وصیت من به تمام راهیان شهادت حفظ حرمت ولایت فقیه و مبارزه با مظاهر کفر تا اقامهی حق و ظهور ولی خدا امام زمان(عج).
نکند ولی خدا را تنها بگذارید و خدای نکرده مثل امام علی(ع) غریب شود.
بههوش باشید. روزی میرسد که امام زمان میآید و شرمندهی او نباشید با عشق به شهادت و آماده شدن برای قیام مهدی(عج)
#شهید_مجید_پازوکی
🌹@tarigh3
يَا الله!
إنَّ قلوبنَا أَوْعيةٌ فَارِغة
لَوْلا أنْ كُنتَ أنتَ فِيها...
خدایا!
قلب ما ظرفی تهی بود
اگر تو در آن نبودی!
🌹@tarigh3
به مادرش میگفت «...مامانی».
پشت تلفن لحنش را عوض می کرد و با مادرش مثل بچه ها حرف می زد.
گاهی وقت ها مادرش که می آمد دم در شرکت، می رفت، دو دقیقه مادرش را می دید و برمی گشت، حتی اگر جلسه بود.
بچه ها تعریف می کردند زمان دانشجویی دکتر هم می خواست برود با مادرش می رفت. بهش می گفتیم «...بچه ننه».
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن
🌹@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ صدوسه تمام تنم از ترس سِر شده بود،..😨😭 مادر مصطفی دستم را محکم
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ صدوچهار
که تمام تنم تنم به رعشه افتاده..😰😰😭😭
و فقط خدا را صدا میزدم بلکه معجزه ای شود که هیولای تکفیری در قاب در پیدا شد و چشمانش به صورتم چسبید...
اسلحه را به سمتم گرفته و نعره میزد تا پیاده شوم..😰😰😰
و من مثل جنازهای به صندلی چسبیده بودم که دستش را به سمتم بلند کرد. با پنجه های درشتش سرشانه مانتو و شالم را با هم گرفت و با قدرت بدنم را از ماشین بیرون کشید..
که دیدم سیدحسن زیر لگد این وحشی ها روی زمین نفس نفس میزند و با همان نفس بریده چشمش دنبال من بود.😰😰
خودش هم شیعه بود و میدانست سوری بودنش شیعه بودنش را پنهان میکند..
و نگاهش برای من میلرزید..
مبادا زبانم سرم را به باد دهد. مادر مصطفی گوشه خیابان افتاده و فقط ناله "یاالله "جانسوزش بلند بود..✨😥
و به هر زبانی التماسشان میکرد دست سر از ما بردارند...
یکیشان به صورتم خیره👁 مانده بود و نمیدانستم در این رنگ پریده و چشمان وحشت زده چه میبیند که دیگری را صدا زد...
عکسی را روی موبایل نشانش داد و انگار شک کرده بود که سرم فریاد کشید..
_اهل کجایی؟😡👿
لب و دندانم از ترس به هم میخورد...
و سیدحسن فهمیده بود چه خبر شده که از همان روی خاک صدای ضعیفش را بلند کرد
_خاله و دختر خاله ام هستن. لاله، نمیتونه حرف بزنه!
چشمانم تا صورتش دوید و او همچنان میگفت
_داشتم میبردمشون دکتر. خاله ام مریضه.
و نمیدانم چه عکسی در موبایلش میدید که دوباره مثل سگ بو کشید
_ایرانی هستی؟😡👿
یکی با اسلحه بالای سر سیدحسن مراقبش بود و دو نفر، تن و بدن لرزانم را به صلّابه کشیده بودند...😰😭
و من حقیقتاً از ترس...
ادامه دارد....
🌸 نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🌹@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ صدوچهار که تمام تنم تنم به رعشه افتاده..😰😰😭😭 و فقط خدا را صدا می
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ صدوپنج
حقیقتاً از ترس لال شده بودم..
که با ضربان نفسهایم به گریه افتادم.😭😭😭 مادر مصطفی خودش را روی زمین به سمت پایشان کشید و مادرانه التماس کرد
_دخترم لاله! اگه بترسه، تشنج میکنه! بهش رحم کنید!
و رحم از روح پلیدشان فرار کرده بود که به سرعت برگشت و با همان ضرب به سرش لگدی کوبید که از پشت به زمین خورد...😰😭😭😱
به نظرم استخوان سینه سیدحسن شکسته بود که به سختی نفس میکشید.. و با همان نفس شکسته برایم سنگ تمام
گذاشت
_بذارید خاله و دخترخاله ام برن خونه، من می مونم!😠✋
که اسلحه را روی پیشانی اش فشار داد و وحشیانه نعره زد
_این دختر ایرانیه؟
آینه چشمان سیدحسن را حریری از اشک پوشانده..
و دیگر برای نجاتم التماس میکرد
_ما اهل داریا هستیم!
و باز هم حرفش را باور نکردند که به رویم خنجر کشید...
تپشهای قلب ابوالفضل و مصطفی را در سینه ام حس میکردم.. و این خنجر قرار بود قاتل من باشد که قلبم از تپش افتاد و جریان خون در رگهایم بند آمد...😭😰😰😭
مادر مصطفی کمرش به زمین چسبیده
و میشنیدم با آخرین نفسش زیر لب ذکری میخواند،..
سیدحسن سینه اش را به زمین فشار میداد بلکه قدری بدنش را تکان دهد و از شدت درد دوباره در زمین فرو میرفت...
قاتلم قدمی به سمتم آمد،..
خنجرش را روبروی دهانم گرفت و عربده کشید
_زبونت رو در بیار ببینم لالی یا نه؟
تمام استخوانهای تنم میلرزید،..
بدنم به کلی سُست شده بود و خنجرش به نزدیکی لبهایم رسیده بود😱😭😰
که زیر پایم خالی شد...
ادامه دارد....
🌸نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🌹@tarigh3
🔹️💎🔹️
💎خطبه فدکیه حضرت زهرا سلاماللهعلیها
۲- قسمت دوم ...
🔹️گواهی میدهم که معبودی جز خداوند نیست و شریکی ندارد، که این امر بزرگی است که اخلاص را تأویل آن و قلوب را متضمّن وصل آن ساخت، و در پیشگاه تفکر و اندیشه شناخت آن را آسان نمود، خداوندی که چشمها از دیدنش بازمانده، و زبانها از وصفش ناتوان، و اوهام و خیالات از درک او عاجز میباشند.
🔹️موجودات را خلق فرمود بدون آنکه از مادهای موجود شوند، و آنها را پدید آورد بدون آنکه از قالبی تبعیت کنند، آنها را به قدرت خویش ایجاد و به مشیتش پدید آورد، بی آنکه در ساختن آنها نیازی داشته و در تصویرگری آنها فائدهای برایش وجود داشته باشد، جز تثبیت حکمتش و آگاهی بر طاعتش، واظهار قدرت خود،و شناسائی راه عبودیت و گرامی داشت دعوتش، آنگاه بر طاعتش پاداش و بر معصیتش عقاب مقرر داشت، تا بندگانش را از نقمتش بازدارد و آنان را بسوی بهشتش رهنمون گردد.
🔹️گواهی میدهم که پدرم محمّد بنده و فرستاده اوست، که قبل از فرستاده شدن او را انتخاب، و قبل از برگزیدن نام پیامبری بر او نهاد، و قبل از مبعوث شدن او را برانگیخت، آن هنگام که مخلوقات در حجاب غیبت بوده، و در نهایت تاریکیها بسر برده، و در سر حد عدم و نیستی قرار داشتند، او را برانگیخت بخاطر علمش به عواقب کارها، و احاطهاش به حوادث زمان، و شناسائی کاملش به وقوع مقدّرات.
#خطبه_فدکیه
🌹@tarigh3
درد و بلای شما زن و شوهر بخوره تو سر مسئولین بودجه بگیر فرهنگی بی تفاوت👌👌👌
#حجاب_فاطمی
#بی_تفاوت_نباشیم
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
°•🌱
میدونستید شهید محمد حسین محمد خانی کسی بود که سردار دلها هر روز براشون صدقه میدادن ؟
اگه دوست داشتی میتونی همین الان یه صلوات به این دو شهید عزیز هدیه کنی 🌷
🌹@tarigh3
17.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام عزیزم،منم دوباره
نگی فلانی، وفا نداره...
تو که تو صحنت، برو و بیا هست
تو اون شلوغی، برا ما جا هست...؟
صلی الله علیک یا مولای
یااباعبدالله الحسین (ع)
و صلیاللهعلیکیا مولاتی
یا فاطمه الزهرا(س)🖤
#فاطمیه
شب تون فاطمی ✨
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
.
از جفای مردم مدینه گفته شد
ما نکند مردمان آن زمان شویم...
🏴صاحب اصلی جهان حی و حاضر است
باید از ندیدن او روضهخوان شویم...
تعجیل در فرج مولایمان صلوات 🌷
🍃اللهم عجل لولیک الفرج 🍃
شب تون در پناه صاحب الزمان 🌟
.