❇️🔘استراتژي ناامنسازي و تغيير
#استراتژي ناامنسازي جريان پيچيدهاي است كه استعمار نو آن را براي ساكنان كشورهاي غيرغربي (آسيا، آفريقا، شبه قارة هند و ...) رقم ميزند و مناسبات فردي و اجتماعي آنها را آلوده ميسازد، تا هيچگاه مجال پرسش از خصم، تجربة ثبات و سيري رشد يابنده در مناسبات مادّي و فرهنگي را نيابند.
▫️از همين روست كه كشمكش و بحران، روزيِ دائمي مردم آفتزده و مبتلاي ـ به اصطلاح غربيها ـ توسعهنيافتگي، جهان سومي شده است.
در طول تاريخ، هيچ كلاهي به بزرگي و گشادي كلاه دمكراسي و ليبراليسم ملحدانه بر سر مردم جهان نرفته است.
▫️ديوي كه در صورت يك پريرو جلوه كرد تا تغيير، جنجال و هيجان در مناسبات اجتماعي و سياسي چشمها را بر سكّانداران پشت پردة #سازمانهاي_مخفي و استعماري ببندد؛ همآنان كه در كار و انديشة قدرت بلامنازعه و #حكومت_جهاني، حتّي براي لحظهاي، همان به اصطلاح دمكراسي، تساوي آراء و حتّي جمهوريّت را پذيرا نيستند.
▫️كدام انسان منصفي ميتواند بر سلطة بلامنازعه، مستمر، قدرتمند و نسل در نسل #اليگارشي_زرسالاران_يهودي بر مقدورات و مقدّرات سياسي، اجتماعي، اقتصادي و رسانهاي غرب نام جمهوريّت بگذارد و آن را متّهم به داشتن نظامي دمكراتيك كند؟
▫️اميدوارم خوانندة محترم گمان نكند نگارنده هوادار و طالب استبداد، رژيم سلطنتي يا فاشيسم است،روزي در پايان يك جلسة طولاني دانشگاهي، خطاب به جواني كه سرمست از عضويت در شوراي شهر خودش بود، گفتم:
▫️اي عزيز! سخني حكمتآميز را از حكيمي چيني برايت ميگويم و اميدوارم آن را هماره در گوش جان داشته باشي! آن حكيم گفته بود:
▫️مردم را سه حق بر گردن حاكم است. اوّل نان، دوم امنيّت و سوم اعتمادِ به حاكم و گفته بود:
اگر حاكمي در وقت اضطرار بر سر دوراهي گزينش «نان مردم» يا «حفظ امنيّت مردم» درماند، شايسته است امنيّت را بر نان مقدّم بدارد؛
▫️ زيرا هرگاه مردم در امنيّت به سر برند، بدون نان هم در كنار حاكم و امير خود ميمانند و اگر از بدِ روزگار حاكم بر سر دوراهي گزينش «#امنيت_مردم» يا «حفظ اعتمادِ آنها به حاكم» درماند، #اعتماد_مردم را بر امنيّت آنان مقدّم بدارد؛
▫️زيرا هر گاه مردم به حاكم و امير خود اعتماد داشته باشند، در فقر و ناامني نيز در كنار او ميمانند و رهايش نميكنند. امان از روزي كه مردم سومي را از دست بدهند... يعني اعتماد به حاكم را.
▫️از همين روست كه اعتماد مردم به حاكمان سيبل و هدف مهمّي است كه دشمن بيروني با تمام دقّت و قوا آن را نشانه ميرود. آن هم در كشورهاي مستقل كه ساكنانش مقابله با دولتهاي استعماري و استكباري آخرالزّماني را مقصود خود ساختهاند.
▫️نبايد از خاطر برد كه تغييراتِ فاقد منطق، عجولانه و پيدرپي، در خود و با خود پيامدهاي زير را دارا است:
1. بروز ناامني؛
2. فوران ناشكيبايي؛
3. فرصتسوزي؛
4. فرصتيابي خصم؛
5. گشايش روزنة فرصتطلبي طمّاعان و ... .
▫️نبايد از ياد برد كه ترتيب و تنظيم مناسبات عمومي مردم، مسدود شدن روزنة رخنه و نفوذ خصم، حفظ ثبات و بالأخره آرامش و ثبات رواني مردم براي مدّتي دراز در گرو:
1. جعل قوانين شايسته براي عموم مناسبات؛
2. نهادينه شدن قوانين و قانونگرايي؛
3. ثبات مقرّرات؛
4. مداومت در اعمال قانون و اجراي آن توسط مجريان است.
▫️در ميان ما، همواره پنج موضوع: حركتهاي سينوسي مجريان، تبصرهها و مادّههاي نهفته در لابهلاي قوانين (كه هماره نقش گريزگاه را ايفاء ميكنند) جماعتي كه براي خود شأني فراقانوني قائلند، فقدان نظام نظارتكنندة امين و ملاحظات فاميلي و حزبي، به جان عاليترين قوانين ميافتند و چون موريانه آن را از درون ميپوسانند.
▫️نبايد فراموش كرد كه احساس ناامني بيشتر از خود ناامني، فضا، مناسبات و روابط مردم را آلوده و آسيبپذير ميسازد.دشمن خارجي از همة ابزارها و حيلهها براي متغيّر و متزلزل ساختن اركان يك نظام مستقل و براندازي آن بهره ميجويد و تغيير را بر حيات سياسي، اقتصادي و اجتماعي يك ملّت مستولي ميسازد.
▫️ركن ثابت و مقتدر حقيقي و ستون قائم و نگه دارندة هستي به اذن الله،
حضرت مولانا صاحبالزّمان(عج) است كه همراه با توكّل و توسّل به ايشان ميبايست عقل تدبيرگري را بر پاي شتر سركش تغيير ببنديم تا طوفان فروكش كند، زمين و آسمان آرام گيرد، امان و امن زمين برسد و زمينههاي تأسيس دولت با ثبات كريمهاش مهيّا شود. إنشاءالله
📚#سخنروز/#زنجیرهاینامرئی
@tarikh_farda
زنجيرهاي نامرئي يهود (۱)
اخبار و حوادث فراواني كه اين روزها جهان و مردم جهان را در خود گرفته، به ويژه بحرانهاي بزرگ و فتنههاي بينظير سياسي، اجتماعي كه مستضعفان و مسلمانان را مبتلا ساخته، در كنار زلزلهها و آتشفشانها، گوشهاي بسياري از مردم سراسر جهان را براي شنيدن اخبار آخرالزّماني تيز كرده است.
▫️حتّي برخي از شبكههاي خبري با تطبيق برخي احاديث با شرايطي كه در منطقة «خاورميانه» و شرق اسلامي ميگذرد، سعي در مصداقسازي و شناسايي علائم حتميّة ياد شده در روايات و اخبار رسيده از سوي حضرات معصومان(ع) ميكنند.
▫️اين همه به جاي خود نيكوست؛ امّا از چند نكته هم نميتوان غفلت ورزيد؛ چنان كه اين كندوكاو به افراط كشيده شود، به شرط تطبيق درست اين شرايط با اخبار اعلام شده در ميان روايات ـ پيش از موعد مقرّر ملاحظه و همة آنچه كه در دايرة تشخيص امام معصوم(ع) وارد است ـ موجب افشاي راز، هوشيار شدن خصم آل محمّد(ص) و آماده شدن بيش از پيش آنها براي سركوب دوستان و ياران حضرت ميشود و به طور قطع امر ظهور به تعويق افتاده و در آن بداء اتّفاق ميافتد.
▫️به موازات آن، چنان كه اين تطبيق و مصداقسازي، نادرست و عجولانه از آب در آيد، انفعال، يأس و سرخوردگي مستضعفان را در پي خواهد داشت و حتّي ممكن است، آنان را در سراشيبي بيخيالي و تباهي چنان بغلطاند كه در آينده، همة آمادگي را براي تجربة حوادث و وقايع جدّي و همراهي با آن شرايط تا ديدار امام(ع) از دست بدهند.
▫️اين تذكّر دوستانه به جملة شيفتگان ظهور مقدّس را مقدّمه ساختم تا عرض كنم، بخش عمدة تلاش و سرمايهگذاري خصم آل محمّد(ص) در همة سالهاي گذشته و همين امروز، مصروف آلوده ساختن جسم و جان مستضعفان ميشود تا آنان همة استعداد شنيدن كلام حق، دفاع از امام حق و همراهي با ايشان را از دست بدهند.
▫️پوشيده نيست كه امام منتظَر براي مردم منتظِر و همراه با اهل انتظار به اذن الله، مراتب و مراحل ظهور تا تأسيس دولت كريمه را پيش ميبرند؛ مردمي كه مستعدّ استماع كلام امام خود و اجراي فرمان ايشان هستند.
دشمنان حق، به خوبي دريافته بودند، سادهترين طريق دور ساختن مردم از امام و قفل ساختن دلها و گوشهايشان از شنيدن حق و تأثير پذيرفتن از آن، آلوده ساختن غذاي آنهاست.
▫️شايد تأكيد كلام وحي كه فرموده است: «فلينظر الأنسان إلي طعامه؛ پس انسان به غذايي كه ميخورد، نظر كند.» ناظر بر همين معنا باشد.
آنچه كه به خورد جسم و جان خلق عالم داده ميشود، سرنوشت آنان را هم رقم ميزند اين خوراك، تنها غذاي جسم را شامل نميشود، خوراك جان كه همان علم و معرفت است، مهمتر است.
▫️رسول خدا(ص) در تقسيم علم فرمودند:
«العلم علمان، علم الأبدان و علم الأديان؛ علم دو گونه يا دو دسته است، علم بدنها و علم اديان.»
▫️يعني يكي آنچه كه مربوط به جسم ميشود و ديگري آنچه مربوط به جان ميشود. «خوراك جسم و جان» مردم را بايد دريافت.
ايشان در حديث ديگري ميفرمايند:
«العلم اكثر من أن يحصي فخذ من كلّ شيء أحسنه؛
علوم بيشتر و گستردهتر از اين است كه شمارش شود، پس وظيفة شماست كه از هر چيزي دنبال بهترين آن باشيد.»
▫️گمان ميكنيد آنچه كه يهود، تابعان و ياران دانسته و ندانستة يهود در انبان جسم و جان مردم و مستضعفان سراسر جهان ريختهاند و همچنان نيز ميريزند، دل و گوشي براي كسي باقي گذاشته كه در هنگامة خوف و خطر، مثل روز سخت عاشورا، مستمع كلام امام زمان(عج) باشد، همراهي و رزم در ميدان پيشكش!
📚#سخن_روز #زنجیرهای_نامرئی
@tarikh_farda
🔘زنجیرهای نامرئی یهود (۲)
در هنگام شادي و برخورداري و امنيّت، همة خلق عالم شجاع و سخي و عفيف مينمايند.
اگر كسي يا كساني قصد گفتوگوي مهدوي و انتظار دارند، لاجرم بايد همة همّت خود را صرف تطهير جسم و جان مردم از غذاي آلوده كنند تا گوشها و دلها آزاد و رها شده و مستعدّ شنيدن دعوت امام و اعلام لبّيك به ايشان گردند.
▫️در عصر ما، يهوديان دو صنعت بزرگ خوراكسازي براي جسم و جان مردم را در اختيار گرفتهاند و با كنترل كامل، به آن جهت ميدهند.
اگر چيزي هم از دست آنها خارج مانده، عوامل بيجيره و مواجب منفعل آنها در كشورهاي مستضعفنشين، آن همه را در مسير و راستاي خواست يهود قرار ميدهند.
▫️از دستكاري ژنتيكي دانهها و موادّ غذايي كه به صورت جدّي و سازمانيافته انجام ميشود، بگيريد تا حلقههاي آخر آن، يعني فست فودها يا همان غذاهاي آماده و ... .
اين زنجيرة غذاي جسم مردم است، آميخته با چاشني گزندة حرام و شبهه و ربا و ... كه بحث مستقلي ميطلبد.
▫️زنجيرة دوم مربوط به خوراك جان مردم است. همان كه مجموعهاي از كمپانيهاي رؤياساز هاليوودي، خبرگزاريهاي جهاني، شبكههاي ماهوارهاي، اينترنت و بالأخره و دست آخر، روزنامهها و نشريات زرد و كتب ترجمه شده و منتشر شده، آزاد از هر امر و نهي آنها را تدارك ميبينند.
▫️چند سال قبل در سفري كه به «فرانسه» داشتم، از نزديك ناظر عملكرد سازماني بودم كه وظيفهاش كنترل كامل رسانههاي شنيداري و ديداري فرانسه و پالايش برنامههاي آنها از آثار آمريكايي بود.
▫️شبانه روز در اين سازمان بزرگ، كارشناسان خبره و دستگاههاي مدرن برنامههاي كلّية شبكههاي شنيداري و ديداري را كنترل ميكردند تا مبادا لحظهاي از قوانين و مقرّرات وضع شده دربارة پخش آثار آمريكايي كه بسيار هم محدود كننده بود، عدول شود. اين برنامهها شامل موسيقي، فيلم، خبر و ... ميشد.
▫️در حالي كه همة جهان از آثار غربي و اروپايي مينالند، فرانسويها از آثار آمريكايي و هاليوودي مينالند و با تمهيداتي دست به كنترل و تصفيه ميزنند.
امّا ساكنان كشورهاي شرقي و مسلمان، محصولات كمپانيهاي رؤياساز هاليوود و امثال آن را تنها وسيلة سرگرمي و تفنّن ميشناسند.
▫️همة تعاريف از بودن، زيستن و نحوة گذران حيات را جابهجا ميكنند و تمامي نمونهها و نمادهاي دلخواه رؤياسازان را جايگزين ميسازند تا همة ساكنان زمين، آنچنان كه آنها ميخواهند و مطلوب خود و حافظ منافع خود ميشناسند، عمل كنند، بيانديشند و در مسير تعيين شده، مشي كنند.
در نقاط عطف مهم، همين آموزههاي جايگير شده در ناخودآگاه، كار خود را ميكند.
📚#سخنروز/#زنجیرهاینامرئی
@tarikh_farda
🔘زنجیرهای نامرئی یهود(۳)
تگاه صليب و صهيون را كه دستگاههاي سياسي و نظامي دنبال نميكنند؛ بلكه بسترساز اجراي كلّية استراتژيهاي سياسي نظامي غرب، رسانههاي غربياند.
اين اسباب به ظاهر فرهنگي، همة مستضعفان را براي راحتتر خورده شدن و با پاي خويش به دام فرو غلطيدن مهيّا ميسازند.
▫️كمتر كسي از جايگاه، اهمّيت و نقش تعيين كنندة فرهنگ و فعّاليتهاي فرهنگي آگاهي كامل دارد. مديران اجرايي، محصولات فرهنگي را به مثابه فرهنگ ميگيرند. از اين رو سخت بستة صورت محصولاتند. به همين دليل هماره در انديشة وارد ساختن اين محصولات به قيمت ارزان از فروشگاه بزرگ غربياند.
▫️گاهي در وقت تصميمگيري نيز همة همّت خود را مصروف كپيبرداري محصولات چند رسانهاي غربي، در صورت و محتوا ميسازند.
▫️گاه ديگر نيز اين عمل نابخردانه را با اين توجيه همراه ميكنند كه چون مردم از موسيقي و آثار لسآنجلسي استقبال ميكنند و از بازار آزاد، كالاي مورد نيازشان را ميخرند، خود با توليد مشابه اين آثار، بازار و ذهن مردم را تحت كنترل ميگيريم.
▫️از همين جا موسيقي مشابه، خوانندگان مشابه و فيلمهاي مشابه فراوان داريم كه همگي با پروانه، آرم و نشان اسلامي توليد ميشوند و از آنجا كه اين آثار بسيار بد و كليشهاي ساخته ميشوند، باعث مضحكه و خنده نيز ميگردند.
▫️انتشار عناوين بيشماري از كتب ضالّه و مضلّة فرقهها و نحلهها، رمانها و داستانها و ... را كه قفسههاي كتابفروشيها را مملو ساختهاند، از كجا و چگونه سر بر آوردهاند؟
▫️آيا انتشار آثاري شناخته شده از نويسندگاني چون دون براون
كه توسط چندين ناشر به طور هم زمان ترجمه و منتشر ميشود، حاصل يك اتّفاق ساده است؟
آيا ترجمه و دوبلة آخرين آثار روز سينمايي هاليوود را كه جملگي با جهتگيري خاصّ فرهنگي و حتّي سياسي، اجتماعي عليه مستضعفان ساخته شدهاند، بايد به عنوان يك سوءتفاهم شناخت؟
▫️هر كس كه اطّلاعات اندكي از رسانه، پروپاگاندا و نقش حيرتانگيز نمادها در انتقال غيرمستقيم، امّا مؤثّر آموزههاي مورد نظر كارگردانان و صاحبان كمپانيهاي رؤياساز داشته باشد، به خوبي درمييابد كه همة ابتذال درشمایل زنان هنرپيشه، منحصر نميشود كه بتوان با چند دستگاه كامپيوتر و چند تكنسين آن را پوشاند. اين سخن بس كودكانه است، اگر گفته شود وقتي مردم اين آثار را ميبينند يا از كنار خيابان با قيمت اندكي ميخرند، ديگر چه باك!
▫️عذر بدتر از گناه كه نميتوان آورد. از كاهلي و عدم نظارت و كنترل ماست كه بازار مكّارة فيلم و موسيقي به صحن كلّية خوار و بار فروشيهاي شهر و روستا كشيده شده است. سرمايهگذاري كلان براي بازسازي صحنهها و ترجمه و دوبلة سريالهاي تلويزيوني آمريكايي، همچون «لاست» و... با هيچ دليل و برهاني پذيرفته نيست؛ چنانكه برخي شواهد حكايت از آن دارد كه مقدّمات اين
خدمت به اهالي فرهنگ با رقمي قريب به يكصد ميليون تومان فراهم آمده است.
▫️به همان سان كه تمديد اعتبار مجوّز فعّاليت حمايتكنندگان شبكة صهيونيستي «فارسي وان» كه به گزارش شبكة اطّلاعرساني «جهان» اين رقم حمايتي بالغ بر 500 هزار دلار در ماه ميشود،
پذيرفتة هيچ كس نيست.
▫️بيگمان چشمها را بايد شست، جور ديگر بايد ديد!
والسّلام
📚#سخنروز/#زنجیرهاینامرئی
@tarikh_farda
نقد اجتماعی(۱)
🔘راز درهای بسته
موضوع مسدود يا پيچيده بودن راههاي ديدار با مقامات مسئول، به رغم آنكه مسئولند، از دردناكترين موضوعات مبتلابه و در عين حال خطرناكترين و مضرترين موضوعات ضدّ سياسي، ضدّ اجتماعي و حتّي ضدّ امنيّتي هر كشور است.
▫️ترديدي ندارم كه هيچ مقام مسئول آگاه و مديرِ مدبّري مايل به بيخبر ماندن نيست؛ ليكن دو عامل پنهان ندانمكاري و عوامل مياني كاشته شده، مهمترين نقش را در اين فرايند خطرساز و زيانآور ايفا ميكنند.
موضوع ندانمكاري و به عبارت ديگر، سوء مديريّت به انتخاب نابهجا و مطالعه نشدة برخي از مديران مياني برميگردد.
▫️ گزينشهاي حزبي و قبيلهاي مديران كه عموماً به بده بِستانهاي انتخاباتي، رفاقتها و رودربايستيها برميگردد، نه تنها موجب بروز آسيب و لطمه به مديران ارشد ميشود و حيثيّت و صلاحيّت آنها را مخدوش ميسازد؛ بلكه خسارات جبرانناپذيري را به كشور وارد ميسازد كه بيترديد و البتّه در پيشگاه الهي، آن مدير ارشد دربارة كلّ و جزء آن، مسئول و ناگزير به پاسخگويي است.
▫️نزد اهل معنا، مدير بر دايرهاي به چرخش درميآيد، بيآنكه قادر به تدبيرگري باشد و به عكس، مدبّر كسي است كه با تدبير و از روي حكمت و دانايي، ادارة امري را عهدهدار شده و از دقايق پيامدهاي دنيوي و اخروي آن آگاهي دارد.
▫️در موقعيّت ياد شده، آنكه در فرايند داد و ستدها به پست و موقعيّتي رسيده، به صلاح و فساد مقام بالادستي بيتوجّه است و در اين ميان واضح است كه عموم مردم، ضعف و نقصان را به مدير بالادستي نسبت ميدهند.
هر چند كه تكرار مكرّرات ره به دياري نميبرد؛ امّا دربارة اين ماجراي ديرينه، ذكر مواردي ضروري است:
▫️ متأسّفانه در كشور ما، استاندارد ويژهاي براي انتخاب مسئولان و صاحب منصبان وجود ندارد. از همين روست كه مدير و مسئول ارشد تنها به اتّكاي منافع، مصالح و مضارّ شخصي و بدون ملاحظة صلاح عمومي كشور، اقدام به انتخاب صاحبمنصبان ميكند و حتّي پرسش و كنترل آنها را هم بر خود لازم نميشمارد. از اينجا، مهندسان نورسته صاحب پستهاي بزرگ فرهنگي ميشوند، جواناني نوخط، پيشرو، هادي و تدبيرگر امور مرتبط با ميليونها جوان در دهها پست و منصب، معلّمي با استعداد مديريّت يك كلاس درسي، به ناگهان لباس استانداري و وزارت به تن ميكند و ... تو خود حديث مفصّل بخوان از اين مجمل.
▫️در «ايران»، متأسّفانه پستها براي صاحبانشان نوعي حصار امنيّتي ويژه ايجاد ميكنند و مديران را از هر گونه سؤال و نقد در امان نگه ميدارند تا آنگاه كه ويراني امور، شهرة آفاق ميشود و از هم گسيختگي همه را جان به لب ميسازد.
▫️در كجاي عالم ديده شده كه صاحب منصبي در راه خطا به ختا برود و كجروياش از ثريّا بگذرد و عوام و خواص به سمتش انگشتِ اتّهام دراز كنند؛ امّا حلقة ويژة امنيّتي، او را از هر گونه پرسش مصون نگه دارد؟!
از همين جاست كه عرض ميكنم در انتخاب صاحبمنصبان، حدّاقلي از معيارها و استانداردها وجود ندارد.
▫️ متأسّفانه فقدان سيستم نظارتي و كنترل كننده در سازمانها و ادارات و در رستههاي مختلف و مقرّرات توبيخي نيز باعث بسياري خسارات شده است.
البتّه بر روي كاغذ و گاه در شعارها از نظارت و قوّة تنبيهي و تشويقي سخن به ميان ميآيد؛ امّا در عمل، ما فاقد اين نظام مهم و ضروري هستيم. به عبارت ديگر مديران و مسئولان، مبسوط اليد ميمانند و پس از پايان دورة خدمتي نيز، همة سوابقشان در فايلها و گنجينهها ميماند و به دست فراموشي سپرده ميشود. از همين جا، منصبها، مسئوليّتآور نيستند، فرصتي شناخته ميشوند براي زدن گوي آرزوها و آمال.
📚#سخنروز/#زنجیرهاینامرئی
@tarikh_farda
🔘نقد اجتماعی(۲)
آیا مسئولان پاسخگویند؟
چه تعداد از مسئولان را ميشناسيد كه به رغم همة سوابق سوء، به مسلخ سؤال و پرسش كشيده شده باشند؟ به همين دليل، برخي به رغم دست داشتن در مفسدههاي بزرگ، مصون از داغ و درفش، در انتظار دور جديد انتخابات ميمانند تا شايد به قول عوام:
طغاري بشكند، ماستي بريزد جهان افتد به كام كاسه ليسان
مطبوعات صالح و مصلح، خبرنگاران آزاده و خيرخواه و واعظان و معلّمان جامعه ميتوانند چشم و گوش حجّت خدا باشند، در زمين مشاوران اميني باشند كه بي ما به ازاء و دستمزد، خدمات كارشناسي ارائه ميكنند، خطرها را مينمايند، عيوب را يادآور ميشوند، راه برون رفت را بارز ميسازند و تصويري از فضا و محيط بيروني و دور از ديد و دسترس مسئولان و صاحبان مناصب ارائه ميكنند. به شرط آنكه، مسئولان و مشاوران آموخته باشند كه از اين خدمات رايگان، بهره ببرند، آنها را به حساب آورند و همه روزه، اطّلاعات و اخبار را رصد كنند.
متأسّفانه خطّ نادرستي طيّ سالهاي گذشته در كشور جاري شده، اين خط را هم برخي از همان صاحبمنصبان، زيركانه جاري ساختهاند، منتقد، مزدور است.
آنان براي فرار از پاسخگويي، منتقدان را پيشاپيش، ناصالح و مغرض معرفي كرده و نقد جزيي، آنها را دربارة عملكرد يك فرماندار يا رئيس اداره در يك شهرستان به منزلة نقد كلّي نظام، انكار نظام و گاه دشمن و اجير شدة بيگانه فرض ميكنند؛ در حالي كه چنين فرضي اساساً غلط است.
اي كاش ارج نهادن مقام واعظان، متذكّران، منتقدان و مطبوعات مسئول و متعهّد، چنان نهادينه شده بود كه آنان چونان وجدان بيداري قادر به حفاظت و حراست امور و متذكّر ساختن صاحبان امضا ميشدند. در شرايطي روزگار ميگذرانيم كه گاه يك وزير مجرّب هم در طرفـ[ العيني تاوان سادهترين انتقاد را با دريافت نامة معزولي ميپردازد؛
مصنويّتبخشي، مهمترين طريق مصون ماندن از انگشت نقد و اتّهام است و اين مصونيّتبخشي، قبل از آنكه با شلّاق طرد و نفي منتقد حاصل شود، از مسير اصلاح امور و پيراستن خود از لغزشها و اشتباهات صورت ميپذيرد. به عبارت ديگر، ما نياموختهايم كه:
«حاسبوا قبل ان تحاسبوا؛
به حساب خودتان برسيد، قبل از آنكه به حسابتان برسند.»
از آنجا كه تدبيري براي تربيت مديران نيانديشيدهايم، مديران، حسابرسي و پرسش را برادر دوقلوي احراز پست نميشناسند و همواره از آن ميگريزند و تصلّب رأي را با قاطعيّت ممدوح اشتباه ميگيرند؛
وجود خيل كثير كورباش و دورباش، از قديم الايّـام موجب افتخار، قدرتنمايي، نمايش و مانور صاحب منصبان بوده است، هم آنان كه اگر فرمان بيابند تا كلاهي را بياورند، براي خودنمايي سر ميآورند.
متأسّفانه، سازمانهايي همچون منافقين، با ترورهاي كور و به قصد اجراي فرمان مستكبران نقش مهمّي را در ايجاد ديوار حائل بين مردم و مسئولان ايجاد كردند تا آنكه به تدريج، داشتن ديوار و حائل نهادينه شد و دسترسي به متصدّي كارپردازي يك اداره در يك شهرستان نيز سخت و مستلزم ديدن و نواختن جماعت حائل و مراقب است. اين سخن نافي ضرورت نظم و ترتيب امور و داشتن منشي و رئيس دفتر نيست.
ماندن در حلقة گزمهها و دفترها براي مصون ماندن از ديدار مردم سخني ديگر است؛
گاه سازمان و نهادهاي دولتي با سر و صدا و تبليغ از اقدامي نو و منحصر به فرد و طرحي ويژه سخن ميگويند و نظرها را جلب ميكنند؛ در حالي كه مراجعهاي ساده به آرشيو مطبوعات نشان ميدهد كه بارها و بارها اين كشف و كرامتهاي اتّفاق افتاده، توسط مرداني بيريا به انجام رسيده و در قالب دهها كتاب و رساله و صدها مقالة مُفت و مجّاني انجام شده و قابل دسترسي است. در ميان ما و در بدعت برخي مديران، ناديده گرفتن سوابق و لواحق امور و حركت بر مدار صفر درجه مرسوم است. بيخبري مديران و رندي كارگزاران مياني، مانع از آن است تا دانسته شود كه طرح و پروژهاي پيش از اين به اجرا در آمده است، بنابراين ره به عقب
نبايد پوييد و بيتالمال را نبايد ضايع ساخت.
📚#سخنروز/#زنجیرهاینامرئی
@tarikh_farda