اَللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ نَفْسٍ لاَ تَشْبَعُ
خدایا پناه به تو از شر نفسی که سیر نمیشود ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزجمعه درجاده شوشتر دزفول شاهد جلوه ای زیبا در یک صحنه غمگین بودم خودروی پراید که آتیش گرفته بود داشت می سوخت بگونه ای هر اقدامی بی فایده بود ، خانواده چهارنفره که الحمدولله سالم بیرون آمده بودند به ماشین نگاه میکردندو به شدت گریه میکردند ، مرد خانواده با حسرت جانسوز گریه میکرد و میگفت ماشینم ماشینم ! یک آقایی با یک خودروی بی ام و رسید و زد کنار با مشاهده صحنه وقتی متوجه گریه شدید راننده پراید شد به او گفت اینقدر زاری نکن خدارا شکر کن که خودت و خانواده ات سالمید ،و دید که خیلی بیتابی میکند به او گفت مگر ارزش ماشینت چقدر بود ؟ کسانی نظر دادن که پنجا میلیون ، آن نیک مرد دست چک را درآورد مبلغ ۵۰ ملیون نوشت و امصا کرد و رفت ! همه حیرت زده نگاه میکردند همه چشمهای حاضرین و دعاهای خانواده غمگین تا مقداری از راه او را دعا میکردند....
همیشه دنبال خوب کردن حال دیگران باشیم...🌹
به نقل یکی ازدوستام
Mehdi Rasooli - Jodaei (1).mp3
2.71M
مداحی حاج مهدی رسولی در مورد امام زمان (عج)
یابن الحسن بگو کجایی؟
تنگه دلم از این جدایی😭
❤️حضرت آقا، سینهشان از آن بمبی که در ششم تیرماه ۱۳۶۰ در مسجد ابوذر تهران منفجر شد ، احتیاج به رطوبت و هوای مرطوب دارد . دست راست هم لمس است...
♦️سفر چین ، در خدمت آقا بودم. دکترهای طب سوزنی چین به آقا گفتند در عرض یک هفته دست شما را راه میاندازیم. آقا فرمودند: در ایران معلولین مثل من زیاد هستند ، اگر همه آنها آمدند، من هم میآیم. (امیر علیاصغر مطلق)
منبع : چند خاطره از زندگی شخصی رهبرمعظم انقلاب ، تابناک ،۷ تیر ۱۳۹۸
🗓 ۶ تیرماه سالروز حادثه تروریستی ترور نافرجام به رهبر انقلاب
🌹بعضی آدما...
انگار چوبن
تا عصبانی میشن آتیش میگیرن
همه جا رو دودآلود میکنن
همه جا رو تیره و تار میکنن
اشک آدمو جاری می کنن
ولی بعضیها این طوری نیستن
مثل عودن
وقتی یک حرف میزنی که
ناراحت میشن و آتش میگیرن
بوی جوانمردی و انصاف میدن
و هرگز نامردی نمیکنن
🌺اینه که «هر کس رو میخوای
بشناسی
در وقت عصبانیت
در وقت خشم بشناس
راستی شما وقتی آتیش میگیرید
عودید یا چوب؟؟؟
میگن امام رضا علیه السلام رو جوادش حساسه...
یه امام رضا داریم و یه جواد الائمه...
آقا جواد الائمه علیه السلام فرمودن: چگونه گمراه و درمانده خواهد شد كسى كه خداوند سَرپرست و متكفّل اوست.
چطور نجات مىيابد كسى كه خداوند طالبش است.
هر كه از خدا قطع اميد كند و به غير او پناهنده شود، خداوند او را به همان شخص واگذار مىکند
یه نگاه به عقب بندازیم چند بار از غیر خدا خواستیم...
درسته، خدا مهربونه و درستش میکنه ولی
رفیق بی معرفتیه نرین در خونه ی صاحبمون...
بیاین امشبه رو بریم در خونه ی خدا بگیم امام رضا علیه السلام واسطه باشه آقارو به جوادش قسم بدیم...
ان شاءالله گره از کار همه مون باز بشه...
دمتون گرم ، ممنون که باهامون همراه هستین...
خلاصه بگم میگن ابن رضا دستش به کم نمیره ها...
مارو هم دعا کنید🌸
ی بزرگواری سوال پرسیده بود در موردناخن👇👇👇👇
#پیامبر_صلی_الله_علیه_و_آله
زنان ناخنهایشان را کوتاه نکنند که این برای آنها زینت هست.
🌺 منظور از بلند كردن ناخن، خودنمايى كردن براى نامحرم نيست. برخى از مراجع ناخن بلند را زينت ميدانند و زينت بايد از نامحرم پوشانده شود، به مرجع خود مراجعه كنيد.
🔻منظور از بلند نگهداشتن ناخن به اندازه معمولی و معقول است نه به اندازهی بيلچه.
با فاجعهایبِهنامصحبتهایِقبلِازدواجِ
یهعدهمواجهیم؛ ڪھپسرِ۱۷سالہ
ودخترِ۱۳سالہباهمحرفمیزنند/:
وچونصحبتهایقبلازدواجِباخودشون میگن:حَلالکههیچمستحبھمهس!
بهشونم تذڪر میدی میگن:
[مذهبیـٰا مگه دل ندارن..؟]
#فکنمیکنییکمزودهعمویی؟!
آقاپسر،اگہدخٺریبہهردلیلےبہٺاعٺمادکرد
شمارهداد،عکسداد،آدرسدادیا...
مردباشاگہباهاشدعواکردی،اگہدشمنٺشد
ازاعٺمادشسواسٺفادهنکن🙃
حٺےاگہبہٺبدێکرد،حٺےاگنامردێکرد
ٺومردونگےکن...
⭕️این قسمت: بهانه بنی اسرائیلی
قبل از زدن واکسن: واکسن ایرانی اگه اعتبار داشت رهبرتون میزد!
بعد از زدن واکسن: میلیون ها ایرانی هنوز واکسن نزدند، رهبرتون واکسن زد!
#واکسن_ایرانی
#باافتخار_ایرانی
امام خمینی ره چقدر زیبا در وصف شهید بهشتی گفتند؛
بهشتی به تنهایی ، یک ملت بود
تشییع جنازه بهشتی رفتم
عموم موتور داشت گفتم منم میام
کوچیک بودم
تو راه برام کیک و نوشابه خرید
#ارسالی-از-طرف-اعضا😁😁
♨️دختر بی حجاب و پسر طلبه!!!
🔻یه روز یه خانم مثل هر روز بعد از کلی آرایش کنار آینه,مانتو تنگه و کفش پاشنه بلنده شو پا کرد و راهی خیابونای شهر شد.
همینطوری که داشت راه میرفت وسط متلک های جوونا یه صدایی توجهش رو جلب کرد :
❌خواهرم حجابت !! خواهرم بخاطر خدا حجابت رو رعایت کن !!.
🔻نگاه کرد، دید یه جوون ریشوئه از همون ها که متنفر بود ازشون با یه پیرهن روی شلوار و یه شلوار پارچه ای داره به خانم های بد حجاب تذکر میده.
🔻به دوستش گفت من باید حال اینو بگیرم وگرنه شب خوابم نمیبره مرتیکه سرتاپاش یه قرون نمی ارزه، اون وقت اومده میگه چکار بکنید و چکار نکنید.
🔻تصمیم گرفت مسیرش رو به سمت اون آقا کج کنه و یه چیزی بگه که دلش خنک بشه وقتی مقابل پسر رسید چشماشو تا آخر باز کرد و دندوناش رو روی هم فشار داد و گفت تو اگه راست میگی چشمای خودتو درویش کن با این ریشای مسخره ات ، بعدم با دوستش زدن زیر خنده و رفتن..
پسر سرشو رو به آسمون بلند کرد و زیر لب گفت:
خدایا این کم رو از من قبول کن !!
شبش که رفت خونه به خودش افتخار میکرد گوشی رو برداشت و قضیه رو با آب و تاب برای دوستاش تعریف میکرد.
فردای اون روز دوباره آینه و آرایش و بعد که آماده شد به دوستاش زنگ زد و قرار پارک رو گذاشت.
توی پارک دوباره قضیه دیروز رو برای دوستاش تعریف می کرد و بلند بلند میخندیدند شب وقتی که داشت از پارک برمیگشت یه ماشین کنار پاش ترمز زد: خانمی برسونیمت؟
لبخند زد و گفت برو عمه تو برسون بعد با دوستش زدن زیر خنده ، پسره از ماشین پیاده شد و چند قدمی کنار دختر قدم زد و بعد یک باره حمله کرد به سمت دختر و اون رو به زور سمت ماشین کشید.
دختر که شوکه شده بود شروع کرد به داد و فریاد اما کسی جلو نمیومد، اینبار با صدای بلند التماس کرد اما همه تماشاچی بودن، هیچ کدوم از اونایی که تو خیابون بهش متلک مینداختن و زیباییشو ستایش میکردن، حاضر نبودن جونشون رو به خطر بندازن
دیگه داشت نا امید میشد که دید یه جوون به سمتشون میدوه و فریاد میزنه: آهای ولش کن بی غیرت !! مگه خودت ناموس نداری؟؟
وقتی بهشون رسید، سرشو انداخت پایین و گفت خواهرم شما برو ، و یه تنه مقابل دزدای ناموس ایستاد !!
دختر در حالی که هنوز شوکه بود و دست و پاش میلرزید یک دفعه با صدای هیاهو به خودش اومد و دید یه جوون ریشو از همونا که پیرهن رو روی شلوار میندازن از همونا که به نظرش افراطی بودن افتاده روی زمین و تمام بدنش غرق به خونه ناخودآگاه یاد دیروز افتاد ، اون شب برای دوستاش اس ام اس فرستاد:
وقتی خواستن به زور سوارش کنند، همون کسی از جونش گذشت که توی خیابون بهش گفت: خواهرم حجابت !!
همون ریشوی افراطی و تندرو همون پسری که همش بهش میخندید..
اما الان به نظرش یه پسر ریشو و تندرو نبود ، بلکه یه مرد شجاع و با ایمان بود دیگه از نظرش اون پسر افراطی نبود ، بلکه باغیرت بود
🌹حالا متوجه شدیم که این جوون ریشو کسی نیست جز شهید امر به معروف و نهی ازمنکر #علی_خلیلی🌹
#روحش_شاد💚
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
السَّلامُ عَلَيْكَ يا صاحِبَ التَّدْبيرِ ...
سلام برتو ای تدبیرگر عالم هستی ...
وَ تَصَدَّق عَلَینا یا صاحب العصرِ و الزَّمان ...
سلام مهربان امامم
خودتان فرمودید جواب سلام واجب است و من دل خوش به همین سلام های اول صبحم...
کربلایی_محمدرضا_ناصری_5818953732800385258.mp3
6.28M
نکنه با کارامون وصله ی ناجور بشیم...
تو لباس نوکری یه لحظه مغرور بشیم...
رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِّلَّذِينَ كَفَرُوا ...
ممتحنه/۵
خدایا، ما رو درس عبرت دیگران قرار نده
یه بنده خدایی میگفت : یه شوهرخاله داشتم مغازه ی خوار و بار داشت خیلی به شهدای مدافع حرم گیر میداد ...😞
همش میگفت رفتن بجنگن واسه بشار اسد و سوریه آباد بشه😒 و به ریش ما بخندن و ... خیلی گیر میداد به مدافعان حرم گاهی وقتا هم میگفت اینا واسه پول میرن ☹️خلاصه هرجا که نشست و برخواست داشت پشت شهدای مدافع حرم بد میگفت تا اینکه خبر شهادت💔 شهید محسن حججی خبرساز شد و همه جا پر شد از عکس و اسم مبارک این شهید👌 شبی که خبر شهادت #شهید_حججی رو آوردن خاله اینا مهمون ما بودن شوهرخاله ی منم طبق معمول میگفت واسه پول رفته و کلی حرفای بد و بیراه😐ما خیلی دلگیر میشدیم مخصوصا از حرفایی که در مورد #شهید_حججی گفت بغض گلومو فشار میداد😢 و اما هرچی بهش میگفتیم اشتباه میکنی گوشش بدهکار نبود اخرشم عصبی شد و از خونمون به حالت قهر رفت😞یه هفته بعد از جلو مغازش که رد میشدم چشمام گرد شد😳😳 چی میدیدم اصلا برام قابل باور نبود . یه عکس بزرگ از #شهیدحججی داخل مغازش بود همون عکسی که شهید دست به سینه ایستاده باورتون نمیشه چشمام داشت از حدقه درمیومد رفتم توی مغازه احوالپرسی کردم یهو دیدم زارزار گریه کرد😭. گفتم : چی شده چه خبره این عکس شهید این رفتارای شما😕شوهرخالم گفت : روم نمیشه حرف بزنم کلی اصرار کردم آخرش با خجالت گفت : اون شبی که از خونتون با قهر اومدم بیرون رفتم خونه ، شبش خواب دیدم روی یه تخت دراز کشیدم یه آقایی اومد خونمون کنار تختم نشست☺️ به اون زیبایی کسی رو توی عمرم ندیده بودم ، هرکاری کردم نتونستم بلند بشم، توی عالم رویا بهم الهام شد که ایشون قمر بنی هاشم #حضرت_ابوالفضل علیه السلام هستن😭سلام دادم به آقا،آقا جواب سلاممو دادن و روشونو برگردوندن 😭گفتم آقا چه غلطی کردم من، چه خطای بزرگی از من سر زده😭آقا با حالت غضب و ناراحتی فرمودند : آقای فلانی ما یک هفته هست که برای شهید محسن عزاداریم تو میای به شهید ما توهین میکنی ؟ 😭😭یهو از خواب پریدم تمام بدنم خیس عرق بود ولی میلرزیدم 😞متوجه شدم چه غلطی ازم سر زده شروع کردم توبه کردن و استغاثه توروخدا گول حرفای بیگانگان رو نخورید به خدا شهدا راهشون از اهل بیت جدا نیست😔 تموم بدنم میلرزید و صدای گریه هامون فضای مغازشو پر کرده بود 😭😭بمیرم برای غربت و عزتت محسن جان حالا میفهمم چرا رهبرم گفت حجت بر همگان شدی 😔😭💔
✅شادی روح پر فتوح جمیع شهدا صلوات :الله صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
رفقا یه خواهش😊
اگه میشه برا کنکوریا نفری 5#صلوات هدیه کنیم به امام زمان(عج) و حسابی براشون دعا کنیم که تو راهی که براش خلق شدند قدم بگذارن🌸🌿