🌟 🍃
تو نور زمین و آسمانی، هر چیز در پرتو نور تو شناخته میشود و دیدن تو جز به نور خودت میسر نمیشود.
من تو را به تو شناختم. که تو دلیل هر شناختنی مولای من!
🌟🍃
#مناجات_شبانه
🌼🍂
ای بندگان خدا!
کمترین پاداشی که خدای متعال برای مردان و زنان روزهدار در روز آخر ماه رمضان عطا خواهد کرد، این است که فرشتهای در آخرین روز ماه رمضان، آنها را مخاطب قرار دهد:
بشارت بر شما باد ای بندگان خدا! گناهان شما آمرزیده شد.
این، پاداش ماه رمضان است.
🌼🍂
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
سلام مولای ما ، مهدی جان
سلامی از دوستان دلتنگتان ...
سلامی از مشتاقانِ چشم براهتان ...
سلامی از منتظرانِ تنهایتان ...
سلامی از دردمندانِ فراقتان ...
سلامی از فرزندانِ گرفتارتان ...
سلامی از محبینِ بغض آلودتان ...
سلام بر شما که خوبترینید ، عزیزترینید ...
سلام برشما که دوستمان دارید
میدهمسوے امیرم یڪ سلام
صبحمنآغازشد بااین ڪلام
ڪارهرروزمناز فرط فراق
یڪسلامازراهدور ازروے بام
السّلاماےساڪن ڪربوبلا
منحرمخواهم همینو والسلام
بله
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله
روزتون حسینی💚🌤
عشق جانم💚
🌱هزار بار هم که
بهار بیاید کافی نیست!
🌱تویی...ربیع الأنام همان بهار
که قرار است تیشه ای باشد
برای شکستنِ انجماد دل هایی،
که سالهاست یخ زده اند!
به گمانم حلول تو،نزدیک است!
🌤اللهمعجللولیکالفرج🌤
خدا رو اینجوری صدا کن:
يَا رَجَائِي عِنْدَ مُصِيبَتِي
اى امید من در برابر پیش آمدهاى ناگوار
دیرگاهۍ است
ڪہ افتادهامـ از خویش بہ دور
شاید این عید
به دیدار خودمـ همـ برومـ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆دوباره ببینید و این بار با دقت.
💥واقعا باید به چنین شخصیتی ، و چنین نعمتی لحظه به لحظه افتخار کرد و خدا را شکر کرد...
✅افتخار واقعی یعنی همین.
واقعا دیدنیه
💥بیان از استاد زمانی
لاالهالاالله ۲.mp3
18.73M
مجموعه صوتی #لاالهالاالله ۲
#استاد_شجاعی
#حجهالاسلام_فرحزاد
مسیر عشق بینهایت، مسیر پرخطری است!
حریفهایِ به کمین نشستهی این معشوق بسیارند!
و دیو و ددهایی که همت گماردهاند، تو را از مسیر عشق دور کنند!
• عشق بینهایت یعنی چه؟
• چگونه تثبیت میشود؟
• بزرگترین دشمن تولید و تثبیت عشق در انسان چیست؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقدیم به شما | استوری روز پنجم ماه مبارک رمضان
خدایاقراربده مرا دراین ماه ازآمرزش خواهان
وقرارم بده ازبندگان شایسته ی فرمانبردارت.
وبگردانم درین روزازاولیای مقرب درگاهت .به حق رافتت ای مهربانترین مهربانان
👌 به آنها سلام کنید و تشکر نمایید
🌷 آیت الله بهجت(ره) :
✍️ شب که انسان میخوابد ، ملائکه موکل بر انسان ، او را برای نماز بیدار میکنند و بعد چون انسان اعتنا نکند و بخوابد باز او را بیدار میکنند. اگر دوباره بخوابد، باز او را بیدار میکنند. این بیداریها تصادفی و از روی اتفاق نیست! بلکه بیداریهای ملکوتی است که به وسیله فرشتگان انجام میگیرد.
🔹 اگر انسان استفاده کرد و برخاست آنها تقویت و تایید میکنند و روحانیت میدهند. وگرنه متأثر میشوند و کسل بر میگردند.اگر از خواب برخاستید آن ملائکه را که نمیبینید ، اقلاً به آنها سلام کنید و تشکر نمایید.
📚 در خلوت عارفان
#آیت_الله_بهجت
نور ایمان رو در قلب ما بالاببر..
میدونم سخته پاک بودن!!!
ولی یه کششی به خودت و اولیا خودت در ما ایجاد کن...😭
🔴 #تجربهنزدیکبهمرگ
اعمالی که پای لنگ دارند...‼️
⚠️گفت پایت را بگذاری اینطرف خط، برزخ شما شروع میشود!
🟢بهشت را از دور می دیدم. به عشق بهشت، رفتم آن طرف خط و دویدم... اما نتوانستم جلو بروم! دیدم کنار یک پیرمرد بسیار ضعیف قرار گرفته ام.
<< به من گفتند: شما تنها
نمی توانی بروی. این
پیرمرد همراه شماست! >>
🔴گفتم: این که نمی تواند راه برود. الان می میرد. لبخندی به من زد و گفت:
این پیرمرد اعمال صالح توست.
از تو جدا نخواهد شد... زدم توی سرم. پس کی بود می گفت دلت پاک باشه... نماز چیه... ثواب چیه....‼️
📚 کتاب بازگشت
#تلنگرانه
خدا، خیلی وقتا امتحانت میکنه
ولی نمیفهمی و ازش رد میشی..!
بعد شاکی میشی که خدایا چیشد پس؟! چرا کارمو راه نمیندازی!؟
یکم که به چند وقت قبل خودت فکر کنی
میفهمی خدا امتحانت کرد و رد شدی و نفهمیدی..!
حالام دیگه دیر شده، باید صبر کنی تا امتحان بعد..
زندگی پُره از امتحان های خدا که بفهمه بدرد اون چیزاییکه دعا میکنیم و دوست داریم برسیم بهشون، میخوریم یا نه...
#تلنگر
+رفیق!
انقدر غرق مجازی و این کانال و اون کانال نشو که کلا از ماه رمضون جا بمونی...
یه سی روز گوشی تو بذار کنار برو تو بغل خدا!
حیفِ که ماه رمضونت و با مجازی بگذرونی🍃
باور کن هیچی از این تو در نمیاد!
همه ی زندگیت دست خداست♥️
💔
#عاشقانه_شهدا
همان روز خواستگاری یا زمان خواندن
خطبه عقد بود که مادرم گفت: قول
مےدهد سیگار هم نکشد.
خانمش هم گفت: مجاهد فی سبیل الله
که نباید سیگار بکشد؛ سیگار کشیدن
دور از شأن شماست!
وقتی برگشتیم خانه، رفت جیب هایش
را گشت؛ سیگارهایش را درآورد، له شان
کرد و برد ریخت توی سطل.🕳
گفت: «تمام شد.... بعد از حدود 14سال
سیگاری بودن، دیگر هیچ کس دست من
سیگار نمی بیند.»🚬
همین هم شد...
خانمش می گفت: یکی دو سال از ازدواجمون
می گذشت، رفتم پیشش گفتم: این بچه
گوشش درد می کنه؛ این سیگار را بگیر
یک پک بزن، دودش را فوت کن توی گوشش.
گفت: «نمی تونم. قول دادم دیگه
سیگار نکشم.» گفتم: بچه داره درد
میکشه! گفت: «ببر بده همسایه بکشه
و توی گوشش فوت کنه. دیگه هم به من نگو.»
عکس کمتر دیده شده از
#شهید_محمدابراهیم_همت
📚به مجنون گفتم زنده بمان
#عشق_آسمونی
🌹🍃🌹🍃
#رمان
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_سوم
کنار معراج شهدای گمنام دانشگاه، دعای عرفه برگزار میشد.
دیدم فقط چند تا تکه موکت پهن کردن ب مسئول خواهران اعتراض کردم...
دانشگاه به این بزرگی فقط این چند تا تیکه موکت!!😐
در جواب حرفم گفت همیناهم پر نمیشه..
وقتی دیدم توجهی نمیکنه رفتم پیش آقای محمد خانی صداش زدم جواب نداد. چند بار داد زدم تا شنید سر به زیر اومد گفت «بفرمایید»
بدون مقدمه گفتم این موکتها کمه.
گفت قد همینشم نمیان
بهش توپیدم گفتم ما مکلف به وظیفه هستیم نه نتیجه😒
اونم با عصبانیت جواب داد این وقت روز دانشجو از کجا میاد؟!😠
بعد رفت دنبال کارش..
همین که دعا شروع شد روی همه موکتها کیپ تا کیپ نشستند، همشون افتادن به تکاپو که حالا از کجا موکت بیاریم😳
یه بار از کنار معراج شهدا یکی از جعبههای مهمات را آوردیم اتاق بسیج خواهران به جای قفسه کتابخانه ..
مقرر کرده بود برای جابجایی وسایل بسیج حتماً باید نامهنگاری شود همه کارها با مقررات و هماهنگی او بود
من که خودم رو قاطی این ضابطهها نمیکردم هر کاری به نظرم درست بود همونو انجام میدادم😁
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
#رمان
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_چهارم
جلسه داشتیم اومد اتاق بسیج خواهران ، با دیدن قفسه خشکش زد😶
چند دقیقه زبونش بند اومد و مدام به انگشتر هاش ور میرفت مبهوت مونده بودیم
با دلخوری پرسید این اینجا چی کار می کنه؟!
همه بچهها سرشونو انداختن پایین ...
زیرچشمی بِه همه نگاه کردن دیدم کسی نطق نمیزنه سرمو گرفتم بالا و با جسارت گفتم گوشه معراج شهدا داشت خاک میخورد آوردیم اینجا برای کتابخونه...
با عصبانیت گفت من مسئول تدارکات رو توبیخ کردم و شما به این راحتی میگین کارش داشتیم؟!😤
حرف دلم رو گذاشتم کف دستش: گفتم مقصر شمایی که باید همه این کارا زیر نظر و تأیید شما انجام بشه! این که نشد کار..
لبخندی نشست روی لبش و سرش رو انداخت پایین با این یادآوری که زودتر جلسه رو شروع کنید بحث رو عوض کرد.
وسط دفتر بسیج جیغ کشیدم شانس آوردم کسی اون دور و بر نبود🤬
ن که آدم جیغ جیغویی باشم. ناخودآگاه از ته دلم بیرون زد . بیشتر شبیه جوک و شوخی بود..
خانم قنبری که به زور جلوی خندش رو گرفته بود گفت: آقای محمدخانی من رو واسطه کرد برای خواستگاری از تو..😅
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨