معرفى على بن ابى طالب عليه السلام:
در روز غدیر
در روز بازوى على عليه السلام را گرفتند و در همين حال على عليه السلام دستان مباركش را به طرف آن حضرت بلند كرد. پيامبر صلّى الله عليه و آله آن حضرت را بالا برد به حدى كه پاهاى مبارك حضرت تا سر زانوهاى پيامبر صلّى الله عليه و آله رسيد. سپس فرمود: «الست اولى بكم من انفسكم» ؟ همه گفتند: «اللهم بلى». فرمود: «هذا على اخى و وصيى، من كنت مولاه فهذا على مولاه و هو على بن ابى طالب. هركس كه من مولى و صاحب اختيار او هستم اين على مولى و صاحب اختيار اوست. مكان و منزلت او مثل مكان و منزلت من نزد شماست. بار الها، دوست بدار هركس او را دوست بدارد، و دشمن بدار هركس او را دشمن بدارد، و كلماتى ديگر براى تأكيد فرمان الهى و اقرار مردم بيان نمودند. سپس فرمودند: خبر غدير را حاضرين به غتئبين و پدران به فرزندان تا روز قيامت برسانند.
..............................
- بيعت لسانى و عملى:
همين كه آن حضرت از منبر پائين آمدند، مردم با صداى بلند با زبان و دست بيعت كردند و پيامبر صلّى الله عليه و آله می فرمود: «هنئونى هنئونى»
(الغدير: ج 1، ص 276)
به من تبريك بگوئيد.
بعد دستور دادند تا چادرى جداگانه براى أميرالمؤمنين عليه السلام زدند و فرمود: همه بروند و به آن حضرت سلام كنند و بگويند: «السلام عليك يا أميرالمؤمنين». عمر آمد و سلام كرد و گفت: «بخ بخ يابن ابى طالب، أصبحت مولاى و مولى كل مؤمن و مؤمنة».
(بحار الانوار: ج 38، ص 344. ملحقات احقاق الحق: ج 6، ص 468 - 469. الغدير: ج 1، اين مطلب را از 60 منبع اهل سنّت نقل كرده است)
ابوبكر نيز در اين تهنيت با عمر شريك بود.
(فيض العلام: ص 123، به نقل از دار قطنى و عاصمی )
بيعت سه روز طول كشيد و در اين سه روز نماز ظهر و عصر را با هم می خواندند. بعد از نماز بيعت تا غروب ادامه داشت، و نماز مغرب و عشا را نيز با هم می خواندند.
بيعت زنان:
براى بيعت زنان، ظرف آبى زير پرده اى قرار دادند، به طورى كه نصف ظرف در طرفى و نصف ديگر آن در طرف ديگر پرده قرار داشت . يك طرف أميرالمؤمنين عليه السلام دست مبارك خود را داخل ظرف آب قرار داده بودند، و طرف ديگر زنها دست خود را می گذاشتند و ضمن تبريك می گفتند: «السلام عليك يا أميرالمؤمنين». حضور حضرت صديقه طاهره سلام الله عليها زينت بخش مراسم بود.
از سوى ديگر بيعت عايشه اين سابقه او را در اذهان ثبت كرد تا روزى كه جنگ جمل را برپا كرد، و در مقابل صاحب غدير صف آرائى نمود و با خوارى و ذلّت از لشكر ولايت شكست خورد.
(بحار الانوار: ج 21، ص 38. عوالم: ج 3/15، ص 309)
بعد از اعلام ولايت در غدير، جبرئيل نازل شد و اين آيه را آورد: «الْيَوْمَ أكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتى وَ رَضيتُ لَكُمُ اْلإِسْلامَ ديناً»
(سوره مائده: آيه 3)
«امروز براى شما دينتان را كامل نمودم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دين شما راضى شدم».
«کانال تقویم شیعه »
با نشر معارف اسلامی علوی مبلغ تشییع باشید
https://eitaa.com/taqvim_shiaa
شعر معروف «علی ای همای رحمت» از استاد شهریار تبریزی
علي اي هماي رحمت تو چه آيتي خدا را
که به ماسوا فکندی همه سایه ی هما را
دل اگر خداشناسي همه در رخ علي بين
به علي شناختم به خدا قسم خدا را
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علي گرفته باشد سر چشمه ي بقا را
مگر اي سحاب رحمت تو بباري ارنه دوزخ
به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را
برو اي گداي مسکين در خانه ي علي زن
که نگين پادشاهي دهد از کرم گدا را
بجز از علي که گويد به پسر که قاتل من
چو اسير تست اکنون به اسير کن مدارا
بجز از علي که آرد پسري ابوالعجائب
که علم کند به عالم شهداي کربلا را
چو به دوست عهد بندد ز ميان پاکبازان
چو علي که ميتواند که بسر برد وفا را
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحيرم چه نامم شه ملک لافتي را
بدو چشم خون فشانم هله اي نسيم رحمت
که ز کوي او غباري به من آر توتيا را
به اميد آن که شايد برسد به خاک پايت
چه پيامها سپردم همه سوز دل صبا را
چو تويي قضاي گردان به دعاي مستمندان
که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را
چه زنم چوناي هردم ز نواي شوق او دم
که لسان غيب خوشتر بنوازد اين نوا را:
«همه شب در اين اميدم که نسيم صبحگاهي
به پيام آشنائي بنوازد و آشنا را»
ز نواي مرغ يا حق بشنو که در دل شب
غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهريارا
«کانال تقویم شیعه »
بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشییع باشید
https://eitaa.com/taqvim_shiaa
هفتم صفر یا بیست ذی الحجه
ولادت امام موسي بن جعفر عليه السلام است
در سال 128 ه در «ابواء» بين مكه و مدينه حضرت موسي بن جعفر عليه السلام به دنيا آمدند.
پدر والامقام آن حضرت امام صادق عليه السلام و مادر ايشان حميدة المصفاة ميباشند.
(رياحين الشريعة: ج 3، ص 18. بحار الانوار: ج 48، ص 61)
مشهورترين لقبهاي آن حضرت صالح، صابر، امين و كاظم، و مشهورترين كنيه آن حضرت ابوالحسن است. اگرچه امير المؤمنين عليه السلام و امام زين العابدين عليه السلام هم مكني به اين قباند، ولي در كتب اخبار از امام كاظم عليه السلام به ابوالحسن اول، و از امام رضا عليه السلام به ابوالحسن ثاني و از حضرت هادي عليه السلام به ابوالحسن ثالث تعبير ميكنند. البته گاهي به خاطر تقيه، از آن حضرت به عنوان عبد صالح، فقيه و عالم نيز تعبير كردهاند.
(جلاء العيون: ص 524. منتخب التواريخ: ص 516. منتهي الامال: ج 2، ص 181)
«کانال تقویم شیعه »
بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشییع باشید
https://eitaa.com/taqvim_shiaa
۲۲ذی الحجه: شهادت میثم تمار
بعضی او را ایرانی و از مردمان فارس دانستهاند
لقب تمّار را از این جهت به میثم دادهاند که وی در کوفه خرما فروش بود
خاندان
ميثم، فرزند يحيي با کنيه ابو سالم، از اصحاب و ياران امام علي، امام حسن و امام حسين(عليهم السلام) زادگاهش سرزمين نهروان بوده است، ولي از دوران کودکي و نوجوانيِ او اطلاعاتي در دست نيست.
امام علي(عليه السلام) او را از زني از طايفه بني اسد خريد و آزاد کرد. آنگاه به او فرمود: اسمت چيست؟ گفت: ابو سالم. امام فرمود: «پيامبر(صلي الله عليه و آله) به من خبر داد که پدرت ـ در عجم ـ نام ميثم را بر تو نهاده است.»
ميثم گفت: «خدا، رسول خدا و اميرمؤمنان(عليهما السلام) راست گفتند، اسم من ميثم است.»
آنگاه امام فرمود: «اسمت را حفظ کن و کنيه خود را ابو سالم قرارده.»
او پس از آزادي، از خرمن علوم ولايت خوشه هاي فراوان دانش و فضيلت چيد، که مهمترين آنها، علم «بلايا و منايا»1 و تفسير قرآن بود.
ابن ابي الحديد در اين باره مي نويسد: «علي(عليه السلام) دانش هاي سرشاري به ميثم آموخت و امور سرّي را به او تعليم داد.»
ميثم تمّار، همچنان که خود در خدمت اهل بيت بود، دو تن از فرزندانش نيز از اصحاب اهل بيت(عليهم السلام) بودند. شعيب بن ميثم از اصحاب امام صادق(عليه السلام) و صالح بن ميثم از اصحاب امام باقر و صادق(عليهما السلام) است
«کانال تقویم شیعه »
بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشییع باشید
https://eitaa.com/taqvim_shiaa
نگاهی کوتاه به زندگینامه جناب میثم تمار علیه السلام
سفر مکّه
* ميثم تمّار در سال 60هـ.ق. همان سالي که امام حسين(عليه السلام) قصد کوفه کرد، براي زيارت خانه خدا به مکّه رفت. روزي خدمت امّ سلمه رسيد. امّ سلمه اسم او را پرسيد. گفت: ميثم هستم. امّ سلمه گفت: «به خدا قسم بسيار شنيدم که رسول خدا تو را در نيمه هاي شب ياد مي کرد، همچنين درباره تو، به علي(عليه السلام) سفارش مي کرد.»
در اين هنگام ميثم از احوال امام حسين(عليه السلام) پرسيد. امّ سلمه گفت: «به يکي از باغ هاي خود رفته است.» ميثم گفت: «هنگامي که برگشت، سلام مرا به او برسان و بگو به همين زودي نزد خداوند، همديگر را ملاقات خواهيم کرد.»
سپس امّ سلمه عطري آورد تا ميثم محاسن خود را معطّر کند. ميثم پس از معطّر کردن گفت: «تو ريش مرا خوشبو کردي، امّا به همين زودي در راه محبت اهل بيت(عليهم السلام) به خون خضاب خواهد شد. سپس امّ سلمه فرمود: امام حسين(عليه السلام) بسيار تو را ياد مي کند.»
ميثم گفت: «من نيز هميشه او را به ياد دارم، اکنون براي امري در شتابم و نمي توانم براي ديدنش صبر کنم.»
ميثم پس از زيارت خانه خدا، آهنگ کوفه کرد. امّا اوضاع کوفه متشنّج بود. مسلم و هاني توسط عبيدالله به شهادت رسيدند. عبيدالله ترسيد اگر ميثم تمّار پا به کوفه بگذارد، مردم را پيرامون خود جمع کند، لذا دستور داد او را پيش از ورود به کوفه دستگير کنند. افراد سپاه عبيدالله، در قادسيّه، ميثم را بازداشت کرده، نزد عبيدالله بردند. بعضي از نزديکان، به ميثم اشاره کرده و به عبيدالله گفتند: اين مرد نزد علي(عليه السلام) از همه عزيزتر بود. عبيدالله گفت: واي بر شما، علي اين عجمي را اين قدر گرامي مي داشت؟! سپس گفت: تو ميثمي؟! ميثم گفت: بله. عبيدالله گفت: پروردگارت کجاست؟! ميثم گفت: در کمين ستمگران و تو يکي از ستمگراني. عبيدالله گفت: از ابو تراب بيزاري جوي. ميثم فرمود: ابو تراب را نمي شناسم. عبيدالله بار ديگر گفت: از علي بن ابي طالب بيزاري بجو. ميثم در پاسخ گفت: اجابت نمي کنم. عبيدالله گفت: «به خدا قسم دو دست و پايت را قطع مي کنم و تو را به صليب مي کشم.»
ميثم در جواب گفت: اين روز را مولايم به من خبر داده است. عبيدالله پرسيد: مولايت ديگر چه گفت. ميثم پاسخ داد:
«فرمود: دست و پا و زبانت را خواهند بريد و تو را به صليب خواهند کشيد.»
عبيدالله پرسيد: مولايت نگفت توسّط چه کسي؟ ميثم پاسخ داد: آري، گفت توسّط زنازاده بني اميّه، عبيدالله بن زياد! عبيدالله به شدّت عصباني و ناراحت شد و در پاسخ ميثم گفت: «دست وپايت را مي برم و زبانت را وا مي نهم تادروغ گوييِ مولايت ثابت شود!»
ميثم گفت: «مولاي من دروغ نگفته و هر چه گفته از پيامبر و او از جبرئيل و او از خدا شنيده است. چگونه مي تواني با آنها مخالفت کني؟ من اوّلين کسي هستم که در عصر اسلام، لجام بر دهنم خواهند زد.»
* عبيدالله دستور داد، ميثم را همراه مختار به زندان انداختند. در زندان ميثم به مختار گفت: تو آزاد خواهي شد و براي خونخواهي امام حسين(عليه السلام) قيام خواهي کرد و همين مرد(عبيدالله) را خواهي کشت.
شهادت بر فراز دار
عبيدالله، همانطور که گفته بود، دستور داد دست و پاي او را قطع کرده، دارش زدند. ولي ميثم، اين فدايي ولايت، روي دار هم از آرمانهايش دست بر نداشت و شروع به خواندن احاديث فضايل اهل بيت(عليهم السلام) کرد و مي گفت: «اي مردم، هرکس مي خواهد، احاديث امام علي(عليه السلام) را بشنود، نزد من بيايد.»
مردم دور او را گرفتند و به حرفهاي او گوش مي دادند. به ابن زياد خبر دادند که ميثم تمّار روي دار، بني اميّه را رسوا کرد، مأموري فرستاد تا زبانش را ببرند.
مأمور نزد ميثم آمد و گفت: «زبانت را در بياور تا به دستور امير قطع کنم» ميثم جواب داد: مگر عبيدالله گمان نمي کرد، مولايم دروغ مي گويد؟ اين هم زبانم و زبانش را درآورد. مأمور با کمال بي رحمي زبانش را قطع کرد و صورت ميثم از خون خضاب شد.
سرانجام در سومين روزي که ميثم بالاي دار بود، ملعوني با خنجر شکمش را دريد و او جان به جان آفرين تسليم کرد. ميثم به ديدار مولايش نايل گشت و سرانجام ميثم 10 روز قبل از ورود امام حسين(عليه السلام) به عراق(کربلا) 22 ذي الحجه 60 هـ.ق. به شهادت رسيد.
پس از شهادت ميثم، عبيدالله اجازه نداد، جنازه اش را از دار پايين آورده، دفن کنند ـ شايد براي عبرت ديگران ـ .
هفت نفر از صنف خرما فروشان کوفه تصميم گرفتند جنازه ميثم را دفن کنند. شب هنگام عده اي از آنان پاسبان ها را مشغول کردند و عده اي ديگر جنازه را ربودند و در کنار نهر آبي در ميان قبيله مراد دفن کردند.
فرداي آن روز عبيدالله که مي ترسيد مزار ميثم محل تجمّع شيعيان شود، عده اي را مأمور کرد جنازه را پيدا کنند ولي هرچه گشتند پيدا نکردند.
«کانال تقویم شیعه »
بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشییع باشید
https://eitaa.com/taqvim_shiaa
اعمال روز مباهله
روز بیست و چهارم ذی الحجّه، روزمباهله پیامبر (ص) با مسیحیان نجران است که در نزد مسلمانان، اهمیت خاصّی دارد؛ چرا که گواه حقانیت و درستی دعوت پیامبر و عظمت شأن اهل بیت مکرّم اوست.
در كل این روز روز شریفی است و در آن چند عمل وارد است:
اول: غسل، که نشان پالایش ظاهر از هر آلودگی و آمادگی برای آرایش جان و صفای باطن است؛
دوم: روزه، که سبب شادابی درون است؛
سوّم: خواندن دو ركعت نماز، كه در وقت و كيفيت و ثواب مانند نماز روز عيد غدير است(در هر ركعت حمد يك مرتبه و قل هو الله أحد ده مرتبه و آية الكرسي ده مرتبه و إنا أنزلناه ده مرتبه بخواند كه مقابل صد هزار حج و صد هزار عمره و باعث برآوردن خداوند كريم است حوائج دنيا و آخرت او را به آسانى و عافيت و مخفى نماند،) و اينكه «آية الكرسى» در نماز مباهله بايد تا«هم فيها خالدون» خوانده شود.
هم چنین در این روز خواندن زیارت امیرالمؤمنین(ع) به ویژه زیارت جامعه روایت شده است. احسان به فقرا و محرومان به تأسّی از مولی الموحدین علی (ع) که در رکوع نمازش به نیازمند احسان فرمود، سفارش شده است.
چهارم: خواندن دعاى مباهله مى باشد، كه شبيه به دعاى سحر ماه رمضان است، و شيخ طوسى و سيّد ابن طاووس نقل كرده اند
«کانال تقویم شیعه »
بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشییع باشید
https://eitaa.com/taqvim_shiaa
۲۴ذی الحجه:
روز خاتم بخشي
در اين روز أميرالمؤمنين عليه السلام در مسجد پيامبر صلي الله عليه و آله انگشتر خود را در حالت ركوع به سائل بخشيد، و آيه مباركه
«إنما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يؤتون الزكاة و هم راكعون»
(سوره مائده: آيه 55)
در شأن آن حضرت نازل شد.
(قلائد النحور: ج ذي الحجه، ص 426. اكابر اهل سنت اتفاق دارند كه آيه «انما وليكم الله. ..» در شأن امير المؤمنين عليه السلام نازل شده است. مانند فخر رازي، محمد صدر عالم، ابن مردويه، خطيب بغدادي، ابن عساكرمحمد بن اسماعيل الامير، ابن مغازلي، ابوالليث سمرقندي، سبط ابن جوزي، شهاب الدين احمد، ابن صباغ ، ابونعيم، ملاعلي قوشجي، سمعاني، واقدي، بيهقي، نسائي، خوارزمي، طبري، كلبي، حمويني و. ..)
از أميرالمؤمنين عليه السلام معناي اين آيه شريفه را سؤال كردند كه ميفرمايد:
«يعرفون نعمت الله ثم ينكرونها»
(سوره نحل: آيه 83)
«نعمت خداوند را ميشناسند و سپس آن را انكار ميكنند». حضرت فرمودند: هنگامي كه آيه مباركه «انما وليكم الله. ..» نازل شدعدهاي از اصحاب پيامبر صلي الله عليه و آله در مسجد مدينه جمع شدند. بعضي به بعض ديگر گفتند: در باره اين آيه چه ميگوئيد ؟ بعضي گفتند: اگر منكر اين آيه بشويم ساير آيات را هم بايد منكر شويم و اگر ايمان به اين آيه بياوريم و قبول كنيم براي ما ذلت استزيرا علي بن ابي طالب عليه السلام بر ما مسلط ميشود. عدهاي از منافقين گفتند: ما ميدانيم كه محمد در آنچه ميگويد صادق است. او را به ظاهر دوست داريم، ولي از علي در آنچه امر ميكند اطاعت نميكنيم.
حضرت فرمودند: در اين هنگام اين آيه نازل شد: «يعرفون نعمة الله ثم ينكرونها...»، يعني: ولايت علي بن ابي طالب عليه السلام را ميشناسند و حال اينكه اكثر آنها كه آن را ميشناسند نسبت به ولايت آن حضرت كافرند.
(تفسير برهان: ج 1، ص 479)
«کانال تقویم شیعه »
بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشییع باشید
https://eitaa.com/taqvim_shiaa
نماز پرفضیلت آخر ذی الحجه:
روز آخر ذى الحجّهاين روز، روز آخر سال اسلامى قمرى است. لذا مرحوم «سيّدبن طاووس» نقل كرده است كه در اين روز، دو ركعت نماز مى خوانى و در هر ركعت، يك مرتبه سوره «حمد» و ده مرتبه سوره «قل هو اللّه» و ده مرتبه «آية الكرسى» را مى خوانى و پس از نماز مى گويى:
اين روز، روز آخر سال اسلامى قمرى است. لذا مرحوم «سيّدبن طاووس» نقل كرده است كه در اين روز، دو ركعت نماز مى خوانى و در هر ركعت، يك مرتبه سوره «حمد» و ده مرتبه سوره «قل هو اللّه» و ده مرتبه «آية الكرسى» را مى خوانى و پس از نماز مى گويى:
اَللّهُمَّ ما عَمِلْتُ فى هذِهِ السَّنَةِ مِنْ عَمَل نَهَيْتَنى عَنْهُ وَلَمْ تَرْضَهُ،
خدايا آنچه انجام دادم در اين سال از اعمالى كه مرا از آن نهى فرمودى و راضى بدان نبودى
وَنَسيتُهُ وَلَمْ تَنْسَهُ، وَدَعَوْتَنى اِلَى التَّوْبَةِ بَعْدَ اجْتِرائى عَلَيْكَ، اَللّهُمَّ فَاِنّى
و من آن را فراموش كردم ولى تو فراموشش نكردى و مرا به بازگشت بسويت خواندى پس از دليرى كردنم بر تو خدايا من از آن
اَسْتَغْفِرُكَ مِنْهُ فَاغْفِرْ لى، وَما عَمِلْتُ مِنْ عَمَل يُقَرِّبُنى اِلَيْكَ فَاقْبَلْهُ مِنّى،
اعمال آمرزش مى طلبم پس بيامرز آنها را و هر عملى كه انجام دادم از اعمالى كه مرا به تو نزديك گرداند پس آن را از من قبول كن
وَلا تَقْطَعْ رَجآئى مِنْكَ ياكَريمُ.
و قطع مكن اميدم را از خودت اى بزرگوار.
وقتى چنين كردى شيطان مى گويد: واى بر من! هرچه در مدّت اين سال زحمت كشيدم (و او را وسوسه كردم) با اين عمل، همه را از بين برد و سالش را به خير پايان داد!
اقبال، صفحه 530.
«کانال تقویم شیعه »
بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشییع باشید
https://eitaa.com/taqvim_shiaa
خلاصه تاریخ کربلا (قسمت اول)
آغاز ایام حزن آل محمد (علیهم السلام)
اول محرم، اولین روز از ماه اندوه اهل بیت (علیهم السلام) است که در آن تمامی پیامبران و ملائکه و پیروان و دوست داران آنان محزونند. در روایتی آمده است که: «همه ساله از اول محرم تا روز عاشورا پیراهن پاره پاره ی سیدالشهداء (علیه السلام) را از عرش خدا می آویزند و اندوه، همه عالم را فرامی گیرد». (1)
- محرم در کلام امام رضا (علیه السلام)
ریان بن شبیب می گوید: «روز اول محرم خدمت امام رضا (علیه السلام) مشرف شدم. حضرت در ضمن سخنانی به من فرمودند: "ای پسر شبیب! مردم عرب زمان جاهلیت، جنگ را در ایام محرم حرام می دانستند؛ ولی این امت، احترام ماه محرم را از بین بردند و حرمت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را رعایت نکردند. در این ماه خون ما را حلال دانستند و حرمت ما را شکستند و فرزندان و زنان ما را اسیر کردند، و سراپرده ی ما را آتش زده، اموال ما را غارت کردند و رعایت احترام رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را درباره ی ما ننمودند. همانا روز عاشورا، پلکهای ما را مجروح و اشک های ما را جاری ساخت؛ دل ما را سوزاند و عزیز ما را در زمین کربلا ذلیل کرد و نزد ما محنت و بلا را تا روز جزا به ارث گذارد. گریه کنندگان بر حسین (علیه السلام) بگریند که گریه بر او، گناهان بزرگ را از بین می برد.
ای پسر شبیب! اگر خواستی بر چیزی گریه کنی بر حسین بن علی (علیه السلام) گریه کن؛ چرا که آن حضرت را کشتند همان گونه که گوسفند را ذبح می کنند! با آن حضرت هیجده تن از اهل بیت او را به شهادت رساندند که روی زمین شبیه و نظیری نداشتند و آسمان های هفت گانه و زمین ها در شهادت آن ها گریستند.
روز عاشورا چهار هزار ملک برای نصرت آن حضرت آمده بودند و دیدند حضرت شهید شده است؛ لذا پریشان و غبارآلود به مجاورت آن قبر مطهر مأمور شدند تا حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهور کنند و از یاران او شوند و با شعار «یا لثارات الحسین» به یاری حضرتش بشتابند.
ای پسر شبیب! اگر دوست داری که با ما در درجات عالی بهشت باشی، در غم و حزن ما محزون و در شادی ما شاد باش. بر تو باد دوستی و محبت ما که اگر کسی سنگی را دوست داشته باشد خداوند متعال فردای قیامت او را با همان سنگ محشور می کند"».۲
«کانال تقویم شیعه »
بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشییع باشید
https://eitaa.com/taqvim_shiaa
خلاصه تاریخ کربلا (قسمت دوم)
دوم محرم الحرام
ورود کاروان حسینی به کربلا
بنابر مشهور در روز دوم محرم سال 61 ه . ق حضرت سید الشهداء (علیه السلام) با اهل بیت (علیهم السلام) و اصحابش وارد کربلای معلی شدند. در روایتی آمده است که اسب حضرت از حرکت ایستاد. امام (علیه السلام) پرسیدند: «نام این سرزمین چیست؟»
پاسخ دادند: «غاضریه».
- نام دیگری ندارد؟
- شاطئ الفرات.
حضرت از نام دیگرش سؤال فرمودند:
پاسخ شنیدند: «کربلا».
در این لحظه سید الشهداء (علیه السلام) از دل آهی کشیدند و گریستند و فرمودند:
«اللهم إنی اعوذ بک من الکرب و البلاء». به خدا قسم! زمین کربلا همین جاست. به خدا سوگند! در این مکان مردان ما را می کشند و زنان و کودکان ما را به اسیری می برند. . . ای جوان مردان، فرود آیید که محل قبرهای ما این جاست. (9)
سوم محرم الحرام
1- دعوت جهانی اسلام توسط پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)
2- نامه ی امام حسین (علیه السلام) به اهل کوفه
3- ورود سپاه عمر بن سعد به سرزمین کربلا
4- خریداری قسمتی از سرزمین کربلا توسط امام حسین (علیه السلام)
1- دعوت جهانی اسلام توسط پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)
پس از تثبیت اسلام در مدینه و نواحی اطراف آن، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)در سوم محرم سال هفتم هجری به منظور اعلام ظهور اسلام و دعوت جهانی به این دین مبین، با ارسال نامه به پادشاهان و امپراتوران کشورهای مختلف، رسماً دعوت به اسلام را آغاز کرد. تاریخ نویسان تعداد آن ها را بین 12 تا 26 نامه شمرده اند. (10)
2- نامه امام حسین (علیه السلام) برای اهل کوفه
در این روز امام حسین (علیه السلام) نامه ای در پاسخ به نامه های اهل کوفه نوشتند که در آن ضمن یادآوری نامه ها و دعوت های مکررشان، از آنان خواستند تا بر بیعت خود ثابت باشند و آن حضرت را یاری نمایند و به قیس بن مسهّر صیداوی دستور دادند تا آن ها را به کوفه برساند، اما مأموران در بین راه او را بازداشت کرده، در نهایت به شهادت رساندند. (11)
3- ورود سپاه عمر بن سعد به سرزمین کربلا
پس از آن که حرّ بن یزید، امام حسین (علیه السلام) و یارانش را در سرزمین کربلا محاصره کرد و مانع از حرکت آنان به سمت کوفه گردید، عبیدالله بن زیاد فرماندهی سپاه یزید را برعهده ی عمر بن سعد گذاشت. عمر بن سعد در روز جمعه سوم محرم الحرام سال 61 قمری به همراه شش هزار نفر یا نه هزار نفر نیروی جنگی وارد سرزمین کربلا شد. (12)
4- خریداری قسمتی از سرزمین کربلا توسط امام حسین (علیه السلام)
در روز سوم محرم سال 61 ه . ق امام حسین (علیه السلام) قسمتی از سرزمین کربلا را که مرقد مطهرشان در آن واقع شده است، از اهل نینوا و غاضریه به مبلغ شصت هزار درهم خریداری و با آن ها شرط کردند که مردم را برای زیارت قبرشان راهنمایی و زایران او را تا سه روز میهمانی کنند. (13)
چهارم محرم
سخنرانی عبیدالله بن زیاد در مسجد کوفه
عبیدالله بن زیاد حاکم کوفه برای این که مردم را از یاری امام حسین (علیه السلام) باز دارد، در روز چهارم محرم سال 61 ه . ق سخنرانی بسیار تندی کرد و آن ها را در صورت یاری امام حسین (علیه السلام) به قتل و اعدام تهدید نمود. هم چنین فتوای شریح قاضی مبنی بر مباح بودن خون امام حسین (ع) را قرائت و دستور داد تمامی راه های ورودی و خروجی کوفه را مسدود نمایند. (14)
ششم محرم
1- یاری خواستن حبیب بن مظاهر از بنی اسد
2- اولین محاصره ی آب فرات
1- یاری خواستن حبیب بن مظاهر از بنی اسد
در این روز حبیب بن مظاهر با اجازه ی حضرت امام حسین (علیه السلام) برای یاری طلبی از قبیله ی بنی اسد به میان آن ها رفت و جمعی از آنان را برای کمک راهی کربلا نمود؛ اما با کارشکنی جاسوسان عمر بن سعد، بین آن ها و قبیله ی بنی اسد درگیری رخ داد و جمعی از بنی اسد شهید و بقیه ناچار به فرار شدند. (15)
2- اولین محاصره ی آب فرات
بنابر نقلی به دستور عمر بن سعد، شبث بن ربعی همراه سه هزار نفر، فرات را به محاصره درآوردند. (16)
هفتم محرم
ممنوعیت استفاده از آب فرات برای کاروان امام حسین (ع)
بعد از آن که عبیدالله بن زیاد، سپاهیان فراوانی برای نبرد با امام حسین (ع) به کربلا گسیل کرد و آن حضرت را کاملاً در محاصره ی لشکریان خود قرار داد، نامه ای به عمر سعد نوشت و به او دستور داد تا میان حسین (ع) و آب فرات فاصله بیندازد و اجازه ندهد سپاه وی از آن آب استفاده کند (همان طور که به زعم وی عثمان بن عفان از آب منع شد!!) لذا ابن سعد بلافاصله عمرو بن حجاج زبیدی را با پانصد سوار مأمور کرد تا مانع استفاده امام حسین (علیه السلام) و یارانش از آب فرات گردند. این واقعه ی ناجوانمردانه سه روز پیش از شهادت آن بزرگوار بود. (17)
«از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
بودند دیو و دد همه سیراب و می مکید
خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا
https://eitaa.com/taqvim_shiaa
.
⚫️ روز دوم محرم
🔹 ورود کاروان امام حسین علیهالسلام به کربلا
🍂 كاروان به محلی رسيد، ديدم اسب نجيب امام حسین(ع) به يكباره ايستاد. هرچه می خواست كه اسب حركت كند، نكرد.
😔 حضرت شش اسب از اسبهای خود را عوض كردند، ولی اسبها هيچ يك قدم از قدم برنداشتند، همين كه حضرت اين حالات را ديد پرسيد: اين زمين چه نام دارد؟
🔹 عرض كردند: غاضريه.
🔸 فرمود: اسم ديگر هم دارد؟
🔹 عرض كردند: نينوا.
🔸 فرمود: غير از اين دو اسم، اسمی ديگر نيست؟
🔹 عرض كردند: شاطِي الفرات.
🔸 فرمود: اسم ديگر هم دارد؟
🔹 عرض كردند: بلی «كربلا» هم می نامند.
🔘 همين كه امام نام كربلا را شنيد، صدا را به آه بلند كرد و گريه بسيار كرد.
🌴 آنگاه خطاب به اصحابش فرمود: در همين مكان خيمهها را برپا كنيد، چون خيمهها بر پا شد، زينب هراسان به سوی برادرش آمد و فرمود:
⚫️ اين بيابان را خوفناک می بينم، چرا كه خوف عظيمی از آن به من روی آورده است. پس باز فرمود به زينب كه واقعه شهادت من و اصحابم در همين مكان میباشد، آنگاه حضرت زينب(س) بیهوش بر زمين افتاد.
📚 مقتل شوشتری، ص ۱۲۴
📚 رياحين الشريعه، ج ۳، ص ۷۷
📚 روضه الحسین، ص ۵۲
💠 بنابر نقل دیگری اصحاب در حال حرکت بودند که اسب امام ناگهان ایستاد و دیگر حرکت نکرد و مانند ناقهٔ پیامبر در حدیبیه جلوتر نرفت. وقتی اسب ایستاد حضرت نام آن منطقه را پرسید. زهیر عرض کرد: درست آمده ایم، بهتر است دوباره راه بیفتیم تا ببینیم خدا چه می خواهد، نام این منطقه طف است.
🌿 امام فرمود: ”آیا نام دیگری هم دارد؟“
🔹 عرض کرد: کربلا هم به آن می گویند.
⚫️ با شنیدن نام کربلا چشمان چشمان امام پر از اشک شد و فرمود: ”اَللّٰهُمَّ أعوذُ بِکَ مِنَ الکَرب وَ البَلاء.... خدایا! از اندوه و بلا به تو پناه می برم، این جا محل استقرار ما و ریخته شدن خون ماست، این جا محل قبرهای ماست، این را جدّم رسول خدا (ص) قبلاً به من گفته است“.
📚 مقتل مقرم، ص۲۳۳
📚 منتخب طریحی، ص۳۰۸
📚 تحفة الازهار، ج۳، ص۲۰۹
«کانال تقویم شیعه »
بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشییع باشید
https://eitaa.com/taqvim_shiaa