کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
#رمان 💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_پنجاه_و_پنجم می گفت:((اونجا اگه اخلاص داشته باشی،کار یه
#رمان
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_پنجاه_و_ششم
وقتی لاغرمی شد ، مادرم ناراحت می شد ..
ولی می دیدیم خودش از اینکه لاغر شده بیشترخوشحال است😂
می گفت:((بهترمی تونم تحرک داشته باشم وکارام رو انجام بدم!))
مادرم حرص می خورد ..
به زور دوسه برابر به خوردش می داد😐
غذاهای سفارشی و مقوی برایش می پخت: آبگوشت ، ماهیچه و آش گندم ..
اگرمی گفت:((نمی تونم بخورم)) ، مادرم از کوره در می رفت که:
((یعنی چی؟)) باید غذا بخوری تا جون داشته باشی!))
همه عالم و آدم از عشق وعلاقه اش به کله پاچه خبر داشتند.
مادرم که جای خود ..
تادوباره نوبت ماموریتش برسد ، چند دفعه کله پاچه برایش بار می گذاشت
پدرم می خندید که((کاش این بنده خدا همیشه اینجا بود تاما هم به نوایی می رسیدیم!))😂
پدرم بهش می گفت:((شما که هستی مرجان می گه ، می خنده و غذا می خوره ، ولی وای به روزایی که نیستی!
خیلی بداخلاق می شه ، به زمین وزمون گیر می ده..
اگه من یا مادرش چیزی بگیم ، سریع به گوشه قباش برمی خوره ..
مارو کلافه می کنه...
ولی شما اگه از شب تا صبح هم بهش تیکه بندازی ، جواب می ده و می خنده!))
به پدرم حق می دادم..
زور می زدم با هیئت رفتن و پیاده روی و زیارت ، سرگرم شوم..
اما این ها فقط تسکینم می داد ، دلتنگی ام را از بین نمی برد ..😣
گاهی هم با گوشی ، خودم راسرگرم می کردم.
وقتی سوریه بود ، هرچیزی را که می دیدم به یادش می افتادم .
حتی اگر منزل کسی دعوت بودم یا سرسفره ، اگرغذایی بود که دوست نداشت یا برعکس ، غذایی که خیلی دوست داشت به یادش می افتادم❤️
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
#رمان 💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_پنجاه_و_ششم وقتی لاغرمی شد ، مادرم ناراحت می شد .. ولی
#رمان
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_پنجاه_و_هفتم
درمجالسی که می رفتیم و او نبود ، باز دلتنگی خودش را داشت..💔
به هرحال وقتی انسان طعم چیزی را چشیده وحلاوت ان را حس کرده باشد ، درنبودش خیلی بهش سخت می گذرد..
در زمان مرخصی اش ، می خواست جور نبودش را بکشد.
سفره می انداخت ، غذامی اورد ، جمع می کرد ، ظرف می شست ، نمی گذاشت دست به سیاهو سفید بزنم...
می نشست یکی یکی لباس ها را اتو می زد.
مهارت خاصی دراین کار داشت و اتوکشی هیچ کس را قبول نداشت😐
همان دوران عقد یکی دو بار که دید چندبار گوشه دستم را سوزاندم ، گفت:
((اگه تو اتو نکنی بهتره!))😅
مدتی که تهران بود ، جوری برنامه ریزی می کرد که برویم دیدن خانواده یکی از همرزمانش.
از بین دوستاش فقط با یکی رفیق گرمابه وگلستان بودند و رفت امد داشتیم..
می شد بعضی شب ها همان جا می خوابیدیم و وقتی هم هر دونبودند ، بازماخانم ها باهم بودیم😁
راضی نمی شدم دوباره مادر شوم ..
می گفتم:((فکرشم نکن! عمرا اگه زیربار بچه و بارداری برم!))
خیلی روضه خواند . میگفت : ((الان تکلیفه آقا گفتن بچه بیارید))
ومی خواست با زیاد شدن نسل شیعه متقاعدم کند!
بهش گفتم:((اگه خیلی دلت بچه می خواد ، می تونی دوباره ازدواج کنی!))
کارد بهش می زدی ، خونش درنمیآمد .
می گفت:((چندسال سختی کشیدم که آخر از یکی دیگه بچه داشته باشم؟!))
به هرچیزی دست زد که نظرم راجلب کند ، امافایده نداشت!
نه اوضاع و احوال جسمی ام مناسب بود ، نه از نظر روحی امادگی اش را داشتم.
سر امیر محمد پیر شدم😣
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
#رمان 💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_پنجاه_و_هفتم درمجالسی که می رفتیم و او نبود ، باز دلتن
#رمان
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_پنجاه_و_هشتم
آدم می تواند زخم ها و جراحی ها را تحمل کندرچون خوب می شود ، اما زخم زبان ها را نه ..💔
زخم زبان به این زودی ها تسکین پیدا نمی کند.
برای همین افتاد به ولخرجی های بیجا و الکی ..
فکر می کرد با این کارها نگاهم مثبت می شود.
وضعیت مالی اش اجازه نمی داد ، ولی می رفت کیف و کفش مارک دار و لباس های یکدست برام می خرید ، اما فایده ای نداشت..
خیلی بله قربان گو شده بود😐
می دانست که من باهیچ کدام از این ها قرار نیست تسلیم شوم..
دیدم دست بردارنیست ، فکری کردم وگفتم شرطی جلوی پایش بگذارم که نتواند عمل کند...
خیلی بالا پایین کردم ، فهمیدم نمی تواند به این سادگی ها به دلیل موقعیت شغلی اش سفر خارجی برود.
خیلی که پاپی شد ، گفتم:((به شرطی که من رو ببری کربلا!))☺️
شاید خودش هم باورش نمی شد محل کارش اجازه بدهند ، اما آن قدر رفت وامد که بلاخره ویزا گرفت.
مدتی باهم خوش بودیم.
باهم نشستیم از مفاتیح ، آداب زیارت کربلا را دراوردیم.
دفعه اولم بود می رفتم کربلا😍
خودش قبلا رفته بود.
آنجا خوردن گوشت را مراعات می کرد ونمی خورد.
بیشتر با ماست سالادوبرنج واین ها خودش را سیر می کرد.
تبرکی های سنگ حرم را خریدیم.❤️
برخلاف مکه ، نه رفتیم بازار و نه خرید ..
وقت نداشتیم و حیف مان می امد برای بازار وقت بگذاریم .
می گفت:((حاج منصور گفته توی کربلا خرید نکنید.اگه خواستین برین نجف!))
از طرفی هم می گفت:
((اکثر این اجناس تهران هم پیدا می شه ، چرا بارمون رو سنگین کنیم؟))
حتی مشهد هم که می رفتیم ، تنها چیزی که دوست داشت بخریم ، انگشتر و عطر بود.
زرشک و زعفران هم می آمد تهران می خرید.
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
@tarigh3
🍃امید زندگی ام
کسی که شک ندارد تو همان صراط مستقیمی که به خدا منتهی میشوی. چه کسی تردید دارد که شیطان بر سر راه مستقیم خدا مینشیند تا جادۀ منتهی به خدا را خلوت کند؟
من یقین دارم که اگر روزی کاری به کار تو نداشته باشم، شیطان هم کاری به کار من نخواهد داشت، حتی اگر شب و روز در حال ذکر و نماز باشم.
این روزها گاهی که گوشم را تیز میکنم، صدای قهقهۀ شیطان را میشنوم که از فاصلهای که از تو گرفتهام، خوشحال است.
من از تلاشهای شیطان میفهمم که هنوز امیدی به وصال من و تو هست. میترسم از روزی که احساس کنم که دیگر شیطان کاری به کارم ندارد. این امید را همیشه زنده نگه دار آقا!
شبت بخیر امید زندگیام!✨💫
در كشور عشق مقتدا خامنه ایست ❤️
#نماز_تاریخی عید فطر را با امامت رهبر انقلابمان میخوانیم ...😍
🍃خدایا! اگر دلم اسیر محبّتت نباشد، سر به ناکجاآباد میگذارد. پس دلم را مالامال از محبّت خویش کن. بندهای که مولا را دوست بدارد ولی از او حساب نبرد، هنوز تا حقیقت محبّت، فرسنگها راه دارد. وقتی دلم را خانۀ محبّت خویش کردی، ترس از خود را هم روزیام کن.
🍃 زبانم را به تصدیق خویش گویا کن و دلم را از گوهر ایمانِ به خود، آکنده کن. نشانۀ صدق محبّت، آن است که غمهای عاشق همه رنگ محبوب به خود بگیرد. خدایا! دلم را لبریز غم و اندوه خویش کن، مگر میشود عاشق بود و شوق لقاء نداشت؟
🍃الهی! به دلم دستی بکش تا تمام وجودم شوق دیدار تو گردد.
📚قصّۀ من و خدا
#مولای_مهـــــربانم_سلام♥
دلمان تنگ است و جانمان بیقرار ...
دلخوشیم به اینکه شما
از حجم تنهایی ما آگاهید ...
روزگار فراق به درازا کشیده ...
به اندازه ی یک عمر ...
یک عمر چشم براهی ،
ای کاش می آمدید،
ای کاش خدا فرج شما را برساند ...
🌤ألـلَّـهُـمَ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌤
بیا و قیمت فطریه را معین کن
که قوت غالب من حسرت زیارت توست
#عیدتون_مبارک
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
[ رمضان ] رفت و تو در
خوابُ و [ مُحَرّم ] در پیش
ترسِ من کَرببلایی است
که امضا نشود ...💔
#یک_کربلا_بده_آقا💚
#به_وقت_طلوع
※ دعای روز عید فطر در صحیفه جامعه سجادیه
تمام شد ....
دلتنگی را که قلم بگیریم،
دلواپسی را نمیشود ندید گرفت!
آیا تلاشِ نصف و نیمهی مرا پذیرفتهای؟
آیا آنچه از تو خواستهام را اجابت کردهای؟
※ نشانهای برای اجابتت، نشانم میدهی؟
• الهی أینَ المفرُّ عنک؟ / اله من، از تو به کجا فرار کنم؟
• فلا یَسَعَنی بعدَ ذلک الّا حلمک / بعد تو، چیزی جز صبر تو، مرا در بر نمیگیرد،
فکن بی رئوفاً رحیما / با من مهربان باش و به من رحم کن.
و اقبلنی و تقبّل منّی / هم مرا بپذیر، و هم تلاشم را ...
و أعظِم لی فی هذا الیوم برکه المغفره، و مثوبه الأجر / و برکت و مغفرت و ثواب و پاداشت را برایم در این روز، عظیم ساز،
و اَرِنی صِحَّه التّصدیق بما ساَلْتَ /
و نشانهای نشانم بده که تصدیق کردهای حوائجم را ...
و .....
به بوی کباب حساسیت داشت وقتی بوی کباب به مشامش می رسید حالش خیلی بد میشد هر موقع توی شهر قدم میزدیم یکی از بچه ها جلوتر میرفت که اگه بوی کباب اومد، بهمون خبر بده تا نذاریم به مشام حاجی برسه یه بار اصرار کردم که چرا به بوی کباب حساسیت داری؟!
گفت: اگه توی میدون مین بودی و چاشنی مین فسفری عمل می کرد اونوقت دوستت مین رو زیر شکمش میگرفت و ذره ذره آب می شد حتی داد هم نمیزد تا عملیات لو نره و بچه ها قتل عام نشن و از این ماجرا فقط بوی گوشت کباب شده ی دوستت به مشامت می رسید، اونوقت به بوی کباب حساس نمیشدی؟!
#شهید_زین_الدین
4_6017324150350154916.mp3
7.38M
#تلنگر
#استاد_شجاعی
#حجتالاسلام_انصاریان
💢 شب عیدفطر ، میتواند معادلِ تمام آنچه در رمضان از دست دادهایم را، جبران کند!
بشرط آنکه بدانیم در این شب،
چه چیز را، و چگونه بخواهیم.
🌠 ویژه #عید_فطر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مبارک باد این عید شاد باشید❤️❤️
❣دلخوشم به مستحبـی که
جوابش واجب است.
اوّل صبح
✋🏼سلامـی سویِ کرب و بلا
صَـلّـَۍٱݪلّٰـهُ عَـلَـيْـکَ یـٰااَبـٰاعَـبْـدِٱݪلّٰـهِ ألْـحُـسَـيْـنِ
صَـلّـَۍٱݪلّٰـهُ عَـلَـيْـکَ یـٰااَبـٰاعَـبْـدِٱݪلّٰـهِ ألْـحُـسَـيْـنِ
صَـلّـَۍٱݪلّٰـهُ عَـلَـيْـکَ یـٰااَبـٰاعَـبْـدِٱݪلّٰـهِ ألْـحُـسَـيْـنِ
« اِنَ ٱلْـحُـسَـیْـنْ مِـصْـبـٰاحَ ٱلْـهُـدیٰ و سَـفـیٖـنَـةَ ٱݪـنَـجـٰاة
بـه پـایـان آمـد این مــاه و
عبادت همچنان باقیست
بــرای ما حـــرم بنـویس،
نـجف تا کـربـلا کافیست
عید سعید فطر بر شما همسنگران عزیز و مهربان مبارک باد 💖🌹
۱٤۰۲.۲.۲
رندترین #نماز_تاریخی سال،
به امامت حضرت آیت الله خامنهای.😎
نردبان شهادت...
تمام افراد حاضر در عکس #شهید شدند ....
شادی روح شهدا صلوات
اللهم صل على محمد و آل محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عیدفطر است، آخــــرین منجی
این عیدیک دعــــا بــــرایم کن
اربــــعین جان مــــادرت زهــــرا
راهــــی صــــحن کــــربلایم کن...
#دلتنگ_کربلا
سلام🌸
عیدتون مبارک 🌸
یه هدیه ی خاص براتون داریم
ابتدا نیت کنید و از بین عدد ۱ تا ۱۰ یک عدد انتخاب کنید و روی پاکت اون شماره بزنید و هدیه تون رو دریافت کنید🌸
پاکت 1️⃣
پاکت 2️⃣
پاکت 3️⃣
پاکت 4️⃣
پاکت 5️⃣
پاکت 6️⃣
پاکت 7️⃣
پاکت 8️⃣
پاکت 9️⃣
پاکت 0️⃣1️⃣
دوستان این نامهها برگرفته از توقیعات امام زمان برای شیعیانشون هست.
این پیام رو برای دوستانتون هم ارسال کنید و این هدیه ی زیبا رو بهشون عیدی بدین🌸