eitaa logo
طنزیمات آپ
494 دنبال‌کننده
461 عکس
658 ویدیو
2 فایل
خنده های تلخ به دردهایی که از نظام آموزش و پرورش میکشیم... https://eitaa.com/Tahavoltalabane
مشاهده در ایتا
دانلود
معلم از دانش آموز خواست که مراحل زندگی شکسپیر را بگوید دانش آموز جواب داد: شکس نوزاد شکس نونهال شکس نوجوان شکس جوان شکس میانسال شکسپیر...!!! 😂😂😂😂😃😃😃 @tanzimaateAP
دانشجویی به داداشش گفت: برو تو سایت دانشگاه، نمره هامو نگاه کن، فقط جلوی بابا تابلو نکن. اگه یک درس افتاده بودم، بگو: سلام علیکم اگه دو تا درس بود، بگو: سلام علیکم و رحمت الله اگه سه تا درس بود، بگو: سلام علیکم و رحمت الله و برکاته! خلاصه یه جور که بابا متوجه نشه. خان داداش ما هم رفت چک کرد، به حالت شوک زده، زنگ زد بهم و گفت: «إِنَّ اللهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیما»!!! 👌😂😅😅😅😅 @tanzimaateAP
اعتراف میکنم یکی از دلایلی که نمره علومم خوب نبوده اینه فک میکردم حس چشایی مال چشمه ... حس بینایی مال بینیه ...😕😂 @tanzimaateAP
مهندس برق، مکانیک، شیمی و کامپیوتر با یه ماشین در حال مسافرت بودن که ماشین خاموش میشه. مهندس برق: مشکل از اتصالات و سیم کشیاشه. مهندس مکانیک: مشکل از میل لنگشه. مهندس شیمی: نه، ایراد از روغن موتوره. مهندس کامپیوتر: پیاده شیم، سوار شیم، شاید درست شده باشه!!😂😂😂😃😃😃😃 @tanzimaateAP
حال من وقتی میخوام درس بخونم😅😅😅 @tanzimaateAP
یکی از رو مخ‌ترین اتفاقات زمان مدرسه اون وقتی بود که از معلم اجازه میگرفتی که بری دسشویی اون میپرسید چرا زنگ تفریح نرفتی؟😐🤨 خب آدم حسابی اون موقع نیومد، الان میاد، این دیگه پرسیدن داره😒😑 @tanzimaateAP
معرفی نام فیلم : Dead Poets Society ژانر (موضوع) : درام، کمدی امتیاز : 8.1 در سایت IMDb زبان : انگلیسی سال انتشار : 1989 محصول کشور : آمریکا کارگردان : Peter Weir بازیگران : Robin Williams,Robert Sean Leonard,Ethan Hawke فیلم انجمن شاعران مرده Dead Poets Society 1989 در مورد گروهی از دانش آموزان سال اول کالج ولتن است که به اصرار خانواده هایشان در این مدرسه تحصیل میکنند و به شدت تحت نظارت مسئولین مدرسه و والدینشان هستند؛ اما با شروع سال تحصیلی جدید، استاد ادبیات انگلیسی تغییر کرده و فردی به نام جان کیتینگ (با بازی رابین ویلیامز) جای معلم قبلی را میگیرد؛ روش تدریس آقای کیتینگ کاملا متفاوت است و دیدگاهی جدید نسبت به ادبیات دارد. او از دانش آموزان خود نیز میخواهد با دیدی تازه به شعر و ادبیات نگاه کرده و… https://modernfilm.upera.tv/embed/2763893?ref=gG6g @tanzimaateAP
مورد داشتیم تو دانشگاه سر کلاس، استاد گفته: بچه ها، وقت خود را چگونه صرف میکنید؟؟!! . . . . . . . . . . همه با صدای بلند هماهنگ داد زدن: وقتم، وقتی، وقت وقتیم، وقتید، وقتند😂😂🤣😅 @tanzimaateAP
ارسالی از طرف یکی از اعضا: 🔶🔸🔸🔸🔸 درسي اخلاقی از سهراب سپهری خیــــــــــــلی قشنگه حیفه نخونینش سخت آشفته و غمگین بودم به خودم می گفتم: بچه ها تنبل و بد اخلاقند دست کم میگیرند، درس ومشق خود را… باید امروز یکی را بزنم، اخم کنم و نخندم اصلا تا بترسند از من و حسابی ببرند… خط کشی آوردم، درهوا چرخاندم... چشم ها در پی چوب، هرطرف می غلطید مشق ها را بگذارید جلو، زود، معطل نکنید ! اولی کامل بود، دومی بدخط بود بر سرش داد زدم... سومی می لرزید... خوب، گیر آوردم !!! صید در دام افتاد و به چنگ آمد زود... دفتر مشق حسن گم شده بود این طرف، آنطرف، نیمکتش را می گشت تو کجایی بچه؟؟؟ بله آقا، اینجا همچنان می لرزید... ” پاک تنبل شده ای بچه بد ” " به خدا دفتر من گم شده آقا، همه شاهد هستند" ” ما نوشتیم آقا ” بازکن دستت را... خط کشم بالا رفت، خواستم برکف دستش بزنم او تقلا می کرد چون نگاهش کردم ناله سختی کرد... گوشه ی صورت او قرمز شد هق هقی کردو سپس ساکت شد... همچنان می گریید... مثل شخصی آرام، بی خروش و ناله ناگهان حمدالله، درکنارم خم شد زیر یک میز،کنار دیوار، دفتری پیدا کرد …… گفت : آقا ایناهاش، دفتر مشق حسن چون نگاهش کردم، عالی و خوش خط بود غرق در شرم و خجالت گشتم جای آن چوب ستم، بردلم آتش زده بود سرخی گونه او، به کبودی گروید ….. صبح فردا دیدم که حسن با پدرش، و یکی مرد دگر سوی من می آیند... خجل و دل نگران، منتظر ماندم من تا که حرفی بزنند شکوه ای یا گله ای، یا که دعوا شاید سخت در اندیشه ی آنان بودم پدرش بعدِ سلام، گفت : لطفی بکنید، و حسن را بسپارید به ما ” گفتمش، چی شده آقا رحمان ؟؟؟ گفت : این خنگ خدا وقتی از مدرسه برمی گشته به زمین افتاده بچه ی سر به هوا، یا که دعوا کرده قصه ای ساخته است زیر ابرو وکنارچشمش، متورم شده است درد سختی دارد، می بریمش دکتر با اجازه آقا ……. چشمم افتاد به چشم کودک... غرق اندوه و تاثرگشتم منِ شرمنده معلم بودم لیک آن کودک خرد وکوچک این چنین درس بزرگی می داد بی کتاب ودفتر …. من چه کوچک بودم او چه اندازه بزرگ به پدر نیز نگفت آنچه من از سرخشم، به سرش آوردم عیب کار ازخود من بود و نمیدانستم من از آن روز معلم شده ام …. او به من یاد بداد درس زیبایی را... که به هنگامه ی خشم نه به دل تصمیمی نه به لب دستوری نه کنم تنبیهی یا چرا اصلا من عصبانی باشم با محبت شاید، گرهی بگشایم با خشونت هرگز... با خشونت هرگز... با خشونت هرگز... @tanzimaateAP
https://modernfilm.ir/movies/download-the-movie-dead-poets-society-1989/ 📽فیلم انجمن شاعران مرده داستان یک معلم که میخواد چارچوب های یک مدرسه که استعداد دانش آموزان را محدود کرده بشکند را بتصویر میکشد @tanzimaateAP