🌟🌿
پروردگار من!
دلم را آرامش نابت لبریز کن
تا در کشاکش زندگی خود را نبازم
و صبور باشم
و با تمام وجودم
به عنایات تو
اعتماد کنم!
🌟🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیا بیا گل زهرا عزاے مادر توست
صفاے فاطمیہ از صفاے مادر توست
بیا ڪه با تن خونین ، هنوز منتظر است
ڪه انتقام تو تنها دواے مادر توست
صبحتون مهدوی💚
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
همهجا رفتم و خوردم به در بسته ، حسین
فقط آخر که رسیدم به تو راهم دادی
خیر دنیای منی آخرتم هم با توست
به همه خیر رساندی و به ما هم دادی
صبحتون حسینی❤️✨
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
سلام و عرض ادب خدمت شما
همسنگران و رهروان طريق الشهدا 🌹
اگه حرف و دلنوشته ای هست در مورد داستان" دمشق شهر عشق" یا کانال طریق الشهدا
و یا پیشنهادی در مورد داستانهای شهدا داری که میخوای بهم به صورت ناشناس بگی، میتونی رو لینک زیر بزنی🤗🧐👇
🌱https://harfeto.timefriend.net/16951838103808
☘شاید عکس یا متن قشنگ داری که میخوای بقیه هم ازش استفاده کنن😍
و میخوای به صورت آشنا بگی، پیام بده... اینجا هستم👇
🌹 @yazahrar
ناامیدی از رحمت خدا، بزرگترین جسارت نسبت به خداست.
ناامیدی یعنی: خدایا! گناهِ من اونقدر بزرگه که نمیتونی ببخشی!
🌹@tarigh3
ارادت این شهید والامقام به حضرت صدیقه طاهره (س) در میان کسانی که او را میشناختند مثال زدنی بود. دوستانش روایت کردهاند که قصد داشتند تابلوهایی با عنوان «یا فاطمة الزهرا (س)» بنویسند و به اتاقهای دانشکده نصب کنند.
بعضی از دانشجوها میگفتند: «این کارها جاش اینجا نیست.» اما شهید موافق نبود و می گفت: «اتفاقا جاش همین جاست. باید این دانشگاه را با اهل بیت (ع) ضمانت کنیم.»
#شهید_مجید_شهریاری
🌹@tarigh3
اجازه دهید "کلامتان" باعث
قوتِ قلبِ دیگران شود...
"اعمالتان" زنجیرهایِ گره
خورده دیگران را باز كند...
و "محبت"ِ شما نمایشی از
محبت خالقِ مهربان باشد...
🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 امام زمان نسبت به نام ۲ نفر حساس است
حکایت عجیب گلایه از امام زمان ارواحنا فداه در حرم امام رضا علیهالسلام
آسید حسین! من و جدم علی مرد جنگیم اما چرا مادرمون رو زدن
#امام_زمان
#فاطمیه
#استاد_عالی
🌹@tarigh3
دنیایِ مادر پسری، فقط دنیای آنهاییست
که رفتند زیر آتشِ دشمن و قبل از گلوله خوردن پلاکشان را دور انداختند و گفتند:
مادر سادات گمنامست، ما نام نمیخواهیم!
حالا بعداز سالها برگشتند
و اسمشان را گذاشتند شهید گمنام...
🌹@tarigh3
✍بعضى آدمها را بايد آنقدر تكثير كرد
تا مبادا نسلشان منقرض شود
🔷آنها كه دليلِ حالِ خوبتان هستند
آنها كه حتى با فكر كردن بهشان
لبخند روى لبت مينشيند
🌿همان آدمهايى كه در بدترين شرايط
شما را تمام و كمال پذيرا بودند
داريد اگر از اين ناياب ها
دو دستى بچسبيدشان❤️
🌹@tarigh3
سلام و احترام🌹
ما بهترون نیستیم
اینجا دور هم جمع شدیم تا سیره اهلبیت و شهدا رو الگو و سرمشق خودمون قرار بدیم
زمانه ایجاب کرد که نتوانیم از نزدیک شهدا رو ببینیم و لمسشان کنیم و یا جبهه رو ببینیم
اما آثار و برکات و کرامت شهدا رو کاملا لمس کردیم و دیدیم
الان هم ما در جبهه جنگ هستیم منتهی نوعش فرق میکنه
امیدوارم در همه حال ادامه دهنده راهشان باشیم و روز محشر شرمنده شان نباشیم🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حیرت آور است ...
اگر هیچ ویدئویی از تحلیلهای جنگ را ندیدهایم، این ۲ دقیقه را ببینیم و به آن فکر کنیم
کارشناس صهیونیست پس از تفسیر #آیه_صبر در قرآن میگوید:
👈 نیروهای حماس #برای_خدا زندگی میکنند و خدا هم با آنهاست. آنها برای خدا جهاد میکنند و ما برای آزادی میجنگیم ...
در اسلام خدا بازیگر اصلی است، اگر نگوییم تنها بازیگر است، اما نزد ما، خدا اگر در میدان بازی حضور داشته باشد، قطعا روی #نیمکت خواهد بود ...
🌹@tarigh3
🌸🌱
خدایا ......
خودت بساز برای همه مون
آدمات بسازن منت میزارن سرمون
الهی آمین 🙏
🌹@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ صدوچهل_ودو در روشنای طلوع آفتاب، آسمان چشمانش میدرخشید..🏙🕌 و با
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ صدوچهل_وسه
از این همه شجاعت به هیجان آمده بود که کلماتش به هم میپیچید..
_تمام منطقه تو محاصره اس!😍💪نمیدونیم چجوری خودشون رو رسوندن!✌️✌️ با ١۴ نفر😊 و کلی تجهیزات😍💪 اومدن کمک!
بی اختیار به سمت صورت ابوالفضل چرخیدم😢..
و به خدا حس میکردم با همان لبهای خونی به رویم میخندد😊🕊
و انگار به عشق سربازی حاج قاسم✨💪 با همان بدن پاره پاره پَرپَر میزد که مصطفی دستم را کشید و چند قدمی جلو برد
_ببین! خودش کلاش دست گرفته!😍💪✌️
سردار سلیمانی را ندیده بودم..😊
و میان رزمندگان مردی را دیدم که دور سر و پیشانی اش را در سرمای صبح زینبیه با چفیه ای پوشانده بود...
پوشیده در بلوز و شلواری سورمه ای رنگ، اسلحه به دست گرفته و با اشاره به خیابان منتهی به حرم، گرای مسیر حمله رامیداد...
از طنین صدایش پیدا بود..😊😍
تمام هستی اش برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) به تپش افتاده..
که در همان چند لحظه..
همه را دوباره تجهیز و آماده_نبرد کرد...
ما چند زن گوشه حرم..
دست به دامن حضرت زینب(س) و خط آتش در دست سردار سلیمانی بود...💪💚🕌
که تنها چند ساعت بعد...
محاصره حرم شکست، معبری در کوچه های زینبیه باز شد☺️
و همین معبر،...
مطلع آزادی همه مناطق سوریه طی سال های بعد بود..
تا چهار سال بعد که داریا آزادشد...💪✌️
در تمام این چهارسال..
با همه انفجارهای انتحاری💣 و حملات بی امان تکفیری ها و ارتش آزاد و داعش، در زینبیه ماندیم..😍☺️
و بهترین_برکت_زندگیمان،..
فاطمه👧🏻 و زهرا👶🏻 بودند که هر دو در بیمارستان نزدیک حرم متولد شدند...
حالا دل کندن از حرم حضرت زینب(س) سخت شده بود..
و بیتاب حرم حضرت سکینه(س) بودیم که چهار سال زیر چکمه تکفیری ها بود..
و فکر جسارت به قبر مطهر حضرت دلمان را...
ادامه دارد....
🌸 نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🌹@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ صدوچهل_وسه از این همه شجاعت به هیجان آمده بود که کلماتش به هم می
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ صدوچهل_وچهار
دلمان را زیر و رو کرده بود...
محافظت_ازحرم حضرت سکینه(س) در داریا با حزبالله لبنان😍✨ بود..
و مصطفی از طریق دوستانش هماهنگ کرد تا با اسکورت نیروهای حزبالله به زیارت برویم...☺️✨💚💞😍
فاطمه در آغوش من👧🏻 و زهرا روی پای مصطفی👶🏻 نشسته بود..
و میدیدم قلب نگاهش برای حرم حضرت سکینه(س) میلرزد..✨💚
تا لحظه ای که وارد داریا شدیم...
از آن شهر زیبا، تنها تلی از خاک مانده😢 و از حرم حضرت سکینه(س) فقط دو گلدسته شکسته😥😢 که تمام حرم را به خمپاره بسته.. و همه دیوارها روی هم ریخته بود...
با بلایی که سر سنگ و آجر حرم آورده بودند، میتوانستم تصور کنم با قبر حضرت چه کرده اند.. 😢😥
و مصطفی دیگر نمیخواست..
آن صحنه را ببیند که ورودی حرم رو به جوان محافظمان خواهش کرد
_میشه برگردیم؟😢😠
و او از داخل حرم باخبر بود..
که با متانت خندید😊😁 و رندانه پاسخ داد
_حیف نیس تا اینجا اومدید، نیاید تو؟😊🕌
دیدن حرمی که به ظلم تکفیری ها زیر و رو شده بود،طاقتش را تمام کرده..و دیگر نفسی برایش نمانده بود..
که زهرا را از آغوشش پایین آورد و صدایش شکست
_نمیخوام ببینم چه بلایی سر قبر آوردن!😢😠✋
و جوان لبنانی😊 معجزه این حرم را به چشم دیده بود که امیرالمؤمنین(ع) را به ضمانت گرفت
_جوونای شیعه و سنی تاآخرین نفس از این حرم دفاع کردن، اما وقتی همه شهید شدن، امام علی(ع) خودش از حرم دخترش دفاع کرد!😊✨✌️
و دیگر فرصت پاسخ به مصطفی نداد.. که دستش را کشید و ما را دنبال خودش داخل خرابه حرم برد..
تا دست_حیدری امیرالمؤمنین(ع)💪را به چشم خود ببینیم...
بر اثر اصابت خمپاره ای،...
گنبد از کمر شکسته و با همه میله های مفتولی و لایههای بتنی روی ضریح سقوط کرده بود،..😧😧😧
طوری که تکفیری ها دیگر حریف شکستن این خیمه فولادی نشده.. 😍😧و هرگز دستشان به قبر مطهر حضرت سکینه(ع) نرسیده بود...
مصطفی شب های زیادی از این حرم دفاع کرده..
و عشقش را هم مدیون حضرت سکینه (س) میدانست...
که همان پای گنبد نشست..
و با بغضی که گلوگیرش شده بود،😍😢 رو به من زمزمه کرد
_میای تا بازسازی_کامل این حرم داریا بمونیم بعد برگردیم زینبیه؟😍😢
دست هر دو دخترم در دستم بود،..
دلم از عشق حضرت زینب (س) و حضرت سکینه (س) میتپید.. 💚✨🕌🕌✨
و همین عطر خاک و خاکستر حرم مستم کرده بود..
که عاشقانه شهادت دادم
_اینجا میمونیم😍 و به کوری چشم داعش و بقیه تکفیری ها این حرم رو دوباره_میسازیم ان شاالله!😍💞💚✨🕌😢
"پایان"
🌸 نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🌹@tarigh3