eitaa logo
طریقت زندگی
850 دنبال‌کننده
346 عکس
1.4هزار ویدیو
6 فایل
مجموعه روش ها و برنامه های صحیح زندگی که انسان رابه کمال اخلاق فردی و اجتماعی خود نزدیکتر می کند . ارتباط با مدیر : https://eitaa.com/Eslamdinehagh
مشاهده در ایتا
دانلود
🌏 حسن تا دیروز گله و شکایت داشت ، که چرا سکه گران است و به حسین فشار می آید 😔 امروز حسن خودش سکه خرید ، و تمام دعایش این شد که ای کاش سکه قیمتش پایین نیاید 😏 ... با خرید سکه ، حسن فراموش کرد که با گران شدن طلا ، همه ابعاد زندگی خودش هم به چالش کشیده می شود ...😉 🌎 نتیجه : چرا می رویم روی دردهای مردم سرمایه گذاری می کنیم که حالا بخواهیم خودخواهانه معامله ای کنیم که سود کرده باشیم در حالیکه شاید این جا سود کرده باشیم اما خیلی جاها را باخته ایم ... . 😐 🌎 عبرت گیری🧐 : با خودخواهی ، چیزی عوض نمی شود جز ضرر بیشتر هم به خودمان و هم به اطرافیان ... . @tarighatezendegi
۲۸ دی ۱۴۰۰
16.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همان طورکه یه عده ، لات و لوت که به خاطر هوا و هوس ، تشنه خرابکاری و دعوا هستند و بی کله به میدان می زنند ، و اصلا از هیچ چیز نمی هراسند ... بلاتشبیه یک عده انسان پاک سرشت هم هستند که وقتی که پای حق و حقیقت به میان می آید به خاطر خداوند بی کله هر اقدامی را می کنند ... آنها دیگر فکر این نیستند که در پس این مجاهدت خالصانه چه اتفاقی برایشان می افتد ، آنها فقط نور و درستی را می بینند . در راه حقیقت گام برداشتن خطرات خودش را دارد اما عاشق خدا این خطرات را نمی بیند ، نمی گویم درد نمی کشند ، نمی گویم دوست دارند اینگونه بمیرند ، خیر هیچ کس دوست ندارد این گونه او را بکشند ، بلکه می گویم اگر هزار بار به بدترین وجه ممکنه بمیرند و زنده شوند باز هم به خاطر حق ایستادگی می کنند . از خداوند برای همه مدافعان حقیقت ، طلب عافیت ، سلامت و تندرستی ، عمر طولانی در راه بندگی خداوند و خیرو برکات دنیا و آخرت و مرگی آرام و آسوده را آرزومندم ... نثار همه ارواح طیبه شهدا اجماعا صلوات . @tarighatezendegi
۲۸ دی ۱۴۰۰
🌎تبلیغ خارجی و بین المللی خیلی راحت تر از تبلیغ در ممالک اسلامی است . تبلیغ اسلام،در کشورهای بیگانه خیلی راحت تر است!اگر با آنها با اخلاق و رفتار نبوی برخورد شود خیلی راحت جذب اسلام میشوند. اما این تبلیغ در ایران و کشورهای اسلامی خیلی سخت است! چون ما مواجهیم با طیفی از انسان ها که به طرق و دلایل مختلف در مقابل تبلیغ اسلام جبهه می گیرند. بعضی از دلایل دشواری های تبلیغ در ممالک اسلامی مخصوصا ایران!👇 ۱ - منافقان حزب اللهی: غرور وخودخواهی و ادابازی اسلامی ، به خاطر عواملی همچون اسلام شناسنامه ای، قومیت سالاری ، منافع مادی ، عادی شدن ظواهر اسلام ، تقلید در اعتقادات ، ترس از حکومت ، یادگیری ناقص ، تربیت نادرست ، جاه و مقام ، میز و صندلی ، کار و شغل و معیشت ، خودبینی ، کوردلی ، قشری در جامعه را پدید آورده است ، که تنها از ظاهر اسلامی برخور دارند و تنها پسوند مسلمان را دارند ، این ها به شدت برای جامعه اسلامی و تبلیغ آحاد مردم مانع و سد بزرگی هستند ! زیرا با اخلاق و رفتار غیر دینی و عدم فهم دقیق مبانی اسلامی ، این افراد به شدت با تبلیغات معاندشان ضربه موثر را به اسلام می زنند . آنها فقط با غرور کاذبانه ، خودشان را از مسلمین دو آتیشه و جان فدایان آن می دانند در حالیکه هر مومنی به خوبی می فهمد که آنها مسلمان واقعی نیستند و ربطی هم به اسلام ندارند آنها فقط تیشه به ریشه، می زنند. ۲ - قشر کافر : با تبلیغات شدید غرب بر علیه اسلام و دیدن همین منافقین نقاب داری که یا مطلعند از نفاقشان یا اصلا بی اطلاعند ،به هر حال به کمک لقمه های حرام ، تربیت ناسالم، شراکت شیطان در اموال و جان هایشان ، وسوسه های شیاطین جنی و انسی ، از اسلام و مسلمان نفرت دارند . به گونه ای که عامل مشکلات اقتصادی ، عقب ماندگی مادی را، زیر سر اسلام می دانند . ۳- بحث نفوذ اجنبی در اعماق خاک و قلب های انسان ها ، عاملی دیگر را برای تبلیغ سخت و مشکل در ممالک اسلامی فراهم کرده است . خوشبختانه موانع بزرگ در کشورهای غربی فعلا وجود ندارد ، لااقل در بین این سه بخش دو بخش عمده اول و یا فقط یک بخش عظیم که همان نفاق اسلامی است هنوز رنگیت درست نگرفته است ، روح آنها هنوز آلوده به توطئه های عظیم دشمنان نشده است به خاطر همه این علت ها ، این مردم ذهن بازتری برای دریافت حقیقت دارند . آنها اسلام را راه نجات از پوچی و بیهودگی عالم فانی ماده می بینند . آنها به خوبی می توانند زندگی اسیرشده در عالم مادی را با روحانیت اسلامی و آزادی واقعی تشخیص دهند . اما متاسفانه در ممالک اسلامی بعضی از مردم از وجود این نعمت الهی غافلند و قدر عافیت و دینداریشان را نمی دانند . آنها فکر می کنند با آن اخلاق دین گریزانه اشان و خودخواهی های به ظاهر از نگاه خودشان برادرانه و دلسوزانه ، بهشت ارزانی آنها خواهد شد ... . اما سخت در اشتباهند چون بهشت ارزانی کسانی می شود که در اخلاق ، رفتار و کردار و انسانیت شبیه رسول الله باشند . هر چند ادعایشان این است که از رسول الله هم در انسانیت سبقت گرفته اند ، البته اگر رویشان بدهید این اعتراف را خواهند کرد ، اما خداوند قاضی ، حکیم و علیم است و با حلوا حلوا کردنشان دهان شیرین نمی شود . متاسفانه ظاهر اسلام خوب در ممالک اسلامی ترویج شده است شاید نماز بخوانند با قرائت ولالضالینی که امام جماعت مسجدالحرام هم اینچنین قرائتی نداشته باشد ، اما انگار باطن اسلام خوب تعریف نشده است ، خوب نشر داده نمی شود و باطن اسلام چیزی نیست جز همان انسانیت و برادری ، برابری ، همدلی ، عدالت و مساوات ... البته کتمان نمی کنم که تعداد مسلمان های واقعی کم است ، چرا هستند ، زیاد هم هستند ! انسان هایی که دارای روحانیت و باطن دینی هستند ولی متاسفانه همان افراد منافق و کافر که تعدادشان هم کم نیست بیشتر جلوی چشم ها هستند یعنی به خاطر منافعشان بیشتر جلوی دید ها خودشان را نشان می دهند و آنها قصد خودنمایی دارند و لذا کار را خراب کرده اند . اما آن طیف عظیم مسلمان که جمعیت زیادی هم هستند چون خالصانه برای خدا کار می کنند و نمی خواهند ریا بشود همیشه مانند مروارید در صدف ها پنهانند ... این خس و خاشاک ها هستند که مدام ابراز مروارید بودن می کنند و عجب مصیبتی برای اسلام می شوند ... ✍علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
۲۸ دی ۱۴۰۰
21.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تبلیغ در کشورهای خارجی حتما ببینید ... ببینید چگونه مات و حیرت زده ،و با چه انگیزه ای از اسلام می شنوند ... @tarighatezendegi
۲۸ دی ۱۴۰۰
7.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙 آیت جوادی آملی 💚 امام علی ع : من اسب تندرو نمیخوام 1⃣ چون من ترسی ندارم و از میدان جنگ فرار نمیکنم 2⃣و نه کسی که فرار کرده تعقیب نمیکنم @tarighatezendegi
۳۰ دی ۱۴۰۰
در این دنیا هر چه برای رسیدن به خدا تلاش کردم و خواستم تا که آدم شوم برای خودم اوجی در آسمان بگیرم آخر کار فقط به جایی رسیدم که فقط بگویم تنها هنر و غرورم همین است که دیدگانم بزرگی امیرالمومنین را ببیند و با افتخار بگوید ما همه خاکیم در مقابل قدم های بزرگ و مطهر شما ای نهایت زیبایی خلقت خدا ... @tarighatezendegi
۳۰ دی ۱۴۰۰
🌎 حقیقت عشق قسمت اول هر عشق و علاقه ای ، خانمان سوز است ... زیرا انسان را از مسیر زندگیش خارج و وارد عالم سرد و برهوتی می کند ... البته به جز عشق به خداوند و کسانی که زیباییشان را از اطاعت و بندگی خداوند دریافت نمودند که این عشق اصلا باید باشد ... تنها این عشق است که به انسان زندگی می بخشد و او را در مسیر زندگی سالمش ثابت قدم می دارد که در صورت نبودن ، عملا او افسرده و نالان خواهد بود. اما چرا عشق به غیر خدا و به غیر یاران الهی انسان را وارد پرتگاه می کند ؟ چرا این عشق انقدر عذاب آور و دردناک است ؟ جواب معما خیلی راحت است ! زیرا انسان دلبسته ، کسی می شود که توانایی اداره خودش را هم ندارد ، او نمی تواند رابطه اش را با تو آنگونه نزدیک کند که تو میل داری به تو نزدیک شود ، او خودخواه است و تنها به خودش می اندیشد و لذا درکی از تو و زندگی تو ندارد . او نمی تواند همیشه به تو بیاندیشد و همیشه همراهت باشد ، تو هیچ گاه به آنچه که از معشوق می اندیشی به آن نخداهی رسید ، زیرا توهم عشق پردازی و بزرگ کردن خیالاتت تنها در ذهن تو است ، در واقعیت او سزاوار چنین بزرگی و ستایشی نیست . لذا در یک کلمه می توان گفت عشق غیر الهی به دو صورت ختم می شود : یا به او می رسید یا به او نمرسید ... اگر به او رسیدید ، که پس از وصال و گذشت مقدار زمانی ، در میابید که چه اشباه بزرگی می کردید و او لیاقت این همه بزرگ بینی و توهم زایی را نداشت . البته اگر به این عقل و شعور برسید ! اگر عاقل شوید که دیگر از عشق انسانی و نیازمندتان دست می کشید و قائله را ختم می کنید ولی اگر هنوز عاقل نشوید ، این بار خودخواهی شما سبب میشود تا او را یا بشکنید و به زور مطابق خواستگاهتان او را تسلیم نمایید ، تا او آنگونه بشود که وفق مرادتان باشد ، که باز با رنجش و عذابش از او دورترو دورتر میشوید ، چون شما از او خواسته خدایی دارید در حالیکه این بنده خداوند است و خودش محتاج و سراپا فقر و نیستی است ! خیلی انسان باید احمق باشد که عاشق یک فقیر مثل خودش شود و از او انتظار صفات و قدرت های الهی داشته باشد . اگر اینگونه هم نکردید و یا نه در ادامه فهمیدید این موجود آن کسی نبود که لیاقت عشق شما را داشته باشد شاید دوباره باز او را بسوزانید و سراغ عشق پوشالی و شیطانی دیگری بروید و خیانت پشت سر خیانت به خاطر رسیدن به جهنم و کثافتی که خودتان با دستان خودتان به آن می رسید و انقدر این داستان را ادامه می دهید که در آخر دست روزگار شما رابا عدالت الهی چنان زمین می زند که خواسته یا ناخواسته دست از عشق شیطانیتان بردارید و یا باصطلاح به زمین گرم الهی بخورید ... . اما اگر به عشق رویاییتان نرسید ، انقدر او را در سر بزرگ می کنید که دیگر هیچ کس و هیچ چیز را جز او نمی بینید ! شما او را بت کرده اید ، و به او چنان ارزش دادید که او را از انسان بودنی که فقیر و ناچیز است به خداییت و بزرگی کشانیدید و چون به او نمی رسید و وصالی ندارید و این عشق برای خودش عقلانیت و فلسفه زندگی جز فنا شدن و دربدری ندارد لذا همه چیزو همه کس را فراموش می کنید و زندگی خودتان و اطرافیانتان را هم تباه می کنید که چرا ؟ چون عاشق شده اید ! و این عشق پوشالی و سراب انگیز شیطانی ، که شرک الهی بود شما را به جهنم در دنیا و آخرت کشانید و شما از آن غافل بودید ... این گونه عشق ها با احساسات پدید می آید ، احساسات هم با سازو دغل و آواز و لهو و لعب و خیال و تخیل و شکم سیر و تخت و بالش و جای گرم و نرم و غذای لذیذ و بخورو بخواب و تنبلی کن و فیلم و تصویر ببین و بریم سینما و پارک و حالا دلم اینو خواست و ، دلم این و نخواست و ، آخ این و دوست دارم و آخ هوس اونو ببین و نبین و این چیزا هست که رونق میابد ! در اسلام وقتی سخن از آن میشود که به لوه و لعب و تن پروری و به ساز و دغل و آهنگ و رقاصی و شعرو موسیقی رجوع نکنید علتش دقیقا همین است ، چون شنیدن و دیدن این لهویات شاید در واقع به شما آرامش می دهد و رویاهایتان را در اذهانتان بزرگ می کند و شما را از عالم واقعیت خارج می کند و برایتان توهم سازی می آفریند ! اما این آرامش قبل از طوفان است و شما را از خداوند و عشق واقعی به او ، دور می سازد . زندگی سالم بدون دردسر دنیا و آخرت را از شما می گیرد ، دست شما را در تباهی و ظلم و ستم آغشته می کند . عشق های غیر الهی همه اش تولیدش از احساسات است و این احساسات چون عقل را می پوشاند خانمان سوز می شود ... شیطان تنها با چشم و گوش شما را از راه خدا باز می دارد ! وقتی اسلام تا این حد به حفاظت چشم ها و گوشهایتان اهمیت می دهد دلیلش همین فرو نرفتن در عشق های توخالی نابود کننده است ... . هر چیزی به غیر خداوند و راه او برای انسان بزرگ شود ، این انسان را از راه حق دور می کند . ✍علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
۱ بهمن ۱۴۰۰
🌎حقیقت عشق قسمت دوم حقیقت این است که تنها خداوند است که همیشه کنار ماست و همیشه ما را می بیند و همیشه ما را در همه حال درک می کند ، اوست که تمام نیازات ما را برطرف می کند و اوست که سرآمد تمام نعمت های ماست ! اوست که هیچ خودخواهی ندارد و از هیچ کس و هیچ چیزی هم نه وابستگی دارد و نه هراسی ، اراده بکند ما را به خود نزدیک می کند ، نخواهد هم ما را به جهنم بیرون می راند ... همه کس و همه چیز ما اوست ! عشق واقعی لایق خداوند جهان و جهانیان است ... . اما این عشق از درب احساسات وارد نمی شود ، این عشق راه ورودش فقط عقلانیت است و عقلی خالی از سازو فیلم و لهو و لعب است که وجود لایتناهی او را به مقدار وسعت انسانیش درک می کند ... . این عشق نه تنها خانمان سوز نیست بلکه محکم کننده روابط انسانی و خانوادگی و اجتماعی است ... . بلکه عدمش خطرناک و سوزانده است . آری عشق حق است ، اما عشقی که به خود همان حق ختم شود درست و پاینده است . این عشق به ما ایمان ، زندگی ، شادمانی و حس رضایت و دلخوشی در این دنیای پر از ناملایمت را می دهد ... . علتش هم کاملا روشن است ! چون خدا عقل است و عقل است که این عالم هستی را تدبیر می کند و همه عالم گوش به فرمان این عقل هستند ، و ما نیز با اتصال به عقل او را میشناسیم و برایمان این عالم محکم میشود ، با شناخت او است که می دانیم سرپناهی داریم ، حقیقتی داریم ، خدایی داریم و قلبمان محکم است و می دانیم او به ما متصل است و به رگ گردن به ما نزدیک تر ... . می فهمیم او مدبر عالم است و او از ما خواسته است تا مطابق عقل و حقانیت گام برداریم و ما به خاطر عشق الهی هر کاری را می کنیم چون او حق است و تنها او و عالم زیر دست او زیباست و جز او و خواسته او و خلقت او همه نیست و عدم و خالی از وجود هستند ... . عشق الهی که در وجود انسان به جریان می افتد جز عقل نمی خواهد و به جز عقل اطاعت و فرمانبری نمی کند زیرا ما عاشق عقل شده ایم و عاشق جز رضای محبوب نمی خواهد ، در حالیکه عشق انسانی ما را از عقلانیت خارج می کند و به ما حس سرخوشی و مستی می دهد اصلا این عشق چون سراب است و فلسفه ای ندارد راه آن هم عدم و پوچی عذاب و پر از آتش است . ما به خاطر عشق الهی به عقلانیت رجوع می کنیم و زندگی را بر مدار درست کاری ترتیب می بینیم اما عشق انسانی ما را به احساسات می کشاند و همه چیز را فراموش می کنیم و آخرش هم به مراد لامرادمان نمی رسیم ! حقیقت عالم این است که عشق یکیست ! اما بعضی ها می خواهند عشقی جدای آن عشق واقعی ترتیب ببینند آن را که در واقع نیست تخیل کنند و موجود ببینند ، نتیجه آن هم این است که وقتی عالم خلقت و محضر خداوند است ، محضر عقلانیت و حکمت است . عقل که احساس بردار نیست او می داند حق این است که خداوند لایق عشق و عبودیت و بزرگیست و هر کس و هرچیز بخواهند غیر از این را پیاده کنند تنها خودشان را نابود کرده اند و آنها ضرری به خداوند نمی رسانند برای همین آخر این عشق ها می شود ، بی پولی ، تنهایی ، شیدایی ، روانشناس و روان پزشک ، قرص و خواب و اعتیاد و تنهایی و خیانت و زندان و اعدام و ... ! برای اینکه وارد عشق های نابودکننده نشوید ، حتما از موسیقی و دیدن فیلم های عاشقانه ، رمانتیک ، شهوت انگیز ، مخصوصا محصولات کشورهای اجنبی و غربی را نه بشنوید نه ببینید ! آری شیطان به شما می گوید اینکه دیدنش اشکالی ندارد ، لذت و هوای نفستان دوست دارد آنشرلی با موهای قرمز را ببیند ، اگا آخر این فیلم در ضمیر ناخوداگاهتان کارگردان و نویسنده کار خودشان را انجام داده اند و شما بالا بروید ، پایین بیایید ، عاشق و دلبسته آنشرلی و بابا لنگ دراز ها شده اید ... . و حالا بگرد برای خانم و اقا آنشرلی و بابا لنگ دراز پیدا کن ... . برای خودتان خیال و سراب درست می کنید . آن وقت دختر همسایه که عاشق بابالنگ دراز است ، مجرد در خانه می ترشد و پسر همسایه که عاشق آنشرلی هست در به در دخترک خارجی این ور و آنور می کند آخرش هم به عشق نمی رسد ... . اما اگر به جای دیدن این برنامه ها که حرام و جامعه سوز است و جایز نیست دیدنشان روی به قرآن بیاوید ، روی به مطالعه و خواندن کتاب های عقلی بیاورید ! عقل خودتان را بالا ببرید و از هوا و هوس به شدت دوری بفرمایید ... خلوت هایتان را با ورزش و تندرستی و افکار عاقلانه و عبادت خداوند پر کنید و از تفکرات لهو و لعب و بیهوده وعاشقانه و سرمستانه بپرهیزید . آن وقت کم کم عشق واقعی به خداوند را در قلبانتان احساس می کنید ، آن وقت میل به اطاعت و اوامر الهی را در وجودتان خواهید یافت . فقط کافیست دست از این ابزار و آلات شیطانی بکشید و چشم ها و گوش هایتان را ببندید تا قلب کم کم ریکاوری شود ، امید است که به فطرت اصلی و کودکانه اتان که همان عشق به خداوند و اطاعت و بندگی است باز گردید . ✍علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
۱ بهمن ۱۴۰۰
🌎حقیقت عشق قسمت سوم شاید گفته شود عشق به پدرو مادر ، همسر و فرزند ، طبق این قائده آنها هم خانمان سوز است ! و حرف شما از اساس بی پایه و گزاف است . صحبت این بود که عشق روی احساس و بدون در نظر گرفتن عقل و حقوق ، که منجر به شیدایی و جنون و تنهایی و تباهی شود این عشق باطل است . عشق به خانواده ، همسر و فرزندان و جامعه و مومنین ، این عشق ها اگر منجر به بت سازی نشود و همه جوانب عقلی در نظر گرفته شود در حد معمول اتفاق بی افتد اصلا باید باشد و اگر نباشد اطاعت و بندگی خداوند صورت نگرفته است ، عشق به خداوند معنادار نشده است ! به عبارتی این عشق ها همه در طول عشق به خداوند است . زیرا کسی که عاشق خداوند شد باید فرمان هایش را هم اطاعت کند ! خداوند هیچ گاه نمی گوید با همسرت مهربانی نکن ، بلکه همسر شما هم بنده خداوند حکیم و عادل است و عشق و علاقه شما به همدیگر نتیجه عشق به خدا و عقلانیت است . انسانی که خدا را دوست ندارد در جامعه خیانت می کند و با هوا و هوسش دیگر انسان ها را گمراه و فقط خودخواهانه چند صباحی اسیر دستان خودش می کند ! این انسان اگر حتی بگوید من خداوند را دوست دارم دروغ گفته است ! چون خدای عقل و عدل و میزان هیچ وقت خودخواهی ، و نامردی و خیانت به مردم و جامعه را نمی پذیرد . پس عشق به خدا و عقلانیت است که انسانیت و رحم و مروت را می افریند . و الا انسان های خودخواه و خودبین و هوس باز ، خدایشان هم دست ساز و عروسک در دستان خودشان است ! آنها شاید گه گاه در تنهایی هایشان خداوند را بخوانند اما این خدا آنها را دوست می دارد و آنها نیز عاشق خدایشان هستند . اما آیا به واقع آنها خدای حقیقت و عدالت و حکمت را پرستش می کنند ؟ یا خدای آنها زاییده شهوت و هوا و هوس است ... این خدا بدون کوچکترین خجالتی ، شیطان است ! خدایی که آنها آن را می خوانند دشمن انسانیت است . آنها فهمی از خداوند کریم و بزرگ و حکیم ندارند . این خدا در قالب عقلانیت ، انسانیت و تعادل ، شناخته می شود . این خداوند یگانه بینیاز هستی است که باید سر تعظیم در مقابل او فرو برد و اوامر او را شنید و گوش سپرد ! اوامری که حقیقت محض است . اما خدای شهوت رانان و خودخواهان ، اوامرش هم روی احساس و شهوت این بوالهوسانان می گردد . پس عشق به خداوند ، عشق به خانواده ، جامعه ، پدر و مادر ، عشق به ولایت و امامت ، همه و همه را شامل میشود مادامیکه عقلانیت و عدالت را زیر سوال نرود ! افراط و تفریط صورت نگیرد ! مثلا شخص پدر و مادرش را انقدر دوست دارد که به خاطر آنها به دیگران خیانت می کند ! یا همسرش را انقدر دوست بدارد که به خاطر آن ، پدرو مادرش را رها سازد ، یا اصلا با غرق شدن در خواسته های مادی همسرش خدا را هم فراموش کند . خیر زیر سایه عشق الهی ، تمام عقلانیت و اعتدال در وجود شخص به جریان می افتد و او باید به عنوان بنده خداوند حق و عدالت را روی زمین بگستراند . با خودخواهی و غرور و فریب و نیرنگ هم این عشق و بندگی دروغ است . زیرا عشق به خداوند خشوع و خضوع و راستی و پاکی را پدید می آورد . غیر این باشد تباهی و به آتش کشیدن خود است ... . حرف آخر : عشق حق است ، مادامیکه به حق هم ختم شود ... . ✍علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
۱ بهمن ۱۴۰۰
14.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مسلمان به نفس خود بدبین است ! شهید مطهری @tarighatezendegi
۱ بهمن ۱۴۰۰
دو خصلت هر كدام باعث دو خصلت مى شوند از فاطمه دختر حسين (ع) هست که از پدرش نقل مى كند كه پيامبر خدا (ص) فرمود: تمايل به دنيا غم و اندوه را بيشتر مى كند و بى اعتنايى به دنيا دل و بدن را راحت مى سازد. الخصال / ترجمه جعفرى، ج ۱، ص: ۱۱۹ @tarighatezendegi
۱ بهمن ۱۴۰۰
طریقت زندگی
#حدیث دو خصلت هر كدام باعث دو خصلت مى شوند از فاطمه دختر حسين (ع) هست که از پدرش نقل مى كند كه پ
تفسیر حدیث فوق👆 🌎 منظور از دنیا چیست ؟ یعنی آنچه که از ماده و مربوط به ماده است . 🌎 چرا انسان تمایل به دنیا دارد ؟ انسان از دو بعد جسمانی و روحانی تشکیل شده است و بعد جسمانی او دنیوی و خواسته هایش همه گی زمینی دارد . 🌎 چرا تمایل به دنیا داشتن مایه غم و اندوه بیشتر است ؟ و ذات ماده چون متغیر است و دائم در حال تغییر و تبدیل شدن است ، و حال ثابتی ندارد ، از آن طرف قانون بردار هم نیست ، شرایط و ضوابط و حقوق انسانی را هم نمی شناسد ، به عبارتی خالی از روح و درک و شعور است و کار خودش را انجام می دهد . لذا چون انسان بعد روحانی دارد و میل به ثبات ، قوام و عدالت و آرامش در دنیا دارد ، با روی آوردن به دنیای نامیزان ، روحش دچار غم و اندوه میشود در حالیکه چنین انتظارات و خواسته هایی از ماهیت دنیا محال و عبث است . چگونه انسان می تواند به دنیا بی اعتنا شود تا دچار غم و اندوه نشود ؟ انسان با فهم این نکته که دنیا به پایان خواهد رسید و این دنیا تنها وسیله رشد ، امتحان و تحصیل آخرت اوست ، از آن طرف جسم او هم که تمایل دنیوی دارد خیلی زود فرسوده و پیر میشود و خواهد مرد ، لذا با قناعت و تنها به اندازه زندگی کردن کوتاهش در دنیا به قدر نیاز از دنیا بهره می برد و با بی توجهی به دنیا و ناملایمت های آن و خوشی های زودگذرش ، توسط میل انسان به عالم بالا و روحانیت ، علنا بی میلی خودش را به دنیا نشان می دهد . او بنده دنیا نمی شود و به خاطر دنیا کاری نمی کند به عبارتی دنیا روی روح او اثر نمی تواند بگذارد . او با تمایل خودش به آسمان و عالم عقل ، تکیه بر حکمت و ذات خداوند باری تعالی ، و فهم علت آفرینشش در روی زمین ، آنچه که دنیا او را وادار به اطاعت و پذیرش می کند را گوش فرمانی نمی کند . او در میابد که روحانیتی دارد و عزت و بزرگی دارد ، و این دنیا بیهوده و عبث آفریده نشده است . چه بسا دنیا از او می خواهد که برای رسیدن به آن شرافت و عزتش را پایمال کند از بسیاری از حقوق بگذرد اما او با تمایل به روحانیت و عقلانیتش بر هوای نفس و جسمانیتش می ایستد و اسیر دست و هوس دنیا نمی گردد . چگونه دنیا انسان را دچار غم و اندوه می کند ؟ انسان اگر عقلانیت را کنار بگذارد و تنها به هوا و هوس و نیازات و خواستگاه های مادی اش توجه کند ، مسلما دنبال دنیا حرکت می کند ، دنیا شاید چراغ سبزهایی را هم به او نشان دهد ( چون دنیا شاید ظاهرش فریبنده و متغیر است اما بر پایه عقل و حکمت خداوند ترتیب دیده شده است و آن هم به خاطر رشد و امتحان انسان اینگونه است) اما یک وقت می رسد که به تمام حساب و کتاب ها و دو دو تا چهارتای انسان پاسخ منفی می دهد و همه برنامه های آدم را متلاشی می کند . لذا از دنیا به دیوار سستی که نمی توان به آن تکیه کرد هم یاد می کنند . اینگونه می شود که دنیا شاید یک چیز به تو بدهد اما خیلی چیزها را از تو میگیرد . تو به دنبال دنیا میروی در حالی که خودت را پیرو خسته می کنی ، آن وقت هم به آنچیزی که می خواهی یعنی آرامش نمی توانی برسی ! لذا آدم عاقل به قناعت از زندگی برای سلامت جسم و روحش از دنیا مطالبه می کند و اصلا تمایلی به ظواهر فریبنده دنیا نشان نمی دهد . او بعد روحانیش را قوی تر می کند و با عالم عقل و ثبات ها خودش را راضی می کند . اگر اینگونه شد روح انسان به سعادت و آرامش خواهد رسید و اگر نه ، هم از خدا دور میشود ، هم به دنیا نمی رسد و هم آتش سوزان جهنم را برای خودش می خرد . ✍علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
۲ بهمن ۱۴۰۰