eitaa logo
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
655 دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
7.1هزار ویدیو
47 فایل
🌹می ترسم از خودم ▪زمانی که عکس شهدارابه دیواراتاقم چسبوندم، ولی به دیواردلم نه! 🌷منتظرنظرات خوب شما همسنگران هستیم: 🌴ارتباط با خادم الشهدا کانال: 🌹 @yazahrar 🌻لینک کانال: 🌹http://eitaa.com/joinchat/381026320Cb5fdfee742
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹تصویری از یک رای باطله در انتخابات اخیر مجلس که رأی‌دهنده بجای نام کاندیداهای منتخب، اسامی شهدای کربلا را نوشته‌ که در فضای مجازی وایرال شده است.
به قولِ شهید آوینی🌱: جان امانتی است که باید به جانان برسد .. اگر خود ندهی، می‌ستانند ! فاصله‌ی هلاکت تا شهادت، همین خیانت در امانت است ! 🌹@tarigh3
6.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استوری اختصاصی معراج شهدای اهواز شهادت آغاز خوشبختی است 🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻حضور بازیکن تیم آرسنال در ایران به دعوت برنامه محفل ایوب عاصف بازیکن سابق تیم آرسنال به دعوت برنامه محفل (ویژه برنامه افطار شبکه سه تلویزیون) به ایران آمد. 🌹@tarigh3
به‌حُسنِ‌خُلق‌شودبین‌مردمان‌مَشهور کسی‌که‌بارِلبـش‌ذکریاحَسن‌بشود... 💚 .
☑️امام  خامنه‌ای(مدظله‌العالی) صبح امروز (دوشنبه) با حضور در کنار پیکر عالم خدوم و متقی، آیت‌الله امامی کاشانی و قرائت فاتحه، بر پیکر آن عالم بزرگوار نماز اقامه کردند.
✨✨✨✨✨ هر کسی پیر شود از بر و رو می‌افتد پیر میخانهٔ ما بَـه چه صفایی دارد لاٰحولَ‌وَلاٰقوةإلاٰبِالله سلامتی وجود نازنین خلف صالحِ حضرت حیدر ، صلوات بفرست🌷 کوری چشم دشمنان ولایت ، هر چه در توان دارید نشر بدین .✨👌 👊🏻 .
تویی که داری این متنو میخونی، اره اره دقیقاااا با خودتم! امیدوارم یه شب بیاد که از خوشحالی تا صبح خوابت نبره 😌🤍 🌹@tarigh3
خدایا به ما در زمان عصبانیت، صبر در زمان ناامیدی، امید و ایمان و در زمان پریشانی، آرامش عطا کن ❤️ 🌹@tarigh3
🌷 شهید مدافع حرم مهران خالدی، بچه محله پیروزی تهران بود. با همسرش در همان محله آشنا شد و از سال ۱۳۷۵ تا سال ۱۳۹۹ که به شهادت رسید، در فرازوفرود‌های زندگی، شریک و همراه هم بودند. حاج‌مهران سه سال قبل از ازدواج، پاسدار شد و سال‌ها در نیروی قدس سپاه خدمت کرد، حتی زمانی که بحث دفاع از حرم مطرح نبود، مهران خالدی در اقصی نقاط جبهه مقاومت حضور داشت و بیش از دو دهه از زندگی‌اش تحت تأثیر مأموریت‌هایی بود که گاه و بی‌گاه می‌رفت و تا زمان شهادتش ادامه داشت. نکته خاص در شهادت مهران خالدی این است که او از سوی عوامل شیمیایی منتشرشده از سوی تروریست‌ها مجروح و سال‌ها با عوارض شیمیایی که عاقبت باعث شهادتش شد، دست‌وپنجه نرم می‌کرد. 🌱همسر شهید: داوطلب خدمت در هلال‌احمر حاج‌مهران متولد سال ۱۳۵۲ بود. سال۱۳۷۵ که زیر یک سقف رفتیم، او از سه سال قبلش عضو سپاه شده بود. تقریباً بلافاصله بعد از پایان خدمت سربازی، پاسدار شد و ۲۷ سال خدمت کرد. ما یک زندگی ساده و بدون تکلفی را شروع کردیم. با حقوق پاسداری حاج‌مهران، زندگی معمولی داشتیم. او آدم ساده‌زیستی بود. روحیه جهادی در خانواده‌اش وجود داشت و به او هم تسری پیدا کرده بود. پدر همسرم از جانبازان دفاع مقدس بود. خودش می‌گفت در کودکی‌ها پای خاطرات پدرش می‌نشست و همین موضوع باعث شده بود روحیات خاصی پیدا کند. همسرم از نوجوانی در هلال‌احمر خدمت می‌کرد. تعریف می‌کرد که در زلزله رودبار به آنجا رفته و چه وقایعی را که به چشم دیده بود. این‌ها به نوجوانی شهید یعنی از ۱۵ تا ۱۸ سالگی مربوط می‌شد. جوانی‌اش هم که سراسر در کسوت پاسداری گذشت.
🌱مأموریت‌هایی که تمامی نداشت! همسر شهید: حدود ۲۴ سال زندگی مشترک من و حاج‌مهران، بیشترش در مأموریت‌های او گذشت. اوایل ازدواج‌مان، سن کمی داشتم. هر وقت که شهید به مأموریت می‌رفت، من هم به خانه پدری می‌رفتم و پیش مادرم می‌ماندم تا او برگردد. سال ۷۷ خدا به ما دختری داد که نامش را فاطمه گذاشتیم. فاطمه کوچک بود که پدرش مرتب مأموریت می‌رفت. از اواسط دهه ۷۰ تا سال ۹۹، بیست‌و‌چند‌سال می‌شود. یک عمر است. حاج‌مهران عمرش را در مأموریت‌های مختلف گذراند. این موضوع قاعدتاً روی خانواده هم اثر می‌گذاشت، اما من به عنوان همسر حاج‌مهران، پذیرفته بودم بخشی از زندگی جهادی او باشم و صبر کنم. به رغم همه این سختی‌ها، ما زندگی خوب و شیرینی داشتیم. سال ۸۵ خدا به ما پسری عطا کرد که نامش را محمدحسین گذاشتیم. هم محمدحسین و هم فاطمه از کودکی عادت کرده بودند هر سال، چند ماه پدرشان را نبینند و منتظر بمانند تا پدرشان از مأموریت برگردد. خستگی برایش معنا نداشت یک نکته خاص در زندگی شهید مهران خالدی وجود داشت که ما به عنوان خانواده‌اش بیشتر به آن واقف بودیم. شهید هر وقت که از مأموریت برمی‌گشت، در هر وضعیتی که بود، در اوج خستگی یا کلافگی و مشغله‌های زیاد، تمام وقایع بیرون از خانه را پشت در می‌گذاشت و با روی باز وارد خانه می‌شد. اگر قرار بود فقط چند ساعت در خانه باشد، همان چند ساعت را کاملاً در اختیار خانواده بود. حضورش کم، اما با کیفیت بود. 🕊🥀 .