#تلنگرانه
يكي از تجربه گران نزديك به #مرگ مي گفت:
پدرم را در آنسوي عالم ديدم. آنجا در بهشت و نعمت های الهی بود، اما بعضی از ساعات روز، او را از جمع بهشتيان جدا كرده و مدتي در سختي بود!
از پدر سوال كردم كه اين گرفتاري چيست؟
در جواب گفت: من براي #دنياي بچه هايم خيلي زحمت كشيدم. اما براي #آخرت و تربيت ديني آنها وقت نگذاشتم.. ای کاش برای تربیت آنها کاری انجام می دادم...
اين سختي به همين دليل است. هر وقت آنها بي حيايي و #گناه و... مي كنند، من گرفتار مي شوم..😔
📙برگرفته از کتاب نسیمی از ملکوت. اثر گروه شهید هادی
#کانال_طریق_الشهدا...
🌹اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌹
🌱🕊@tarigh3🕊🌱
❄️
🌙اول رمضان المعظم
#شهید_حاج_حسین_خرازی
✍🏻خدایا، از #مال دنیا، چیزی جز بدهکاری و #گناه ندارم، خدایا، تو خود #توبه ی مرا قبول کن و از فیض عظمای #شهادت، نصیب و بهره مندم ساز و از تو طلب #مغفرت و عفو دارم.
#شهید_نگاشت
#کانال_طریق_الشهدا...
🌹اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌹
🌱🕊@tarigh3🕊🌱
🌱 بهار ۱۴۰۴
🗓 شنبه ۳۰ فروردین
#سردار_شهید_جواد_جمشیدی
✍🏻 بترسید از اینکه مرگ شما را در حال #گناه دریابد..
بدانید که شما برای #آخرت
آفریده شدهاید نه برای #دنیا !
شما در حال کوچید و از سرای
موقت به سرای آخرت در حرکتید
ناچار #مرگ شما را در مییابد، پس
بترسید از اینکه مرگ شما را در
حال #گناه دریابد...
🌷شادی روح مطهرشون صلوات 🌷
#شهید_نگاشت
#کانال_طریق_الشهدا...
🌹اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌹
🌱🕊@tarigh3🕊🌱
.
همونجایی که میزنی تو دهن نفست
و به #گناه نه میگی؛
دقیقا همونجا ،
داری رشد می کنی !!
مطمئن باش ..
.
.
💥خداوند به حضرت موسی فرمود:
ای موسی!
سفارش مرا،
در مورد چهار چیز به خاطر بسپار:
1️⃣ تا نفهمیدی که گناهانت را آمرزیدهام؛
به #گناه دیگری نپرداز!
2️⃣ تا ندانستی گنج های خزائنم تمام شده؛ غم روزی نخور.
3️⃣ تا ندیده ای که مُلک و پادشاهی من
از دست رفته؛ به شخص دیگری امید نبند
4️⃣تا مُردهی #شیطان را ندیدی؛
از مکرش احساس امنیت نکن
#کانال_طریق_الشهدا...
🌹اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌹
🌱🕊@tarigh3🕊🌱
🌷🕊🕊🌷🇮🇷🌷🕊🕊🌷
💚رمان عاشقانه، جذاب، آموزنده و شهدایی
🤍#از_روزی_که_رفتی
❤️ قسمت ۱۳ و ۱۴
فقط آیه بود که دردها را درمان بود.
تمام مسیر به بدبختیهایش فکر میکرد. سرد و خالی بود. برای همسری نمیرفت،برای کلفتی میرفت. میرفت که تمام عمر را کنار خانوادهای سر کند که لعن و نفرینش میکردند.
کنار مردی که نه نامش را میدانست نه
قیافهاش را دیده بود. دوست نداشت چیزی از او بداند...
بیچاره دلش! بیچاره احسان!
نام احسان را در ذهنش پس راند؛ نامی که #ممنوعه بود برایش! #گناه بود برایش!
آیه یادش داده بود...
" وقتی اسم مردی بیاد روی اسمت، مهم
نیست بهش علاقه داری یا نه، مهم اینه که بهش #متعهد شدی. "
و رها متعهد شده بود ،
به مردی که نمیدانست کیست؛ به کسی که برادرش، برادرزادهاش را کشته بود. رها خیانتکار نبود، حتی در افکارش!
ماشین که ایستاد مرد پیاده شد ،
و در را بست؛ منتظر ایستاد. رها در را باز کرد و آهسته بست... بسته نشد، دوباره باز کرد و بست... باز هم بسته نشد.
-محکمتر بزن دیگه!
در را باز کرد و محکمتر زد. در که بسته شد صدای دزدگیر را نشنید. مرد که راه افتاد، رها به دنبالش وارد خانه شد.
خانه دو طبقه و شمالی ساخت، بود.
حیاط کوچکی داشت. وارد خانه که شدند مرد مقابلش ایستاد.
سرش پایین بود و به مردی که مقابلش بود نگاه نکرد.ایستاد تا بشنود تمام حرفهایی را که میدانست.
_از امروز بخور و بخواب خونهی بابات تموم شد.
و رها فکر کرد مگر در طول عمرش بخور و بخواب داشته است؟ اصلا مفهومش را نمیدانست. تمام زندگیاش کار و درس و کار بوده...
_کارای خونه رو انجام میدی، در واقع خدمتکار این خونهای! این چادرم دیگه سر نمیکنی، خوشم نمیاد؛ خانوادهی ما این تیپی نیست، ما اعتقادات خودمونو داریم!
رها لب باز کرد، آخر آیه گفته بود
"همیشه آدم باید به حرف همسرش
گوش کنه تا جایی که #حکم_خدا رو نقض نکنه"
+کارا هر چی باشه انجام میدم؛ اما لطفا با #چادرم کاری نداشته باشید!
مرد ساکت بود؛ انگار فکر میکرد:
_باشه، به هرحال قرار نیست زیاد از خونه بری بیرون، اونم با من!
+من سرکار میرفتم؛ البته تا چند روز پیش، میتونم برم؟
_محل کارت کجا بود؟
+کلینیک صدر.
_چه روزایی؟
رها: _همه روزا جز سهشنبه و جمعه
_باشه اما تمام حقوقتو میدی به من، باید پولشو بدیم به «معصومه»، به هر حال شما شوهرشو ازش گرفتید!
خوب بود که قبول کرده بود که سر کار برود وگرنه چگونه این زندگی را تحمل میکرد؟
_چه ساعتی میری؟
رها: _از هشت صبح تا دو بعدازظهر میرم.
_پس قبل از رفتن کاراتو انجام بده و ناهار آماده کن.
رها: _چشم!
_خب چیزایی که لازمه بدونی: اول اینکه من و مادرم اینجا زندگی میکنیم، برادرم و همسرش طبقهی بالا زندگی میکردن که بعد از کاری که برادرت کرد الان زن برادرم خونهی پدرشه، حاملهست؛ باید یه بچه رو
بیپدر بزرگ کنه...
مرد ساکت ماند.
_متاسفم آقا!
-تاسف تو برای من و خانوادهام فایده نداره؛ فراموش نکن که به عقد من دراومدی نه برای اینکه زن منی، فقط برای اینکه راهی برای فرار از این خونه نداشته باشی.
گاهی صداقت قلبهای ساده و مهربان را ساده میشکند و رها حس شکستن کرد؛غروری که تازه جوانه زده بود؛ حرفهای دکتر صدر شکست؛ خواهرانههای آیه شکست.
_بله آقا میدونم.
-خوبه، امیدوارم به مشکل برنخوریم!
رها: _سعی میکنم کاری نکنم که مشکلی ایجاد بشه.
-اینجا رو تمیز کن، دیروز چهلم سینا بود. بعد هم برو بالا رو تمیز کن! به چیزی دست نزن فقط تمیز کن و غذا رو آماده کن! از اتاق کنار آشپزخونه استفاده کن، میتونی همونجا بخوابی.
_چشم آقا.
مرد رفت تا رها به کارهای همیشگیاش برسد، کاری که هر روز در خانهی پدر هم انجام میداد.
اتاقش انباری کوچکی بود.
کمی وسایل را جابهجا کرد تا بتواند جای خوابی برای خود درست کند. لباسهایش را عوض کرد و لباس کار پوشید. همه لباسهایش لباس کار بودند؛
هرگز مهمانی نرفته بود...
همیشه در مهمانیها خدمتکاری بیش نبود، خدمتکاری با نام فامیل مرادی!
تا شب مشغول کار بود...
نهار و شام پخت، خانه را تمیز کرد، ظرفها را شست و جابهجا کرد. آخر شب که برای خواب آماده میشد در اتاقش باز شد...
فورا روی رختخوابش نشست و روسریاش را مرتب کرد. خدا رحم کرد که هنوز روسریاش را درنیاورده بود.
_خوب از پس کارا براومدی!
آهی کشید و ادامه داد:
_میدونی من نامزد دارم؟
َرها لب بست... نمیدانست این مرد کیست؛ این حرف
ها چه ربطی به او دارد! در ذهنش نامزد پررنگ شد "مثل من"
_رویا رو خیلی دوست دارم.
در ذهنش نقش زد باز هم "مثل من"
_آرزوهای زیادی داشتیم، حتی....
💚ادامه دارد.....
🤍 نویسنده؛ سَنیه منصوری
#کانال_طریق_الشهدا...
🌹اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌹
🌱🕊@tarigh3🕊🌱
زیر باران #گناه و غفلت گرفتار شده ایم
وبه شما پناه آورده ایم
گام های ما در راه شماست
دست ما را بگیرید..💔
#پنجشنبه_های_شهدایی 🌷
#شهید_گمنام
#کانال_طریق_الشهدا...
🌹اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌹
🌱🕊@tarigh3🕊🌱
.
اگر #غمگین هستیدومیخواهید شاد
شوید، غمی روۍ دلتان هست، یا یک
گرفتارۍ دارید و اینمشکل را به
هر جا میزنید باز نمیشود؛
از طرف شیعیانۍ که نمیتوانند و
امکان #استغفار را ندارند،استغفار کن..
#گناه کردند ولۍعقلشان نمیرسد که
استغفار کنند.یا از دنیا رفته و دیگر
نمیتواند استغفار کند، کارش هم گیر
است و آنجا بیهوش است.
این کارِ #امام_زمان ارواحنافداه است،
ایشان براۍ شیعیانشان استغفار و دعا
می کنند. خب شما هم به امام زمانت
اقتدا کن.
استاد حاج آقازعفرۍزادهحفظه الله تعالی
#کانال_طریق_الشهدا...
🌹اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌹
🌱🕊@tarigh3🕊🌱
راه جبران گناهان
🔹وقتی با #پای خود معصیتی انجام دادی، با رفتن به مسجد و مجالس حسینی علیه السلام #گناه را جبران کن..
اگر با #چشم خود گناهی کردی با #قرآن خواندن و گریه از خوف الهی و یا گریه بر مصائب اهل بیت علیهم السلام گناه را جبران کن..
اگر با #گوش خود گناه کردی، با شنیدن فضائل ائمه اطهار و مخصوصا فضائل #امیرالمومنین علیهم السلام گناه را جبران کن..
✍🏻 آیت الله ملا علی معصومی همدانی(ره)
.
#نماز_شب
⚠️ گناهت را به کسی نگو ...
🔹 آیت الله خوشوقت رضوان
الله تعالی علیه میفرمودند:
✍ خداوند سـریـع الرضاست، زود
میبخشد و زود آشتی میکند. #گناه
را به کسی غیر خودش نگو! در میان
شـب دو رکعت نماز بـخوان، از خـدا
عذرخواهی کرده و سپس #تـوبه کن.
خداوند تمام گناهانت را نابود میکند
بله حتی #گناهان را تـبـدیل به #حـسـنـه
میکند! خدایی به این مهربانی سزاوار
رفاقت بوده و دوست بسیار خوبی است.
👤آیت الله خوشوقت رضوان الله تعالی علیه
.