eitaa logo
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
656 دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
7.1هزار ویدیو
47 فایل
🌹می ترسم از خودم ▪زمانی که عکس شهدارابه دیواراتاقم چسبوندم، ولی به دیواردلم نه! 🌷منتظرنظرات خوب شما همسنگران هستیم: 🌴ارتباط با خادم الشهدا کانال: 🌹 @yazahrar 🌻لینک کانال: 🌹http://eitaa.com/joinchat/381026320Cb5fdfee742
مشاهده در ایتا
دانلود
خدایا دردهایی دارم؛ که به هیچکس نمی توان بگویم ! اشکهایی دارم؛ که پیش هیچکسی نمیتوانم آشکار کنم ! گفتنی هایی دارم؛ که هیچ قلبی محرم آن نیست ! و تنهایی من با هیچ جمعی پر نمی شود ! و زخم های من با هیچ مرهمی التیام نمی یابد ! تنها تویی که مرحم زخممی تنها تویی دوای دردمی و تنها تویی که حال مرا می دانی و از راز دلم خبرداری خداوندا ای شنونده ی دعاها لطفا خودت معجزه ای کن و آرامشت را نصیب حالم کن ...!
خداکُنه یِه روز بیاد که هَمه از تَه دِل بِگن... خدایا شُکرِت،چِقَدر حالم خوبه 🌸 حالِ دلتون خوب خوب ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
امام باقر علیه السلام فرمود: یکی از پیامبران بنی اسرائیل عبور می کرد، دید مرد مؤمنی در حال جان دادن است، ولی نصف بدنش در زیر دیواری قرار گرفته، و نیمی در بیرون دیوار است، و پرندگان و سگها بدن او را متلاشی کرده اند و می درند، از آنجا گذشت، در مسیر راه خود دید یکی از امیران ستمکار آن شهر مرده است، جنازه او را بر روی تخت نهاده اند و با پارچه ابریشم کفن نموده اند، و در اطراف تخت، منقل هائی نهاده اند که بوی خوش عودهای خوشبو از آنها برخاسته است. آن پیامبر به خدا متوجه شد و عرض کرد: خدایا من گواهی می دهم که تو حاکم و عادل هستی و به کسی ظلم نمی کنی، این مرد 'مرد اولی' بنده تو است و به اندازه یک چشم به هم زدن، برای تو شریک نگرفته، مرگ او را آن گونه 'با آن وضع رقبت بار' قرار دادی و این 'امیر' نیز یکی از بنده های تو است که به اندازه یک چشم به هم زدن به تو ایمان نیاورده است؟ 'آن چیست و این چیست؟' خداوند به او وحی کرد: ای بنده من! همان گونه که گفتی حاکم و عادل هستم و به کسی ظلم نمی کنم. آن 'مرد اولی' بنده من، نزد من گناهی داشت، مرگ او را با آن موضوع قرار دادم تا مجازات گناه او این گونه انجام گیرد، و وقتی که مرد، هیچ گونه گناهی در او بجای نماند، ولی این بنده من 'امیر' که کار نیکی در نزد من داشت، مرگ او را با چنین وضعی قرار دارم، تا پاداش کار نیک او را داده باشم و هنگام مرگ نزد من هیچگونه نیکی و طلب نداشته باشد.
هر روز این را به یاد داشته باشید: اندازه ی مشکلات از قدرت خداوند خیلی کوچکترند به او اعتماد کنید
اَللهُمَّ  فَارحِم قَلّبی ‏خدایا هوای دلم را داشته
زندگی همـچون چهار فصل است... پس تـوقع زیادیست ڪه بخواهـیم زندگے همیشه بهار باشد و شڪوفا
🍃ماه مهربان دل هر چه قدر که سنگ باشد وقتی به نام تو می‌رسد، تنگ می‌شود برایت. دل‌تنگی‌ها کم و زیاد دارند ولی مگر می‌شود کسی دل داشته باشد و برای تو تنگ نشود؟ التماس می‌کنم بگذار حتی اگر در توهمم از این توهم شیرین بیرون نیایم. اجازه بده بی‌قراری‌هایم را بنویسم به پای دل‌تنگی تو. اگر احساس کنم که دلم برای تو تنگ نمی‌شود نمی‌توانم باور کنم که آدمم. این کمی احساسِ آدم بودن را از من نگیر. می‌خواهم بروم با خیال دل‌تنگی برای تو، کمی نفس بکشم. منتظر بمان تا یک روز خبرم را برایت بیاورند و بگویند از بس دلش برایت تنگ بود، از غصه دق کرد و مرد. چه خبر قشنگی! شبت بخیر ماه مهربانم!
رفیق اونی که دونه میریزه از اونی که دونه میخوره بیشتر لذت میبره... معامله با خدا سوخت نداره دو دوتای خدا هزارتاس
هرگاه عیبی در من دیدی ، به خودم خبر بده نه بـه دیگری، چون تغییرش دست‌من است کار اول‌ثواب دارد و نصیحت است ، ولی گـزینه دوم غیبت است و گناه چرا موقعی کـه چیز منفی در کسی می بینیـم ، جز خودش همه را خبر می کنیم؟ ما شهـرت را با صحبت کردن در مورد یکدیگر می دانیم نه با یکدیگر! جمله‌ ای زیبا بر روی یک‌ هتل نوشته شـده بود: اگـر "سبب" رضایتت شـدیم ، از ما سخن بگو وگرنه با خود ما بگو ... رفیق نصیحت کـن ، اما رسوا نکـن. سرزنش کـن اما جریحه دار نکن ...
مداحی_آنلاین_با_گریه_سکینه_گفت_ای_بابا_مهدی_رسولی.mp3
9.42M
🔳 (س) 🌴با گریه سکینه گفت ای بابا 🌴تماشا کن میان شام حال شرمگینم را 🎤
روایت دختر سوری در محاصره داعشی‌ها ❌پدرم اسلحه آورد خانه گفت: اگر اتفاقی افتاد و من نبودم خودتان را بکشید🔫💔 از پدرم پرسیدم چرا ؟؟😳 گفت چون اگر خودتان را نکشید داعشیها بلایی سرتان میاورند.😓که ارزو میکنید بدنیا نیامده بودید.😱 فردای انروز چند خانواده از خانواده های منطقه به دست داعش اسیر شدند🖇💔 که پسرها و مردها و پیرمردها و پیرزنها را سربریده و دختران و زنان را برده بودند.😰🥀💔 اینجا بود که مجبور شدیم یکی از خانواده را انتخاب کنیم که اگر اتفاقی افتاد همان همه ما را بکشد و در بعد هم خودش را بکشد..♨️🔫 و در اخر برادرم که 12 سال داشت به اصرار مادرم قبول کرد که این کار را انجام دهد😭😭💔 و ما نه شب داشتیم و نه روز و واقعا در شدیدترین و سختترین شرایط روحی بودیم😢💔 و مادرم باگریه 😭به برادرم میگفت که اسلحه را از خودت جدا نکن چون هر لحظه ممکن است که اوضاع جوری شود که از ان استفاده کنی و نگذاری که ما زنده به دست این داعشیهای کافر بیافتیم😑😨 و میگفت پسرم نکنه دلت به رحم بیاید که اگر دلت به رحم😭💔 امد و ما را نکشتی انها به طرز فجیعی ما را میکشند..😣😫 چند روزی را با این اوضاع بد و استرس شدید گذراندیم و چند روز بعد داشتم نماز صبح میخواندم📿 که شلیک گلوله در روستا شروع شد و درگیری خیلی شدید بود🔊🔊 همه بیدار شدیم و برادرم اسلحه 🔫 را به دست گرفته بود مادرم گفت هر وقت بهت گفتم اول من رو بکش بعد سه خواهرت😔💔 بعد هم خودت..درگیری تقریبا سه ساعت طول کشید ما دیگه ناامید شده بودیم و گفتیم که دیگه کار تمومه.😓🥀 در همین لحظه پدرم در را باز کرد و وارد شد😨 مادرم گفت چی شده.پدرم گفت ما درگیر نشدیم ایرانیها امدند و با داعشیها🤬 در گیر شدند میخواهند محاصره روستا را بشکنند تا ما را از این کفار نجات بدهند.😍🤗 یکساعت بعد محاصره شکسته شد.😍🎉🎉🎉 🌺 خدا را شاهد میگیرم تمامی اهالی 🌺روستا با دیدن نیروهای ایرانی از 🌺خوشحالی گریه شوق میکردیم و 🌺بالاخره این کابوس حقیقی تمام شد. 🌺 آنروزها را هیچ وقت فراموش 🌺نمیکنیم که چگونه شب را به‌صبح 🌺و روز را به شب میرساندیم.. برای شادی روح ســـــردار سلیمانی و یاران با وفایش پنج صلوات محمدی
این آشوب های اخیر به نفع ما شد ، میتونستیم ضربتی کار رو جمع کنیم. ولی نیروهای امنیتی باصبر ، اولا گذاشتن صف اشوب گر ومعترض جداشه. دوما با دقت بسیار بالا ، لیدرها رو شناسایی و شبکه هارو زدن. و اصل داستان ، اینو بهونه کردن تمام پایگاهای کومله هارو تیکه پاره کردن