eitaa logo
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
656 دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
7.1هزار ویدیو
47 فایل
🌹می ترسم از خودم ▪زمانی که عکس شهدارابه دیواراتاقم چسبوندم، ولی به دیواردلم نه! 🌷منتظرنظرات خوب شما همسنگران هستیم: 🌴ارتباط با خادم الشهدا کانال: 🌹 @yazahrar 🌻لینک کانال: 🌹http://eitaa.com/joinchat/381026320Cb5fdfee742
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۰ دقیقه بری عطاری بوی عطر می‌گیری... ۱۰ دقیقه هم بری قصابی بوی گوشت می‌گیری... ۱۰ ساله اومدی هیئت... بوی گرفتی؟ بوی (ع) گرفتی؟
أبکی لسوال منکر و نکیر.... گریه میکنم برا سوال هایی که جوابشو نمیدونم.... گریه میکنم برای وقتی که زبونم بند میاد.... نمیتونم حرف بزنم و بگم من درسته آدم بدی بودم ولی بخدا فاطمه رو دوست داشتم...😔
ولی بچه ها یه عده اون موقع تو همون حال خوشحالن... کیا هستن اونا‌؟! اقا رسول الله فرمودن: یا فاطمه، کل عینا باکیه یوم القیامه! هرچشمی روز قیامت گریه داره.... الا عین بکت علی مصاب الحسین! مگه اون چشمی که بر مصیبتهای گریه کنه... خدایا بهم سخت نگیر بذار بگم حسین... بهم اجازه بده فاطمه رو صداش کنم... خدایا چشممو برا حسین فاطمه پاک کن!
اصلا تو بگو دردِ بی درمون... خدا رو داده... غمت چیه؟! بزن به زخمای زندگیت اشکهایِ وسط روضه رو... بعد ببین سیدالشهدا با دلت چیکار میکنه...
گم میشیم! بیراهه میریم! بعد که به خودمون میایم تا از دور افتادیم! بعد میبینیم با اهل بیت شدیم مواظب امام دلمون باشیم...
ولی حواسمون به فرصت هایی که خدا میده باشه... به جاهایی که میتونست آبرومونو ببره ولی نبرد خدایا توزندگیم جز محبت ازت چیزی ندیدم... ولی میدونی خرابی هام سر به فلک کشیده...😔 اگه قراره بگذری بدبخت تر از من پیدا نمیکنی که بخوای ازش بگذری... شنیدم میگن خیر هرکی رو بخوای محبت امام حسینو تو دلش میذاری... چیزی تو دست و بالم نیست جز محبت امام علیه السلام
دل را باید جایی حوالی علیه السلام چهار میخ کرد...🌸
اربابت داره میرسه دیگه... رنگ ها رنگ خزان است بیا برگردیم این سفر بار گران است صحبت از جایزه ی ملک ری و گندم بود خواهرت دل نگران است بیا برگردیم چشم شوری به علی اکبرتان خیره شده صحبت از مرگ جوان است بیا برگردیم ساربان خیره شده بر خم انگشتریت خنجرش نقره نشان است بیا برگردیم...
گر بگردی در زمین و در زمان و عالمین هیچ عشقی نشود والاتر از عشق ❤️
آقا جان!! اِرحَم مَن رأسُ مالِهِ الرّجاءُ و سِلاحُهُ البُکاءُ‌‌‌..! رحم کن به کسی که سرمایه اش امید به تو و اسلحه اش گریه است... ما را بخر به خاطر این چند قطره اشک کاری به غیر گریه بلد نیستیم !
‍ ️ 💠روایت حمیدداودآبادی از یکی از ۴ ( مسئول امور شناسایی مفقودین سپاه اندیمشک) 🔸قبل از ۴ یکی از روزها که در پهلوی علی بودم، دم ظهر گیر داد برای ناهار به خانه آنها برویم که با خوشحالی پذیرفتم... 🔸علی جوان پاک دل، صاف و ساده و خوش مرامی بود. همواره به خلوص و صداقتش می خوردم. در مدتی که با او آشنا بودم، یک بار ندیدم دروغی بگوید یا با گفتن جوک یا تمسخر دیگران، باعث غیبت یا رنجش اطرافیان شود... 🔸همین طور که نشسته بودیم، علی از خاطرات می گفت که در عملیات بدر شهید شده بود. وقتی رسید به آنجا که: "حمیدخدابیامرز وصیت کرده بود وقتی شهید شد، اگر فرزندش دختر بود، اسمش را زینب بگذارند و اگر پسر بود، حسین. وقتی حمید شهید شد و دخترش بدنیا اومد، نامش را گذاشتند." اشک در چشمانش حلقه زد... 🔸در همین حال، دست برد پشت کمد و قاب عکس بزرگی را بیرون اورد. با خودم گفتم حتما عکس حمید است که قاب کرده، ولی در کمال تعجب دیدم عکس خودش است. 🔸وقتی پرسیدم این چیست؟ گفت: "این عکس رو چند وقت پیش انداختم و دادم یه دونه ازش بررگ کردند. این رو آماده کردم واسه حجله ." 🔸اشک من را هم دراورد. دلم آتش گرفت. یک سال نمی شد ازدواج کرده بود، ولی حالا عکس خودش را برای حجله قاب کرده بود. 🔸وقتی بغلش کردم و رویش را بوسیدم، گفت: "اتفاقا خانمم حامله است. به اونا گفتم اگر بچه ام دختر بود، اسمش رو بذارند زینب و اگر پسر بود، بذارند ." 🔸علی در ۴ در جزیره ام الرصاص مفقود شد و چند سال بعد استخوانهایش به خانه بازگشت و دخترش زینب که بزرگ شده بود، از پیکر پدر استقبال کرد...
درد ما را احدی جز تو ندانست حسین به فدای تو که هم دردی‌و هم درمانی ... صلی‌الله‌علیک‌یا اباعبدالله الحسین ♥️ جانم❤️