🌹مـولای من ...
گــمانم
عـمرم قـد ندهـد
بگـو وعـدہی دیـدار ڪـــمی
نزدیڪـتر آیـد...🌹
السلامعلیڪیااباصالحالمهدی
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/381026320Cb5fdfee742
۱۳ آذر ۱۳۹۷
🌹🌹خدای خوب من
این روز ها بیشتر حواست به من باشد....
میگوید بزرگترین شکست از دست دادن ایمان هست....
کمکم کن تا شکست نخورم..🌹👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/381026320Cb5fdfee742
۱۳ آذر ۱۳۹۷
🌹اگر مشتی پلاڪ و استخواناند
رموز هستےو جانِ جهاناند
چو خونی در رگ هستی، رواناند
چو جان، در جسم این امت نهاناند
نشان دولت صاحب زماناند (عج)🌹👇
http://eitaa.com/joinchat/381026320Cb5fdfee742
۱۳ آذر ۱۳۹۷
🍃اگر ما به اندازه ای که این بچه به مادرش اطمینان دارد به خداوند اطمینان داشتیم، و می دانستیم که هر چه از او بخواهیم می دهد، هیچ مشکلی نداشتیم و همۀ کارهایمان درست می شد.
👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/381026320Cb5fdfee742
۱۳ آذر ۱۳۹۷
🌹🌹🌹خاطرات_تفحص
خاطره ای از شهید غلامی:
جنگ تمام شده بود و بسیاری از شهدا جا مانده بودند . دلمان پیش آنها بود . باید می رفتیم و بر می گرداندیمشان ؛ اما منطقه حساس بود و موافقت نمی کردند . بالاخره یک فرصت ده روزه گرفتیم . گذشته از دوری راه ، دور و برمان پر از میدانهای گسترده مین بود . چند روزی کارمان جستجو ، سوختن زیر آفتاب و دست خالی برگشتن بود . فرصت ما روز نیمه شعبان به پایان می رسید . بعضی بچه ها پیشنهاد کردند کار را تعطیل کنیم و روز عید ، به خودمان برسیم . اما شهید غلامی گفت : (( نه ، تازه امروز ، روز کار است و باید عیدی خود را امروز از آقا بگیریم .)) همه به این امید حرکت کردیم ، ناامیدتر شدیم . آفتاب داشت غروب می کرد که صدای ناله و توسل شهید غلامی بلند شد : « آقا جون دیگه خجالت می کشیم تو روی مادرای شهدا نگاه کنیم ... » باید وداع می کردیم و بر می گشتیم . بغض توی گلوی بچه ها ترکید و به گریه افتادند .
چند لحظه بعد ، فریاد شهید غلامی که رفته بود شاخه شقایقی را برای معراج شهدا از ریشه بیرون بیاورد ، میخکوبمان کرد . به سویش دویدیم ... شقایق درست روی جمجمه شهیدی سبز شده بود !
چه حالی می شدی در این غروب نیمه شعبان ، اگر می دانستی نام این شهید ، « مهدی منتظر القائم » است....
شهدا_را_یاد_کنیم_باذکر_صلوات🌹👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/381026320Cb5fdfee742
۱۳ آذر ۱۳۹۷
🌹🌹یک روزِ جمعه خدمت آقای بهشتی رسیدیم و گفتیم: یکی از مقامات سیاسی خارجی به تهران آمده، از شما تقاضای ملاقات کرده است.
ایشان نپذیرفت و گفت: من این ملاقات را نمیپذیرم، مگر اینکه امام(ره) به من تکلیف بفرمایند، ولی اگر ایشان این تکلیف را نمیکنند، نمیپذیرم؛ چون برای خودم برنامه دارم و امروز که جمعه است، متعلق به خانواده من است.
در این ساعات باید به فرزندانم دیکته بگویم و در درسها به آنها کمک کنم و به کارهای خانه برسم؛ چون روز جمعه من، مخصوص خانواده است...
📚 سیره شهید_بهشتی🌻🌻👇👇
http://eitaa.com/joinchat/381026320Cb5fdfee742
۱۳ آذر ۱۳۹۷
🌹🌹بچه ها
⇦شما اگر سیبی را افقی و به سمت مقابل پرتاب کنید، هرگز به سمت شما باز نمی گردد.
⇦اما اگر همین سیب را مستقیم و به سوی آسمان پرتاب کنید دیر یا زود به خود شما باز می گردد.
⇦یادمان باشد خدا دنیا را افقی نیافریده، بلکه کاملا عمودی است پس آدم ها هر چه می کنند به خودشان باز می گردد.
👇حالا نظر خدا رو ببینیم:
http://eitaa.com/joinchat/381026320Cb5fdfee742
۱۳ آذر ۱۳۹۷
🌹 یکی دو روز بعد از عملیات کربلای۸ خط را از گردان حضرت معصومه(سلاماللَّهعلیها) تحویل گرفتیم.
🔶 دسته ما در کمین مستقر و نوبت نگهبانی بچهها مشخص شد.
من پست ساعت ۶-۴ بودم.
چند دقیقهای از ساعت ۶ گذشت و پست بعدی نیامد.
به سنگر رفتم،
دیدم پست بعدی خواب خواب است!
بیدارش کردم،
خیلی ناراحت شد و گفت:
چرا بیدارم کردی، داشتم خواب حورالعین میدیدم!
♦️ با اصرار زیاد خوابش را تعریف کرد.
گفت:
دو تا حورالعین را دیدم که داشتند خانه ای بزرگ را سیاه پوش و تزیین میکردند
گل و آیینه و شمعدان گذاشته بودند.
پرسیدم این خانه را برای چی تزئین میکنید؟
گفتند این خانه را برای تو آماده میکنیم قرار است در اینجا زندگی کنی.
💥 چند دقیقهای بیشتر از رفتنش نگذشته بود
که صدای انفجاری سنگر را لرزاند
و گرد و غبار همه جا را فراگرفت.
یکی از بچهها بیرون رفت
تا ببیند چه اتفاقی افتاده.
🔺 بعد از چند لحظه برگشت
و در حالی که دستش پر از خون بود و از شدت بغض قدرت حرف زدن نداشت،
گفت: «سید» و افتاد.
سنگر نگهبانی در اثر اصابت توپ مستقیم خراب شده بود.
🌷 سید سر در بدن نداشت
و تا کمر در خاک مدفون شده بود،
خون از رگهای گردنش میجوشید.
صادق ذوالقدر رسید
و جیب سید را باز کرد.
در صفحه اول تقویم سید نوشته شده بود:
‼️《شهید سید حسین حسینی، تاریخ شهادت ۶۶/۰۱/۲۱ پایین آن را امضاء کرده و تاریخ زده بود ۶۶/۰۱/۰۱ یعنی ۲۰ روز قبل از شهادتش میدانست کی شهید میشود.》
راوی: حسین احمدی کافشانی
🌹نثار ارواح مطهر شهیدان "سید حسین حسینی" و برادرش "سید حسن حسینی " صلوات🌹
🌷 http://eitaa.com/joinchat/381026320Cb5fdfee742
۱۳ آذر ۱۳۹۷
🌹🌹در روایت آمده است که:رو در روی امام علی (ع) می ایستادند و او را لعن می کردند، امّا امام رو بر می گرداند و می فرمود: حتما یک علی دیگری را می گویید. این حرفِ عقل است✨
شخص دیگری به امام سجاد(ع) رسید و جسارت بزرگی به حضرت ایشان کرد که اصلا آن جسارت گفتنی نیست. امام فرمودند: آقاجان! این مطلبی که نسبت به محاسن من فرمودید اگر در روز قیامت محاسنم را بسوزانند بدتر از آنی خواهد بود که تو فرموده ای. امّا اگر نسوزانند، این گونه که شما فرمودید نخواهد بود...🌹🌹
💠طریق الشهدا.......
کلیک کنید.👇
http://eitaa.com/joinchat/381026320Cb5fdfee742
۱۳ آذر ۱۳۹۷
🌹چقدر دلتنگ نگاهتـ میشومـ
هـر روز
هـر شبـــــ
هـر لحظـھ
و تو چقـدر زیبا بھ قلبــ
بیقرارمـ عشـــق و آرامـش 🌹
هـدیـھ میڪنے
شهیدابراهیم همت🌹 http://eitaa.com/joinchat/381026320Cb5fdfee742
۱۳ آذر ۱۳۹۷
🌹پـــاڪـ نگـهشــان دار،
چشمـهایت را میگـویم؛
این چشـم ها ،
فرش زیر پای مهــدی است
🌹اللهم_عجل_لولیک_الفـــــــرج
یعنی دیگر گناه_نڪنیم
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/381026320Cb5fdfee742
۱۳ آذر ۱۳۹۷
۱۳ آذر ۱۳۹۷