کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
#رمان 💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_هجدهم برگه هارا گذاشت جلوی رویم. کاغذ کوچکی هم گذاشت ر
#رمان
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_نونزدهم
نزدیک در به من گفت :«رفتم کربلا زیر قبه به امام حسین (ع)گفتم :«برام پدری کنید فکر کنید منم علی اکبرتون! هر کاری قرار بود برای ازدواج پسرتون انجام بدید ، برای من بکنید !»😔
دلم را برد ،
به همین سادگی...☺️
پدرم گیج شده بود که به چه چیز این آدم دل خوش کرده ام .
نه پولی ، نه کاری ، نه مدرکی ، هیچ ...
تازه بعد ازدواج می رفتیم تهران .
پدرم با این موضوع کنار نمی آمد . می پرسید :«تو همه اینارو میدونی و قبول می کنی ؟!»🤔
پروژه تحقیق پدرم کلید خورد .
بهش زنگ زد : « سه نفر رو معرفی کن تا اگه سوالی داشتم از اونا بپرسم !» شماره و نشانی دونفر روحانی و یکی از رفقای دانشگاهش را داده بود.
وقتی پدرم با آن ها صحبت کرد ، کمی آرام و قرار گرفت .
نه که از محمد حسین خوشش نیامده باشد .
اما برای آینده و زندگی مان نگران بود .
برای دختر نازک نارنجی اش 😅
حتی دفعهٔ اول که او را دید ، گفت :«این چقدر مظلومه !»😕
باز یاد حرف بچه ها افتادم ..
حرفشان توی گوشم زنگ می زد :((شبیه شهداس))
یاد حس و حالم قبل از این روزها افتادم!
محمد حسینی که امروز می دیدم ، اصلا شبیه آن برداشت هایم نبود ..
برای من هم همان شده بود که همه می گفتند❤️
پدرم کمی که خاطر جمع شد ، به محمد حسین زنگ زد که «می خوام ببینمت !»
قرار و مدار گذاشتند برویم دنبالش .
هنوز در خانهٔ دانشجوی اش زندگی می کرد.
من هم با پدر و مادرم رفتم .
خندان سوار ماشین شد . برایم جالب بود که ذره ای اظهار خجالت و کم رویی در صورتش نمی دیدم😂
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
#رمان 💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_نونزدهم نزدیک در به من گفت :«رفتم کربلا زیر قبه به امام
#رمان
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_بیستم
پدرم از یزد راه افتاد سمت روستایمان اسلامیه .
وسیر تا پیاز زندگی اش را گفت : از کوچکی اش تا ازدواج با مادرم و اوضاع فعلی اش . بعد هم کف دستش را گرفت طرف محمد حسین و گفت :«همهٔ زندگی م همینه ، گذاشتم جلوت . کسی که می خواد دوماد خونه من بشه ، فرزند خونه منه و باید همه چیز این زندگی رو بدونه !»☺️
اون هم کف دستش را نشان داد و گفت :« منم با شما رو راستم !»
تا اسلامیه از خودش و پدر و مادرش تعریف کرد ، حتی وضعیت مالی اش را شفاف بیان کرد . دوباره قضیه موتور تریل را که تمام دارایی اش بود گفت .
خیلی هم زود با پدر و مادرم پسر خاله شد!😐😂
موقع برگشت به پیشنهاد پدرم رفتیم امامزاده جعفر (ع)
یادم هست بعضی از حرف ها را که می زد ، پدرم برمی گشت عقب ماشین را نگاه می کرد ، از او می پرسید :«این حرفا رو به مرجان هم گفتی ؟»🤔
گفت :«بله!»
در جلسه خواستگاری همه رابه من گفته بود 😅
مادرش زنگ زد تا جواب بگیرد .
من که از ته دل راضی بودم
پدرم هم توپ را انداخته بود در زمین خودم .
مادرم گفت :« به نظرم بهتره چند جلسه دیگه با هم صحبت کنن !»😁
کور از خدا چه میخواهد ، دو چشم بینا!
قار قرار صدای موتورش در کوچه مان پیچید.
سر همان ساعتی که گفته بود رسید : چهار بعد از ظهر از روز های اردیبهشت.
نمی دانم آن دسته گل را چطور با موتور این قدر سالم رسانده بود 😂
مادرم به دایی ام زنگ زد که بیاید سبک سنگینش کند .
نشنیدم با پدر و دایی ام چه خوش و بش کردند .
تا وارد اتاقم شد پرسید :«دایی تون نظامیه ؟»🤔
گفتم :«از کجا می دونید؟»
خندید که «از کفشش حدس زدم !»😂
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
@tarigh3
#السلام_علی_العشق❤️
حریـمباصفایٺ منبـع العشـق
نسیمڪربلایٺ مقطع العشـق
سحــرآرامبامنزیر لب گفٺ
سـلامٌهےحتےمطلـع العشـق..
#صلیاللهعلیڪیااباعبدالله
باعشقِ حُسـین هرڪھ سروڪار ندارد
خُشڪیدھ نَھـالیست، پَـر و بـال ندارد...
🍃امام مظلوم
از دغدغههایمان اگر بخواهیم با تو حرف بزنیم، از ابتدا تا انتها جز شرمندگی چیزی برایمان نمیماند. کاش میتوانستیم ادعا کنیم که دغدغۀ تو یک سر و گردن از دغدغههای دیگرمان بالاتر است. خوش به حال کسی که میتواند سر بلند کند و بگوید جز تو دغدغۀ دیگهای ندارد.
کمی دیگر منتظرمان بمان! خدا را چه دیدی شاید تو تنها دغدغهمان شدی.
شبت بخیر امام مظلوم!✨💫
•••❈❂🌿🌺
سلام بر نیتی که از لبان تو شعر بندگی می سراید
سلام بر قیام و قعودی که عطر تو را در هوا میپراکند
سلام بر استغفارهایی که از سمت تو پذیرفتنی است
سلام بر دعاهایی که مستجاب، بر زبان تو جاریست
و سلام بر نافلهای که دل تاریک شب را به نور وجود تو چراغانی می کند.
#السلام_علیک_یا_بقیّة_اللّه
#نجوایمهدوی
⚘می شود کمی
زودتر از دیر بیایی آقا!؟
عمر من تا به ابد
طول نخواهد که کشید
من منتظرم، چشم به راهم!
نکند دیر شود، دیر شود، دیر بیایی!
🌤اللهم عجل لولیک الفرج 🌤
هر صبـح پس از نـافلہ با عرض سـلامے
ما رزقِ خود ازسفرهے #ارباب گرفتیم
دیـوانہے بیـن الحـرمیـنیم و بـہ سیـنہ
تصویر #حسین_بن_علے قاب گرفتیم
#صلیاللهعلیڪیااباعبدالله✨
صبحتون حسینی💚🌤
به تک تک ثانیه های نبودنت قسم
دارند ضررمیکنندمردم دنیابدون تو...
🦋اللهم عجل لولیک الفرج🤲