eitaa logo
🌹دهکلانی🌹
178 دنبال‌کننده
505 عکس
239 ویدیو
2 فایل
بیان معارف اسلامی، جبهه مقاومت؛ مسائل سیاسی جهانی و منطقه‌؛ شهید و شهادت گاهاً همراه با چاشنی طنز
مشاهده در ایتا
دانلود
عزیز همراهم سلام! «رزمه جهانگیری» مردم ایران! «خاتمی» یادتونه دستور «تکرار» داده بود؟ «سه» سال از دور «دوم» (تکرار)می‌گذرد خبری از اضافه شدن «۴۵۰۰۰» نیست. مردم ایران «یادتونه» چقدر در دولت قبل کارتن «خواب» داشتیم؟ کاری کردیم که «کارتن» خوابا، حکم «تخلیه» منزلشان را گرفتند. مردم ایران! عباس آخوندی «یادتونه» هیچ خونه نساخت و خونه‌های ساخته شده را «مزخرف» خواند؟ عجب مزخرفی بود؛که گفت: خونه «مزخرفه»!؟ مردم ایران «یادتونه» اکثر مسئولان «فعلی» اعضای ستاد موسوی و نفر «پنجم» انتخابات بودند؟ چون «شایسته» سالاری هم؛ پیش ما «مزخرفه» مردم ایران «یادتونه» نعمت‌زاده طفلکی «شبنمش» بار «کد»شبنم همه «اختلاس‌ها» شد؟ (بیچاره وزیر «مظلوم»؟) مردم ایران «یادتونه» گفتم: ما رای «نیاریم» دلار میشه «۲۰» هزارتومان؟ مردم ایران «یادتونه» بنزین سهمیه بندی بود؟ «کارت» سوخت را حذف کردیم برای فتنه «بنزینی»؟ مردم ایران یادتونه «مسکن» چقدر ارزون بود؟ ما که گفتیم بخرید خودتون نخردید! مردم ایران «یادتون» بمونه بالا رفتیم «ماست» بود پایین آمدیم «دوغ» بود، هفت سال گذشته هرچه گفتیم «دروغ» بود. دیگر«فریب» نخورید حالا پایان راه رسیدیم و شما «باختید». ممنون نگاه‌تانم
عزیزهمراهم سلام! «کدام تدبیر» هفت سالی است که از واژه «تدبیر»، ناخوشی گرفتم. حال آنکه این واژه، از «صفات» خدا و اولیای خداست. از روزی که شیخ حسن فریدون (روحانی) این واژه را بکار گرفت؛ نسبت بهش «آلرژی» پیدا کردم. والله هیچ «تدبیری» هم؛ از او و دولتش ندیدم. فقط خدا خبر داره که چقدر نسبت به مراسم عزای «آقاجانم» حساسم؟ این آقا روزی از «عاشورای» امام سرجدای ما، درس «مذاکره» می‌فهمید؟؟؟ خبردار شدم: این روزها، مردم را تشویق میکنه به مراسم «پرشور» حسینی! (قربان مظلومیتت آقا!) چقدر (ایام کرونا) در «خفا» گریه کردیم و تنهایی «روضه» خواندیم و ریختیم؟ مومنین و عزاداران و عاشقان امام «عشق» بیدار باشند...: اگر «کرونا» شیوع پیدا کند؛ «اپوزیسیون» و «سلبریتی‌ها» بجای حمله به شیخ «سرخه‌ای» به «قُبِّه‌ی» استجابت همه دعاهای «عالَم» حمله میکنند و می‌گویند آن «نسبت‌های» را یزیدیان به «آلُ‌الله» می‌دادند. چون خودم باگوشم خودم شنیدم از این جماعت که می‌گفتند: «مرگ بر اصل ولایت فقیه» (ولایت فقه؛ ولایت حسین ثارالله است) وقایع «دی» ماه ۹۶ و «آبان»۹۸ (فتنه بنزینی) از یادمان نرفته است که فقط با بی‌«تدبیری» دولت صورت پذیرفت. «باید هوشیارانه عمل کنیم» ممنون نگاه‌تانم
چهار ساله بودم در کربلای امام عشق؛ شمر را دیدم ابتدا رو سینه جدَّم نشست؛ سپس برخاست؛ جدِّ غریبم را به رو بر زمین داغ دشت نینوا انداخت و سرش را از قفا بُرید. صلی الله علیک یا اباعبدالله! شهادت باقرالعلوم محمدبن علی علیهم‌السلام بر شما عزیز همراهم تسلیت باد. انشالله از پیروان صادق محمد و آل طاهرینش علیهم‌السلام باشیم. ممنون همراهی‌تانم ✍علی تقوی دهکلانی
عزیزهمراهم سلام «بی‌حاج قاسمیم» (خدایا)عمریست به چهره‌ام «ماسک» زدی تا مردم مرا نشناسد که «آبرویم» برود. عمریست؛ هیچ کس با «آلودگی» درونم؛ از من «فاصله» نمی‌گیرد. عمریست «میکروب» گناهانم را به مردم نشان ندادی تا «رعایت» حال من نمایند و مرا «قرنطینه» نکنند. عمریست در «میان» انواع «میکروبهای» گناهان و «آلودگی‌هایم»؛ وجودم را «واکسینه» کردی تا نعمت «مجهول» سلامتی، بدون هیچ مشکلی؛ نصیب من باشد. عمریست؛ دست‌های «آلوده‌» به گناهم را برای مردم؛ «پاکیزه» جلوه دادی! عمریست؛ با هجمه «ویروسِ» همه «زشتی‌هایم»؛ مرا خوب ضد «عفونی» کرده و با پرتونگاری و «اسکن» رحمانیَّت و رحیمیّت خود؛ جایی برای حرف «مردم» باقی نگذاشتی! خدای من! پس حال در دو «روز» باقیمانده تا «عرفه»؛ چنان «عرفانی» به من محبَّت کن که با زمزمه «دعای» عرفه امام «عشق»؛ در «پایان» زندگی‌ام؛ همچون حاج «قاسم» سلیمانی؛ آن ژنرالِ «عارف» با «شهادت» بسویت «پَر» بگشایم. ممنون نگاه‌تانم ✍️علی تقوی دهکلانی @tagavi57
عزیزهمراهم سلام! ✅«قربان، خیز برای غدیر🌸 ابراهیم من! امتحان‌های «سختی»، پشت سر نهادی! در میان آتش «نمرودیان»، شعله‌های «خشم» خود را علیه بت‌پرستی «خاموش» نساختی! حرارت «عشقت» به خالق هستی، «اسماعیل» را با صورت، بر «زمین» زد. دست و پای «جوان» برای رضای «دوست» بسته شد تا لحظاتی بعد، «کارد» بر رگ‌های نازنینِ بندبند جیگر «خود» بزنی. «فوران» خون نوجوان خود را به «تماشا» نشستن برای خدا؛ کارِ خلیل خداست! ابراهیم من! سرِّی دارد، هوای کوی «یار»! خلیل «الرحمن»! مقام «امامت» یعنی، گمراه نشدن «مخلوقاتم». یعنی از دست نرفتن «انسانیّت». یعنی «هدایت» انسان. یعنی خدا شناسی و خدا محوری «انسان». قدم گذاشتن «انسان» در مسیر توحید. تسلیم نشدن در برابر قدرتهای «شیطانی». امامت یعنی ذلیل نشدن در برابر «کُفَّار». برتری نداشتن کافران بر مسلمانان. امامت یعنی آزادی، رها شدن از بندهای شیطان. گره خوردن به ریسمان الهی. امامت یعنی سربلندی. امامت یعنی، «اِنَّ الدِّین عندالله الاسلام» امامت یعنی اجرای قانون حکومت خدا در زمین. 🌸عیدتان مبارک عزیزان🌸 ممنون نگاه‌تانم ✍️علی تقوی دهکلانی @taqavi57
عزیز همراهم سلام! 🌸 «۴۱»سال هر نقطه‌ای از «زمین» برای «اسلام» خطرآفرین شد؛ حج عاشقی حاج «قاسم» قرار گرفت. «جغرافیای» همه زمین «معادلاتش» را با نقشه‌ خوانی «عملیات» سرباز «ایران» از دست داد. «خبیرترین» ژنرال‌های «قوی‌ترین» ارتش‌های دنیا؛ در «تدبیر» نظامی قاسم سلیمانی «اسیر» شدند. حاجی «هلهله» زنان در «تواضع» و «اخلاص» زمین‌گیر بود. «عرشیان» در «سعی» و تلاش حاجی برای اسلام «متحیِّر» بودند. ۴۱ سال سنگ » بر «خودیّت» زد و » حج «۴۱» ساله‌اش را «مدرک»؛ پست و «مقام» و نشان دادن خود «قرار» داد. در حج خود از «رنگ» ریش اجتناب نمود و «دروغگویی» به مردم را؛ در طول حجش، «مُبطِل» عبادتش دانست. در بین الحرمین «جهاد» و «شهادت» ذکر «آسایش» ملتش را؛ » حج «۴۱» ساله خود قرار داد. در حج «واپسین» که «کدخدا» ۱/۲۰ فراموش ناشدنی را گودال «قتلگاه» حاجی قرار داد؛ نشستن حاجی در تهران «تاریخ» را زمینگیر کرد. همه «آسمانیان» در به «زمین» نشستن غبطه خوردند. فقط «دست» حاجی مانده که «ملائک» لباس او را برای دفاع از اسلام و «ظهور» دولتِ یار به «تن» کردند تا در رکاب «مهدی» (عج) دوباره به تن حاج «قاسم» جبهه‌ها نمایند. . ممنون نگاه‌تانم ✍️علی تقوی دهکلانی @taqavi57
عزیز همراهم سلام! هستی همه «فضایل» علی است؛ امَّا معجزه «خلقت» بی‌غدیر شناخته نمی‌شود. «غدیر» را برای نجات «بشریّت» باید دریافت. فرهنگ غدیر را باید «جهانی» ساخت. غدیر فرهنگ جهان «شمولی» دارد؛ امَّا جهان «فهمی» غدیر روی دیگر «سکِّه» است که «مغفول» مانده است. فرهنگ «غدیر» در فطرت پاک «موحِّدان» عالَم خوابیده است؛ امَّا بیدار شدنی است. آن فرهنگ حق «حکومت» دارد و گستره «هستی» برای برپایی فرهنگ غنی و بی‌بدیل «غدیر»، پهن گردیده است. زمین در «انتظار» شنیدن آهنگِ زیباترین «صدای» شمشیرِ عالَم است. همان شمشیری که «عدالت» را جهانی می‌کند و در حق احدی «ظلم» نخواهد کرد. اللَّهم عَجِّل لولیِّک الفرج... ممنون نگاه‌تانم ✍️علی تقوی دهکلانی @taqavi57
عزیزهمراهم سلام! «خدا و غدیر» جهانی شدن «عدالت» در فرهنگ «غدیر» نهفته است. «ملت‌ها» هر چه از «فرهنگ» غدیر «دورتر» گردند؛ به فرهنگ «سردرگمی» و پوچی‌گری «نزدیک‌تر» می‌شوند. این «وعده» خداست که «فرهنگ» غدیر در آخرالزمان «حکومت» خواهد کرد. «وعده» خدا هم؛ تخلُّف «ناپذیر» است. غدیر «خدا»؛ یک «حادثه» طبیعی نبود. غدیر یعنی، «جانشین» شدن «بلافصل» معجزه «خلقت» برای «خُلق» عظیم خلقت... غدیر یعنی غیر از «علی»، کسی لیاقت «جانشینی» رحمت «عالَمِیان» را ندارد. غدیر «خاتم» پیامبران از طرف خدا «خطاب» گردید که اگر جانشینی «علی» را «اعلام» نکنی! «۲۳» سال را؛ باید «نادیده» بگیری! ممنون نگاه‌تانم ✍علی تقوی دهکلانی
عزیزهمراهم سلام! «غدیر بهانه خلقت» سخنی که در «غدیرِ» خدا گفته شد؛ «مختص» علی مرتضی «بود». «ابلاغ» این کلام؛ فقط «لیاقت» عصاره همه «انبیا» بود. «کلام» ابلاغی در «غدیر» برای همه «زمان»‌ها و «مکان»‌هاست. تفکُّر «آهنگ» غدیر؛ آزادی تمامی صداهای «خُفته» در «تارهای» صوتی همه «ملل» مستضعف، در طول «تاریخ» است. «خلقت» همه جغرافیای «هستی»؛ بهانه برای «ابلاغ» کلام غدیرِ «خم» پیغمبر، «فقط» در موردِ «شوهرِ» یگانه «کوثر» خلقت است. ای کاش «قلم» داشتم؛ صفحه «کلید» نبود تا «غدیر» را به پهنای آسمان‌ها می‌نوشتم و «آرام» می‌شدم. ممنون نگاه قشنگ‌تانم ✍علی تقوی دهکلانی @taqavi57
عزیز همراهم سلام! فرهنگ «غدیر»؛ هیچ سخن از «قومیَّت» ندارد. «نبی» و «وصی» به امر «خالق» هستی «لوح» منشور اتحاد و همدلی «بشریَّت» را در محل غدیر «خُم» خلق نمودند. بشریَّت زمانی به «آسایش» و «آرامش» می‌رسد و از شر و حیله «مستکبران» رهایی پیدا می‌کند که در معیار «منشور» غدیر حرکت نماید. به «غلط» گفته می‌شود: پاره «تن» رسول «خدا» بابت «سند» فدک «سیلی» خورده است. «فدک» همه «افلاک» هم باشد ارزش «سیلی» کوثر را ندارد. یگانه «دختر» نبی برای «دفاع» از «ولایت» و فرهنگ «منشور» غدیر دفاع کرد و «کتک» خورد. چرا که «خدا» فرمود: «ای عصاره همه انبیا»! «منشور» غدیر را «ابلاغ» کن تا «بشریَّت» از «فرهنگ» غدیر مُتِنَعِّم گردد. ممنون نگاهتم ✍️علی تقوی دهکلانی @taqavi57
عزیز همراهم سلام! ✅لحن خدا «لحن» خدا در غدیرِ علی «مرتضی» با لحنِ «خدا» در ۲۳ سال «رسالت» رسول «خدا» جدا بود. «اِی عُصاره همه انبیا و اِی خُلقِ عظیم خلقت وخاتِم رسالت!» اگر ابلاغ «امامتِ» مُعجزه «خلقت» نکنی! گویا «اصلاً» رسالت ‌ما را «انجام» نداده‌ای! مگر می‌شود گفت: همه «خلقت» اسیر آهنگ «لحن» خدا در «ابلاغ» امامت «معجزه» خلقت نبوده و نیستند؟ «چه رُخ داده سقیفه؟» 🌸نه «خدا» توانمش خواند 🌸نه بشر توانمش گفت! 🌸متحیِّرم چه نامم 🌸شه مُلک «لافتی» را؟ خوشا به «سعادت‌» آنان که «پیرو» واقعی آقاجان‌مون امیرالمومنین هستند! باسند می‌گویم که در «عرش» خدا هم نوشته: ✅«فقط حیدر امیرالمومنین است» ممنون نگاهتم ✍️علی تقوی دهکلانی @taqavi57
عزیز همراهم سلام! «اکمال دین» چون «دین»، مختص خود خداست؛ لحن «خدا» در «غدیر» از همه لحن‌ها جدا بود. «امر» امری، عادی نبود. بی«امام» و راهنما گذاشتن و «انتخاب» نکردن «وصی» از بیان «نبی» خاتم، کاری «بس» عبث و بیهوده است. خالقِ «حکیم» هرگز کاری «عبث»، نخواهد کرد. آنقدر اهمیَّت تبلیغ «امامتِ» معجزهِ «خلقت» بالا بود که «خود» خدا «ضمانت»نامه داده است که: ای خاتم انبیا! در «اعلان» جانشینی «علی» مرتضی، نگران «هیچ» چیز نباش! «وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسَِ» «خدا تو را از آسیب و گزند مردم نگه می‌دارد» «پس» امام «اول» را؛ به روشنای «خورشید» در پهنه «آسمان» نمایان ساز! ممنون نگاهتم ✍علی تقوی دهکلانی
عزیزهمراهم سلام! «حج واپسین» خلاف «عقل» سلیم است که گفته شود: «خُلقِ» عظیم خلقت؛ به «حاجیان» پیشتاز بفرماید: «برگردید»! حاجیان «عقب» مانده برسند به محل «غدیرخم»! عُصاره همه انبیا، «قصد» دارند تا بفرماید: شوهر«پاره» تن من؛ یعنی علی بن ابیطالب «دوست» من است... بلکه فرمود: «من کنتُ مولاه فهذا علی مولاه» یعنی؛ مصطفای «عالمیان» و برگزیده «آدمیان» دست «خیبر» شکنِ تاریخ، دارنده «علوم» اولین و آخرین را بر «بلندای» گلدسته‌های «ختم» نبوت نشاند و به پهنای آفرینش و به وسعت «آسمان‌ها» فریاد زد که: ای خاکیان و ای «افلاکیان»! شوهر یگانه «کوثر» خلقت «جانشین» بلافصل محمد بن عبدالله است. این بنده حقیر: انتصاب «معجزه» خلقت؛ آقاجان‌مون امیرالمومنین علی علیه‌السلام را به «امامتِ» مسلمین، محضرتان تبریک عرض می‌کنم. ممنون نگاهتان ✍علی تقوی دهکلانی @taqavi57
عزیز همراهم سلام! «منابع من» اگر مطالب «غدیر» را «ادبی»؛ شیرین و «فنی» می‌نوشتم تراوشات ذهنی نبود؛ بلکه فقط نحوه «نوشتن» ذوقی بود. مطالعه‌ام از تفسیر «قرآن» و «نهج‌البلاغه» و کلمات «معصومین» در مورد «غدیر» بود. از «الغدیر» علامه غافل نبودم. از اهل سنَّت: هیچ مطالعه‌ای شرح «ابن ابی‌الحدید» را فراموش نکردم. ۲- از «الامامه والسیاسه»ابن قتیبه ۳-از «التاریخ» محمدبن جریر طبری ۴-از «الاستیعاب» محمد ابن عبدالبرّ ۵- از «مسند فاطمه» جلال الدین سیوطی ۶-از «کنزل العمَّال» متّقی هندی غافل نبودم و به «عشق» آقاجان‌مون امیرالمومنین تورُّق می‌کردم و در «مظلومیت» غدیر اشک می‌ریختم و «یادداشت» خود را به صورت «متن» ادبی و به سبکی «نو»؛ خدمت‌تان ارسال می‌کردم. ممنون نگاهتم ✍علی تقوی دهکلانی @taqavi57
عزیز همراهم سلام! «حدیث دلتنگی» چرا «سردار» ما چفیه‌اش را در «ناامن‌ترین» صحراهای «جبهه» مقاومت، برای دفاع از انقلاب و «اسلام» پهن می‌کرد؟ چرا حاج قاسمِ «مقاومت»؛ یک‌تنه و بدون حق «ماموریت» با همه «تهمت‌ها» برای امنیَّت «ناموس» وطن جنگید؟ چرا نتونستم عکسی پیدا کنم که تنِ«سردار» ایرانی لباسِ «ضد»گلوله ببینم؟ می‌دانی چرا «آن» همه از «حاج» قاسم می‌نوشتم و می‌گریستم؟ به این خاطر که به «یقین» رسیده بودم: «سینه» حاجی عارف ما؛ «لبریز» از عشق «خدا» بود. او بخاطر صلحِ و «آرامش» جهانِ «اسلام» شبها نمی‌خوابید. پاداش هر انسانی است که همانند «حاج» قاسم «جبهه‌ها» باشد؛ «خدا» چنین عزیزش می‌کند. «وعده خداست» چشمش «حیا»؛ زبانش «دعا»؛ کلامش فقط«خدا»؛ مرامش برای همه «تسلَّی» بود. در قول و فعل؛ یادگار «صیاد»، «چمران»، «باکری»، «همَّت» و حاج «بصیرِ» شب‌های «تاریک» «نخلستان‌ها» بود. مرام مردی و «مردانگی» را که از یاران «واقعی» و مجاهدانِ نسل «طلایی» جبهه‌ها «آموختم» و دیدم همه را در «رفتار»؛ «گفتار» و «نوشتارِ» سردار «ایران» به تماشا می‌نشستم. «جات» واقعاً خالی است «سرباز» وطن، ژنرالِ«عارف»! ممنون نگاهتم ✍علی تقوی دهکلانی @taqavi57
عزیز همراهم سلام! «مکتب عاشورا» مُحَرَّم «امسال»؛ نه تنها ویروس «منحوس» تجمعات «عزای» امام تشنه «لب» را بهم زد؛ بلکه «قلب‌های» همه آزادیخواهان عالَم هم «شکسته» است. «قوی‌ترین» ژنرال تمام ارتش‌های «جهان» سردار عارف، حاج قاسم سلیمانی؛ «زمینیان» را تنها نهاد و به «جمع» قهقه زنان دیار «مستان» پَر کشیدند. حیف است در «طلیعه» نوشتار «عاشورایی»؛ از حاج قاسم «عزیز» چیزی ننویسم! حاجی می‌فرمود: «امروز» قرارگاه «حسین» بن علی، «ایران» است. بدانید: جمهوری اسلامی «حرم» است و این «حرم» اگر ماند، دیگر «حرم‌ها» می‌مانند. اگر «دشمن»، این «حرم» را از بین بُرد، «حرمی» باقی نمی‌ماند؛ نه حرم «ابراهیمی» و نه حرم «مُحمَّدی». ممنون نگاهتم ✍علی تقوی دهکلانی @taqavi57
عزیز همراهم سلام! سلام بر«حسین» و مکتب «عشق»! اِذن «دخول» طلب دارم؛ می‌خواهم وارد «میقات» عزاداری‌ات شوم. می‌خواهم «امسال» پشت درهای «بسته» حسینیه‌ها؛ «اِحرام» «عشق» ببندم و به بلندای همه «آسمان‌ها»؛ «لبیکِ» یاحسین بگویم. «مکتب» عاشورا، «تعطیلی» ندارد! «صفا» رفتم؛ «مروه» دیدم؛ «هلهله» طوافِ بین «سینه زنای» حریم «روضه» عباس «وفای» تو را؛ به عالَم و آدم نمی‌فروشم. بگذار به من «بخندند»؛ من «دیوانگی‌ام‌» را «مدیون» روضه سقَّای «بی»دستم... می‌خواهم وارد حریم «پاک» نوشتن حَرَم مُحَرَّم شوم! آقاجانم! حسین «مظلوم»! اجازه بفرما...! تا از دستان «قلم» شده «علمدار» عاشقت «مدد» بجویم! سقَّای «ادبِ» دشت «عطش» را، قَسَم می دهم به دستِ «جدا» شده حاج قاسم «سلیمانی» تا از خدا بخواهد «دستم» بگیرد که از «مُحَرَّمِ» «خونِ» خدا؛ «بنویسم». ممنون نگاهتانم ✍️علی تقوی دهکلانی @taqavi57
عزیزهمراهم سلام «خونِ خدا» سیر در «آفاق» و «انفُس» نمودم؛ همه را «فقیر» دیدم. به یقین رسیدم که همه «مخلوقات» باید بگویند: ما همه «عدم‌هاییم» و هستی‌ها «نما» تو «وجود» مطلقی «هستی» ما. مخلوق خدا «قدرتی» از خود ندارد. خدمت «قرآن» رفتم آیه «تطهیر» را دیدم؛ «اشک» در چشمانم «جاری» شد! خدایا! چگونه «قرآن» را از جانب «خدا» دانستند؛ و به آیه: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ» «اعتراف» کردند و «دانستند» که خدا می‌فرماید: «خدا هرگونه پلیدی را از اهلبیت(پیامبر) برطرف نمود»؛ ولی از «اطاعت» خون «خدا»؛ سرباز زدند و «حُجَّت» خدا را نه تنها؛ «تنها» نهادند؛ بلکه «سر» نازنینِ عزیزِ «زهرا» را هم، از «بدنش» جدا نمودند؟ خدایا ما را بی‌دین «نمیران»! ممنون نگاهتانم ✍️علی تقوی دهکلانی @taqavi57
عزیز همراهم سلام! «ما ملتِ امام حسینیم» آرام آرام «کتیبه‌ها» بیرون می‌آید: باز این چه «نوحه» و چه «عزا» و چه «ماتم» است؟ بیش از ۳۰۰ هزار شهید، بچه‌ مادران ایران بودند. «غمنامه» ندانند؛ می‌خواهم «عاشقانه»ها برای نسل «سوم» و «چهارم» بیان نمایم. بگویم: «سوریه» زنده است؛ گرچه در داغ حاجی❤، کباب شدیم. «خانطومان» هنوز صدای لبیک یا «حسین» برپاست. این ایام، امام به «کربلا» می‌آید؛ چون در «امارات» دین «وارونه» شده؛ «خُولی» و «سَنَان» علیه اسلام توافق بستند. صدای «زینب» به «بیروت» نمی‌رسد. «عباس» وفا از «آب» گُذر کرد؛ چون «نسل»کُشی «شیعه» علی را؛ قوم «صهیون» کلید زده است. همه «شهدا» برای «اقتدارِ» اسلام عزیز بود. مزار «شهیدان» رفتید؟ پس گوش کنید: شاید حسین حسین را بشنوید. حالا دم از مذاکره باشمر بزنند! آقای روشن‌فکر! «شمرِ» دیروز، مُرد... دیگر «حُجَّت» خدا در «کربلا» سر بُریده نمی‌شود؛ مُذاکره با «یزید» همه جا «حسینیان» را سر می‌بُرَد. «یزید» تو «کاخ سفید» نشسته دستورِ قتل «سرباز» ایران را به «حرمله» داده. «دست» حاج قاسم به «خون»خواهی «مُحرَّم» بر «زمین» افتاد. ادامه‌ دارد... ممنون نگاه‌تانم ✍علی تقوی دهکلانی @taqavi57
عزیز همراهم سلام «ما ملتِ امام حسینیم» «۲» شعر «محتشم» جگر می‌سوزاند: از «آب» هم «مضایقه» کردند کوفیان.... «یزید» در کاخ «سفید» برای «محو» اسلام «نعره» می‌زَنَد. «حسین» علیه‌السلام به «سینه» زدن ما احتیاج ندارد. «هیهات منّا الذِّله» خونِ «خدا»، عزّت اسلام است. حسینِ سر«جدا» در هر «زمانی» به لبیک ما «احتیاج» دارد. یادت نرود «مدافعان» دیروز جبهه‌ها: بصیر؛ باقری؛ خرازی؛ همت؛ حاج عباس بابایی به «مکه» نرفت؛ چون حسین «زهرا» از «مکه» بیرون آمده برای حفظ «عظمتِ» اسلام؛ اسلام در «خطر» بود. «فرمانده» ۸سال دفاع از «شرف» و «ناموس» ملت؛ حاج مهدی جعفری، «ماه‌های» متوالی در جبهه می‌ماند تا اسلام «ذلیلِ» استکبار نشود. امروز اساسِ«دین»، مورد «حمله» واقع شده است. به عاشورا «قسم» پسران «ابن‌زیاد» اهل «مذاکره» نیستند، دمکرات یا جمهوری‌خواه «دست» حاج قاسم «جبهه‌ها» را دیدی؟ دستِ «عباس» در کربلا، برای «رفع» تحریم‌ها «جدا» شد. علمدار «لشکر» خدا در «کربلا» با مذاکره، «امان»‌نامه هم می‌گرفت؛ باید شاهدِ «ذبح» اسلام می‌بود. دست حاج قاسم❤️ ما، برای «دست»‌گیری این ملت «جدا» شد. قصدِ «تجزیه» ایران دارند. «فرزندان» حرمله به «انگشتر» دستِ نوعروس ایرانی هم «رحم» نمی‌کنند.؟ ادامه دارد...‌ ممنون نگاه‌تانم ✍️علی تقوی دهکلانی @taqavi57
عزیزهمراهم سلام! «ما ملتِ امام حسینیم» «۳» جِن ومَلَک بر آدمیان، «نوحه» می‌کنند. دلِ آدم تا خاتم گرفته؛ ماه «عزای» اشرف اولادِ «آدم» در راه است. باز این چه «شورش» است که علیه «اسلام» به راه انداختند؟ کربلای«۶۱» هجری؛ «آب» تحریم بود. یقیناً تحریم «مالی» هم بودند؛ «تحریم» تسلیحاتی که جای خود دارد. ولی امامِ «آزادگان» بر سرِ «رهایی» اسلام و «استقلال» مسلمین؛ اهل «مذاکره» نبودند. رابطه «اسلام» و «استکبار» رابطه «گرگ» و«میش» است. امروز «بهانه» دارند که «شیعه» حسین بن علی، «سانتریفیوژ» می‌چرخاند. آیا آن «روز»، امام تشنه «لب»، در دشتِ «عطش» هم سانتریفیوژ داشت؟ «السَّلام عَلَی الْمَنْحُورِ فی‌الوَرَی» حُجَّت «خدا» از پشت؛ «گردن» زده شد که چرا می‌خواهی در جهان، «احکام» اسلام را «اجرا» کنی؟ تو مگر نمی‌دانی جهان، «کدخدا» دارد؟ کدخدای (آن روز) در کاخ «شام» بود و امروز در «کاخ» سفید. همه چیزشون «شبیه» بهم است. اینا «انگلیسی» بلدند؛ اونا زبان «دنیا» را بلد بودند. به خون امام «حسین» قَسَم، ماهیَّت «استکبار» هیچ فرقی در هیچ «دوره‌ای» باهم ندارد. باید «قوی» شد؛ وگرنه «گردن» می‌زنند. ادامه دارد... ممنون نگاه‌تانم ✍علی تقوی دهکلانی @taqavi57
عزیز همراهم سلام! «ما ملتِ امام حسینیم» «۴» عباس من! برای «بچه‌های» در خیمه؛ «آب» بیاور! «آمریکا» خوب می‌داند: «علمدار» کربلا زنده است. برا همین ۱/۲۰ «بامداد» سرباز «ایران» را ترور می‌کند. چون خوب «فهمید»: هر «روز» عاشورا و هر نقطه از «زمین»، کربلاست. شمر، «عباس» را؛ بیشتر از هرکس «دیگر» می‌شناخت. «پنتاگون» هم، از «سردار» سلیمانی «عجیب» ترس داشت. حاج قاسم در کاخ «کرملین» نمازش «قضا» نشد. امَّا همانند بعضی از روشن‌فکر «نمای» واداده؛ هرگز بسوی کاخ «سفید» نماز نخواند. چون «شیعه» تکبیره‌‌الاحرام نمازش؛ «هیهات منا الذِّله» است. از «امام» تبعیَّت می‌کند و «تبعیَّت» ماموم از امام، «واجب» است. «مَشک» عباس در «فرودگاه» بغداد به «زمین» افتاد. چون «دست» علمدار «شیعه»، آنجا افتاده. «مَشک» تشنه است تا برای اصغرهای جهان «اسلام» آرامش بیاورد. «رُباب‌ها» در خیمه خُفته‌اند. شعار «اکبر» و «اصغر» در بدرقه «حاج» قاسم‌ «جبهه‌ها» یکی بود: در راه «مبارزه» استکبار؛ «ما راینا اِلاَّ جمیلاً» کشته می‌شویم؛ ولی «ذلَّت» نمی‌پذیریم؛ چون «فرمانده» فرمود: «ما ملتِ امام حسینیم» ممنون نگاه‌تاتم ✍علی تقوی دهکلانی @taqavi57
عزیزهمراهم سلام! «منزلِ آخر» خدایا «شاهدی» که چقدر واژه‌، «منزل» به «منزل»، قلبم را می‌سوزاند.؟ یا «بقیتَ‌الله» عفو بفرما! خدایا! ما را مورد «امتحان» سخت قرار نده! «حُجَّت» خدا از این «منزل» به اون «منزل» تا رسید به سرزمین «کربُ» و«البلا» عزیز همراهم! جگر گوشه «بتول» از بی«یاوری» از «قفا» حُلقوم بُریده شد. «فراموش» نکنیم: «حُجَّت» خدا و «یاران» و منسوبین به «او»، تشنه «آب» نیستند؛ تشنه «یارند». مَشک «علمدار» از بی‌یاوری؛ چون از هر سو «احاطه» شد؛ بر زمین «افتاد». آن وقت که «تنهایی» برادر دید صدا زد: «هل من رُخصه» هل من ناصر؛ فریاد «تنهایی» است؛ نه «فریاد» تشنگی ‏ «عزادارانِ» سیدالشهدا! حاج «قاسم» و یارانش، رفتند تا «عَلَم» اقتدار اسلام و «ایران» بر زمین نیفتد. امروز خیمه «جهانِ» اسلام؛ «تشنه» یار است. «سانتریفیوژ» بهانه است؛ اصل «عاشورا» نشانه است. مواظب «نفوذ» باش! «حُسینیان»! ایران «خیمه» اسلام است. «عمود» این خیمه «زده» شود؛ حاج قاسم فرمود: نه حرم «ابراهیمی» داریم و نه حرم «مُحَمَّدی»... نگذاریم حرمله‌ها برا اقتدار «موشکی» و محور ‏«مقاومت» جهانِ اسلام، «نعره» پیروزی بکشند؛ که اگر «بَکشند»، «یادگار» زهرای «خلقت» سر بُریده شود. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ممنون نگاه‌تانم ✍علی تقوی دهکلانی @taqavi57
عزیزهمراهم سلام! «من حُجَّتِ خدایم» خلیفه رسول‌ خدا و وارث امامت، از جانشینِ «بلا» فصل خاتم ‌انبیا هستم. نَسَبم چون «خورشید» در میان «آسمان» می‌درخشد. پدرم، «یگانه» مولود «کعبه»؛ «مادرم» یگانه کوثر «هستی» است. در «سجده‌های» نماز جدَّم رسول‌‌الله در «سنین» کودکی‌ام بر شانه‌های ملکوتی «رحمتِ» عالَمِیان می‌نشستم. «خُلق» عظیم «خِلقت»، سجده را «طولانی» می‌فرمود تا «حسین‌» او، از عرش شانه «نبوَّت» بر روی «فرشِ» خانه «عصمت» پایین آید و دل «عُصاره» همه انبیا «آرام» شود. حال، «یزید» بن «معاویه» بن «ابوسفیان»؛ نَوِه «هندِ» جگرخوار، خود را «امیرالمومنین» خوانده و «اسلام» را وارونه «جلوه» می‌دهد. «حلال» خدا «حرام» و «حرام» خدا را «حلال» می‌خواند. من پسرِ زهرای «آفرینشم»؛ فقط و فقط برای «اجرای» امر به «معروف» و «نهی» از منکر و اقامه «احکام» اسلام «ناب» محمَّدی، «قیام» نمودم و در سرزمین «کربلا» ساکن شدم. ممنون نگاه‌تانم ✍علی تقوی دهکلانی @taqavi57
عزیزهمراهم سلام! مصدرِ «فصاحت»، خیمه‌گاه «بلاغت»، اوج‌نشینِ قُلِّه «انسانیت»، انسانِ «رها» شده از تمام «قیود»، علی بن ابیطالب💚 «دختری» دارد بنام «زینب» که برای «پدر» که «معجزه» خلقت است؛ «زینت» است. سرِّ «نی» در نینوا می‌ماند اگر «زینب» نبود! کربلا در «کربلا» می‌ماند اگر «زینب» نبود! در چهار «سالگی» کتک خوردن مادر دیده☑️ تا «۲۹» سالگی «شقشقیه» امام خود «شنید» و خانه نشینی خلیفه بلا «فصل» رسول خدا را با حسرت «نگریست»☑️ غمِ سرِ «شکافته» پدر را در سحرگاه «۱۹» رمضان در سینه «پنهان» کرد. صدای «نَفَس» نَفَسِ «برادر»، انگار لخته‌های جگرِ «خواهر» را، درون «تشت» می‌ریخت☑️ در «کربلا» شمر را دید که روی سینه «برادر» نشست و «رگ‌های» نفس «امام» زینب را می‌برید. بعد کربلا جمله‌ای گفت: تمام «خیمه‌گاه» اُموی «بهم» ریخت: 🌹ما رایتُ اِلاَّ جمیلاً🌹 هرچه «زجر» کشیدم زیبا بود؛ چون برای «اعتلای» دینِ «خدا» بود. ممنون نگاهتانم ✍️علی تقوی دهکلانی @taqavi57