eitaa logo
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
656 دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
6.9هزار ویدیو
46 فایل
🌹می ترسم از خودم ▪زمانی که عکس شهدارابه دیواراتاقم چسبوندم، ولی به دیواردلم نه! 🌷منتظرنظرات خوب شما همسنگران هستیم: 🌴ارتباط با خادم الشهدا کانال: 🌹 @yazahrar 🌻لینک کانال: 🌹http://eitaa.com/joinchat/381026320Cb5fdfee742
مشاهده در ایتا
دانلود
 ﯾﮏ ﺩﻡ ﺑﯿﺎ ﺑﺎ ﻋﺎﺷﻘﺎﻥ ﺩﺳﺘﯽ ﺑﭽﺮﺧﺎﻥ ﻭ ﺑﺮﻭ ﭼﺮﺧﯽ ﺑﺰﻥ ، ﻣﺴﺘﯽ ﻧﻤﺎ، ﺩﻝ ﺭﺍ ﺑﺸﻮﺭﺍﻥ ﻭ ﺑﺮﻭ 🌷 📎سلام ، صبحتون شهـــــدایی🌺 @tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این نماینده زن به چندنفر ازبعضی نمایندگان مرد می ارزد؟👏👏👏 ♨️کاسه ای زیر نیم کاسه است!💯💯 🔴سارا فلاحی، نماینده مردم ایلام در مجلس: 🔵کجا دشمن به ما گفته است که پراید بنجل ۸ میلیونی را ۱۳۰ میلیون به مردم بفروشیم و کک وجدان هیچ مسئولی نگزد! 🔵کجا دشمن خارجی گفته که بورس را به قتلگاه سرمایه های مردم بدل کنیم! 🔵 امروز کاسه ای زیر نیم کاسه است که برخی خدمات این نظام و انقلاب را در پستوهای بی کفایتی خود به اسارت گرفته اند.! 🔵 کجا دشمن خارجی به ما گفته است که شعبان بی مخ هایی را به جان اقتصاد این مملکت بیاندازیم که هر روز یک کودتای جدید علیه اقتصاد این مردم انجام دهند.
به غیرته ... مرد بودن سخت نیست !!!
وقتی‌ گره های‌ بزرگ به کارتون افتاد؛ از‌ خانم فاطمه الزهرا (س) کمک بخواید گره‌های کوچیک‌ رو هم از‌ «شهدا» بخواید براتون‌ با‌ز کنن...! 📚خداحافظ سالار
گفتیم که انسان باید سعی کنه قدرتمند بشه و برای اینکه قدرتمند بشه اول از همه باید ذهنش قوی بشه! حالا اگه انسان بخواد ذهنش رو قوی کنه باید در مرحله اول، خودش رو کمی به چنگ بیاره! قوه ی خیال انسان، مثل یه پرنده تیزپرواز از این شاخه به اون شاخه میپره و به این راحتی هم به دست ما نمیاد!😬 نه تنها این شاخه به اون شاخه رفتن و پراکندگی ذهنی آدم خیلی خطرناکه بلکه اگه به دست شیطان هم بیفته دیگه واویلاست...😓 پراکندگی فکرای خوب هم ضرر داره... دیگه چه برسه به پراکندگی فکرای بد!
واقعا چقدر ما آدم ها توی خیالات خودمون دچار گناه میشیم خدا میدونه!😔 حالا چطوری؟ مثلا توی ذهنمون میاد و میگیم: نه! خدا به من نگاه نمیکنه... صبر کن ببینم چرا این حرف رو زدی؟ مگه قرآن نگفته که خدا همه شما رو میبینه؟! خب حاج آقا یه دفعه از ذهنمون پرید یه فکری کردیم در مورد خدا دیگه! شما گیر نده!😐 عه! خب بیچاره نذار این حرفای مفت از ذهنت بپره. این سوء ظن به خداست...
آیت الله بهجت (ره) یه حرفی در این باره می‌زنن خیلی قشنگه!! می‌فرمایند: بچه یک لحظه هم به ذهنش خطور نمی‌کنه که مامان و بابا فردا غذاش رو ندن... ولی ما مدام این سوءظن رو به خدا داریم....😓 چرا؟ چون هنوز شیطان پایگاه های خودش رو در قلب بچه درست نکرده ولی در قلب های ما ...
شیطان یه پایگاه بزرگ زده وسط قلب ما! هلی کوپتراش مدام پرواز میکنن توی قلب ما اصلا نامرد اتاق فرماندهی داره!😐
قدم اول هست !! نذار حتی توی ذهنت هم حرف بد خطور کنه! خب راهش چیه؟ اینه که یه مقدار توی سبک زندگیت تجدید نظر کنی. سبک زندگی ما با این پیامک های لحظه ای و شبکه های اجتماعی پر شده از جلب توجه های بی مورد. هی برمیگرده توی موبایلش ببینه چه چیز جالبی اومده که نگاه کنه. حواسش نیست که داره به خودش توهین میکنه؛ میگه یکی بیاد توجه و خیال منو به خودش جلب کنه!😕
اصل اینکه من باید قدرت کنترل خیالم را در اختیار داشته باشم رو یک ارزش تلقی کنین!! برای به دست آوردنش تلاش کنین از امشب یه تمرینی رو همگی انجام بدیم رفقا!! تمرین عملی هم نیست، ذهنی هست😁 فقط هم کافیه که ببینین. از امشب تا پس فردا شب به تمام چیزایی که اطرافت هست نگاه کن! ببین کیا و چیا تلاش دارن که توجه تو رو به خودشون جلب کنن؟ فعلا هم مبارزه نکردی نکن. اشکالی نداره. فقط ببین ببین که کیا ناجوانمردانه و حریصانه سعی دارن که پرنده خیال تو رو به دست بگیرن و با خودشون به ناکجا آباد ببرن..🤐 آدم تازه متوجه میشه که توی دنیا خیلی تنهاست...اگه خدا کمک نکنه... آدم تازه متوجه میشه که توی دنیا اگه فرستاده های خدا رو درک نکنه خیلی تنهاست... از خدا بخواه کمک کنه تا حق رو درک کنی و ثابت قدم باشی در راهش...
قلبتو اصلاح کن ! قبل از اینکه خاک و غبار روش بشینه... قبل از اینکه تار عنکبوت ببنده، که اون وقت خوب شدن سخت میشه... یا علی بگو رفیق
کنترل ذهن یعنی بتونی به موضوعی که میخوای فکر کنی! واضح بود؟!😁 کنترل ذهن یعنی اینکه کسی نتونه توجه شما رو به چیزی جلب کنه که نمیخوای...‼️ آیت الله حق شناس رو میشناسین دیگه... یه روز یه برگه آزمایش رو بهشون میدن که توش خبر یه بیماری هولناک بوده. چند ساعت بعدش یکی از دوستانشون میرن پیش آقای حق شناس و یه سلام علیکی میکنه... بعد میبینه آقای حق شناس راحت سلام و علیک میکنه و... میگه آقا اون برگه ی آزمایش...😳 نه که آلزایمر گرفته باشه، اصلاً تو فکرش نبوده، اقای حق شناس میگه کدوم آزمایش؟! هان، اون بیماری...☺️ میگه آقا شما فراموش کردید به این سادگی؟ آخه تازه برگه رو به شما دادن!🙄😳 ایشون فرموده بودند که... الحمدالله خدا قدرتی بهم داده که می‌تونم فکرم رو منصرف کنم از چیزی که نباید در موردش فکر کنم‼️
مثلا در مورد این فکر کن که چطور میتونی ماهی ده میلیون تومن درامد حلال کسب کنی...😅 ولی واقعا سعی کن عمیق فکر کنی بهش! تا حالا فکر کردین چرا بیشتر بچه ها توی مدرسه سال ها درس میخونن ولی وقتی درسشون تموم میشه تقریبا چیز زیادی بلد نیستن؟!🤔 چون کافی ندارن روی درس ها! حالا بماند که خود مطالب درسی هم نقایص فراوانی داره! (اینم عرض کنم که چون تقریبا درس خوندنشون به صورت تحمیل هست و دانش آموز فقط میخونه! سعی در یادگیری نداره!)
چقدر آدم باید قوی باشه!☺️ خدا اینجور آدما رو خیلی میپسنده! خیلی خوشش میاد🌸 کنترل ذهن یعنی این! اگه کسی توجه شما را به چیزی خواست جلب کنه، باید از شما بگیره!😁 قدرت ذهن یعنی هر مقدار خواستی بتوانی درباره‌ یه موضوع فکر کنی هر قدر خواستی... یه ساعت یا دو ساعت؟ باشه من دو ساعت وقت میذارم در مورد این موضوع فکر کنم!☺️ کنترل ذهن یعنی بتونی به یه موضوع، فکر کنی نه سطحی! ما نمیگیم روی چی فکر کن! حتما هم لازم نیست فقط به خدا و عبادت فکر کنیا!
یه داستان کوتاهی بگم: یه نفر از مرتاض های هندی اومده بود پیش علامه... از اون کسانی که مثلا آدم ها رو میذاشت روی یه سینی و از سطح زمین بلند میکرد. یه بنده خدایی میگفت که من با چشم خودم دیدم اون رو. اون مرتاض اومده بود قم و بعضی طلبه ها گفتن ببریمش پیش علامه! اومدن پیش علامه و گفتند یه کسی هست قدرتهایی داره و اینا... یه بار بیاریمش پیش شما؟ استاد گفت: نه برای چی آخه! خلاصه اینا هم انقدر اصرار کرده بودن تا بالاخره علامه اجازه دادن... اما آخرش علامه گفته بود که شما اون مرتاض رو خواستید بیارید ولی من کاری بهش ندارم و باید به کارای نوشتن بپردازم!! بعد اون آقا رو آوردن پیش علامه و بهش گفته بودند ببین یکی از آدمهای قوی ما ایشونه... اون مرتاضه گفته بود حالا ببینید من چیکارش میکنم!😏 بعد اومد و نشست یه کناری، حضرت علامه هم کنار میز کوچکی می‌نوشت.... یه سلام و علیکی کردن... بعد این مرتاضه هی نگاه می‌کرد به علامه و... ما که نمی‌دونستیم چی می‌گذره، چه امواجی داره رد و بدل میشه...😐😁 بعد علامه هر چند وقت یکبار سرش رو بلند می‌کرد و یه نگاه می‌کرد به این مرتاضه، اینم آه، و فریاد می‌کشید و پرت میشد یه طرف و یه کارهایی می‌کرد!!! بعد از دو سه مرتبه که اینجوری شد، گفت: بابا این کیه من رو آوردید پیشش آخه؟😤😁 من تمام قدرت هام رو برای منصرف کردن فکر اینو از بین بردن تمرکز و توجهش به‌کار می‌برم، اما یه نگاه به من می‌کنه تمام زحمات منو به هدر میده!!
این قدرتی هست که یه مومن میتونه در اثر ایمان و تمرکز زیاد به دست بیاره!! حالا بریم سراغ تمرینی که علامه طباطبایی (رحمه الله علیه) دادن برای تمرکز... در رساله الولایه، علامه طباطبایی می‌فرماید: مکان خلوتی را انتخاب کن که هیچ مشغول کننده ای از قبیل نور، صدا، و غیره در آنجا نباشد، سپس طوری بنشین که مشغول به کاری نشوی و حواست پرت نشود و چشمانت را بسته نگه دار! آنگاه صورتی را مثلاً صورت «الف» یا یکی از اسماء الله را در خیال خود مجسم کن که کاملاً توجهت به آن معطوف شود و هوشیار باش که هیچ صورت خیالی وارد محوطه صورت«الف» نشود!! در این هنگام که ابتدای کار است درمیابی که صورتهای خیالی دیگر مزاحم تو شده و ذهن تو را می‌خواهند تاریک و مشوش نمایند، صورتهایی که بسیاری از آنها قابل تشخیص و شناسایی از یکدیگر نیست... صورتهایی که افکار روزانه و شبانه و مقاصد و خواسته های توست‼️ حتی این افکار چه بسا درباره ی این باشد که یک ساعت بعد با کی ملاقات داری، یا فلان شخص را ملاقات خواهی کرد یا فلان عمل را انجام خواهی داد.. این در حالی است که تو در خیال خود فقط به صورت «الف» نظر داری و به آن توجه می‌کنی... و این تشویش مدتی با تو خواهد بود و تداوم خواهد داشت! پس اگر چند روزی به تخلیه و پاکسازی این خیالات مزاحم اقدام نمایی، بعد از مدتی مشاهده می‌کنی آن خیالات و خواطر رو به کاهش گذاشته و هر روز کم می‌شود، و خیال نیز نورانی می‌شود...
رفیق هر روز این کار رو حدود ۱۰ دقیقه انجام بده.. و تمرین هم کن!! انقدر تمرین کن تا بعد از چند روز به طور کامل بتونی خیال و ذهن خودت رو پاک کنی!! منتظر نشین که یه معجزه ای اتفاق بیفته😕 تلاش کن ، تلاش...☺️ وقت بذار! تمرین کن! ان شاءالله به زودی به قدرت تمرکز بالایی میرسی... کسی که این دوره رو به خوبی انجام بده، خیلی از بیماری های روحیش هم از بین میره! بیماری هایی مثل افسردگی و وسواس و استرس و ترس و... ان شاءالله که مورد استفادتون قرار بگیره😉 نیاید بگید خیلی سخته! یه راه های آسون تر بدید!😐 نگفتم که برو اتم رو بشکاف؟!☺️😂 میگم یه جا بشین و ده دقیقه به یه چیز خاص فکر کن. مثلا یه حرف الف! واقعا از این آسون تر نمیشه گفت!😉😊
خوب بخونین سعی کنین عملم بکنین😊 و من الله توفیق...
AUD-20201025-WA0016.mp3
11.48M
روضه شهادت آقا حسن عسکری حاج صادق آهنگران
سوخت از زهر ز پا تا به سرم آب گردیده خدایا جگرم پسرم مهدی موعود کجاست؟ تا ببیند که چه آمد به سرم 🏴 شهادت یازدهمین اختر فروزان ولایت و امامت، امام حسن عسکری(ع) بر مسلمانان جهان تسلیت باد...
ﺯﻳﺎﺩ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻥ ؛ ﺯﻳﺎﺩ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺁﻣﺪ ﻛﻦ !... ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻟﺖ ﺑﺎ ﺧﺪﺍﺳﺖ، ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﻟﺖ ﺭﺍ ﺑﺸﻜﻨﺪ ... ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮﻛﻠﺖ ﺑﺎ ﺧﺪﺍﺳﺖ، ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﯽ ﺍﻧﺼﺎﻓﯽ ﻛﻨﻨﺪ ... ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻣﻴﺪﺕ ﺑﺎ ﺧﺪﺍﺳﺖ، ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﻧﺎ ﺍﻣﻴﺪﺕ ﻛﻨﻨﺪ ... ﻭﻗﺘﯽ ﻳﺎﺭﺕ ﺧﺪﺍﺳﺖ، ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﻧﺎﺭﻓﻴﻖ ﺷﻮﻧﺪ ... ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺑﻤﺎﻥ . ﭼﺘﺮِ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ، ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﭼﺘﺮِ ﺩﻧﻴﺎست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ ✅ بسیار جالب و خواندنی 🏠 خانه خریدن امام زمان (عج) برای مستاجر تهرانی؛ 📌 نامش کریم بود، سید کریم محمودی، شغلش کفاشی بود، در گوشه ای از بازار تهران حجره ی پینه دوزی داشت، جورَش با مولا جور بود، می‌گفتند علمای اهل معنای آنروزِ تهران مولا هر شب جمعه سَری به حجره اش می‌زنند و احوالش را می‌پرسند. مستاجر بود، درآمدِ بخور و نمیری داشت، صاحبخانه جوابش کرد، مهلت داد به او تا ده روز بعد تخلیه کند خانه را، کریم اما همان روز تصمیم گرفت خالی کند خانه را تا غصبی نباشد، پول چندانی هم نداشت برای اجاره ی خانه، ریخت اسباب و اثاثیه اش را کنار خیابان با عیال و بچه ها. ایستاده بود کنار لوازمش، مولا آمدند سراغش، سلام و احوالپرسی،فرمودند به کریم پینه دوز، کریم ناراحت نباش، اجدادِ ما هم همگی طعم غربت را چشیده اند، کریم که با دیدن رفیقِ صمیمی اش خوشحال شده بود بذله گوئی اش گُل کرد و گفت :درست است طعم غریبی را چشیده اند اجداد بزرگوارتان، اما طعم مستاجری را که نچشیده اند آقاجان، مولا تبسمی کردند به کریم... یکی از بازاریان معتمد تهران شب خواب امام زمان ارواحنافداه را دید، فرمودند مولا در عالم رویا، حاجی فلانی فردا صبح می روی به این آدرس، فلان خانه را می خری و میزنی بنام سید کریم . پیرمرد بازاری صبح فردا رفت به آن نشانی، در زد، گفت به صاحب خانه، می‌خواهم خانه ات را بخرم، صاحبخانه این را که شنید بغضش ترکید، با گریه گفت به پیرمرد بازاری گره ای افتاده بود در زندگی ام که جز با فروش این خانه باز نمی شد، دیشب تا صبح امام زمانم را صدا میزدم... اما آقاجان! ای کاش ما هم مثل سید کریم و آن مرد خانه دار می توانستیم چشمان زهرایی تان را زیارت کنیم،هرچند روزگار ما روزگار غیبت امام زمان مان است، اگرچه وجود مبارک تان برای ما حاضر و غائب ندارد و همه ی عالم در تسخیر نگاه مهربان شماست... نشسته باز خیالت کنارِ من اما دلم برای خودت تنگ می شود چه کنم!؟ 📚برداشتی آزاد از تشرفات سید کریم محمودی ملقب به اللهم عجل لولیک الفرج 💔 💗 💗