eitaa logo
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
920 دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
7.6هزار ویدیو
47 فایل
🌹می ترسم از خودم ▪زمانی که عکس شهدارابه دیواراتاقم چسبوندم، ولی به دیواردلم نه! 🌷منتظرنظرات خوب شما همسنگران هستیم: 🌴ارتباط با خادم الشهدا کانال: 🌹 @yazahrar 🌻لینک کانال: 🌹http://eitaa.com/joinchat/381026320Cb5fdfee742
مشاهده در ایتا
دانلود
همیشه یک راه حل دیگر هم وجود دارد ✏ روزگاری یک دهقان در قریه زندگی می کرد که باید پول زیادی را که از یک پیرمرد قرض گرفته بود، پس می داد. دهقان دختر زیبایی داشت که خیلی ها آرزوی ازدواج با او را داشتند. وقتی پیرمرد طمعکار متوجه شد دهقان نمی تواند پول او را پس بدهد، پیشهاد یک معامله کرد و گفت اگر با دختر دهقان ازدواج کند قرض او را می بخشد، و دخترش از شنیدن این حرف به وحشت افتاد و پیرمرد کلاه بردار برای اینکه حسن نیت خود را نشان بدهد گفت: ... اصلا یک کاری می کنیم، من یک سنگریزه سفید و یک سنگریزه سیاه در کیسه ای خالی می اندازم، دختر تو باید با چشمان بسته یکی از این دو را بیرون بیاورد. اگر سنگریزه سیاه را بیرون آورد باید همسر من بشود و بدهی بخشیده می شود و اگر سنگریزه سفید را بیرون آورد لازم نیست که با من ازدواج کند و بدهی نیز بخشیده می شود، اما اگر او حاضر به انجام این کار نشود باید پدر به زندان برود. این گفت و گو در جلوی خانه کشاورز انجام شد و زمین آنجا پر از سنگریزه بود. در همین حین پیرمرد خم شد و دو سنگریزه برداشت. دختر که چشمان تیزبینی داشت متوجه شد او دو سنگریزه سیاه از زمین برداشت و داخل کیسه انداخت. ولی چیزی نگفت! سپس پیرمرد از دخترک خواست که یکی از آنها را از کیسه بیرون بیاورد. دخترک دست خود را به داخل کیسه برد و یکی از آن دو سنگریزه را برداشت و به سرعت و با ناشی بازی، بدون اینکه سنگریزه دیده بشود، وانمود کرد که از دستش لغزیده و به زمین افتاده. پیدا کردن آن سنگریزه در بین انبوه سنگریزه های دیگر غیر ممکن بود. در همین لحظه دخترک گفت: آه چقدر من دست و پا چلفتی هستم! اما مهم نیست. اگر سنگریزه ای را که داخل کیسه است دربیاوریم معلوم می شود سنگریزه ای که از دست من افتاد چه رنگی بوده است.... و چون سنگریزه ای که در کیسه بود سیاه بود، پس باید طبق قرار، آن سنگریزه سفید باشد. آن پیرمرد هم نتوانست به حیله گری خود اعتراف کند و شرطی را که گذاشته بود به اجبار پذیرفت و دختر نیز تظاهر کرد که از این نتیجه حیرت کرده است. ⚫️⚫️⚫️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 بسم الله القاصم الجبارین 🇵🇸 خم به ابروی نیارید که حیدر برجاست تیغ خود را مگذارید که خیبر برجاست باز هم فتنه از آن قوم پر از بیداد است کز سر نخوتشان شعله‌ی آذر بر جاست نهراسید از این هیمنه‌ ی پوشالین کاین ولایت ز سر حضرت صفدر برجاست به زر و زور و به تزویر توسل بکنند باز هم شوکت آن شاه قلندر برجاست گر که بر عهد ازل ، مانده و صادق باشیم نوبت وعده‌ی آن فتح مقدّر برجاست 🖌سجاد رستم علی 🚩 🌹@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
☆بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ☆ #روز_بیست_پنجم #چله_زیارت_عاشورا🌱 🏴 ۱۰مرداد ماه ۱۴۰۳
🕊🍃 شهید مرتضی زندیه در سال 1338 در خانواده ای متدین در محله یافت آباد تهران چشم به جهان گشود . او از همان دوران کودکی دارای روحی پرخروش بود و در مقابل افراد زورگو سر تعظیم فرود نمی آورد و سرسختانه در مقابل آنان ایستادگی می کرد. خصوصیات و اخلاق پسندیده شهید زبانزد خاص و عام بود . نخستین حرکتهای انقلابی خود را در محله در راستای برخورد با قاچاقچیان ، محتکران ، شراب خواران و اشرار آغاز کرد و در این راه سختی ها و رنجهای بسیاری متحمل شد و چندین بار از جانب آنان بسختی آسیب دید اما نه تنها از پای ننشست بلکه مقاوم تر و مصمم تر از گذشته در مقابل آنان ایستادگی کرد. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در تظاهرات مردمی بر ضد رژیم شاه شرکت می جست و پس از پیروزی انقلاب نیز به فعالیتهای خود در جهت حفظ و تبلیغ ارزشهای نظام اسلامی ادامه داد. پس از آغاز جنگ تحمیلی عراق بر ضد کشورمان تصمیم گرفت به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بپیوندد . وی از این طریق به جبهه رفت و در منطقه غرب کشور به مبارزه با دشمن متجاوز بعثی پرداخت. شهید زندیه رابطه نزدیکی با خدای خود داشت . شبها را با نیایش به درگاه حق تعالی سپری می کرد و هیچ وقت این ارتباط مستحکم را با خدای خویش ترک نکرد . از خدا میخواست به درجه شهادت نائل آید چرا که تنها راه سعادت را کشته شدن در راه خالق خود می دانست. این شهید والامقام سرانجام در تاریخ 23/11/59 در جبهه مهران در یک مبارزه سرسختانه با بعثیون متجاوز به مقام شهادت نائل گردید و به لقاءالله پیوست.. 🌹@tarigh3
هذا محب الحسین عليه السلام♥️ گریه کن امام حسین عليه السلام بود. از اونایی که گریه کردنش با بقیه فرق می کرد. وقتی از مجلس روضه امام حسین می آمد بیرون چشمانش سرخ شده بود، از بس گریه می کرد. کارهاش طوری تنظیم می شد که به روضه امام حسین عليه السلام برسه. هر جا روضه بود می دیدیش. زیارت عاشورا می خوند، روزی چند بار. همیشه هم می گفت: «من توی بغل تو شهید می شم.» حرف اون شد. تو بغل من شهید شد اونم با گلوی بریده..😭 روی سنگ قبرش با خط درشت نوشتند: «هذا محب الحسین عليه السلام » 📎به روایت گردان تخریب لشکر 17 علی‌ابن‌ابی‌طالب 🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌👌 روایت از شهادت بهش می گفتم اینقدر نماز نخون شهید میشیا.. می گفت من تو بغل خودت شهید میشم..🥺 آخرم توی بغل خودم شهید شد 😭 🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بشکسته‌تر از خویش ندیدم به همه عمر افسرده دل از خویشم و زندانی خویشم سید علی خامنه ای. 🌹@tarigh3
در مورد اصحاب‌الحسین گفته‌اند: «یتسابقون الی‌القتل بین یدیه» همه سبقت می‌گرفتند برای ‎ که مستشهدین بین‌یدیه شوند... در این آخرالزمان، سبقت گرفتن‌های ما برای چیست؟! 🌹@tarigh3
🔶ترور کار بزدل‌هاست، ما جلوی چشم همه میزنیم 🚀🚀🚀
اون‌دنیامیگن‌امام‌حسین‌دارن‌میان... همہ‌نگاه‌مےکنن‌تا ازحضورارباب‌ لذت‌ ببرن‌وآقا رو ببینن ولےتویهومےبینے... همہ‌چیزتاریک‌میشہ نمےتونےجایےروببینے حسرت‌روےحسرت هرچےتلاش‌مےکنےچشماتوبازکنے نمےتونے! نمیشہ! اونجاست‌ڪہ‌متوجہ‌میشے تودنیاچیکارکردے . . .🥀 اونجاست‌کہ‌بهت‌میگن بااین‌چشم‌هایےکہ بہ‌نامحرم‌نگاه‌ڪردے، تصاویروفیلم‌هاےحرام‌دیدے نمےتونے‌آقایے‌کہ‌حتے دیدن‌حرمش‌آرزوت‌بوده‌روببینے'🥺💔' حیف! ‼️ 🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قطره قطره اشکام یار لحظه‌هامه همدم چشامه دونه دونه زخمام یادگاره شامه عمریه باهامه 🌹@tarigh3