eitaa logo
حمیدرضا ترقی
367 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
3.2هزار ویدیو
69 فایل
باسلام ،بصیرت در این دوران و در همه‌ی دورانها به معنای این است که شما خط درگیری با دشمن را تشخیص دهید؛ کجا با دشمن درگیری است؟ 
مشاهده در ایتا
دانلود
چرا باید رأی بدهیم؟! 🔰 ۷ دلیل برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری 🔷 برگرفته از کتاب اثر پژوهشی 💠 اندیشکده راهبردی 🆔 @soada_ir
❌ادعای پورمحمدی و پزشکیان در درباره افزایش فقر مطلق 🔹 و دو نامزد انتخابات ریاست جمهوری در مناظره تلویزیونی، ادعا کردند فقر مطلق در سال‌های دولت شهید رئیسی افزایش پیدا کرده است 🔹نمودار بالا که توسط گزارش شده است، روند کاهشی نرخ فقر در سه سال اخیر در مقایسه با روند افزایشی آن در ۸ سال گذشته آن را همزمان با رشد اقتصادی نشان میدهد. 🔹در ۸ سال دولت روحانی، ۸میلیون نفر و بطور متوسط سالی ۱ میلیون ایرانی به زیر خط فقر رفتند. 🔹 اما در ۳ سال حدود ۶ میلیون نفر و بطور متوسط سالی بیش از ۲ میلیون ایرانی از زیر خط فقر خارج شدند. 🔹نرخ فقر در ایران از ۲۹.۳ درصد در سال ۲۰۲۰ به ۲۱.۹ در سال ۲۰۲۳ رسیده است. یعنی فقر در دوران دولت شهید رئیسی، ۷.۴ درصد کاهش داشته است. 🔹با این اوصاف، دکترفکت به این ادعای مطرح شده در مناظره ریاست جمهوری، نشان می‌دهد. 👈 در دکترفکت بخوانید 🌐 @drfact 👈 در سعداء بخوانید 🌐 @soada_ir
🔰 حاشیه رهبر انقلاب بر کتاب رسول جعفریان«جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی - سیاسی ایران» ⭕️ آخرین نظرات رهبر انقلاب درباره شریعتی: قضاوت‌های شهید مطهری درباره دکتر شریعتی مبالغه‌آمیز بود در پاورقی چند صفحه از کتاب، نظرات مقام معظم رهبری درباره مرحوم شریعتی منعکس شده است که اختصاصا برای نویسنده کتاب ارسال شده و مطالبی است که رهبر معظم انقلاب هنگام مطالعه چاپ سوم در حاشیه کتاب نگاشته‌اند. رسول جعفریان در چاپ ششم این کتاب ضمن انجام اصلاحات و افزودن مطالب جدید، نظرات مقام معظم رهبری را نیز در پاورقی کتاب افزوده است. در این کتاب و در خصوص «نامه نگاری شریعتی به ساواک و نوع تعامل وی با رژیم شاه»، نویسنده دو نظر را مطرح می‌کند: 1⃣ نخست نظر سید حمید روحانی که دکتر شریعتی را عامل رژیم معرفی می‌کند. 2⃣ دوم کسانی که شریعتی را عامل رژیم نمی‌دانند اما معتقدند که شریعتی و رژیم شاه در چند حوزه از جمله در برخورد با مسائل اجتماعی، روحانیت، مارکسیسم و...، دارای وحدت نظر و همسویی فکری بوده‌اند. در این زمینه مقام معظم رهبری با هر دو نظر فوق مخالفت می‌کنند و بر نظری تاکید می‌کنند که مطابق آن، نامه‌نگاری به ساواک و انتخاب محتوای خاص در این نامه‌ها، یک تاکتیک به قصد فریب دستگاه حکومت شاه تلقی می‌شود. 🔹🔸مقام معظم رهبری در این باره می‌نویسند: «به نظر من و با شناختی که از دکتر داشتم، وی تلاش کرد تا از وجود نقاط مشترک خود با دستگاه مانند ضدیت با مارکسیسم و انتقاد از روحانیت استفاده کند و ساواک را درباره خود به طمع بیندازد و در واقع آن‌ها را فریب دهد و موفق شد. شاکله او با نوکری ساواک سازگار نبود. حداکثر این بود که وی اهل خطر کردن در مبارزه با دستگاه نبود و مایل بود در حاشیه عرصه مبارزه قرار داشته باشد ... در سال ۵۴ که من از زندان آمدم و همه به دیدن من می‌آمدند، او به منزل من نیامد و برای دیدار من منزل جوانی از دوستان مشترکمان را معین کرد و چند ساعتی با هم بودیم (آن جوان فرحبخش بود که به من و دکتر ابراز ارادت می‌کرد).» دومین موضوعی که در این کتاب از حاشیه‌نویسی‌های مقام معظم رهبری منعکس شده است، مربوط به قضاوت تند و همراه با سوءظنی است که نسبت به دکتر شریعتی در نامه استاد شهید مطهری به حضرت امام خمینی (ره) در سال ۵۶ آمده است. بسیاری از افراد طرح این مواضع از سوی استاد مطهری را از سر عصبانیت تلقی کرده بودند و برخی نیز آن را به دشمن‌شناسی ایشان مربوط می‌دانند. در این زمینه هم نظر مقام معظم رهبری متفاوت است و در هر حال قضاوت شهید مطهری درباره شریعتی را نمی‌پسندند. ایشان در این زمینه می‌نویسند: «نظرات مرحوم شهید مطهری درباره شریعتی - چه در آغاز آشنائی‌شان که تا دو سه سال از وی به نحو شگفت‌آوری ستایش می‌کرد و چه در سال‌های بعد که از او به نحو شگفت‌آوری مذمت می‌فرمود - غالبا مبالغه‌آمیز... بود. در همین مطالبی که ایشان به امام مرقوم داشته، نشانه‌های بزرگنمایی آشکار است. برخی دیگر از دوستان ما از جمله مرحوم شهید بهشتی نیز همین نظر را در باره اظهارات شهید مطهری داشتند.» (پاورقی صفحه ۴۷۶ کتاب)
یادداشت| فردایِ بدون اجماع اگر رئیس جمهور منتخب، منتخب اجماعی نیروهای انقلاب نباشد، به سرعت به دلیل شکاف‌های خرده‌گفتمانی بوجود آمده، پشتوانه‌های سه‌گانه انتخابات چهاردهم یعنی اعتماد، احساس مسئولیت ملی و حس تکلیف ناشی از شهادت آیت‌الله رئیسی را از دست می‌دهد. به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، انتخاباتِ چهاردهم ریاست جمهوری یک رخداد «غیرمنتظره» بوده است؛ در عین حال فقدان رئیس‌جمهوری مغتنم و پرتلاش (فقدان یک سرمایه ملی) از یک سو و برنامه‌های ناتمامِ برجای‌مانده دولت سیزدهم از سوی دیگر بر غیرمنتظره بودن این انتخابات زودهنگام افزود. انتخابات زودهنگام اما ناشی از یک تصمیم سیاسی نبود بلکه محصول یک حادثه پیش‌بینی نشده و ناراحت‌کننده بود. دولت سیزدهم مسیر نویی را با وجود همه سختی‌ها و کاستی‌ها پیش برد، تلاش رئیس جمهور فقید ستودنی بود و سوگ ملی از دست دادن ایشان، مؤید این برداشت است. اما اکنون کشور در پس یک رخداد غیرمنتظره، منتظرِ یک تحول است. تحولی که می‌تواند بار دیگر مسیر کشور را در جهتِ درست اتکای داخلی و بی‌اثرکردن تحریم‌ها قرار دهد و مشکلات اقتصادی سال‌های اخیر را مرتفع سازد. پس از انتخاب قانونی بازۀ پنجاه روزه برای تعیین سرنوشت کرسی ریاست جمهوری از سوی رهبرمعظم انقلاب و ابلاغ آن به سرپرست ریاست جمهوری، به سرعت مقدمات یک انتخابات باشکوه مهیا شد، انتخاباتی که خود پشتوانۀ (1) اعتماد ناشی از سوگ مظلومانۀ شهید جمهور، (2) افزایش احساس مسئولیت به امید آینده ایران قوی در مسیرِ شهید جمهور و (3) احساس تکلیف برای جبران غم و فقدان رئیس جمهور مردمی را دارد. اکنون پس از تعیین نتایج احراز صلاحیت‌ها و تأیید شش نامزد، به گمان برخی رسانه‌ها تعدادی از این نامزد‌ها در مقابل اقلیت ایشان صف آرایی کردند؛ فارغ از همه این دست تحلیل‌ها که در جای خود لازم‌اند، می‌خواهیم به بررسی جامعه‌شناختی آینده بدونِ اجماع بپردازیم و ترسیم کنیم اگر اجماع نیروهای منتسب به جریان انقلاب شکل نگیرد، چه وضعیتی در انتظار آنان خواهد بود، با این پیش‌فرض که ملتفتیم رهبر انقلاب فرموده‌اند: «بعد از این حادثه تلخ، مردم جمع بشوند با آراء بالا مسئول (رئیس‌جمهور) بعدی را انتخاب بکنند»[1] 1. پیروزی و شکستِ بی‌اجماع یعنی باخت! اجماع شرایطی غیر تحمیلی است که افراد و گروه‌های مختلف به صورت منطقی و با رضایت آن را می‌پذیرند. در واقع اگر منطق و استدلال وجود داشته باشد و طرف‌ها راضی باشند، آنگاه با یکدیگر توافق و همکاری خواهند کرد. بر این اساس اگر اجماع به واسطه رضایت و به صورت مستدل و منطقی حاصل نشود، نامزدها و مهم‌تر از آن حامیان و طرفداران‌شان حاضر نخواهند شد تصمیم مشترک بگیرند، چرا که اجماع یک عمل جمعی است نه محصول توافق چند نفر؛ البته افراد بانفوذ و دارای اعتبار و نامزدها در تعیین جهت رأی‌دهندگان بسیار مؤثر خواهند بود و حتماً مقدمه اجماع رأی‌دهندگان، اجماع نخبگانی در سطح نامزدهای جریان انقلاب است. بنابراین اگر این وضعیت به دست نیاید، تبعاٌ شاهد اجماعی نخواهیم بود و پیروزی و شکست در انتخابات بدون پدید آمدن اجماع یک باخت را رقم خواهد زد. چرا که هدف، صرفا انتخاب یک نفر از جریان انقلاب نیست، بلکه روی کارآمدن شخصی «کارآمد با رأی بالا» است. موضوعی که در شرایط کنونی جز با اجماع حاصل نمی‌شود. باید توجه داشت که در این نوشته الزاماً فرد مشخصی برای این اجماع مدنظر نیست. از این رو بدون توضیح بیشتر در این خصوص، به بررسی پیامدهای عدم اجماع (در هر دو صورت شکست و پیروزی جریان انقلاب) خواهیم پرداخت. 2. پیامدهای سرنوشت‌ساز عدم اجماع 1-2. ایجاد و تشدید شکاف در میان پایگاه اجتماعی جریان انقلابی در صورت شکست نامزدهای جریان انقلاب، طرفداران هرکدام از نامزدها، دیگر نمایندگان و حامیانش را متهم می‌کنند. تجربه انتخابات 92 و تکرار مجدد آن باعث تشدید جناح‌بندی‌ها درون جریان انقلاب شده و به سرعت این اختلافات مصداقی در انتخاب نامزد اصلح، به اختلاف نظری و گفتمانی بدل شود. این وضعیت فقط محصول شکست نامزدهای جریان انقلاب نیست، بلکه در صورت پیروزی یکی از نامزدها نیز، دیگر نامزدها و جریان‌ها و رأی‌دهندگان حامی‌شان به هر بهانه‌ای نامزد پیروز را متهم به ضعف می‌کنند و افراد حاضر نخواهند بود هیچ هزینه‌ای را برای دولت آینده تقبل کنند. این شرایط موجب می‌شود که نزاع رسانه‌ای و تنش اجتماعی به سرعت افزایش پیدا کند و این گروه‌ها و جناح‌های فکری درون جریان انقلاب فاصله بیشتری از یکدیگر بگیرند. تداوم این شرایط می‌تواند تفاوت‌های فکری درون جریانی را به سمت ایجاد جریان‌های مختلف و بعضاً متعارض سوق دهد، خطری که می‌تواند به ایجاد و تشدید شکاف در میان پایگاه اجتماعی جریان انقلاب منجر شود.
2-2. شکل‌گیری دولتِ ضعیف پشتوانه هر دولتی اولا تعداد رأی‌دهندگان به رئیس آن و دوماً اعتماد جامعه(رأی‌دهندگان و غیر آنان) به نهاد دولت است. دولتی که از وضعیت بی‌اجماعی حاصل شود، حتماً به نسبت وضعیت اجماع سرمایه اجتماعی کم‌تری خواهد داشت، چراکه افراد کمتری به آن رأی خواهند داد و کمتر هزینه‌های تصمیمات آینده آن دولت را می‌پذیرند. به صورت معمول برخی از رأی‌دهندگان مدتی پس از انتخابات به جهت نیافتن اثر آنی وکوتاه‌مدت در بهبود زندگی‌شان یا متأثر از نظرات رأی‌ندهندگان و یا رأی‌دهندگان به نامزدهای دیگر، از تصمیم خود پشیمان می‌شوند. این وضعیت موجب می‌شود که دولت انتخابی ضعیف شود و قدرت چندانی در همراه کردن مردم را نداشته باشد، حال آنکه مطابق بیانات رهبری، اساساً شرایط کنونی اقتضاء دارد یک دولت قوی و مورد اجماع حداکثری مردم سرکار بیاید (مردم جمع بشوند با آراء بالا مسئول (رئیس‌جمهور) بعدی را انتخاب بکنند). 3-2. احساس ترس در کوتاه‌مدت و شکست در میان‌مدت پایگاه اجتماعی جریان انقلاب پس از کشمکش‌های بوجود آمده در وضعیت بی‌اجماعی، به دلیل بروز انتقادهای متعدد، افزایش نفرت، تخریب‌ها و شایعات و همچنین توهم پیروزی جریان رقیب، اولاً در کوتاه مدت دچار ترس از رقیب خواهند شد و به سرخوردگی و وادادگی مبتلا خواهند گشت، ثانیا این ترس موجب تقویت جریان رقیب و پیدایش وضعیت‌های مشابه انتخابات در سال 96 خواهد شد. باید توجه داشت گاهی اگرچه جریان رقیب در کوتاه مدت پیروز نمی‌شود اما به دلیل ترس کاشته شده در ذهن جریان انقلاب، در میان‌مدت یا بلندمدت با بهره‌برداری از همین ترس و اختلاف ناشی از عدم اجماع، به پیروزی خواهد رسید. 4-2. خدشه به تصویر کشور در عرصه بین‌الملل همانطور که رهبر انقلاب نیز در سخنان خرداد ماه خود تأکید داشتند، انتخاب رئیس‌جمهور با رأی بالا می‌تواند یک تجلی درخشان در عرصه بین الملل باشد. حال آنکه عدم تحقق این مهم، می‌تواند تصویر کشور در عرصه بین المللی را دچار خدشه کند و مشروعیت[2] نظام در این عرصه را تاحدودی کاهش دهد. احتمالاً این وضعیت موجب شود که دشمنان به خیال کاهش مشروعیت و سرمایه اجتماعی نظام، پرتحرک‌تر شوند. همچنین نکته دیگر بحث قدرت رئیس‌جمهور آتی در تعاملات و تبادلات خارجی است. بی‌شک یک رئیس‌جمهور حداقلی و غیراجماعی، توان و قدرت کمتری برای نمایندگی ملی خواهد داشت و این موضوع در نوع محاسبات دولت‌ها اثرگذار خواهد بود. 5-2. پیدایش انتظارات متعارض و تحمیل به رئیس‌جمهور منتخب نظام اولویت‌های کشور تابع اصول و برنامه‌های کارشناسی‌شده و اقتضائات و انتظارات جامعه است. و رئیس‌جمهور منتخب باید بتواند مردم را قانع کند که براساس این نظام اولویت‌ها عمل کند. اما رئیس‌جمهوری که از اجماع حاصل نشده باشد اولا باید حامیانی که به او رأی داده‌اند را راضی نگه‌دارد(بخش حداقلی) و ثانیا اقناع بخش‌هایی که با فاصله‌ای نسبت به او تعریف می‌شوند را در دستور کار خود قرار دهد(مخالفان). حال اگر در بخش‌ها و طیف‌های نزدیک به او(حامیان جریانی) نیز اختلاف و نزاع در زمینه این اولویت‌ها وجود داشته باشد باید توان و انرژی زیادی را صرف این امر نماید تا با بسیج نیروها و افکار که مقدمه‌ای حیاتی برای کارآمدی اوست، امر پرزحمت دولت را پیش ببرد. در این وضعیت حتما بخشی از این انتظارات بر خلاف نظرات کارشناسی به رئیس‌جمهور منتخب تحمیل خواهد شد و روند اجرایی کشور برخلاف الگوهای معنادار و منطقی پیشین، دچار تعارضاتی خواهد شد.