کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «#درد
✨📚✨﷽✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨
📚✨
✨
صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان
📖روایت «#دردانه_کرمان»
🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا
🔹فصل : دوم
🔻قسمت ۳۵
هر وقت پیش پدر و مادرش می رفت، حتماً دست شان را میبوسید. هر وقت بحث کوچکی می شد، یا حرف پدر و مادرش پیش می آمد.
می گفت: پدر و مادر فرق می کنه. احترام به اون ها، در هر حالتی واجبه. نبینم خدایی نکرده به پدر و مادر من و خودت کم لطفی کنی.
این ها، دو گوهر گران بها هستند که خدا لطف کرده و سایه شون رو بالای سر ما گذاشته.
دیگه نیازی نیست بگم برای ما چه کارهایی کرده اند تا به این جا رسیده ایم؛ چون خودت مادری و من هم پدر.
بسیار شوخ طبع بود. جلوی دوستان خانوادگی، به من می گفت شوهرم. میگفت اگر شوهرم اجازه بده؛ اگر شوهرم بخواد...؛ حتی جلوی سردار سلیمانی و بقیه ی دوستاش.
براش مهم نبود که کجاست. سرم را می بوسید و می گفت همین که هستی، آرامش دارم.
ابراز علاقه ی بی پرواش را که می دیدم، بیشتر از پیش به انتخابم افتخار می کردم.
نمیگویم توی زندگی مان بحث نبود؛ در زندگی هر زن و شوهری بحث و دعوا هست.
تنها تفاوت زندگی من با دیگران، این بود از همدیگر دل خور می شدیم؛ ولی به این دل خوری ادامه نمیدادیم؛ یا نمی گذاشتیم به دعوا تبدیل شود. یکی از ما، زود کوتاه می آمد. از بی احترامی خبری نبود. در کمال آرامش می نشستیم درباره ی مشکل مان با هم صحبت می کردیم. یادم نمی آید با صدای بلند با هم صحبت کرده باشیم.
🌹@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «#درد
✨📚✨﷽✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨
📚✨
✨
صلوات و سلام خداوند بر ارواح طیبه ی شهیدان
📖روایت «#دردانه_کرمان»
🔸خاطراتی از سردار شهید حسین بادپا
🔹فصل: دوم
🔻قسمت: ۳۶
به نماز اوّل وقت خیلی اهمیّت می داد.
کار هر شبش بود که نماز شب بخواند.
به بیدار ماندن در بین الطلوعین خیلی اعتقاد داشت.
به من می گفت:«چقدر بَده که آدم، شب رو از دست بده!»
تقریباً کار هر روزمان شده بود که بعد از نماز صبح به گلزار شهدا برویم.
گاهی هم برای خواندن نماز صبح، آنجا بودیم.
نیم ساعتی می ماندیم.
بعد بر می گشتیم خانه.
به مناجات شعبانیه علاقه ی زیادی داشت.
در ماه های رجب، شعبان، رمضان، و روزهای خاص مثل تولد های ائمه ی سعی می کرد روزه بگیرد.
دائم الوضو بود.
هرگز به بچّه ها به زور چیزی را تحمیل نمی کرد؛حتّی مسائل دینی.
کارها و اعمال حسین، برای هر یک از بچّه ها، خودش نوعی تشویق بود؛ مثل بردن بچّه ها روزهای جمعه به ماهان که هم گردش بود وهم تفریح؛ هم زیارت بود و هم رفتن به نماز جمعه.
هر وقت بیکار بود، سعی می کرد کتاب بخواند.
اکثر مواقع، کتاب خاطرات دوستان شهیدش را می خواند.
شاید یک کتاب را بارها و بارها می خواند و گریه می کرد.
با خانواده ی شهدا با احترام خیلی خاص رفتار می کرد.
🌹tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات و سلام خداوند بر ارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «#در
✨📚✨﷽✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨
📚✨
✨
صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان
📖روایت «#دردانه_کرمان»
🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا
🔹فصل: دوم
🔻قسمت: ۳۷
به فقرا کمک می کرد. اگر ما باش بودیم و آدم نیازمندی را می دید، ماشین را چند متر جلوتر پارک می کرد.
از ماشین پیاده می شد و با احترام خاصی، طوری که طرف شرمنده نشود، بهش کمک می کرد. گاهی هم نشانی منزل شان را می گرفت تا ماهانه هم کمک شان کند. من، آدم معتقد و مومنی هستم؛ ولی نه به اندازه ی حسین.
حسین، نوع نگاهم به زندگی را عوض کرد. دیگر خیلی چیزها برام بی ارزش شده اند.
فرزند شهید: فاطمه
بیشتر مثل دو تا دوست با هم بودیم. اصولاً دخترها با مادرشان درد دل می کنند؛ ولی برای من به عکس بود.
حرف های دلم را بدون رودربایستی به بابا می گفتم.
با هم شوخی می کردیم. می گفتیم و می خندیدیم.
آدمی منطقی بود. هروقت خانه بود، سعی می کرد بیشتر وقتش را برام بگذارد.
به این می بالیدم و خودم را با دوستانم مقایسه می کردم.
🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟🌿
این جمعه هم گذشت
تو اما
نیامدی 😭
#جمعههای_انتظار
🌹@tarigh3
🌹شهـــید آوینی:
کسانی به امام زمانشان خواهند رسید
که اهلِ سرعت باشند؛ و اِلّا تاریخِ کربلا نشان داده، که قافلهٔ حسین معطلِ کسی نمیماند..!
🌺 شهـدا را یاد کنید با ذکر صلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
#رئیسی_عزیز
#سید_شهیدان_خدمت
🌹@tarigh3
°•🌱
🗓امروز ۱۱ خرداد ۱۴۰۲ مصادفبا سالروز شهادت شهدای مدافع حرم🕊🌹
🌷#مهدی_خراسانی
🌷 #امیر_کاظم_زاده
🌷 #سید_علی_اصغر_شنایی
.