eitaa logo
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
656 دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
7.1هزار ویدیو
47 فایل
🌹می ترسم از خودم ▪زمانی که عکس شهدارابه دیواراتاقم چسبوندم، ولی به دیواردلم نه! 🌷منتظرنظرات خوب شما همسنگران هستیم: 🌴ارتباط با خادم الشهدا کانال: 🌹 @yazahrar 🌻لینک کانال: 🌹http://eitaa.com/joinchat/381026320Cb5fdfee742
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آرامشی که خونه‌ی پدربزرگ و مادربزرگ داره ، اصلا قابل وصف نیست ... آدم میتونه کنج خونه‌ی قدیمی‌شون بشینه و دلشو پر بده تا بره به سمتِ هرجا و کنار هرکسی که دلتنگشه بشینه . آدم میتونه خونه‌ی بابابزرگ، چشم هاشو روی هم بزاره و خیالبافی کنه و از درخت آرزوها هر میوه ای رو که میخواد بچینه . کاش سایه‌ی این دو تا فرشته‌ی مهربون همیشه بالای سرِ آدم بمونه .
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🌸🌱🌸🌱🌸 🌱🌸🌱🌸🌱 🌸🌱🌸 🌱🌸 🌸 #یادت_باشد قسمت 37 تا نیمه های شب من و حمید گل گفتیم و گل شنیدیم عادت کرده
🌸🌱🌸🌱🌸 🌱🌸🌱🌸🌱 🌸🌱🌸 🌱🌸 🌸 قسمت 38 دوا بنما دوای بی دوا را برای روزهای آخر سال که همه جا پر از تنگ های ماهی قرمز و سفره های هفت سین می شود بیش از حال و هوای سال تحویل یادآور خاطره های قشنگ سفرهای راهيان نور است از دوم دبیرستان که برای اولین بار پای به مناطق جنوب باز شد ، دوست داشتم هر سال شهدا من را دعوت کنند تا مهمانان باشم از اولین سفر راهيان نور بدجور شهدا من را نمک گیر کرده بودند. با اینکه در آن سفر من و دوستان خیلی شلوغ کردیم اکر برنامه های کاروان را می پیچاندیم و بیشتر در حال و هوای شوخی ها و شیطنت خودمان بودیم ولی جاذبه ای که خاک شهید و این سفر داشت باعث می شد هر ساله اواخر اسفند من بیشتر از سال تحویل ذوق سفر راهیان نور را داشته باشم. به خاطر کنکور دو سال اردوی جنوب نرفته بودم خیلی دوست داشتم امسال هر طور شده بروم همان لحظه‌ ای که تاریخ اعزام کاروان دانشگاه به اردوی جنوب قطعی شد به حمید پیام دادم، دوست داشتم با هم به عنوان خادم به اردو برویم ،جواب داد: اجازه بده کارامو بررسی کنم آخر سال سخته مرخصی بگیرم بعد از ظهر با مامان می‌آییم خونتون هم ننه رو ببینیم هم خبر میدم اومدنم جوره یا نه. نماز مغرب را که خواندم متوجه شدم ننه مثل همیشه دست هایش را بلند کرده و سر سجاده برای همه دعا می کند ،جلو تر رفتم و گفتم : ننه دو ساله که جور نمیشه برم اردو ،دعا کن امسال قسمتم شه ، ننه اخمی کرد و گفت: می بینی حمید آن‌قدر تو رو دوست داره کجا می خوای بری؟ گفتم: خودمم سخته بدون حمید بخوام برم ،برای همین بهش گفتم مرخصی بگیره با هم بریم. تازه سفره شام را جمعه کرده بودیم که حمید زنگ خانه را زد،همراه عمه آمده بوداز در که وارد شد چهره اش خبر می داد که جور نشده مرخصی بگیرد، به آنها رفتن من هم زیاد راضی نبود از بس به من وابسته شده بود تحمل این چند روز سفر را نداشت. من و عمه و مادرم رفتیم داخل اتاق که کنار ننه باشیم وسایل اتاق را مرتب می کردم، لباس ها را از چمدان ها پایین ریخته بودم یک روسری سبز چشمم را گرفت به عمه گفتم: عمه جان این روسری رو سر کن فکر کنم خیلی به شما بیاد، روسری را سر کرد حدسم درست بود گفتم: عالی شد ساخته شده برای شما عمه قبول نمی کرد گفت: وقتی رفتید زیارت به عنوان سوغات بدین به بقیه ،من روسری زیاد دارم ،حمید را صدا کردم تا عمه را با این روسری ببیند مادرم آن قدر اصرار کرد تا عمه پذیرفت. ادامه دارد....
🍃شیرینی روزگار عاشقان صادق تو سختی‌های کمرشکن روزگار را به جان می‌خرند تا تو را به دست بیاورند ولی کسانی که از عشق جز ادعا بهره‌ای ندارند،‌ تو را می‌خواهند تا سختی‌ها را از آنها دور کنی. عاشقان صادقت، در مستی عشق تو شکرانۀ سختی‌های روزگار را به جا می‌آورند، مدعیان عشقت اما تو را به باد گلایه می‌گیرند اگر بار سختی‌هایشان سنگین شود. این عشق با صداقت چه متاع گرانبهایی است و ما بی‌بهره از آن! ما را بی‌نصیب رها نکن از این عشق بی‌مثال! شبت بخیر شیرینی روزگار! 🌙✨
فرازی از : همسرم از تو می‌خواهم در نبود من صبوری کنی و از مادر سادات حضرت صدیقه طاهره(س) استمداد کنی، عفت پیشه کنی و به فرزندمان بیاموزی، که در محشر سرافکنده و خجل ظاهر نشوی. از پدر و مادر بزرگوارم که مرا تربیت نموده و در این راه قرار داده‌اند تشکر می‌کنم و از آن‌ها خواستار صبر و شکیبایی هستم. خداوندا من بنده گنه‌کار توأم مرا ببخش و بیامرز. دوست داشتم در زمان حیاتم یکبار با همسر و دخترم خدمت رهبر عزیزم برسم امّا نشد. ولی الآن از خدا می‌خواهم که بعد از شهادتم رهبر بزرگوارم دست نوازشی بر سر دخترم بکشد و رهبرم اجازه بدهند خانواده‌ام ایشان را ملاقات نمایند. 🌹شهادت : ۲۱ خرداد ۹٦ حماء سوریه مصادف با ۱٦ ماه مبارڪ ‌رمضان .
قلبے شڪستہ و همہ شب در هواےتو پر مےڪشد بہ نیٺ ایوان طلاےتو دستم نمےرسد بہ ضریح تو یاحسین ڪاری بڪن براے من عالم فداےتو صلی الله علیک یا اباعبدالله ♥️ شبتون حسینی🌙 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
4_5827978356737445518.mp3
6.53M
کم‌کم داره یادم میره...💔 🎙کربلایی‌پیام‌کیانی رزق حسینی شبانه 🌙💗 التماس دعا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
مولاجانم 🌱چگونه‌ سرکنم‌ بدون‌ عشق‌،صبح و شام را چه‌ علتی بیاورم ندیدن مدام را؟ 🌱شلوغ‌ شد دل من از بروبیای‌ هرکسی ولی‌ دوباره یادِ تو شکست ازدحام را... 🌤اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج 🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
الهی! به بزرگی آنچه داده ای آگاهم کن، تا کوچکی آنچه ندارم نا آرامَم نکند ...
تو‌نگـاهت‌به‌خدا‌باشه ؛ خدا‌و‌همه‌نیروهاش‌برای‌تو‌خواهند‌بود💚!'