اسلام دین مهربونیه، دین خوش اخلاقی...
دینیه که میگه حتی اگر بهت بد کردن، باهاشون خوب تا کن...
اسلام دین خشونت نیست، دین داد و فریاد نیست، دین تهمت و بد اخلاقی نیست...
بیایم نماینده خوبی واسه دینمون باشیم😉
پنج نفر در تاریخ بسیار گریه کرده اند:
۱-حضرت ادم برای بهشت انقدر
گریه کرد که رد اشک بر گونه اش
افتاد.
۲-حضرت یعقوب به اندازه ای برای یوسف خود گریه کرد که نور دیده اش را از دست داد.
۳- حضرت یوسف در فراق پدر گریه کرد که زندانیان گفتند یا
شب گریه کن یا روز.
۴-فاطمه زهرا در فراق پدر انقدر گریه کرد که اهل مدینه گفتند
ما را به تنگ اوردی با گریه هایت...
یا شب گریه کن یا روز...
۵_ امام سجاد بیست تا چهل سال در مصیبت و عزای پدرش گریه کرد.
هر گاه اب و خوراکی برایش
میاوردند گریه میکردند و
می گفتند هرگاه قتلگاه
فرزندان فاطمه را به یاد
میاورم گریه گلویم را
می فشارد.
اما یه نفر خیلی گریه کرده
و هنوز هم گریه می کند...
آقا من اصل انتظار تورا برده ام
ز یاد
با انتظارهای فراوانم از شما...😔😭
#اللهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَ_الْفرج
هر خانمی که چادر به سر کند و عفت ورزد، و هر جوانی که نماز اول وقت را در حد توان شروع کند، اگر دستم برسد سفارشش را به مولایم امام حسین خواهم کرد و او را دعا میکنم. 🌹
• شهید حسین محرابی
🌹@tarigh3
آقا جان
زندگی بدونِ شما که زندگی نیست،
وقت تَلَف کردن است! ❤️🩹🌿
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
🌹@tarigh3
🌼خطبه فدکیه حضرت زهرا سلاماللهعلیها
۵- قسمت پنجم ...
🌼پس آنگونه که شایسته است از خدا بترسید، و از دنیا نروید جز آنکه مسلمان باشید، و خدا را در آنچه بدان امر کرده و از آن بازداشته اطاعت نمائید، همانا که فقط دانشمندان از خاک میترسند. آنگاه فرمود:
✨️🌼✨️
🌼ای مردم! بدانید که من فاطمه و پدرم محمد است، آنچه ابتدا گویم در پایان نیز میگویم، گفتارم غلط نبوده و ظلمی در آن نیست، پیامبری از میان شما برانگیخته شد که رنجهای شما بر او گران آمده و دلسوز بر شما است، و بر مؤمنان مهربان و عطوف است.
پس اگر او را بشناسید میدانید که او در میان زنانتان پدر من بوده، و در میان مردانتان برادر پسر عموی من است، چه نیکو بزرگواری است آنکه من این نسبت را به او دارم.
✨️🌼✨️
🌼رسالت خود را با انذار انجام داد، از پرتگاه مشرکان کنارهگیری کرده، شمشیر بر فرقشان نواخت، گلویشان را گرفته و با حکمت و پند و اندرز نیکو بسوی پروردگارشان دعوت نمود، بتها را نابود ساخته، و سر کینه توزان را میشکند، تا جمعشان منهدم شده و از میدان گریختند.
✨️🌼✨️
🌼تا آنگاه که صبح روشن از پرده شب برآمد، و حق نقاب از چهره برکشید، زمامدار دین به سخن درآمد، و فریاد شیطانها خاموش گردید، خار نفاق از سر راه برداشته شد، و گرههای کفر و تفرقه از هم گشوده گردید، و دهانهای شما به کلمه اخلاص باز شد، در میان گروهی که سپیدرو و شکم به پشت چسبیده بودند.
✨️🌼✨️
#خطبه_فدکیه
🌹@tarigh3
🔥▪️🔥
▪️خطبه فدکیه حضرت زهرا سلاماللهعلیها
۶- قسمت ششم ...
🔥شما بر کناره پرتگاهی از آتش قرار داشته، و مانند جرعهای آب بوده و در معرض طمع طمّاعان قرار داشتید، همچون آتشزنهای بودید که بلافاصله خاموش میگردید، لگدکوب روندگان بودید، از آبی مینوشیدید که شتران آن را آلوده کرده بودند، و از پوست درختان به عنوان غذا استفاده میکردید، خوار و مطرود بودید،
🔥 میترسیدند که مردمانی که در اطراف شما بودند شما را بربایند، تا خدای تعالی بعد از چنین حالاتی شما را بدست آن حضرت نجات داد، بعد از آنکه از دست قدرتمندان و گرگهای عرب و سرکشان اهل کتاب ناراحتیها کشیدید.
🔥▪️🔥
🔥هرگاه آتش جنگ برافروختند خداوند خاموشش نموده، یا هر هنگام که شیطان سر برآورد یا اژدهائی از مشرکین دهان بازکرد، پیامبر برادرش را در کام آن افکند، و او تا زمانی که سرآنان را به زمین نمیکوفت و آتش آنها را به آب شمشیرش خاموش نمیکرد، باز نمیگشت، فرسوده از تلاش در راه خدا، کوشیده در امر او، نزدیک به پیامبر خدا، سروری از اولیاء الهی، دامن به کمر بسته، نصیحتگر، تلاشگر، و کوشش کننده بود، و در راه خدا از ملامتِ ملامت کننده نمی هراسید.
🔥و این در هنگامهای بود که شما در آسایش زندگی میکردید، در مهد امن متنعّم بودید، و در انتظار بسر میبردید تا ناراحتیها ما را در بر گیرد، و گوش به زنگ اخبار بودید، و هنگام کارزار عقبگرد میکردید، و به هنگام نبرد فرار مینمودید.
🔥🔥
#خطبه_فدکیه
🌹@tarigh3
سلام و درود؛
" معرفی یک کتاب ویژه "
کتاب : بدانیدمن فاطمه ام
گروه : شناخت حضرت فاطمه زهرا"س"
نویسنده :پژوهشگاه فرهنگی امام عصر"عج"
مترجم :......
کتاب به بیان زندگی حصرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها از بدو تولد تا شهادت و اتفاقاتی که برایشان روی داد میپردازد از جمله حمایت و حضور در کنار ولی زمان"ع" ؛ دفاع از شریعت و سخنان و خطبه های سیاسی و درسهای اخلاقی و اجتماعی و تربیتی و در کل آنچه در تراز یک زن مسلمان شیعه و اجتماعی انتظار است ؛ از ایشان روایت شده است.
توصیه میکنم بویژه بانوان محترم این کتاب را مطالعه کنند و البته به دوستان دیگر هم توصیه کنند.
#کتاب
🍀🌸🌻💐🌻🌸🍀
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ صدوبیست میدیدم زیر پرده ای از خنده، نگاهش میدرخشد و به نرمی میلرز
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ صدوبیست_ویک
مصطفی با هر دو دستش سر و صورتم را پوشاند و شانه هایم را طوری کشید که هر دو با هم روی زمین افتادیم...
بدنمان بین پایه های صندلی و میز شیشه ای سفره عقد مانده بود،..
تمام تنم میان دستانش از ترس میلرزید😥😨 و همچنان رگبار گلوله به در و دیوار اتاق و چهارچوب پنجره میخورد...
ابوالفضل خودش را از اتاق کناری رسانده و فریاد وحشت زده اش را میشنیدم
_از بیرون ساختمون رو به گلوله بستن!😐😧
مصطفی دستانش را روی سر و کمرم سپر کرده بود تا بلند نشوم..
و مضطرب صدایم میکرد
_زینب حالت خوبه؟😥❤️
زبانم به سقف دهانم چسبیده و او میخواست بدنم را روی زمین بکشد..
که دستان ابوالفضل به کمک آمد...
خمیده وارد اتاق شده بود و شانه هایم را گرفت و با یک تکان از بین صندلی تا در اتاق کشید...
مصطفی به سرعت خودش را از اتاق بیرون کشید و رگبار گلوله از پنجره های بدون شیشه همچنان دیوار مقابل را میکوبید.. که جیغم در گلو خفه شد.😱😰
مادر مصطفی کنار دیگر کارکنان دفتر رهبری گوشه یکی از اتاق ها پناه گرفته بود،..
ابوالفضل در پناه بازوانش مرا تا آنجا برد و او مادرانه در آغوشم کشید...😢😰🤗
مصطفی پوشیده در پیراهن سفید و کت و شلوار نوک مدادی دامادی اش هراسان دنبال اسلحه ای میگشت و چند نفر از کارکنان دفتر فقط کلت کمری داشتند..
که ابوالفضل فریاد کشید
_این بیشرفها دارن با مسلسل و دوشکا میزنن، ما با کلت چیکار میخوایم بکنیم؟😡🗣
روحانی مسئول دفتر تلاش میکرد ما را آرام کند و فرصتی برای آرامش نبود..
که تمام در و پنجره های دفتر را...
ادامه دارد....
🌸نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🌹@tarigh3