۷۸ سال پیش در چنین روزی اعلیحضرت داشتن چمدونشونو می بستن که ....
فرار کنن 😐😂
#فرار_رضاخان
🔺 محمد محمدی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
طنزیم
کم کم میتونه تو برنامه عموپورنگ شرکت کنه😑 🔺🔺 طنزیم| @tanzym_ir
به ضرس قاطع تنها اثری که حتی تهمینه میلانی هم از یک کیلومتریش رد نمیشه😁
🔺طاهره ابراهیم نژادآکردی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
میگن بعد حمله به تاسیسات آرامکو، به عربستان کارد بزنی شیرش در نمیاد.
🔺 محمدحسین صادقی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
ستایش؛ مصداق بارز زن ایرانی 100سال هم عمر کند30سال بیشتر ندارد!
🔺ابراهیم کاظمی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
ربیعی:
حذف یارانه افراد ثروتمند، حتما اجرا میشود.
ایشالا با آخرین گام های خروج ایران از برجام!
🔺محمدحسین صادقی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
سیر تطور اخلالگران اقتصادی/دارویی/ نزولخوری
💢رستگاری در دقیقه ۹۳
📝#سمیرا_قره_داغی
⏱زمان لازم برای مطالعه: ۵٠ثانیه (معادل زمان لازم برای پی بردن به ارزش چادر قبل از آغاز دادگاه)
🔶🔹🔸🔹🔶
http://yon.ir/WgCXJ
در ضیافت دندونک نبیره اسحاق جهانگیری:
ولی من معتقدم چادر مادُر به دست و پای آدم میگیره، با مخ میاد رو زمین، نمیتونه قد من فعالیت اقتصادی و کارآفرینی داشته باشه.
در جشن تولد هشتادسالگی میم.خ/ بنیاد باران:
فخرالسادات جون یه دیقه گوشِتو بیار. این خانواده یادگارجات رو نگااااا، همش مجبورن عین دهاتی لپقرمزا یه چادر سیاه پهن کنن رو خودشون. تر تر تر…(صدای خندهاش است)
در پتروشیمی بابا:
منشی: ای وای آقای مهندس! من گفتم جلسه داریداااا. تخخخ تخ تَ…(صدای دور شدن کفش منشی)
مهندس: دخترم جلسهستها خدا بخواد. عین اخلالگران صنعت و معدن سرت رو انداختی پایین اومدی تو.
دختر بابا: من ویلا میخوام. «ویلا برای کارم لازم است»
مهندس: کارِت مگه «اخلال در توزیع دارو، دپوی دارو، کمبود آنتیبیوتیک در سال۹۷ و دادن ربا» نبود؟ ویلا رو برا کجاش میخوای؟
دختر بابا: نوموخواااام عرررر(صدای گریهاش است)
مهندس: الو، بانک سینا؟!
راستهی مصالحفروشیهای لواسان/ دم گاراژ ایرج و پسران:
سیمان دولتی رو نصف قیمت خود دولت میدی ببرم یا بدم بچهها سیمان دولتیت کنن؟
راهپله شعبه سوم دادگاه رسیدگی به جرائم اخلالگران اقتصادی:
پسر(اشاره به جوانک ۲۴سالهی وثیقهی ۲۰میلیاردی بهدست) بپّر اون چادر مشکیه که عمهی شوهره از مکه آورده بود از صندوق ماشین وردار بیار، الان جلسه شروع میشه. تو راه بتکونش، نفتالیناش بریزه.
در دادگاه:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله القاصم الجبارین. بنام خدا و باسلام و صلوات به روان پاک امام و شهدا. من شینِ نعمتزاده هستم، با نام هنریِ اونیکی دختر مظلوم وزیر مشغول به فعالیت بودم. آقای قاضی «من پنجسال بیکار خوابیدم توی خونه. بعدش تونستم غروبا توی داروخونه مشغول شم.» من خیلی بدبختم آقای قاضی. «مامانم تا هشت شب توی آموزش و پرورشه. من مجبورم بابام و بقیه خواهرا رو تر و خشک کنم.» ببین یکیشون دست به سیاه و سفید خونه میزنه؟! نمیزنن که! اصلا من میخوام بدونم آموزش و پرورش چرا باید تا هشت شب وا باشه؟ بعد از داروخونه؛ یه مدت از ترکیه لباس میاوردم توی مهمونیا و مترو میفروختم. با پولش چندتا انبار دارو خریدم. من اینجوری جون کندم آقای قاضی. «من خودم کارآفرینم». یه صلوات بفرستید من این چارتخم رو سر بکشم، صدام صاف شه. آیتالکرسی رم از حفظ بخونم براتون… .
توضیح: گیومهها راستکی است.
🔺 🔺
طنزیم| @tanzym_ir
خودکار هزارتومانی شده چهار هزار تومان! خدا رحم کرده که به عقب برنمیگردیم، وگرنه دانشآموزها باید با ذغال رو دیوار کلاسها بنویسن. و روی پوست خر مشق بنویسن با این گرونی دفتر!
اینکه گفتم روی پوست خر هم دلیل داره! چون گوشت گوسفند گرونه و کسی نمیخوره، بالطبع ذبحی هم در کارنیست و پوست گوسفند هم کمیاب.
#لوازم_التحریر
🔺مهدی سلیمان نژاد🔺
طنزیم| @tanzym_ir