eitaa logo
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
7.2هزار ویدیو
47 فایل
🌹می ترسم از خودم ▪زمانی که عکس شهدارابه دیواراتاقم چسبوندم، ولی به دیواردلم نه! 🌷منتظرنظرات خوب شما همسنگران هستیم: 🌴ارتباط با خادم الشهدا کانال: 🌹 @yazahrar 🌻لینک کانال: 🌹http://eitaa.com/joinchat/381026320Cb5fdfee742
مشاهده در ایتا
دانلود
یاران همه رفتند و در این بـاغ نمـاندنـد ! بی‌یار خزان است دلم وقتِ بهاران💔 🌹 http://eitaa.com/joinchat/381026320Cb5fdfee742
🔸 در داستان سلیمان، وقتی مورچه‌ای احساس کرد مورچه‌های دیگر در خطر هستند ندا داد که «ای مورچه‌ها داخل خانه‌هایتان شوید [تا در امان بمانید]» 🔸باید مسئولیت‌پذیری نسبت به هم‌نوع را از این مورچه‌ یاد گرفت. 💌 (آنها حرکت کردند) تا به سرزمین مورچگان رسیدند؛ مورچه‌ای گفت: «به لانه‌های خود بروید تا سلیمان و لشکرش شما را پایمال نکنند در حالی که نمی‌فهمند!» (۱۸ نمل) 🌹 http://eitaa.com/joinchat/381026320Cb5fdfee742
دو چیز شما را تعریف می کند : صبر شما وقتی که چیزی ندارید ، و رفتار شما وقتی که همه چیز دارید! 🌹 http://eitaa.com/joinchat/381026320Cb5fdfee742
زحمتت هستم و ای کاش دگر کم بشوم یا که نه ... با نفس قدسی ات آدم بشوم چه خیالات عجیبی ... من و این بار گناه ... خواستم در نظر چشم تو مَحرم بشوم این همه پیش همه رو زدم و خوار شدم کاش یک بار فقط پیش شما زانو زنم شده بازیچه ی من ذکر دعای فرجت کاش عامل به دعاهای قنوتم بشوم منتظرهای تو رگبارِ بهاری هستند کاش من هم ز غمت بارش نم نم بشوم انتظار فرجت راه حسین است فقط کاش لبیک ، به پیغام مُحرّم بشوم ذکر تو این شده که "کیست مرا یار شود !؟" نکند جای اضافه شدنم کم بشوم !؟ به عمل کار برآید نه به "جانم به فدات" پای دار غم تو کاش که "میثم" بشوم غبطه خوردم به شهیدان حریم زینب آرزو می کنم ای کاش که من هم...😔 🌹 http://eitaa.com/joinchat/381026320Cb5fdfee742
16.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴‌ تقدیر رهبر معظم انقلاب از اجرای خیابانی سرود "کاروان اُمید" ▫️اجرای خیابانی سرود "کاروان اُمید" که به مناسبت ولادت امام حسین(ع) و در روزهای شیوع ویروس کرونا در فضای مجازی منتشر شد، مورد تمجید رهبر انقلاب قرار گرفت. ▫️این نماهنگ که با اجرای هیئت سائلین امیرالمومنین (ع) و به همت موسسه سفیر آفتابِ مرکز ماوا و دفتر موسیقی صداوسیما تولید و منتشر شده، در روزهای اخیر مورد استقبال مخاطبان در فضای مجازی قرار گرفته است. 🌹 http://eitaa.com/joinchat/381026320Cb5fdfee742
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔆رفقا ی چی بگم در مورداین چله بزرگ قرن کسی که بدون اقدام و عمل لازم و کافی دست به دعا و توکل و توسل میزنه مثل کسیه که حساب وا نکرده انتظار برنده شدن تو بانک داره. شماره روانپزشک بهش بدین. با دست به یکی کردن ملت درست عمل نکنن. 🌹 http://eitaa.com/joinchat/381026320Cb5fdfee742
کدخدا گفته که از خانه کسی در نرود دِه قرنطینه و با قفل کسی وَر نرود همچنین گفته که اینترنت‌تان مجّانی‌ست تا که در خانه کسی حوصله‌اش سر نرود گاوتان مُرد اگر هم به در‌َک! هیچ کسی خارج از خانه پیِ یونجه و شبدر نرود مؤمنان! کلّ عباداتِ جماعت تعطیل شیخ هم قولِ شرف داده که منبر نرود راستی عقد و عروسی شده موکول به بعد بابت صیغه کسی جانبِ محضر نرود کدخدا گفت نه تنها که شمال آلوده‌است هیچ کس سمت قم و مشهد و بندر نرود عاشقان در کف معشوق بمانند ولی عاشقی دور برِ خانه‌ی دلبر نرود قول داده‌‌ست که بهداشت به ما ماسک دهد تا کسی سمت دو تا برگ چغندر نرود مَردمِ دِه بخدا وضع خراب است! کمک!! تا که اوضاع از این مرحله بدتر نرود کدخدا خسته شد و سُرفه خشکی‌ زد و گفت بخدا آب گـَلو بود...! کسی در نرود شیخ با خسته نباشید، دم گوشش گفت حرف در کلّه‌ی این...مردم ترسو..! نرود! 🌹 http://eitaa.com/joinchat/381026320Cb5fdfee742
وصیت‌نامه شهید «صدیقه رودباری»؛ خدایا! وقتی به خاکم می‌سپارند به یادم باش شهیده صدیقه رودباری در وصیت‌نامه خود آورده است: خدایا! وقتی به خاکم می‌سپارند به یادم باش. چرا که زنده بودنم، همیشه با یاد تو همراه بود. خدایا! خدایا! شهادت را نصیبمان گردان. شهیده «صدیقه رودباری» 18 اسفند 1340 در تهران به دنیا آمد. وی در دوران دبیرستان فعالیت‌های انقلابی خود، مانند: تکثیر اعلامیه‌ها و نوارهای سخنان حضرت امام (ره) را آغاز کرد. شهید رودباری روزهای آخر مرداد 1359 بعد از کلاس‌های آموزش نظامی، همراه با همه‌ خواهرهای در حال آموزش، در یک اتاق جمع می‌شوند که یکی از آن‌ها در حین تمیز کردن اسلحه، ناخودآگاه تیری را شلیک می‌کند. گلوله به قفسه سینه‌ صدیقه می‌خورد که در نهایت نیز مشخص شد دختر شلیک‌کننده، یک منافق بوده است. سرانجام این بانو در 28 مرداد 1359 به آرزوی همیشگی‌اش رسید. پیکر شهیده صدیقه رودباری در قطعه 24 بهشت زهرای تهران آرام گرفت. وصیت‌نامه شهید «صدیقه رودباری» بسمه تعالی سلام خواهر خوبم ... الان در سقز هستم و احتمال هر برنامه‌ای در این‌ جا هست. صد در صد وقتی این ورقه می‌رسه دستت، دیگه نیستم و یا به عبارتی دیگر و بنا به عقیده خودم، روحم از جسم ناچیزم اوج می‌گیرد و به خدا می‌رسه. اما چرا گفتم خدا؟ چون که می‌خواهم بدونی خدا وجود دارد، نه وجودی که من و تو داریم، نه؛ بلکه خیلی عظیم‌تر و بزرگ‌تر از آن چیزی که می‌دونیم و هستیم. بارها می‌خواستم موضوع خدا را به میان بکشم اما دیدم هر بار سدی فرا راه‌مان هست، در ثانی تو آن‌قدر پاک و بزرگ و عزیز برای من بودی که باور این مسئله که تو خدا را نفی می‌کنی، برایم غیر قابل فهم و حتی غیر قابل قبول بود. پس باید چیزی باشه که تو بگویی نیست، که آن هم می‌شود انکار، مثل این که من درختی در اطاق می‌بینم، بعد می‌گویم نیست. خوب این مسئله خود بخود انکار حقیقت است. در ثانی من به تو می‌گویم که پرستش خدا کلا پرستش در ذات و فطرت هر انسانی است، چرا که وقتی خدا را برداشتیم جایش علم را گذاشتیم و حتی هگل در گفته‌های مشهور خود به خوبی این مسئله را روشن می‌کند و تاریخ را به جای خدا گذارده است. دوست خوبم، می‌بخشی که این قدر پرچونگی کردم، باور کن آرزو داشتم با هم بودیم تا مسائل این جا را به چشم می‌دیدی و خیانت‌هایی که شده و به نظرت خدمت آمده است را از جلو می‌دیدی. چون می‌دانم آن قدر صداقت داری که از دیدی بازتر و به دور از چارچوب زندانی سازمانت، دیدگاهت را تشریح کنی. خوب، شاید وقت خداحافظی رسیده، آره باید از دوستی‌ها برید، دلبستگی‌ها را دور ریخت. اما مثل پرنده‌ای که می‌میرد پروازش را به خاطر داشته باشیم و به یادش باشیم، چرا که شاید حتی لحظه‌ای به پرواز دور از قفس او، نظاره‌گر بودیم. اما من از دوست خوبم و خواهر مهربانم می‌خواهم که به وصیت من عمل کند و بره و خدا را بشناسه و ببینه که چیه که قدرت به ما میده، چیه که ما را از خانه بریده از لذت دنیوی بریده و ما را اجر آخرت ابدی داده. دوست خوبم برای من اشک نریز و بدان لحظه‌ای آرام می‌خوابم که جای خالی خودم را به وسیله‌ تو پر ببینم و بانگ «اشهد ان لا الا الله» و «اشهد ان محمد رسول الله» را بشنوم. «قرآن منو از مادرم می‌گیری و همیشه با خودت نگهدار» 25 تیر 1359 شهید در یکی از نوشته‌هایش که در تاریخ 5 خرداد 1359 نگاشته شده است می‌نویسد: «امشب در دلم غوغایی بپاست. غوغای دل کندن و رفتن، رفتن و از خانه گسستن و از خانه و لذت این جمع بریدن، می‌روم و خاطرات کودکی و خنده‌ها و گریه‌ها را در تو می‌گذارم. چرا که فرا راهم نباشد. می‌روم به خطه‌های عاشورایی ایران می‌پیوندم. عارفی کو که کند فهم زبان سوسن / تا بپرسد که چرا رفت و چرا باز آمد بر کش ای مرغ سحر نغمه داودی باز / که سلیمان گل از باد هوا باز آمد» 27 تیر 1359 یک ماه قبل از شهادت: «خدایا! وقتی به خاکم می‌سپارند به یادم باش. چرا که زنده بودنم، همیشه با یاد تو همراه بود. خدایا! خدایا! شهادت را نصیب‌مان گردان، و دل پر درد پاسداران اسلام را با فتح و پیروزی دادن بر کافران خوشحال و شاداب گردان.» دست‌نوشته در تاریخ 6 مرداد 1359: «خدایا! در هنگام شهادت، در هنگام رفتن و از دنیای زشتی‌ها بریدن، در هنگام دل کندن از این بودن‌ها، یادم باش. خدایا! در این شب تنهایی با تو می‌گویم با تو که تنهایی‌هایم را پر، دردم را درمان و هر نبودنی را با بودنی پر می‌کنی، با بودنی که بهترین بودن‌هاست. معبودا! به دخترک عزیز از دست داده، به مادران در راه نشسته، به پدران رخ ز غم چروکیده، با یاران هم سنگر، به ... بی‌نهایت همراه، به هر چه که می‌دانی هست و برای بنده‌هایت عزیز است، به قلم که می‌نویسند، به شب که می‌آید و به فجر که از دل سیاه امشب تیره، راه روشنی را
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
YEKNET.IR - roze - 98.09.21 - narimani.mp3
9.58M
شب زیارتی امام حسین(ع) 🍃حسین جان ... 🍃نبودی ببینی که زینب چه دیده 🎤 🌷