آهنگ { آواز خسرو و شیرین }
با صدای: محمدرضا شجریان
چو گُل هر دَم به بویت، جامه در تَـن!!
کُنم چاک از گریبان، تا به دامن…
من از دست غمت! مشکل بَرم جان!!
ولی دل را تو آسـان، بُـردی از من!
دلم را مشـکنُ! در پا مَینــداز…
که دارد در سر زُلف تو مسکن…
دلم را مشکنُ! در پا مَینــداز!!
که دارد در سر زُلف تو مسکن...
به قول دشمـنان؛ برگشتـی از دوست!!
نگردد هیچکس، با دوست دشمن…
ببار اِی شمع اشک، از چشم خونین!!
که شُد سوز دلت! بر خَلـق روشن
مکُن کَز سینه ام، آه جگر سوز
برآید همچـو دود، از راه روزَن...
✦¤✦༻{ترانه سرا}༺✦¤✦
🎼 @taranesara_net
🌷 #شهیدانه
وقتی میآمد خانه، من دیگر حق نداشتم کار کنم، بچه را عوض می کرد. شیر براش درست میکرد سفره را می انداخت و جمع می کرد. پا به پای من می نشست لباسها را می شست ،پهن میکرد،خشک می کرد وجمع می کرد.
آنقدر محبت به پای زندگی میریخت که همیشه بهش میگفتم: «درسته کم میای خونه، ولی من تا محبتهای تو رو جمع کنم، برای یک ماه دیگه وقت دارم.»
#شهید_همت
مجموعه کتب یادگاران
🆔 @Zendegi_Zyba
🦋 #مهارتهای_زیبا
بعضیا برای رفع اختلافات و مشکلاتشون خیلی تلاش میکنند ولی هر چه تلاششون بیشتر میشه مشکل پیچیده تر میشه
ایراد از تلاش نیست،ایراد از شکل تلاشه
مثل باز کردن پیج است، جهتش باید درست باشه وگرنه هرچی بیشتر تلاش کنی و فشار بدی پیج باز نمیشه بلکه سفت تر میشه
#استاد_احمدی
🆔 @Zendegi_Zyba
بیایید بیایید _ شهرام ناظری.mp3
5.65M
✦¤✦༻{ترانه سرا}༺✦¤✦
@taranesara_net
💖 #گل_بهشتی
✹ طوری زندگی نکنید که کودکتون،
↫ پول رو مایه خوشبختی بدونه.
✹ چون در آینده، حتما پول رو
↫ به شما ترجیح میده!
✹ اولین قربانی این تفکر،
↫ خود شما هستید.
✹ طوری زندگی کنید
↫ که پدر و مادرش رو بر پولش ترجیح بده
#استاد_احمدی
🆔 @Zendegi_Zyba
⚜ #کوتاه_مختصر
از دیدن موانع ناامید نشو
گاهی مانع میخواهد
مانع سقوط تو شود
#استاد_احمدی
🆔 @Zendegi_Zyba
و عمق عشق
هیچگاه شناخته نمی شود
مگر در زمان فراق…
جبران خلیل جبران
✦¤✦༻{ترانه سرا}༺✦¤✦
@taranesara_net
آهنگ { خسرو و شیرین }
با صدای: رضا سقایی
ترانه عاشقانه با شعری از
نظامی و موسیقی محلی لری
عجب ماهی میان آسمان است
عجب شهزاده ای مهمانمان است
به شیرین گفت کای چشم و چراغم
همای گلشن و طاووس باغم
شکر تلخ است اگر شیرین نباشد
چمن خار است اگر نسرین نباشد
✦¤✦༻{ترانه سرا}༺✦¤✦
@taranesara_net
📝 #داستانک
مرد خسیسی طلاهایش را در گودالی پنهان کرده بود و هر روز به آنها سر میزد. یک روز شخصی طلاها را پیدا کرد و برای خودش برداشت.
مرد آمد ولی طلاهایش را ندید و شروع به گریه کرد. رهگذری پرسید: چه شده؟
مرد حکایت طلاها را گفت.
رهگذر گفت: این که ناراحتی ندارد. چند سنگ در گودال بگذار و فکر کن که طلاست، تو که از آن استفاده نمیکنی، سنگ و طلا چه فرقی برایت دارد؟ ارزش هر چیزی در داشتن آن نیست بلکه در استفاده از آن است.
🆔 @Zendegi_Zyba