میدونی چرا به نجف میگن خونه ی پدری؟
چون آرامشی که نجف داره هیچ جا نداره عطری که داره جایی نداره
مثل خونه ی بابا ی هرکس
دیدی میگن هیچ جا خونه ی مامان بابا نمیشه؟
نجف هم همینه
خونه ی مولامون
خونه ی بابا مون
دلت تو نجف آرومه
غربت نداری
انگاری سالهاست اهل اینجایی
بزرگ و کوچیک نداره
پیرمرد و بچه ،
از همون اول التماست میکنن بری خونشون
ماساژت بدن
هنو هیچی نشده استراحت کنی
یچیزی بخوری
کفشتو واکس بزنن...
از حرم تا اولین عمود حدودا ۲ کیلومتر راهه
خیلی ها اون تیکه رو با ماشین میرن
ولی کیفش به همون پیاده رویشه☺️
میری میری میری...
هر از چند ساعت یه استراحت کوچیک
دو سه روز پیاده روی
خسته ، خاکی
ولی ذوق داری
ذوق وصال
داری نزدیک میشی به رویات...
یاد اون شبی میوفتی که انقطاعی گریه کردی...
یاد رقیه خاتون...
رقیه هرچی گریه میکرد از درد ،
یکی میزدن...😔
ولی تو چی؟
چی کم گذاشتن برات؟
همین جوری غرق گریه و روضه و...
حال خراب...
چشما گریون
قدم ها تندتر میشه
انگار دنبال گمشده اتی
هی جلو رو نگاه میکنین
هی منتظرین
اونایی که اولین بارشونه از این قدم به بعد لطف کنن سرشونو بندازن پایین...
فقط جلوی پاشونو نگاه کنن
به یه جا میرسیم میگم بالا رو نگاه کنین
فقط چنین چیزی روبروتونه
السلام علیک یا حسین بن علی ع
صدای شکستن بغض سنگینی که تا حالا وا نشده
دیگه چیزی از خستگی یادت نمیاد
دیگه پاهات درد نمیکنن...
هی میگی یعنی من رسیدم کربلا؟
خواب نیست؟
یعنی این منم دارم اینجا حرم امام حسین ع رو نگاه میکنم؟
خوابم یا بیدار
الان ک روبروی صحنم
مگه باورم میشه؟ من کجا بهشت بین الحرمین کجا...
با همون خستگی
نشونت میدن بین الحرمین کجاست
با کوله ات ، دلت کنده میشه
نمیتونی حتی صبر کنی اول موکب پیدا کنی بعد حرم
باید حرم و ببینی
یادته بهت میگفتن الهی تو زندگیت سر یه دو راهی قرار بگیری؟
بین الحرمین
دو راهی که ندونی حرم ارباب رو نگاه کنی یا رو به حرم علمدار باشی...
حالا دعاهاشون مستجاب شد برات...
التماس دعای عاقبت بخیری برای خادم کانال طریق الشهدا...رو از شما عزیزان دارم...
✨بسم رب المهدی (عج)✨ ❤بسم رب الحسین♥️
🌺حبه انگور🌺
🍀حاج اقای قرائتی نقل میکند:*
روزی به مسجدی رفتیم که امام مسجد دوست پدرم بود گفت داستان بنا شدن این مسجد در این شهر قصه عجیبی دارد، برایتان تعریف می کنم: روزی شخص ثروتمندی یک من(سه کیلوگرم) انگور میخرد و به خدمتکار خود میگوید انگور را به خانه ببر و به همسرم بده و به سر کسب و کاری که داشته میرود، بعدازظهر که از کارش به خانه برمی گردد به اهل و عیالش میگوید لطفا انگور را بیاورید تا دور هم با بچه ها انگور بخوریم، همسرش با خنده میگوید:
من و فرزندانت همه انگور ها را خوردیم، خیلی هم خوش مزه و شیرین بود...
🍀مرد با تعجب میگوید تمامش را خوردید؟...زن لبخند دیگری میزند و میگوید بله تمامش را...مرد ناراحت شده میگوید: یک من(سه کیلو) انگور خریدم یه حبه ی اون رو هم برای من نگذاشته اید!!!
الان هم داری میخندی!!!!
جالب است!!!
خیلی ناراحت می شود و بعد از اندکی که به فکر فرو میرود...ناگهان از جا برخواسته
از خانه خارج میشود...
🍀همسرش که از رفتار خودش شرمنده شده بود او را صدا میزند...
ولی هیچ جوابی نمی شنود، مرد ناراحت ولی متفکر می رود سراغ کسیکه املاک خوبی در آن شهر داشته...به او میگوید: یک قطعه زمین میخواهم در یک جای این شهر که مردمش به مسجد نیاز داشته باشند و آن را نقدا خریداری میکند، سپس نزد معمار ساختمانی شهر رفته، و از او جهت ساخت و ساز دعوت بکار میکند...و میگوید:
همراه من بیایید...
او را با خود بر سر زمینی که خریده بود برده و به معمار میگوید میخواهم مسجدی برای اهل این محل بنا کنید و همین الان هم جلو چشمانم ساخت و ساز را شروع کنید....
🍀معمار هم وقتی عجله مرد را می بیند...تمام وسایل و کارگران را آورده و شروع کرد به کار کردن و ساخت مسجد میکند...،
مرد ثروتمند وقتی از شروع کار مطمئن میشود به خانه اش برمیگردد...همسرش به او میگوید: کجا رفتی مرد...چرا بی جواب چرا بی خبر؟؟؟؟
مرد در جواب همسرش میگوید..هیچ رفته بودم یک حبه انگور از یک من مالی که در این دنیا دارم برای سرای باقی خودم کنار بگذارم....و اگر همین الان هم بمیرم دیگر خیالتم راحت است، که حداقل یک حبه انگور ذخیره دارم.
🍀همسرش میگوید چطور...مگه چه شده...؟
اگر بابت انگورها ناراحت شدید حق با شما بوده ما کم لطفی کردیم معذرت میخواهم....
در جواب زن مرد با ناراحتی میگوید:
شما حتی با یک دانه از یک من انگور هم بیاد من نبودید و فراموشم کردید البته این خاصیت این دنیاست و تقصیر شما نیست...جالب اینست که این اتفاق در صورتی افتاده که من هنوز بین شما زنده هستم، چگونه انتظار داشته باشم بعد از مرگم مرا بیاد بیاورید و برایم صدقه دهید؟؟؟
و بعد قصه خرید زمین و شروع ساخت مسجد را برای همسرش تعریف میکند....
🍀امام جماعت تعریف میکرد که طبق این نقل مشهور بین مردم شهر
الان چهارصد سال است که این مسجد بنا شده،
400 سال است این مسجد صدقه جاریه برای آن مرد میباشد، چون از یک دانه انگور درس عبرت گرفت...
ای انسان قبل از مرگ برای خود عمل خیر انجام بده و به انتظار کسی منشین که بعد از مرگت کار خیری برایت انجام دهد ،
محبوب ترین مردم تو را فراموش می کنند حتی اگر فرزندانت باشند...
⏳از الان بفکر فردایمان باشیم.
🌹🌷🌴🌷🌹
بخدا امشب دلم داره میترکه نمیدونم چی بایدبگم رفقا هرکسی حرفی داره بگه بزاریم کانال
🌹 @yazahrar
رفقا ب امام حسین حالم خیلی خرابه حتی برام سخته پیاما شمارو هم بخونم😭
کفران نعمت کردیم ببخش اقا
خدایا امشب ب حق جامانده ی کربلا دردانه ی عالم خانوم رقیه دلهای مارو شفا بده...
رفقا ی چی بگم؟
پارسال این موقع تو بین الحرمین دربه در بودیم میرفتیم حرم سلطان برمیگشتیم حرم سقا
چیشد ک امسال بدبخت شدیم
امام حسین جونم 😭
چی شد ما رو نطلبیدی؟
درسته ما بدی کردیم. اما اگه خودت رو از ما محروم کنی، بی آبرو میشیم... بدبخت میشیم....
بیا و این غلامت رو هم قبول کن... 😭
خواااهش می کنم...
به حق دختر و جگرگوشه ات بیا و آبروی ما رو بخر. 😭
بیا و ما رو قبول کن. مثل غلامت جُون. نذار آبرومون بره....
بیا و به حق دخترت حضرت رقیه سلام الله علیها همه ی ما رو فدایی امام و نائب بر حق ایشان امام خامنه ای ارواحنافداه بکن.😭
همین امشب حاجتمون رو بده. 🙏🏻
شهادت در راه حفظ جان ولی ات.
خاک پای امام خامنه ای ارواحنافداه بشیم.🤲🤲🤲🌹😭
اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب سلام الله علیها
🤲🌹
التماس دعای فرج و شهادت و عاقبت به خیری🙏🏻🙏🏻🙏🏻😭
پریشونِ حالم فدای سرت!
فدای پریشونیِ مادرت!
این حالم به دست خودم نیست اصلا...
دلم توی صحراست پیش خواهرت...!
#رفیق اربعین فصل غم یادته
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
(بند اول )
رفیق اربعین فصل غم یادته
تُو جاده میرفتیم با هم یادته
تُو هیأت دعامون فقط کربلا
چه راحت میرفتیم حرم یادته
چه راحت میرفتیم حرم یادته
کفران نعمت کردم ببخش آقا
اگر اذیت کردم ببخش آقا
با هر کسی غیر از تو زبونملال
اگر رفاقت کردم ببخش آقا
ببخش آقا
قسم به مادرت / نذار دلم شکسته بشه
قسم به مادرت / نذار که راه بسته بشه
قسم به مادرت / نذار که راه بسته بشه
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
میدونم که از دست تو برمیاد
ترحّم به این نوکر خونهزاد
مگه من قراره چقدر عمر کنم
دلم روضههای محرّم میخواد
دلم روضههای محرّم میخواد
رو سینهی پاکت ردّ پا چی بود
بُریدن سرت از قفا چی بود؟
تو که تموم شد کارِت زیر دشنه
نعلای تازه دیگه برا چی بود برا چی بود
کُشتهی بیسر و / عریان نمیکنن بهخدا
کُشتهی بیکس و / رو خاک نمیکنن رها
کُشتهی بیکس و / رو خاک نمیکنن رها
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘