eitaa logo
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
14هزار عکس
7.2هزار ویدیو
47 فایل
🌹می ترسم از خودم ▪زمانی که عکس شهدارابه دیواراتاقم چسبوندم، ولی به دیواردلم نه! 🌷منتظرنظرات خوب شما همسنگران هستیم: 🌴ارتباط با خادم الشهدا کانال: 🌹 @yazahrar 🌻لینک کانال: 🌹http://eitaa.com/joinchat/381026320Cb5fdfee742
مشاهده در ایتا
دانلود
هر وقت که دلت از آدما گرفت فقط بگو دل سپردم به خدا... حسبی الله و کفی تموم شد و رفت...
‌خدای من دلم را به تو میسپارم، دلی که همچون یک دفتر پر است از غم... دلتنگی... آرزو... و تو با دستهای مهربانت قلمی به دست گیر و به لطف خود خط بزن غمهایم را، تایید کن آرزوهایم را... و دلی رسم کن در دفتر دلم به بزرگی یک دریا، چون ایمان دارم به اینکه هر که دلش هوایی تو شود، تو هوایش را داری...
آرامش یعنی، قایق زندگیت رو دست کسی بسپاری که صاحب ساحل آرامشه! الا بذکرالله تطمئن القلوب
8.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انتقاد هم خودش یک هنره... 🌴امام زمان عجل الله از حال من وشماباخبره به ... بپیوندید 👇👇👇👇👇👇👇 🥀اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🥀 🌱🕊@tarigh3🕊🌱
🥀 تفحص عجیب در فکه 💔نزدیک غروب مرتضی داخل یک گودال پیکر شهیدی را پیدا کرد. با بیل خاک ها را بیرون می‌ریخت. هر بیل خاک را كه بیرون می‌ریخت مقدار بیشتری خاک به داخل گودال برمى‌گشت. نزدیک اذان مغرب بود، مرتضی بیل را داخل خاک فرو کرد و گفت: فردا برمی‌گردیم. ❤️‍🔥صبح به همراه مرتضی به فکه برگشتیم، به محض رسیدن، به سراغ بیل رفت. بعد آن را از خاک بیرون کشید و حرکت کرد!!! با تعجب گفتم: آقا مرتضی کجا می‌ری؟! نگاهی به من کرد و گفت: دیشب جوانی به خواب من آمد و گفت: من دوست دارم در فکه بمانم! بیل را بردار و برو... 🌴امام زمان عجل الله از حال من وشماباخبره به ... بپیوندید 👇👇👇👇👇👇👇 🥀اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🥀 🌱🕊@tarigh3🕊🌱
. امام صادق علیه السلام درتفسیر این آیه فرمودند:پیش از آمدن قائم (عج) علامت هایی بــــرای امتحان مومنین خواهد بود ، پرسیدند آن علامت ها چیست؟فرمود: 🔹بیماریهای گوناگون که سبب ترس و دلهره است. 🔹بالارفتن نرخ ها که سبب گرسنگی است 🔹کاهش دراموال وجان ها که قحطی ومرگ ومیر فراوان است 🔹ونقص درمحصولات که به نیامدن باران است، پس در آن موقع به آنها که درعقیده به ما ثابت می مانند،مژده بده آن گاه فرمودند:این تاویل آیه است و هیچ کس غیر آنها که راسخ درعلم اند،تاویل آن را نمی‌دانند و ماییم راسخان در علم 📚ینابیع المودّه ج۳،ص۲۳۵ کتاب موعودنامه ازمجتبی تونه ای 🌹@tarigh3
شاید "شهادت" آرزوی همه باشد اما یقیناً جز مخلصین کسی بدان نخواهد رسید... 🌹@tarigh3
🔮 رکعاتی که در دلِ شب، خواندنش بر تو سنگینی می کند، نمیدانی که در روزِ محشر چقدر تو را خوشحال خواهد کرد... 🔮 خداوند بنده را در آخرت شگفت زده می کند. 🔮 رواياتی که از آل محمد (صلی الله عليه و آله و سلم) در فضيلت سحرخيزی و نماز شب رسيده است عقل ها را حيران می کند و از بس که آن فضيلت بزرگ و زياد است باور کردنش مشکل به نظر می آيد. 📚 رساله لقاء الله نوشته عارف بزرگوار آقا ميرزا جواد ملکی ‌🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍استاد فاطمي نيا: • حضورقلب در نماز • مرحوم فيض كاشاني در اين مورد مثالي دارد : انسان كه شيريني ميخورد ،اگر شيريني به اطراف دهانش اصابت كرده باشد وآن را تمييز نكند ، مگس ها اطراف او جمع ميشوندو هرچه آنها را براند، باز هم برميگردند. حال اين مگس ها افكار وانديشه هاي ما هستند و آن شيريني ، تعلقات ما به امور دنيوي! وقتي انسان با تعلقات فراوان وارد نماز ميشود، اين مگس هاي تخيلات وافكار ، به دنبال آن ، به دل انسان هجوم مياورند! راه حلش اين است كه از قبل آمادگي نماز داشته باشيم و ذهن خودرا ازاين تعلقات دنيوي پاك كنيم تا جلوي هجوم افكار گرفته شود! اين تعلقات دنيا بد نيست، ما بديم كه از اينها بت ميسازيم! پس بايد هميشه درحالت توجه وحضور باشيم تا درزمان نماز، اين افكار هجوم نياورد 🌹@tarigh3
آیین همسرداری از شهدا:‌ نشست جلوی پاهایم و آرام کفش‌هایم را بیرون آورد و آن کفش های نو را پایم کرد. سرم را انداخته بودم پایین و فقط نگاهش می‌کردم، نمی‌دانستم چه کار کنم، دلم‌ می‌خواست خوب نگاهش کنم، شاید دیگر از این فرصتها گیرم نیاید... ناصر هنوز بلند نشده بود، مشتری‌ها می‌خندیدند و پچ‌پچ می‌کردند. گفتم: «ناصر پاشو دیگه همه دارن نگامون می‌کنن.» آرام گفت: «خب نگاه کنن، گناه که نکردیم، ‌‌‌‌‌ پای خانوم‌مون کفش کردیم.» راوی:همسر شهید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌹@tarigh3
توےسنگــر با او و چند تای دیگه از بچه ها نشسته بودیم .😊 یکی از بچـه های وارد شد. پانزده – شانزده ساله به نظر میرسید. مثل بقیه جوانترها شیــفته فرهاد شده بود و نشــانی منزل او را میخواست.☺️ فرهاد مکــثی کـرد و سرش را بالا آورد و گفت : - شما لطــف دارین ! ما در خدمتــتون هستیــم . خیابــونای بلدی؟ - بلـــــــــه... - سوار ماشـــین که شدی میگی ، قبرستون جدید . . . صدای خنده بچه ها جوان را گــیج کرده بود.😂 فرهــاد جوان را بوسید و گفــت: بنــویس ڪاکو ... برای مزاح بود ... بنویــس :✍ دارالرحمة ، قطعـــه ، ردیف ... ، پلاک ... بسیجی جوان رفت. روزها گذشت . بچه ها یکی یکی شهید شدند . اکبر رفت ، حسین رفت ، فرهاد هم رفت ... جنازه او را از سردشت آوردند و شوق و شورش را به آرامگاه ابدی اش در دارالرحمة سپــردند. وقتــے به شـــوق ‌ مزار او به راه افــتادم ، یڪ نفر زودتر از من به آنجا رسیده بود ، هــمان بسیجی جوان را درست آمده بود.😭 🌹@tarigh3 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌