کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌 قسمت ۳۱ با این جنازهای که رو دستمون. مونده دیگه هیچکدوم حق انتخاب نداری
🌹🕊 بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان
#دمشق_شهرعشق
🕌 قسمت ۳۲
دستم را گرفت تا از ماشین پیاده شوم و نگاهم هنوز دنبال خط_خون مصطفی بود..که قدم روی زمین گذاشتم و دلم پیش عطرش جا ماند...
سعد میترسید فرار کنم..
که دستم را رها نمیکرد، با دست دیگرش مقابل ماشینها را میگرفت و من تازه چشمم به تابلوی میان جاده افتاد که حسی در دلم شکست...
دستم در دست سعد مانده..
و دلم از قفس سینه پرید که روی تابلو، مسیر زینبیه دمشق نشان داده شده..
و همین_اسم چلچراغ گریه را دوباره در چشمم شکست.
سعد از گریه هایم کلافه شده بود و نمیدانست اینبار خیال دیگری خانه خاطراتم را زیر و رو کرده که دلم تنها آغوش مادرم را تمنا میکرد.
همیشه از زینبیه دمشق میگفت...
و نذری که در حرم حضرت زینب(سلام الله علیها) کرده و اجابت شده بود..
تا نام مرا زینب و نام برادرم را ابوالفضل بگذارد؛
🕊ابوالفضل پای نذرمادر ماند..
و من تمام این اعتقادات را #دشمن_آزادی میدیدم که حتی نامم را به مادرم پس دادم و نازنین شدم.
سالها بود خدا و دین و مذهب را به بهانه آزادی از یاد برده و حالا در مسیر مبارزه برای همین آزادی، در چاه بی انتهایی گرفتار شده بودم که دیگر امید رهایی نبود.
حتی روزی که به بهای وصال سعد ترکشان میکردم،..
در آخرین لحظات خروج از خانه مادرم
دستم را گرفت و به پایم التماس میکرد که
_ "تو هدیه حضرت زینبی، نرو!"
و من هویتم را پیش از سعد از دست داده و خانواده را هم فدای عشقم کردم که به همه_چیزم پشت پا زدم و رفتم.
حالا در این غربت دیگر هیچ چیز برایم نمانده بود که همین نام_زینب آتشم میزد...
و سعد بیخبر از خاطرم...
ادامه دارد....
🌸نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🌹@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🌹🕊 بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌 قسمت ۳۲ دستم را گرفت تا از ماشین پیاده
🌹🕊 بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان
#دمشق_شهرعشق
🕌 قسمت ۳۳
سعد بیخبر از خاطرم پرخاش کرد
_بس کن نازنین! داری. دیوونه ام میکنی!
و همین پرخاش مثل خنجر در قلبم فرو رفت..
و دست خودم نبود که دوباره ناله مصطفی در گوشم پیچید..و آرزو کردم ای کاش هنوز نفس میکشید و باز هم مراقبم بود.
در تاکسی که نشستیم..
خودش را به سمتم کشید و زیر گوشم نجوا کرد
_میخوام ببرمت یه جای خوب که حال و هوات عوض شه! فقط نمیخوام با هیچکس حرف بزنی، نمیخوام کسی بدونه ایرانی هستی که دوباره دردسر بشه!
از کنار صورتش نگاهم به تابلوی زینبیه ماند..
و دیدم تاکسی به مسیر دیگری میرود که دلم لرزید و دوباره از وحشت مقصدی که نمیدانستم کجاست، ترسیدم...
چشمان بی حالم را به سمتش کشیدم و تا خواستم سوال کنم، انگشت اشاره اش را روی دهانم فشار داد و بیشتر تحقیرم کرد
_هیس! اصلاً نمیخوام حرف بزنی که بفهمن ایرانی هستی!
و شاید رمز اشکهایم را پای تابلوی زینبیه فهمیده بود که نگاه سردش روی صورتم
ماسید و با لحن_کثیفش حالم را به هم زد
_تو همه چیات خوبه نازنین، فقط همین ایرانی و شیعه_بودنت کار رو خراب میکنه!
حس میکردم از حرارت بدنش تنم میسوزد که خودم را به سمت در کشیدم و دلم میخواست از شرّش خالص شوم..
که نگاهم به سمت دستگیره رفت..
و خط نگاهم را دید که مچم را محکم گرفت و تنها یک جمله گفت
_دیوونه من دوسِت دارم!
از ضبط صوت تاکسی آهنگ عربی تندی پخش میشد و او چشمانش از عشقم خمار شده بود که دیوانگی اش را به رخم کشید
_نازنین یا پیشم میمونی یا میکُشمت! تو یا برای منی
یا نمیذارم زنده بمونی!
و درِ تاکسی را از داخل قفل کرد تا حتی...
ادامه دارد....
🌸نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🌹@tarigh3
در شورهزارِ عقل بہ درمان گیاه نیست
پیوستہ سُـرخروے بود لالہزار ؏شق..💔
#صائبتبریزے
مترو شلوغ شد، یه خانمی یهو داد زد: "هل ندید، حالم بد میشه میندازید تقصیر نظام"
🤔☹️😏😊✌️
✋ مرد در خانه❗️
همانند نمک است ..
اگر رفت زندگی بی مزست .
و اگر آمد فشارخون را بالا میبرد.
💔😔😂
✋ولی زن در خانه❗️
همانند شکر است ..
اگر رفت زندگی تلخ تلخ میشود
و اگر آمد شیرینی زندگی را چند برابر میکند.
👍☺️
تقدیم به خانمای کانال 😋😍
خانما همه از دم کپی 😂😂
🌹@tarigh3
📜امام حسنمجتبی{علیهالسلام}
فرمودند:
إِنَّ أحْسَنَ الْحَسَنِ الْخُلقُ الْحَسَنُ.
نیکوترین نیکی، خُلق نیک است.
«خصال، صفحه ۲۹»
پینوشت:
هرکی باشیمُ هر کجا زندگی میکنیم
هر چقدر هم درسخونده باشیمُ بتونیم خوب حرف بزنیم
یا دانشمند باشیمُ کلی اطلاعات داشته باشیم،
اخلاق که نداشته باشیم انگار یه چیزی کمه!
🌹@tarigh3
🌿🔶
دوستم دارد اگر از غیر او دست بکشم و نگاهم تنها به دستان او باشد.
اگر به خودش تکیه کنم و در تمام لحظات زندگی، او محور تصمیماتم باشد.
اگر به او توکّل کنم و تکیه گاه همیشگیام باشد .
کاش دوستم داشته باشد!
✨ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ (آل عمران / ۱۵۹)
🌿🔶
🌹@tarigh3
🌱
بچه مذهبی بودن
مثل نردبونه
هرچقدر بالاتر میری
به خدا نزدیکتر میشی
اما یادت نره..
اگه از بالا بیفتی
دردش خیلی بیشتر از افتادن از پله های پایینتره!
حواست باشه سقوط نکنی💔
#شهیدآوینی
#شبتونشهدایے🌱
التماسدعا
🌹@tarigh3
کمکمدارد
حقیقت دنیا،رومیشود
وهمه میفهمیم
آنچه راکه باید پیشترها میفهمیدیم!
وحشتِ دنیایِ بی تـو
بیشازوحشت دنیای فتنه زدهی امروز است!
#امام_زمان❤️
🌹@tarigh3