1_362503121.mp3
2.47M
مشکل ما اینه که شیرینی گناه کردن رو چشیدیم اما شیرینی گناه نکردن رو نچشیدیم
اگه بخاطر خدا از گناه فرار کردی ، اگه به نیت لبخند مهدی فاطمه گناه نکردی
لذت عبادت رو بهت میچشونن😉
#نفوذ و #دشمن_شناسی
اوج کلاس مکه ابوجهل بود و ابوسفیان!!
ابوجهل سال دوم هجری تو جنگ بدر فاتحه اش خونده شد کشته شد اون صحبتی که این شخص با عبدالله مسعود(کسی که به درک واصلش کرد) داره نشون میده که چقدر کلاس کارش پایین بوده
(ابوجهل تو جنگ بدر اومده بود، زخمی شد افتاد...
عبدالله مسعود هم تو سپاه اسلام بود این عبدالله مسعود خیلی ضعیف بود، جونِ جنگیدن نداشت...
ابزار جنگم نداشت وقتی می خواستن از مدینه بیان شمشیر نداشت هیچی نداشت توان چوب زدنم نداشت...
به همسرش گفت: ما داریم میریم چیکار کنیم؟! گفت: این چاقویی که باهاش مثلاً نون خُرد میکنیم اینو ببر لااقل اون جا میخوای غنیمت بگیری بتونی طنابی رو پاره کنی...
این با چاقوی آشپزخونه شون اومده بود...
وقتی رسید خب این دید یل ها و فلان...
گفت خدایا ما ضعیفیم جون نداریم ولی میخوایم در راه تو یه کاری بکنیم
تو قدرت داری، خبیث ترین اینا رو نصیب من کن من بکشمش تو که میتونی...!!
جنگ مغلوبه شد...
زخمی ها افتادن زمین این بین زخمی ها راه میرفت یهو چشمش افتاد به ابوجهل که زخمی افتاده رو زمین...
این دو تا از مکه همدیگه رو می شناختن دیگه عبدالله مسعود برده ی سیاه بود اومد صاف نشست روی سینه ی ابوجهل...
ابوجهل یهو چشماشو باز کرد دید اوه عبدالله مسعود
گفت: هوی سیاه زاده خجالت نمیکشی رو سینه ی من نشستی؟! 😡
این خندید گفت: دیگه وقت این هارت و پورتها گذشته میبینی که چه وضعیتی داری😏
دید راست میگه
گفت: عبدالله مسعود تو منو نکش!!
گفت: چرا؟!
گفت: آخه این خیلی واسه من کسر شأنه که بعداً بگن ابوجهل توسط عبدالله مسعود کشته شد...😐
گفت: آقا چی کار کنم؟!
گفت: منو ول کن بذار یه علی ای، پیغمبری بیان منو بکشن که اقلاً واسه ما تو تاریخ یه شأنی باشه (کلاس فکرو ببینین کجاست)
گفت: خودم باید بکشمت...
گفت: خب حالا تو منو میخوای بکشی لااقل این کله ی منو یه جوری ببر که وقتی کله ها رو میچینن این کله ی من بالاتر از همشون قرار بگیره
این اوج کار مکه اس، اوج کلاسشون اینه...
عبدالله مسعود گفت: یه کله ای برات ببرم صداش در تاریخ بمونه...
این ابوجهل قبل از اسلام اسمش ابوالحِکَم بود مشاور فرهنگی مکه بود...
پیغمبر اکرم اسم ابوجهل رو بهش داد
فرمودن این با این همه فهمی که داره منو قبول نمیکنه معلومه داره تجاهل میکنه...
این یکیشون بود...
دومی هم ابوسفیان بود...
این ابوسفیان در فتح مکه دیگه دید چاره ای نداره اومد مسلمان شد کلاس کار مکه اینا بودن
ابوبکر تونسته در اسلام خودشو نفر دوم بعد از پیغمبر معرفی کنه و تا الان هم باقی مونده این کلاس کار به مکه نمیخوره این باید از یک آبشخور قوی پشتیبانی بشه مال جای دیگه باشه...
اینو کی ساپورتش میکرد؟!
این نیروی کی بود؟!
از کجا اومده بود؟!
به چه هدفی اومده بود؟!🤔
تمام نقطه بحث اینجاست که ایشون مال کلاس مکه نبود...
هیچ فرقی بین ابوبکر و ابوجهل نبوده!!
یعنی چی هیچ فرقی نبوده؟!
ابوجهل ویژگیش چی بود؟!
این که پیغمبرو قبول نکرد ایمان نیاورد ابوبکرم عین ابوجهل یه ثانیه ام ایمان نیاورد به پیغمبر...
به امام صادق علیه السلام گفتن آقا نظرتون راجع به ابوبکر چیه؟!
فرمود برای یه لحظه هم به پیغمبر ایمان نیاورد...
عجبا این عین ابوجهل برای یه لحظه هم به پیغمبر ایمان نیاورده ولی این نفر دوم اسلامه...🤔 اون ابوجهل اونجوری گور به گور شد...
چرا؟!
معلوم میشه بابا کلاس کار این با اینا فرق داشته کجا خونده؟!
از کجا یاد گرفته بود؟!
ادامه دارد...
#نفوذ و #دشمن_شناسی
این آقای ابوبکر نفوذی یهودیا بود اینو اونا فرستاده بودن این تو مکتب اونا درس خونده بود
یهودیا کیا هستن؟!
یهودیا همونایی هستن که امروز دنیا رو میچرخونن این یهودیا از ظهور اسلام می ترسیدن خلاصه براتون میگم از ۴۰۰ سال قبل از اینکه پیغمبر ما به دنیا بیاد در برابر حرکت پیغمبر طراحی کردن...
چی طراحی کردن؟!
سه تا برنامه طراحی کردن
یکی #ترور
یکی #ایجاد_موانع
یکی #نفوذ
اینا رو براتون توضیح بدم تا متوجه بشید این ابوبکر کی بوده؟!
و تاریخ چرا اینجوری شد؟!
اوضاع دنیا چرا امروز اینجوریه؟!
ترور چیه؟!
گفتن آقا با اطلاعاتی که داریم میگردیم پیدا میکنیم میکشیمش نمیزاریم به پیغمبری برسه خودش رو نه ها جَدِش رو...
ببینید پیغمبر فرزند عبداللهِ، عبدالله فرزند عبدالمطلب، عبدالمطلب فرزند هاشم از این هاشم ما اطلاعات داریم
قبر هاشم کجاست؟!
هاشم اهل مکه بود تو مکه زندگی می کرد قبر ایشون کجاست؟!
قبر این توی غزه ی فلسطینه این غزه رو امروز بهش میگن غزة الهاشم!!
چرا میگن غزة الهاشم؟! چون قبر حضرت هاشم اونجاست اینجا رو به نام او می شناسن
قبرش اونجا چیکار میکنه؟!🤔
ایشون رئیس التجار مکه بود برای تجارت حرکت کرد به شام مسیر حرکتی اینا از مدینه میگذره یثرب اون موقع اونجا بار پیاده میکنن، جنس خرید و فروش میشه...
آقای هاشم رئیس این کاروانه رئیس قبیله ی خزرج از ایشون دعوت میکنه مهمون قبیله خزرج میشه
اون آقای رئیس طبق علائم و اطلاعاتی که گرفته متوجه میشه این با پیغمبر آخر الزمان ارتباط داره...
میگه آقا ما مایلیم شما داماد ما بشین بیا دختر منو برا خودت بگیر...
دختر خودش سلما رو میده به این هاشم اونجا ازدواج می کنن وقتی میخواد بره به سلما میگه:
سلما تو از این ازدواج یه پسر به دنیا میاری من از این سفر احتمال قوی جان سالم به در نمی برم این پسر به دنیا اومد از یهود مخفی نگهش دار یهود بفهمن میکشنش...
دیدن مُطلب یه بچه ۹ ساله آورده...
مُطلب این کیه؟!
گفت: برده اس تو مسیر شام از بازار برده فروشان خریدمش... معروف شد به برده ی مُطلب عبدالمُطلب
به هیشکی هیچی نمیگه...
این بچه بزرگ شد به حدود سن ۲۵ سالگی که رسید دیگه می تونست از خودش دفاع کنه
گفت: آقا این برده من نیستا
این برادر زاده منه!!
یعنی چی؟!
داستان رو گفت چون اسم دیگه ای نداشت این اسم روش موند
عبدالمطلب رو نتونستن بِکُشن هاشم رو زدن ولی عبدالمطلب را نتونستن دیگه نمیشد بزنن...
اومدن سراغ بچه ی عبدالمطلب عبدالله...
این عبدالله پدر پیغمبر قبرش کجاست؟!
تو مدینه اس
این اهل مکه اس قبرش تو مدینه چیکار میکنه؟!🤔
یهودیا دیگه فهمیده بودن ایشون بابای همون پیغمبر آخر الزمانه...
یه زن زیبای یهودی رو فرستاده بودن مکه گفتن تو برو تلاش کن با این ازدواج کنی اون پیغمبر به ما منتقل بشه... این میومد سر راه عبدالله تو مکه که بیا با من ازدواج کن ایشون میگفت نه!!
تا اینکه عبدالله با وهب و چند نفر دیگه از اشراف قریش رفته بودن برای شکار، وهب میبینه از پشت یه کوهی چند نفر حمله کردن عبدالله رو بکشن...
میگه من رفتم ازش دفاع کنم دیدم اینا از یه چیزی ترسیدن فرار کردن فهمیدم این با این حادثه ای که میخواد تو مکه بیفته ارتباط داره...
میره خونه عبدالمطلب میگه نمیخوای واسه این پسرت زن بگیری؟!
میگه چرا!!
میگه بیا دختر منو بگیر (این از اشراف بوده اشراف که دختر خودشون رو به کسی پیشنهاد نمی کنن)
عبدالمطلب میگه باشه!!
عبدالله با آمنه ازدواج میکنه...
قانون اینه ازدواج که کردن برای تجارت باید برن
عبدالله مال التجاره از پدر میگیره میره راهی تجارت میشه...
میرسه به مدینه بهش سم میدن از دنیا میره...
اما تیرشون دیر به هدف میخوره، نطفه ی بچه در مکه بسته شده...
رو علائم متوجه میشن میان سراغ خودش
کی؟!
امشب پیغمبر متولد میشه صبح یه بزرگی از بزرگای مکه میاد تو دارالندوه، دارالندوه محل اجتماع سران قریش هستش...
میاد میگه که دیشب کدومتون پسردار شدین؟!🤔
هیچ کدوم!!!
عبدالمطلب هنوز نیومده بود...
میگه عه پس اون در شام به دنیا اومده؟!
دیشب باید به دنیا اومده باشه!!🤔
میگن صبر کن عبدالمطلب نیومده میرن میبینن بله عبدالمطلب دارای فرزند(نوه) شده میگه بریم بچه رو ببینیم میان بچه رو نگاه میکنن میگه این پارچه رو از روش بردارین پارچه را برمیدارن شروع میکنه به لرزیدن رنگش پرید بیهوش شد افتاد...
چرا اینجوری شدی؟!😳
به هوشش میارن میگن چی شدی؟!
میگه این همون کسی هست که میخواد بساط ما رو از رو زمین جمع کنه...
تو خونه پیغمبر رو پیدا کردن عبدالمطلب اینا رو بیرون میکنه...
عبدالمطلب هم فرزند شهیده، هم بابای شهیده یعنی اونا هم هاشم باباش رو زدن هم عبدالله پسرش رو...
عبدالمطلب میدونه همه اینا برای اینه که بچه رو بزنن...
اومد چیکار کرد؟!
مکه شهر توریستیه شهر تجاریه، ورود و خروج غریبه عادیه میتونه تیم ترور و ربایش بیاد بچه رو ببره...
اون وقت عبدالمطلب چی کار کرد؟! یک هفته نگذشت پیغمبرو گمش کرد...
یهو دیدن این بچه نیست...
عه عبدالمطلب بچه کو؟!
گفت: دادیمش به دایه!!
دایه دادی؟!
برا چی؟!
گفت: مادرش شیرش کم بود!!!
خب دایه کجا هست؟!
دادم از مکه ببرن بیرون هوا یه خورده خوب نبود...
کجا دادی؟!
به شما چه ربطی داره!!
(اینکه میگن عادت عرب این بود که بچه ها رو میدادن میبردن بیرون همه الکیه چی چی بچه ها رو عادت بود میدادن می رفت بیرون به غیر از پیامبر ما یه دونه دیگه رو پیدا کنین که اینو داده باشن و رفته باشه علی بن ابی طالب را دادن به دایه؟! حمزه عموی پیغمبر یک ماه از پیغمبر بزرگتر بود حمزه رو دادن به دایه؟! این حرف ها کدومه...)
نه!! پیغمبر در مکه امنیت نداشت حلیمه توجیه بود ایشون رو برد پنج سال گذشت بچه رو آورد...
گفت آقا دیگه نمیتونیم حفاظتش کنیم!!
چرا؟!
پیدامون کردن
گفت: چی شده؟!
(چادرنشین بودن اینا دیگه) گفت: دیدیم چند تا غریبه دارن میان و فقط بچه هایی رو که بین خیمه ها بازی می کنن رو نگاه می کنن چشمشون افتاد به این صاف اومدن سراغش ریختیم جلوشونو گرفتیم...
گفتن ما کاریش نداریم فقط می خوایم ببینیمش...
دنبالشون آرام آرام رفتم دیدم دارن میگن خودشه پیداش کردیم
آقا جامونو پیدا کردن دیگه نمیتونیم حفاظت کنیم...
عبدالمطلب بچه رو تحویل گرفت خودش شد محافظ بچه سه سال محافظ پیغمبر بود عزرائیل اومد جناب عبدالله باید بری اون دنیا...
عه این بچه چی؟!
گفت اینو بسپرش به عموش...
ابوطالب رو خواست، ابوطالب حفاظت این بچه به عهده تو...
گفت: چشم!!!
تحویل گرفت تا ۲۵ سالگی حفاظت کرد...
ادامه دارد...
کاره ای بودن مهم نیست...!!
تو هر جایی، هر پستی، هر جایگاهی هستی
به نیت #امام_زمان کار کن میشی یارش...😉
هرگز احساس تنهایی نکنین...
همیشه کسی هست که بی سر و صدا و بدون هیچ منتی به شما اهمیت میده...!!
#خدا
برام خیلی دعا کنید رفقا
واقعا مثل زمین ترک خورده ای که ترکای زیادی خورده از فرط بی آبی منم خیلی ترک خورده هستم دعام کنید....😭
إِلَهِی هَلْ یَرْجِعُ الْعَبْدُ الْآبِقُ اِلّا إِلَى مَوْلاهُ
معبود من! آیا بنده گمشده جز به سوی مولایش باز میگردد؟
دعا کردم بیایی زیر باران
دعا در زیر باران مستجاب است...
سلام حضرت صاحب دلم #امام_زمان🌸
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┄┅══✼ *✨﷽✨*✼══┅┄
دست ادب بر روی سینه می گذاریم
السَّلامُ عَلَى الْقآئِمِ الْمُنتَظَرِ و الْعَدْلِ الْمُشْتَهَرِ
سلام بر قیام کنندهاى که انتظارش کشیده مىشود و (سلام بر) عدل آشکار
سلامی می دهیم از روی اخلاص
سلامی را که دلتنگی در آن باشد نمایان
ز لب های عزیرت گر جوابی بشنویم ما ؛
چه حسی می نشیند در میان سینه هامان
پس :
🌸السَّلامُ عَلَیکَ یا صاحِبَ الزَّمان✋🏻
أللَّھُـمَ عَجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج وَ فَرَجَنا بِهِ
🔴مراقب آقای علی خامنه ای باشید که او هرگز دروغ نمی گوید.
یک کارشناس موشکی اسرائیلی در مقاله ای نوشت:
رهبر و راهنمای ایران، سید علی خامنهای، در بیش از یک سمینار و سخنرانی گفت که نیروهای ایرانی به دنبال در اختیار داشتن موشکهای هستهای نیستند و آنها را نمیسازند، زیرا بر اساس دکترین شیعه، داشتن و نگهداری آن مطلقاً حرام است.
از سوی دیگر، رهبر ایرانی نیز گفت:
هرگونه حمله با هر سلاحی به جمهوری اسلامی ایران به همین ترتیب با آن مواجه خواهد شد...
در اینجا ناظران و حتی دولت ها از این اظهارات ضد و نقیض بالاترین درجه نظامی و رهبری در ایران متحیر شدند. در شرایطی که همه تایید میکنند که او تنها رهبر منطقه است، بلکه در سطح جهانی، او دروغ نمیگوید و اظهارات خود را جعل نمیکند.
پس چگونه خامنه ای با موشک های هسته ای که به سوی ایران شلیک شود، مواجه خواهد شد، در حالی که او تأیید کرد که آنها را در اختیار ندارند و به دنبال آن نیستند؟
در اینجا کارشناس اسرائیلی به تحلیل این معادله پرداخت و اعلام کرد که خامنه ای به وعده و تهدید خود پایبند بوده است.
اول اینکه تنها کشوری که می خواهد با سلاح هسته ای به ایران ضربه بزند اسرائیل است، آمریکا از محاصره اقتصادی راضی است و اصلاً نمی خواهد با ایران جبهه نظامی باز کند.
در صورتی که موشک اتمی اسرائیل به سمت ایران پرتاب شود، موشک بین ۸ تا ۹ دقیقه طول می کشد تا به نزدیک ترین هدف مهم ایرانی برسد.
ایران سازمان راداری بسیار پیشرفته ای دارد که ذهن ایرانی با حمایت روس ها و چین روی آن کار کرد. این رادار اگر در سطح جهانی نباشد، قوی ترین رادار خاورمیانه است.
در مورد پرتاب موشک اتمی اسرائیل به سمت ایران، ۳ پایگاه ایرانی با موشک های کنترل شده و یک راهپیمایی برای حمله به رآکتور دیمونا در نزدیکی تل آویو وجود دارد.
1️⃣ پایگاه حماس در فلسطین ۶۵ کیلومتر با راکتور فاصله دارد.
2️⃣ پایگاه حزب الله در ضاحیه ۱۲۰ کیلومتر با راکتور فاصله دارد.
3️⃣ پایگاه بختیاریه در ۲۲ کیلومتری راکتور هسته ای اسرائیل قرار دارد.
به این معنی که این موشک ها از ۴۰ ثانیه تا دو دقیقه طول می کشد تا به رآکتور دیمونا اصابت کند و منطقه از جمله سرمایه اداری و انسانی تل آویو را درهم بشکند.
یعنی قبل از رسیدن موشک هسته ای به خاک ایران، پایتخت اسرائیل از سنگ و انسان محو می شود و به دلیل آلودگی رادیواکتیو، اسرائیل تا ۱۵ سال پس از حمله غیرقابل دوام می ماند. تأثیر بمب هستهای صدها برابر کمتر از تأثیر انفجار راکتور و کارخانه بمبهای هستهای است و حادثه چرنوبیل روسیه بزرگترین شاهد بزرگی خسارات است.
توجه داشته باشید که راکتور دیمونا قوی تر و بزرگتر از حادثه فوق الذکر است.
🔻خلاصه تحلیل:
وعده سید علی خامنه ای یهودیان صهیونیست را کشت و پس از این سالها ساخت سلاح هسته ای آنها، عتیقه جات و تزئینات در انبارها نگهداری می شود و هرگز یا حداقل تا ۵۰ سال آینده نخواهند توانست از آنها استفاده کنند.
🔹این تحلیلگر اسرائیلی در پایان مقاله خود می گوید: مراقب آقای علی خامنه ای باشید که او هرگز دروغ نمی گوید.