eitaa logo
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
655 دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
6.9هزار ویدیو
46 فایل
🌹می ترسم از خودم ▪زمانی که عکس شهدارابه دیواراتاقم چسبوندم، ولی به دیواردلم نه! 🌷منتظرنظرات خوب شما همسنگران هستیم: 🌴ارتباط با خادم الشهدا کانال: 🌹 @yazahrar 🌻لینک کانال: 🌹http://eitaa.com/joinchat/381026320Cb5fdfee742
مشاهده در ایتا
دانلود
بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ نَازِحٍ مَا نَزَحَ [يَنْزَحُ ] عَنَّا جانم فدايت، تو دورى هستى كه از ما دور نيست کجایی؟! کاش می دانستم .‌‌..!!
رسم دنیا درهمین است آنکه آمد رفتنی ست بعدِ رفتن نام نیکت بر زبانها ماندنی ست تا توانی خلق را ازخود مرنجان با سخن آنکه بالاتر نشیند ، آخرش افتادنی ست عمرو جانت گرچه عمر نوح هم باشد ولی شیشه ی عمرگرانم عاقبت بشکستنی ست ثروتت بند است برشب شهرتت با یک تبی عاقبت ثروت به دست وارثان بسپردنی ست دل مبند بر مال دنیا ، مالِ دنیا بی وفاست خرقه ی زرهم بپوشی سیم و زرنابردنی ست
°•🌱 📣 امام علی علیه السلام: ترک شهوت ها، برترین عبادت و زیباترین عادت است 🔸تَرکُ الشَّهَواتِ أفضَلُ عِبادَهٍ ، و أجمَلُ عادَهٍ 🔸غررالحکم جلد۱ .
••🌱 🌺شهید حسینعلى قدیرى مبارزه با هواى نفس را فراموش نکنند و امر به معروف کنند، همان‏طورى که امام على مى‏فرمایند لا تترکواالامر بالمعروف و النهى عن المنکر فیولى علیکم اشرارکم ثم تدعون فلا یستجاب لکم: امر به معروف و نهى از منکر را ترک نکنید که اگر ترک کردید، اشرار شما بر شما چیره مى‏شوند، پس از آن شما براى دفع آنها دعا مى‏کنید، ولى به اجابت نمى‏رسد. .
🌱..!- خداوند‌را‌سعۍ‌کنید‌ با‌ حرکات‌ قلبۍ‌خود‌ راضۍ‌نگھدارید.. براۍ‌شھادت‌یا‌بھشت‌ رفتند‌ تلاش‌ نکنید. براۍ‌رضاۍ‌او‌کارکنید. شھیدعلی‌چیت‌سازان‌ .
﷽ 📌گناه به بهانه تبعیت از شوهر🔰 👈به برخے از خانم ها که مےگویــے چرا حجابتان اینچنین است، مےگویند: ⚠️شوهرم اینچنین خواسته و من مجبور به تبعیت هستم‼️ ✅در حالے که زن نباید در گناه از شوهر تبعیت کند و باید با خوش‌رویی و مهربانی شوهر را هدایت کند و اگر گناه صورت گرفته باشد، در این خصوص معصیت بر عهده خود زن است. هر چند شوهر هم به جهت تشویق به گناه معصیت کرده است. 📚استفتائات امام، ج 3، ص 255 -------------------------
جای جمله ی "اخه چرا این اتفاق داره برای من میوفته؟ با این جمله عوض کن، این اتفاق سعی داره به من چی یاده بده؟!
🌹 امیرالمومنین امام علی(علیه السلام) : ✍ هر کس به تلاوت قرآن انس گیرد ، از جدایی دوستان احساس تنهایی نمیکند. ........ 💫💚
خدایا .. از تو آمرزش می‌طلبم برای‌هرگناهی‌که‌آن‌رابازبانم‌ تعریف‌کردم‌و یا در دل‌به‌فکر‌آن‌بودم.. - مولا‌علی‌علیه‌السلام
🟢حرام شدن آتش جهنم بر تلاوت کننده سوره زمر امام صادق علیه السّلام: 🔹هر کس سوره زمر را تلاوت کند و آن را آسان قرائت کند، 🔹خداوند را به او کرامت فرماید، 🔹و او را بدون مال و منال و خویشان و وابستگان عزیز مى‏گرداند، به طورى که هر که او را ببیند بزرگش مى‏دارد و احترامش مى‏گذارد، 🔹و خداوند بدن او را بر آتش جهنّم حرام مى‏کند، 🔹و در بهشت هزار شهر براى او مى‏سازد، که هر شهرى هزار کاخ، و در هر کاخى یک صد حوریه است، 🔹و علاوه بر آن براى او دو چشمه روان و دو چشمه جوشان و دو چشمه‏اى که از شدّت زلالى و صاف بودن آب آنها به سیاهى مى‏زند، و حورانى پرده‏نشین، و باغهائى که داراى اقسام نعمتها و درختها و میوه‏هاست و از هر میوه‏اى دو نوع. 📚ثواب الأعمال و عقاب الأعمال؛ النص؛ ص112 ‎‎
•••❈❂🌼🍃 از جزء نهم قرآن کریم: یادمون باشه لازمه‌ی ورود حق به دل انسان، دوری از تکبّره. قلبی که از تکبّر پر شده باشه، حتی اگه حق بهش عرضه بشه، نمی‌تونه بپذیره. 🌼 سوره اعراف، آیه ۱۴۶
لااله‌الاالله ۶.mp3
15.48M
مجموعه‌ صوتی ۶ ※ تکلیفِ شیرینی زندگی شما ※ تکلیف شیرینی روابط شما ※ تکلیف شیرینی دنیای شما ؛ مشخص نمی‌شود تا زمانیکه؛ ✘ تکلیف دل شما مشخص نشود! تا دیر نشده؛ تکلیف این دل را یکسره کنید.
1_2781815535.mp3
3.17M
در این خونه ام ..نمیرم هیچ جا حسین.. مهدی گنجی رزق دلتنگی جمعه مون💔
روزه داریم و بر روز نهم حساسیم از سحر تا دم افطار، به یاد عطش عباسیم😭💔
بی تعـٰارف‌بگۅیم... نیرویۍ‌ ڪہ‌ نمـٰازش‌ اول‌ وقت نیست،خوب‌هم‌ نمۍ‌تواند بجنگد. ✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 چهار سال مریض بود . کلی دوا و دکتر کردیم فایده نداشت . آخرین بار بردیمش پیش بهترین متخصص اطفال تو اصفهان . معاینه اش کرد و گفت:کبدش از کار افتاده . شاید تا فردا صبح زنده نماند . پدرش سفره (ع) را نذر کرد . آقا شفایش داد . دفعه آخری که رفت جبهه ازش پرسیدم کی بر میگردی؟ جواب داد: هر وقت که راه کربلا باز شود . توی عملیات والفجر یک شده بود مسئول دسته دوم گروهان حضرت ابوالفضل . وقتی شهید شد شانزده سالش تمام شده بود شانزده سال بعد هم برگشت . درست شب وقتی برگشت اولین کاروان زائرهای ایرانی رفت کربلا . راه باز شده بود...🕊 🌷   🥀🕊
📸اولین تصویر از پاسدار رشید اسلام میلاد حیدری که در حمله جنایتکارانه سحرگاه امروز رژیم صهیونیستی به حومه دمشق به شهادت رسیده است. ــــــــــــــــــــ🌷🍃ــــــــــــــــــــــ "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ •🇮🇷
🔹از آیت‌الله بهاءالدینی پرسیدند: علت این‌که عصرهای جمعه دل انسان می‌گیرد و غمگین می‌شود چیست؟ 🔸 فرمودند: چون در آن لحظه قلب مقدّس امام عصر (ارواحنا فداه) به‌سبب عرضه‌ی اعمال انسان‌ها، ناراحت و گرفته است، آدم و عالم متأثر می‌شوند. حضرت، قلب و مدارِ وجود است.
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
#رمان 💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_یازدهم دنبال آدم بی ادعایی می گشتم که به دلم بنشیند ☹️
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 با اعتماد به نفس صدایش را صاف کرد :«ولی من فکر می کنم خیلی هم به هم میخوریم !» جوابم راکوبیدم توی صورتش :« آدم باید کسی که می خواد همراهش بشه ، به‌دلش بشینه !»😏 خنده پیروزمندانه ای سر داد . انگار به خواسته اش رسیده بود :«یعنی این مسئله حل بشه ، مشکل شمام حل میشه ؟!» 😁 جوابی نداشتم ... چادرم را زیر چانه محکم چسبیدم و صحنه را خالی کردم . از همان جایی که ایستاده بود ، طوری گفت که بشنوم :«ببینید ! حالا این قدر دست دست می کنید ، ولی میاد زمانی که حسرت این روزا رو بخورید !» زیر لب با خودم گفتم «چه اعتماد به نفسی کاذبی😐 » اما تا برسم خانه ، مدام این چند کلمه در ذهنم می چرخید : «حسرت این روزا !» مدتی پیدایش نبود ، نه در برنامه های بسیج ، نه کنار معراج شهدا . داشتم بال در می آوردم . از دستش راحت شده بودم 😃 کنجکاوی ام گل کرده بود بدانم کجاست خبری از اردوهای بسیج نبود ، همه بودند الا او .. خجالت می کشیدم از اصل قضیه سر در بیاورم. تا اینکه کنار معراج شهدا اتفاقی شنیدم از او حرف می زنند یکی داشت می گفت :«معلوم نیست این محمد خانی این همه وقت توی مشهد چی کار می کنه !»🧐 نمی دانم چرا ..! یک دفعه نظرم عوض شد! دیگر به چشم یک بسیجی افراطی و متحجر نگاهش نمی کردم . حس غریبی آمده بود سراغم . نمی دانستم چرا این طور شده بودم 😐😔 ✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
#رمان 💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_دوازدهم با اعتماد به نفس صدایش را صاف کرد :«ولی من فکر
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 نمی‌خواستم قبول کنم که دلم برایش تنگ شده است . اما با وجود این هنوزهم نمی توانستم اجازه بدهم بیایید خواستگاری ام😐 راستش خنده ام می گرفت ، خجالت می کشیدم به کسی بگویم دل مرا با خودش برده ..!😅 وقتی برگشت پیغام داد میخواهد بیاید خواستگاری . باز قبول نکردم ... مثل قبل عصبانی نشدم ، ولی زیر بار هم نرفتم خانم ابویی گفت :« دوسه ساله این بنده خدا رو معطل خودت کردی! طوری نمی شه که! بذار بیاد خواستگاری و حرفاش رو بزنه !»😕 گفتم :«بیاد ، ولی خوش بین نباشه که بله بشنوه !» 😒 شب میلاد حضرت زینب (س) مادرش زنگ زد برا قرار خواستگاری . نمی دانم پافشاری هایش باد کله ام راخواباند یا تقدیرم؟! شاید هم دعاهایش ... به دلم نشسته بود😢 با همان ریش بلند و تیپ ساده همیشگی اش آمد . ازدر حیاط که وارد خانه شد ، با خاله ام از پنجره او را دیدیم . خاله ام خندید : « مرجان ، این پسره چقدر شبیه شهداست 😂!» باخنده گفتم :«خب شهدا یکی مثل خودشون رو فرستادن برام !» خانواده اش نشستند پیش مادر و پدرم . خانواده ها با چشم و ابرو به هم اشاره کردند که « این دوتا برن توی اتاق ، حرفاشون رو بزنن!» ✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
#رمان 💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_سیزدهم نمی‌خواستم قبول کنم که دلم برایش تنگ شده است . ا
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 با آدمی که تا دیروز مثل کارد و پنیر بودیم ، حالا باید با هم می نشستیم برای آینده مان حرف می زدیم 😕 تا وارد شد نگاهی انداخت به سرتاپای اتاقم و گفت :«چقدر آینه! از بس خودتون رو می بینین این قدر اعتماد به نفستون رفته بالا دیگه !»😂 از بس هول کرده بودم فقط با ناخن هایم بازی میکردم . مثل گوشی در حال ویبره ، می لرزیدم 😥 خیلی خوشحال بود ... به وسایل اتاقم نگاه می کرد . خوب شد عروسک پشمالو و عکس هایم را جمع کرده بودم فقط مانده بود قاب عکس چهار سالگی ام اتاق را ‌گز می کرد ، انگار روی مغزم رژه میرفت 😬 جلوی همان قاب عکس ایستاد و خندید . چه در ذهنش می چرخید نمی دانم! نشست روبه رویم . خندید و گفت :«دیدید آخر به دلتون نشستم !» 😁😉 زبانم بند آمده بود ... من که همیشه حاضر جواب بودم و پنج تا روی حرفش می گذاشتم و تحویلش میدادم ، حالا انگار لال شده بودم 😐 خودش جواب خودش را داد : « رفتم مشهد یه دهه متوسل شدم . دیدم حالا که بله نمی گید ، امام رضا از توی دلم بیرونتون کنه . پاکِ پاک که دیگه به یادتون نیفتم ... نشسته بودم گوشه رواق که سخنران گفت : اینجا جاییه که می تونن چیزی رو که خبر نیست ، خیر کنن و بهتون بدن . نظرم عوض شد . دو دهه دیگه دخیل بستم که برام خیر بشید !»☺️ ✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@tarigh3
🌹🕊 ✍روایتی از همسر‌شهید 🌷یک روز بعد از شهادت عبدالمهدی، دلم خیلی گرفته بود‌. گفتم بروم سراغ آن دفتری که خاطرات مشترکمان را در آن می نوشتیم. ▫️به محض باز کردن دفتر، دیدم برایم یک نامه با این مضمون نوشته بود: 🔹همسر عزیزم، من به شما افتخار می کنم که مرا سربلند و عاقبت به خیر کردی و باعث شدی اسم من هم در فهرست نوشته شود. آن دنیا منتظرت هستم. 🌹 🌺 یاد شهـدا با ذکر صــلوات