Alireza Ghorbani Eshgh Asan Nadarad.mp3
6.15M
باران! تو می باری
تا ما شسته شویم.
خیلۍترسنـٰاکہ...
ادعاۍحبّعلۍرومۍکنیماماهنوز
یهبارنَہجالبلاغهشونخوندیم!˼
#تلنگر_به_خودم😔
میگفت:
هروقت احساس کردید از
امامزمان دور شدید و دلتون
واسه آقا تنگ نیست، این دعایکوچیک
رو بخونید *بخصوص توی قنوتهاتون*:
*″اللهمَ لین قَلبی لِولیّ أمرِک..*!″
یعنی خدایا دلمو واسه امامم نرم کن❤️
#أیهاالعزیز
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَ🌷
زندگی بعضیا فقط دو حالت داره:
یا خوابن
یا اینکه بیدارن که تو همون بیداریشونم خوابن(خوابه غفلت)
اینجور ادما بعده مرگ تازه ازین خوابه خرگوشی بیدار میشن که اون موقع دیگه واقعا دیره
هرقدر شب، سیاهتر؛
فکرها عجیبتر!
یادها عمیقتر!
و احساسها، رقیقتر.
چه دارد این شب در خود؟
که روز، در تلقین آن به آدمیان، عاجز مانده؟
خدایا اگه یه روزی قرار شد
بریم جهنم لطفا مارو از یه مسیری
ببر که امام حسین مارو نبینه!
....
خیلی حرفه ها😢
اندکی تأمل
📚خدا رو چ دیدی شاید شد...
دوم راهنمایی یه معلم ریاضی داشتیم تیکه کلامش این بود «خدا رو چه دیدی شاید شد».
یادم میاد همون سال یکی از بچه ها تصادف کرد و دیگه نتونست راه بره... دیگه مدرسه هم نیومد. فقط یه بار اومد واسه خداحافظی که شبیه مراسم عزاداری بود. همه گریه می کردیم و حالمون خراب بود. گریه مون وقتی شروع شد که گفت به درک که نمی تونم راه برم، فقط از این ناراحتم که نمی تونم بازیگر بشم. آخه عشق سینما بود. سینما پارادیزو رو صد بار دیده بود. سی دی ۹ تایتانیک رو اون برای همه ی ما آورده بود. معلم ریاضی مون وقتی حال ما رو دید اون تیکه کلام معروفش رو به اون رفیقمون گفت...
« خدا رو چه دیدی شاید شد ».
وقتی این رو گفت همه ی ما عصبی شدیم چون بیشتر شبیه یه دلداری مزخرف بود برای کسی که هیچ امیدی برای رسیدن به آرزوش نداره.
امشب تو پیج رفیقم دیدم که برای نقش اول یه فیلم با موضوع معلولیت انتخاب شده و قرارداد بسته... مثل همون روز تو مدرسه گریه م گرفت.
👈فکر می کنی رسیدن به آرزوت محاله؟!
«خدا رو چه دیدی شاید شد»
- تیکہ کتاب -
دیگر یقین من کامل شده بود که هیچ چیزی
در این عالم به اندازهۍ قدم برداشتن در مسیر
رضای خدا با ارزش نیست.
🕊💚