eitaa logo
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
655 دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
7هزار ویدیو
46 فایل
🌹می ترسم از خودم ▪زمانی که عکس شهدارابه دیواراتاقم چسبوندم، ولی به دیواردلم نه! 🌷منتظرنظرات خوب شما همسنگران هستیم: 🌴ارتباط با خادم الشهدا کانال: 🌹 @yazahrar 🌻لینک کانال: 🌹http://eitaa.com/joinchat/381026320Cb5fdfee742
مشاهده در ایتا
دانلود
وَفِي أَنْفُسِكُمْ ۚ أَفَلَا تُبْصِرُونَ؟! ذاریات/۲۱ عزیز جان تو دلتو نگاه کن، هر کس از دل خود به خدا راه دارد...
تهش میرسه به خدا، پس از اولش، بسپار به خدا...
اربابت داره میرسه دیگه... رنگ ها رنگ خزان است بیا برگردیم این سفر بار گران است صحبت از جایزه ی ملک ری و گندم بود خواهرت دل نگران است بیا برگردیم چشم شوری به علی اکبرتان خیره شده صحبت از مرگ جوان است بیا برگردیم ساربان خیره شده بر خم انگشتریت خنجرش نقره نشان است بیا برگردیم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴رهبرانقلاب: عزیز، حجت خداوند درمقابل چشم همگان شد. ۱٨ مرداد به مناسبت چهارمین سالگرد شهید حججی و روز بزرگداشت شهدای مدافع حرم
🖤السلام علیک یا اباصالح المهـدے 💚 🖤سلام ما به محرم 💚به غصه و غم مهدی عج الله 🖤به چشم کاسه خون و 💚به شال ماتم مهدی‌عج الله 🖤سلام ما به محرم 💚به شور وحال عیانش 🖤سلام ما به حسین علیه السلام و 💚به اشک سینه زنانش أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 💚
سلام صاحب زمان، صاحب من، مهدی جان ... و این آغازی دوباره است بر شوری بزرگ که هر سال در رگ‌های منجمد زمین می‌جوشد و جهان را جانی دوباره می‌بخشد ... و من همرنگ منتظران سیاهپوشتان ، دلخوشم که در عزای جد غریبتان با شما شال عزا بسته‌ام و به اقتدای شما بر سر و سینه می‌زنم ... ای کاش این محرم پایان عزاداری هایمان باشد پایان گریه های صبح و شب شما باشد، ای کاش ندای « ان جدی الحسین قتلوا عطشانا » بزودی به گوش جهانیان برسد ... بحق العطشان عجل لولیک الفرج
🌹 صدقه اول ماه فراموش نشود 🔹 در کتاب مکیال المکارم از وظایف ما نسبت به امام عصر در وظیفه شماره ۲۳ و ۲۴ آمده است : 🔺صدقه دادن به قصد سلامتی امام 🔺 صدقه دادن به نیابت از امام عصر
زیارت عاشورای هر روز این ماه ترک نشه ان شاءالله... با وضو وارد شدن به مجلس عزای سیدالشهدا و دائم الذکر بودن... به احترام صاحب عزا(خانوم فاطمه الزهرا سلام الله) گوش ندادن به موسیقی و اهنگ و.... نماز اول وقت که سرچشمه هرچی خیره هستش مداومت به نماز اول وقت برکت زندگی دنیا و اخرت رو تامین میکنه
اين ما... کو یزید شما؟!
AUD-20210806-WA0034.
7.34M
شده آسمان خیمه غم روز اول محرمِ ارباب🚩 🎤حاج میثم مطیعی
🔹 یزید را بهتر بشناسیم در کتاب «جواهر المطالب» نوشته ابوالبرکات شمس الدین محمد باغندی که نسخه خطی آن در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است به نقل از ابن فوطی در تاریخش چنین میخوانیم: یزید میمونی داشت که آن را «ابو قبیس» نامیده بود. وی این میمون را همیشه در کنار خود می گذاشت و از زیادی کاسه شراب خود به او می نوشانید ومی گفت: این میمون یکی از پیرمردان بنی اسرائیل است که در اثر گناه مسخ شده است؛ نیز میمون را بر گرده خر ماده ای که برای مسابقه اسب دوانی تربیت شده بود سوار می کرد و همراه اسب ها به مراسم اسب دوانی و مسابقه می فرستاد. شگفت آور تر آن بود که وقتی میمون مُرد، خاطر پادشاه اموی سخت افسرده شد و دستور داد مردار وی به رسم آدمیان کفن و دفن کنند و مردم شام عزاداری نمایند. ابن عقیل گوید: در بعضی از اشعار یزید که به دست ما رسیده گواه روشنی بر لزوم لعن و نفرین وی بلکه کفر و زندقه او وجود دارد. یزید در برخی اشعارش آشکارا دم از الحاد زده؛ پلیدی سرشت خود را بروز داده و ناراستی باورهای خود را آشکار نموده است. در شرابخواری یزید آورده آند که: آن لعین در کنار سر امام حسین علیه السلام شراب طلب کرد و آن را بیاشامید و زیادی آن را بر سر امام حسین علیه السلام ریخت..... و با چوب خیزران به لب و دندان حضرت زد........ کار یزید شرب خمر، تارک صلاة و بازی با سگان و محاوله و طنبور و نای و وطی مادران و خواهران و دختران بوده است. در اخبار الدول آمده است که یزید در ماه ربیع الاول سال ۶۴ ه.ق به مرض ذات الجنب در حوران به درک واصل شد. جنازه اش را به دمشق آوردند و در باب الصغیر دفن کردند و قبرش اینک مزبله می باشد. وی در سن ۳۷سالگی مرد و مدت غصب خلافتش ۳سال و نه ماه طول کشید؛ لعنة الله عليه 🔸 این مطلب بخش کوتاهی از کتاب ستاره درخشان شام حضرت رقیه دختر امام حسین علیه السلام صفحات : ۶۰ تا ۶۶ نوشته شیخ علی ربانی خلخالی می باشد.
🏴 همگام با کاروان حسینی 🔹 سال ۶۰هجری قمری در چنین روزی روز اول محرم ▪️نام منزل:  قصر بنی‌مقاتل( قصر مقاتل) ▪️وجه تسمیه: در این محل قصری متعلق به مقاتل‌بن‌حسّان‌بن‌ثعلبه بود که به همین سبب قصر بنی‌مقاتل نامیده شده بود. ▪️زمان ورود:  چهارشنبه اوّل محرّم سال ۶۱ هجری معادل یازدهم مهرماه ۵۹ شمسی. ▪️ بطور کامل بخوانید: 🔻🔻🔻🔻
🏴 همگام با کاروان حسینی 🔸 روز اول محرم 🔹 سال ۶۰هجری قمری در چنین روزی روز اول محرم ▪️نام منزل:  قصر بنی‌مقاتل( قصر مقاتل) ▪️وجه تسمیه: در این محل قصری متعلق به مقاتل‌بن‌حسّان‌بن‌ثعلبه بود که به همین سبب قصر بنی‌مقاتل نامیده شده بود. ▪️زمان ورود:  چهارشنبه اوّل محرّم سال ۶۱ هجری معادل یازدهم مهرماه ۵۹ شمسی. ▪️مدت توقف: حدود نیم‌روزی در این منزل درنگ بوده است. ▪️فاصله: میان عین‌التمر و قُطقُطانیه بوده و تا کربلا فاصله‌ی اندکی داشته است. ▪️مقصد بعد: نینوا( نزدیک کربلا) ▪️ویژگی‌ها و امکانات قصری که هنوز بقایای آن دیده می‌شده است. مسجد نسبتاً بزرگ چند بنا و خانه‌ی ساده‌ی گلی و سنگی چند حلقه چاه 🔴 رویدادها دیدار با عبیدالله‌بن‌حُر‌جعفی. عبیدالله شجاع و شاعر و سخنور بود از کوفه بیرون آمده بود تا نه در سپاه عبیدالله باشد نه در سپاه اباعبدالله. امام، حجاج‌بن‌مسروق، هم قبیله‌ی او را فرستاد تا به همراهی دعوتش کند. حجاج به خیمه‌ی شکوهمند و اشرافی او در آمد و او را دعوت کرد. عبیدالله گفت: «اهل کوفه دنیای فانی را برگزیده‌اند و با عبیدالله همراه شده‌اند من از کوفه بیرون آمدم تا نه با موافقان باشم نه با مخالفان». حجاج موضوع را با امام باز گفت. امام خود به دیدن و دعوت آمد و گناهان گذشته‌اش را به یاد آورد و فرمود با من همراه باش تا پاک شوی. عبیدالله‌بن‌حُر پیشنهاد اسب خود مَلجَمه (ملحقه) و شمشیر و غلام کرد که امام نپذیرفت و فرمود: «خیری در تو و شمشیر و اسبت نیست». عبیدالله بعدها پشیمان شد و بر مزار اباعبدالله سوگواری کرد. نوشته‌اند در این منزلگاه انس‌بن‌حارث به امام رسید و با او همراه شد. خواب دیدن امام و گفت‌گو با علی اکبر را در این منزل نیز نوشته‌اند. حُر همچنان همراه امام بود. امام از این منزل اندکی به سمت راست رفت و به کربلا رسید. 🌺مقتل الحسین بحرالعلوم
🖤 🏴ای داغدار اصلی این روضه ها بیا صاحب عزای ماتم کرب و بلا بیا  🕋تنها امید خلق جهان یابن فاطمه ای منتهای آرزوی اولیاء بیا
🔴 نقش حوصلۀ پدر 🔰 آیت الله حائری شیرازی: 💠 پدر وقتی خوش‌ اخلاق و با تحمل و باحوصله باشد، بچه باشخصیت می‌شود. ✅ حوصلۀ پدر، حوضی است که بچه در آن رشد می‌کند. بچه، مثل «ماهی» است و «حوصلۀ پدر» مثل حوض. آن پدری که حوصله‌اش زیاد است، مثل دریاچه است و بچه تا حدّ ماهی‌های دریاچه رشد می‌کند و بزرگ می‌شود. پدری که از این هم باحوصله‌تر است، مثل یک دریاست، بچه مثل ماهی در دریا، به اندازۀ نهنگ قدرت و جرأت پیدا می‌کند.
🌴🌴🌴🌴 شمر نمازش را میخواند، روزه‌اش را هم میگرفت، آشکارا هم فسق و فجور نمیکرد، و شاید اهل رشوه و ربا هم نبود... معاویه و ابن‌زیاد و عمربن‌سعد هم همینطور..... یادمان باشد، زیارت عاشورا که میخوانیم وقتی رسیدیم به «وَ لَعنَ الله...»هایش؛ لحظه ای به خودمان گوشزد کنیم: نکند این «لعن الله...» شامل حال ما هم بشود؟؟؟!!!!! مایی که گاه خودمان را "ارزانتر" از شمر و عمر و ابن‌زیاد میفروشیم...... جمله ای بس سنگین از شهید آوینی: "کربلا"به رفتن نیست... به شدن است!.. که اگر به رفتن بود! شمر هم "کربلایی" است! -اوینی
🏴 همگام با کاروان حسینی 🔹 سال ۶۰ هجری در چنین روزی روز دوم محرم 🔸 ورود به کربلا ▪️نام منزل: کربلا(نینوا) وجه تسمیه: برخی آن را عربی، آرامی، سریانی، عربی و فارسی داشته‌اند. کربلا رابه معنی نرمی و سستی (خاک نرم)، وسیله‌ی پوشاندن سر، کور بابل (صحرای گرم) حمامن (ترشک)، مزرعه خدا (کرت+ لا) و قرب الا له و کربل(نوعی خار) دانسته‌اند. تا شانزده نام برای این سرزمین برشمرده‌اند. امام حسین(ع) قبلاً در جنگ صفین همراه پدرش از کربلا گذشته بود. 🔹زمان ورود: پنج شنبه دوّم محرّم معادل ۱۲ مهر ماه ۵۹ شمسی و ۹ اکتبر سال ۶۸۰ میلادی ▪️مدت توقف: از دوّم محرّم تا عاشورا (روز شهادت). بطور کامل بخوانید: 🔻🔻🔻🔻
🏴 همگام با کاروان حسینی 🔹 سال ۶۰ هجری در چنین روزی روز دوم محرم 🔸 ورود به کربلا ▪️نام منزل: کربلا(نینوا) وجه تسمیه: برخی آن را عربی، آرامی، سریانی، عربی و فارسی داشته‌اند. کربلا رابه معنی نرمی و سستی (خاک نرم)، وسیله‌ی پوشاندن سر، کور بابل (صحرای گرم) حمامن (ترشک)، مزرعه خدا (کرت+ لا) و قرب الا له و کربل(نوعی خار) دانسته‌اند. تا شانزده نام برای این سرزمین برشمرده‌اند. امام حسین(ع) قبلاً در جنگ صفین همراه پدرش از کربلا گذشته بود. 🔹زمان ورود: پنج شنبه دوّم محرّم معادل ۱۲ مهر ماه ۵۹ شمسی و ۹ اکتبر سال ۶۸۰ میلادی ▪️مدت توقف: از دوّم محرّم تا عاشورا (روز شهادت). ▪️فاصله: در ۶۰ مایلی بغداد، در غرب فرات، در پنج فرسنگی منطقه نینوا. ▪️مقصد بعد: اسارت به کوفه و شام ▪️ویژگی‌ها و امکانات زمین خارزار، خاک آن نرم و تا فرات فاصله بسیار کمی داشته است. خالی از سکنه و در فاصله‌ی چند کیلو متری آن بنی‌اسد مستقر بودند. زمین دارای پستی و بلندی‌ها و گودال‌هایی بوده است. 🔴 رویدادها امام در لحظه‌ی ورود خاک را بویید و فرمود همان است قتلگاه و خوابگاه‌ ماست. هفت اسب عوض کرد و با هفتمین اسب وارد شد. امام با لباس پیامبر وارد زمین کربلا شد. در هنگام ورود امام، سپاه حُر نیز با وی وارد کربلا شدند در همین موقع سواری کمان بر دوش رسید و نامه‌ی عبیدالله‌زیاد را به حُر داد. در نامه نوشته بود همین که نامه‌ام رسید برحسین سخت بگیر و او را در زمینی بی‌آب و خشک و پناهگاه فرود آور. این پیک نیز مراقب است که همراه تو باشد و جدا نشود تا دستورم را کاملاً انجام دهی. حُر نامه را به امام نشان داد و گفت: چاره‌ای جز این ندارم در همین جا فرود آی. امام فرمود: «بگذار در دهکده‌ی غاضریه فرود آیم یا در شفیّه که حُر نگذاشت و گفت: این مأمور مراقب من است! امام با ورود به کربلا نامش را پرسید چندین نام گفتند و با شنیدن نام کربلا فرمود: اللهم انی اعوذ بک من الکرب و البلاء. امام شهادت خود و حمل سر بر نیزه را برای زهیربن‌القین بازگو کرد. حوادث فراوان دیگر که ناشی از عکس‌العمل یاران و خانواده‌ی امام است نیز ذکر شده است.
🏴 نحوه‌ی استقرار کاروان در کربلا(روز دوم محرم) بخش اول ▪️ نخستین حادثه: اسب امام از ورود به کربلا پرهیز کرد (همان‌گونه که شتر پیامبر در حدیبیّه چنین بود). نوشته‌اند امام هفت اسب عوض کرد و وارد کربلا شد. ▪️ تعداد همراهان لحظه‌ی ورود: ۵۰۰ سوار(یاران و اهل بیت) و صدنفر پیاده.  امّا همین که شنیدند این سرزمین کربلاست(با توّجه به سرانجام قافله در کربلا که در راه شنیده بودند)، بسیاری بازگشتند. ▪️ اقدام امام در ورود به کربلا:  پرسیدن نام زمین و همین که شنید نام آن کربلاست، فرمود: اللّهم اِنّی اعوذُ بک من الکرب و البلاء. سپس فرمود: «فرودآیید این جا بارانداز و قتلگاه و مدفن ماست و جدّم رسول خدا همین را به من خبر داد». ▪️به فرمان اباعبدالله‌الحسین(ع)، یاران و همراهان در همان روز دوّم محرّم، با ورود به کربلا، خیمه‌ها را در همان زمین، بر پا کردند. ▪️ تعداد خیمه‌ها: ۶۲ خیمه هر یک با فاصله‌ی حدود ۲ متر. ▪️ انواع خیمه‌ها: خیمه‌های فرمانده‌ی(خیمه ی امام، ابوالفضل‌العبّاس، حبیب‌بن‌مظاهر، زهیربن‌القین، خیمه‌های انبار، خیمه‌ی شهدا(دارالحرب برای قراردادن شهیدان جنگ)، خیمه‌ی نظافت، خیمه‌ی امداد، خیمه‌های آب رسانی، خیمه‌های خانوادگی و خیمه‌های سربازان
طغیان حتی با تحمل مظلومیت هم به وجود میاد!!! طرف بهش ظلم شده شروع میکنه به فحش دادن... چیه چه خبرته؟! بهم ظلم کرده! حقشه فحش بدم خب باشه! ظلم کرده خدا مجازاتش میکنه تو چرا طغیان کردی؟! یا خیلی راحت پشت سر رقیبش غیبت میکنه تا بهش میگی، میگه جلوی روش هم میگم! حواست هست طغیان کردی...؟! پررو شدی مقابل خدا...
وقتے گریه میکند یعنی هنوز امیدی هست اما وقتی گریه میکند یعنی دیگر راه امیدی نیس😔 🌷یادش با ذکر
صورت دختر بچه سه ساله این شکلیه؛ اگه یه مرد جنگی بهش سیلی بزنه چه شکلی می‌شه؟! 😭 🍂غیرتت حتی اجازه نمیده این پیام رو تاآخر بخونی..! ، ببین چقدر پست بودن اونایی که این کار رو کردن و سیلی به سه ساله ارباب زدن از همین الان تصمیم بگیر سپاه امام حسین یا سیاهی لشکر یزید !؟
🏴 نحوه استقرار کاروان در کربلا (روز دوم محرم)/ بخش دوم ▪️ اقدام امام پیش از برپایی خیمه‌ها: نشان دادن شهادتگاه خویش و اشاره به زحربن‌قیس به عنوان حامل سر وی به دربار یزید به امید صله و تهی دست بازگشتن. امام سپس با صدای بلند اعلام کرد:  «باربگشایید و چادرها را بر پا کنید». ▪️ نحوه‌ی چینش خیمه‌ها:  نخست خیمه‌های اهل بیت(زنان و کودکان) برپا شد و خیمه‌های اهل بیت و خانواده‌ی امام گرداگرد خیمه‌ی اباعبدالله برپا شد.  نزدیک‌ترین خیمه‌ها به خیمه‌ی امام، خیمه‌ی خواهران و پسر عموها بوده است.  یاران اباعبدالله خیمه‌های خویش را در شرق خیمه‌ی اباعبدالله و بنی هاشم در غرب خیمه‌ی وی برپا کردند به گونه‌ای که خیمه‌ی امام در قلب خیمه‌ها بود. ▪️ استقرار نیروهای دشمن:  در این موقعیّت حُربن‌یزیدریاحی با هزار نفر نیروهای همراه درست نقطه مقابل(رو به روی) امام و یارانش خیمه‌های خود را بر پا کردند. ▪️ اقدام شبانه‌ی امام در نخستین شب اقامت در کربلا:  امام نامه‌ای برای برادرش محمّد حنفیّه فرستاد. امام نوشته بود: «امّ بعدُ فَکاَنَّ الدنیا لَم تَکُن وَ کَاَنَّ الآخره لَم تَزَل».  «گویی دنیا نبوده است و انگار آخرت هرگز از دست نرفته است.» این جمله یعنی انسان برای رفتن است نه ماندن
🏴 نحوه استقرار کاروان در کربلا(روز دوم محرم) بخش سوم ▪️ وضعیّت روانی خیمه‌های اباعبدالله:  آرامش، زمزمه‌ی قرآن، تهجّد و عبادت، آمادگی رزمی، دیدار با هم و زمینه سازی معنوی و روحی برای حوادث سخت آینده. ▪️ وضعیّت روانی دشمن: نوعی بلاتکلیفی، منتظر خبر و تصمیم کوفه، هراس و دلهره‌ی پنهان. ▪️ اعلام آمادگی یاران:  چند تن از یاران از جمله هلال‌ بن‌ نافع‌ بجلی و بریربن‌خضیرهمدانی، هنگام ورود به کربلا و پس از اعلام امام که این سرزمین قتلگاه ماست، سخن گفتند. هلال، پیمان شکنی‌های عصر پیامبر(ص) را فریاد آورد و گفتار «احلی من العَسَل» و کردار «اَحَرُّمن الحنظَل» برخی همراهان رسول خدا را. پس از آن به قاسطین و مارقین و ناکثین عصر امیرالمؤمنین علی(ع) اشاره کرد و آن گاه بر ثابت قدمی، فداکاری، دوستداری و عشق به شهادت خود و یاران اشارت کرد. پس از هلال، بُرَیر، قاری قرآن و یار بزرگ امام سخن گفت. وی نیز با تأکید به وفاداری و فداکاری اعلام کرد: «اگر اعضای ما با تیغ و سنان گسسته شود رهایت نخواهیم کرد تا به شفاعت جدّت نایل آییم». ▪️ حادثه‌ی پس از برپایی خیمه‌ها:  اباعبدالله الحسین(ع) به خیمه‌ی خویش آمد و خانواده و برادران و برادرزادگانش را گرد آورد و گریست و با خدای خویش زمزمه کرد: «اللّهم انا عتره نبیکَ محمّد(ص) و قَد اُخرِجنا وَ طُرِدنا و اُزعِجنا عَن حَرَم جدّنا و تَعَدَّتُ نبوا اُمَیّهَ علینا اَللّهُمَ فَخُذَ لَنا بحقنا و اُنصرنا علی القوم الظالمین.» «پروردگارا ما فرزندان پیامبر توایم ما را از وطن راندند و از حرم جدّمان دور کردند بنی‌امیه بر ما ستم کردند. پس حق ما را از آنان بگیر و ما را بر گروه بیدادگر پیروز گردان». ▪️ اقدام حُربن‌یزیدریاحی:  ارسال نامه به کوفه و گزارش آمدن امام حسین(ع) به کربلا.
🏴 نحوه استقرار کاروان در کربلا(روز دوم محرم) بخش پایانی ▪️ ویژگی‌های جغرافیایی کربلا:  خاک نسبتاً نرم، پستی و بلندی‌ها و گودال‌های متعدّد، خارزار، دارای تپّه ماهورها و ارتفاعات اندک، نزدیک به رودخانه‌ی فرات و نخلستان‌های تُنُک. ▪️ موقعیت جغرافیایی کربلا:  در غرب رودخانه‌ی فرات، مجاور قبرستان کهنه‌ی مسیحی‌ها(نواویس)، شمال شرقی ایران، جنوب غربی حجاز، مجاور صحرا، حدود ۶۰ مایلی جنوب بغداد، دجله در سمت چپ و فرات در سمت راست. ▪️ موقعیت اقتصادی: فاقد ارزش ممتاز اقتصادی. ▪️ موقعیت اجتماعی و سیاسی:  زمینی ناشناخته و فاقد جمعیّت که در چند کیلومتری آن بنی‌اسد زندگی می‌کردند. ▪️ موقعیت تاریخی:  نزدیک به سرزمین مشهور نینوا (پنج فرسنگی کربلا)، قتلگاه پیامبرزادگان، سرزمین نینوا در شرق کربلاست. نینوا امروزه منطقه‌ی مشهور به طویریج است. ▪️ وضعیّت آب و هوا:  داغ، خشک، کم باران، آفتابی و صاف. ▪️ نام‌های دیگر کربلا:  نینوا، عمورا، عقر، نواویس، غاضریّه، ذوحسم، ماریه، طف، شاطئ الفرات حائر(حیر) ▪️ فاصله با آب:  حدود ۵۰۰-۶۰۰ متر نزدیک یکی از شعبه‌های فرات به نام علقمه، زمین کربات، معمولاً با حفر زمین و کندن چاه به راحتی به آب می‌رسید. ▪️ پوشش گیاهی:  نخلستان، گیاهان خودرو مانند حنظل، خارزار و علف‌های هرز. ▪️ تعداد یاران در میانه‌ی روز:  آمار گوناگون نوشته‌اند؛ ۵۰ مرد(همراهان)، ۲۰ مرد مسلّح و ۱۹ نفر اهل بیت.  ۴۵ سواره، ۱۰۰ نفر پیاده. ▪️ گفت و گوی آغازین امام با یاران:  اشاره به سرزمین کربلا، اشاره به شهادت، طرح فاجعه‌ی قتل پیامبرزادگان در کربلا و دستور برپایی خیمه‌ها( امام به ابوالفضل‌العباس دستور برپایی خیمه‌ها را داد). ▪️ اقدام شگفت:  امام در هنگام ورود به کربلا، زمین و نواحی نینوا و غاضریّه را به شصت هزار درهم خریداری کرد و مجدّداً به آنان (فروشندگان بنی‌اسد) صدقه داد به شرط آن که زائران را به مزار اباعبدالله راهنمایی کنند و از آن ها سه روز پذیرایی کنند. امام صادق(ع) چهار مایل در چهار مایل را خاک کربلا می‌داند و آن را بر فرزندان و دوستانش حلال و بر دشمنان حرام می‌خواند. ▪️ وضعیت نظامی، تدارکاتی و روحی یاران امام:  امکانات نظامی حدود ۴۵ اسب، تعدادی شتر. سلاح‌ها شامل تیر، شمشیر، نیزه، سپر، کمان، خنجر، زره، کلاه خود و دیگر سلاح‌های متداول و از نظر روحی مؤمن، مجاهد، شجاع و استوار، بصیر در دین، قاری قرآن، ذاکر، محبّ اهل بیت و شیفته‌ی شهادت. ▪️ وضعیت دشمن:  با حدود هزار نفر نیروی مسلّح به فرماندهی حُربن‌یزید‌ریاحی و یک نفر مأمور ویژه‌ی عبیدالله‌بن‌زیاد به نام مالک‌بن‌نسربدّی که مراقبت و نظارت بر رفتار حُربن‌یزید را به عهده داشت. این شخص در بدو ورود به کربلا از طرف کوفه آمده بود.
🏴 روضه های مصور شب سوم محرم   قیام عاشورا مبارزه ای غریبانه بود. امام میداند به مجرّد این که جان از جسم مطهّرش خارج شود، عیالات بی پناه و بی دفاعش، مورد تهاجم قرار خواهند گرفت. گرگ های گرسنه، به دختران خردسال و جوانش حمله ور می شوند، دلهای آنها را می ترسانند؛ اموال آنها را غارت می کنند؛ آنها را به اسارت می گیرند و مورد اهانت قرار می دهند. [رهبر معظم انقلاب اسلامی |۱۳۷۳/۳/۱۷]   ✨ تصویرسازی: فاطمه طیوب   به خواب دیده ام؛ امشب قرار می آید خزان عُمر مرا هم بهار می آید   شنیده ام به تلافیِ بوسه گودال برای دلخوشی ام، بی قرار می آید (احسان محسنی فر) اندر احوال شهادت نازدانه شام محلّ اقامت حضرت رقیه (سلام الله علیها) و سایر اسیران در شام خرابه اى بود که یزید به قصد زیر آوار ماندن و کشتن اهل بیت (علیهم السلام) ، آنان را در آن، جاى داد. شیخ صدوق (رحمه الله) مى گوید: این بازداشتگاه، زندانى بود که اسیران، در آن، از نظر سرما و گرما آزار مى دیدند. به طورى که صورت هاى شان پوست انداخته بود.   در کامل بهایى آمده است: «در میان اسیران، دخترکى بود چهار ساله. شبى از خواب بیدار شد و گفت: پدر من حسین (علیه السلام) کجاست؟ در این ساعت او را به خواب دیدم. سخت پریشان بود زنان و کودکان جمله در گریه افتادند و فغان از ایشان برخاست. یزید خفته بود. از خواب بیدار شد و تفحّص کرد. خبر بردند که حال  چنین است. آن لعین، گفت: "بروند و سر پدر او را بیاورند و در کنار او نهند." ملاعین، سر را بیاوردند و در کنار آن دختر چهار ساله نهادند. پرسید: این چیست؟ ملاعین گفتند: سر پدر تو است. آن نازک دل بترسید و فریاد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حقّ تسلیم کرد.» سخن گفتن با سر پدر در برخى از کتاب ها، نقل شده که دختر چهار ساله ى امام حسین (علیه السلام) با سر بریده ى پدر عزیزش چنین سخن مى گفت: «پدر جان! چه کسى تو را با خونت خضاب کرده است؟ پدر جان! چه کسى رگ هاى گردنت را بریده؟ پدر جان! چه کسى مرا در کودکى یتیم کرده است؟ اى پدر! چه کسى از یتیم نگه دارى کند تا بزرگ شود؟ اى پدر جان! چه کسى به فریاد این زنان بدون پوشش مى رسد؟ اى پدر! چه کسى دادرسى این زنان اسیر را مى کند؟   پدر جان! چه کسى نظر مرحمتى به سوى این چشم هاى گریان ما مى کند؟ اى پدر! کى به این زنان بى صاحب و غریب توجه خواهد کرد؟ پدر جان! ما پس از تو کسى را نداریم. داد از غریبى و بى کسى؟ اى پدر! کاش من فداى تو شده و عوض تو مرا کشته بودند. پدر جان! کاش پیش از این کور شده و تو را به این حال مشاهده نکرده بودم. اى پدر جان! کاش مرا در زیر خاک پنهان کرده بودند و نمى دیدم که محاسن مبارکت به خون خضاب شده باشد.» غسّاله و بدن نیلگون زن غسّاله، مشغول غسل دادن کودک امام حسین (علیه السلام) بود. ولى ناگهان دست از کار کشید. رو به زینب (سلام الله علیها) کرد و گفت: اى بانوى بزرگوار! تو از حال این کودک آگاهى. او بر اثر کدام بیمارى از دنیا رفته است؟ زینب (سلام الله علیها) فرمود: چرا چنین سؤالى را مى پرسى؟ مگر در بدن او جراحتى دیده مى شود؟ گفت: تمام اندام این دختر کبود است. این کبودى، علامت کسالت مخصوصى مى باشد. زینب (سلام الله علیها) با چشمان گریان فرمود: اى زن غسّاله! این کودک هیچ گونه مریضى نداشت؛ این لکّه هاى کبود و پوست نیلگون، اثر تازیانه ى دشمن است که در راه کوفه و شام به او مى زدند.