار عنکبوت میکَنَن، من یه الکل دستم میگیرم و به بهانه جلوگیری از ورود هر گونه کرونا به دست خودم و بقیه که دارن کار میکنن الکل میپاشم. اینجوری توجیه بهداشتی هم داره تازه.
نهایتا خیلی کار کنم سعی میکنم خریدای بیرون از خونه رو انجام بدم که قطعا خیلی راحتتر از کارای تو خونه س. مثلا خرید جوهرنمک یا آبمیوههای خنک برای اینکه برادرخواهرا و پدرمادرم بتونن بیشتر و بهتر کار کنن. اما شما مثل من نباشیدا. شما به پدر و مادر خود نیکی کنید که خیر میبینید. اینایی هم که گفتم مال گذشته بود. الان دیگه زنم نمیذاره آب تو دلم تکون بخوره ببخشید اشتباه شد نمیذاره وسط خونه تکونی یه لیوان آب بخورم...
#محمدحسین_فیض_اخلاقی
#کرونا
#سبک_زندگی
#خانه_تکانی
@tanzac