eitaa logo
کنترل شهوت حیوانی حجاب عفاف مهدویت امام زمان منتظر ظهور توبه ترک گناه
117 دنبال‌کننده
592 عکس
30 ویدیو
13 فایل
کنترل شهوت حیوانی حجاب عفاف مهدویت امام زمان منتظر ظهور خودارضایی مستهجن توبه تهاجم فرهنگی قبر برزخ گناه الله جهنم استغفار ذکر دعا خدا انسان اسلام انسانیت محاسبه جهاد و تهذیب نفس سیر و سلوک شهید
مشاهده در ایتا
دانلود
أنفال الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ ﻫﻢ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺑﺮﭘﺎ ﻣﻰ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺍﺯﺁﻧﭽﻪ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﻭﺯﻱ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻳﻢ ، ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ .(٣) أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَّهُمْ دَرَجَاتٌ عِندَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﻭﺍﻗﻌﻲ ﻭ ﺣﻘﻴﻘﻲ ﻓﻘﻂ ﺁﻧﺎﻧﻨﺪ ، ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻧﺰﺩ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺷﺎﻥ ﺩﺭﺟﺎﺗﻲ ﺑﺎﻟﺎ ﻭ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﻭ ﺭﺯﻕ ﻧﻴﻜﻮ ﻭ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﻲ ﺍﺳﺖ .(٤)
درباره عسرت آخوند (ملّامحمد کاظم خراسانی - صاحب کفایه) در زمانی که تحصیل می‌کرده نوشته و ضمن بر شمردن وضع سخت او از لحاظ خوراک و پوشاک از قول او می‌گوید: در عرض آن مدّت تنها خوراک من فکر بود و با این زندگانی قانع بودم و هیچ گاه نشد سخنی یاد کنم که گمان کنند از زندگانی خود ناراضی هستم... طلّاب هیچ اعتنائی بمن نمی کردند، مگر معدودی که مانند خود من یا فقیرتر از من بودند، خواب من از شش ساعت بیشتر نبود و چون با شکم خالی خواب آدم عمیق نمیشود شب‌ها را بیدار بودم و با ستارگان آسمان مصاحبت و مساهرت داشتم ودر این احوال به خاطرم می‌گذشت که امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیز بیش تر شب‌ها را بر این منوال می‌گذارند. من با همه تنگدستی و بیچارگی احساس می‌کردم که فکر من بعالمی بلندتر پرواز می‌کند و قوّه ای است که روح مرا به خود جلب میکند. [۲] این سختی‌ها در موقعی به اوج خود رسید که مرحوم آخوند فرزند و همسر جوانش را هم از دست داد. تنهائی، بی کسی و تنگدستی هر یک می‌تواند آدمی را از پای درآورد ویا او را بسوی یار و دیار دیگری سوق دهد، امّا این عوامل در روح نیرومند و قلب عارف مرحوم آخوند نمی توانستند کوچک ترین تزلزلی ایجاد کنند واو را از پیشروی در راهی که برگزیده بود باز دارند. ---------- [۲]: - مرگی در نور (زندگانی آخوند خراسانی)، ص۵۳.
عبداللَّه بن مبارک گوید: سالی برای حج به مکه رفتم، ناگهان کودکی هفت یا هشت ساله را دیدم که در کنار کاروان‌ها بدون توشه و مرکب حرکت می‌کند. نزد او رفتم و سلام کردم و گفتم: با چه چیز این بیابان و راه طولانی را می‌پیمایی؟ گفت: با خدای پاداش دهنده. زاد و توشه‌ام تقواست و مرکبم دو پایم هست و قصد من مولایم خدا می‌باشد. وقتی این گفتار را از این کودک شنیدم، به نظرم بسیار بزرگ آمد. گفتم: از کدام طایفه هستی؟ گفت: هاشمی. گفتم: از کدام شاخه هاشمی؟ گفت: علوی فاطمی. گفتم: ای سرور من! آیا چیزی از شعر برایم می‌گویی که بهره مند شوم؟ گفت: آری و اشعاری خواند که مضمونش چنین بود: ما در کنار حوض کوثر بهشت، نگهبان آن هستیم و آب آن را به واردان می آشامانیم و کسی که راه رستگاری را طالب است، این راه جز به وسیله ما تحقق نمی یابد. و کسی که توشه او دوستی ماست، هرگز زیان نکرده است... عبداللَّه بن مبارک گوید: آن کودک را ندیدم تا این که به مکه رسیدم و بعد از انجام مناسک حج به ابطح (محلی نزدیک به مکه) رفتم، عده ای را دیدم که دور شخصی حلقه زده اند. جلوتر رفتم که ببینم آن شخص کیست، دیدم همان کودک است که در راه مکه مدتی همراه او بودم. پرسیدم: این شخص کیست؟ گفتند: این شخص زین العابدین علی بن الحسین علیه السلام است. [۱] ---------- [۱]: - مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۵۵.
اگر لذت ترک لذت بدانی دگر شهوت نفس، لذت نخوانی هزاران در از خلق بر خود ببندی گرت باز باشد دری آسمانی سفرهای علوی کند مرغ جانت گر از چنبر آز بازش پرانی ولیکن تو را صبر عنقا نباشد که در دام شهوت به گنجشک مانی ز صورت پرستیدنت می‌هراسم که تا زنده‌ای ره به معنی ندانی گر از باغ انست گیاهی برآید گیاهت نماید گل بوستانی دریغ آیدت هر دو عالم خریدن اگر قدر نقدی که داری بدانی به ملکی دمی زین نشاید خریدن که از دور عمرت بشد رایگانی همین حاصلت باشد از عمر باقی اگر همچنینش به آخر رسانی بیا تا به از زندگانی به دستت چه افتاد تا صرف شد زندگانی چنان می‌روی ساکن و خواب در سر که می‌ترسم از کاروان باز مانی وصیت همین است جان برادر که اوقات ضایع مکن تا توانی صدف وار باید زبان درکشیدن که وقتی که حاجت بود در چکانی همه عمر تلخی کشیدست سعدی که نامش برآمد به شیرین زبانی
هود وَيَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُم مِّدْرَارًا وَيَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلَىٰ قُوَّتِكُمْ وَلَا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ ﺍﻱ ﻗﻮم ﻣﻦ ! ﺍﺯ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﺪ ، ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺍﻭ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﻳﺪ ، [ ﺗﺎ ] ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﻭ ﭘﻲ ﺩﺭ ﭘﻲ ﻓﺮﺳﺘﺪ ﻭ ﻧﻴﺮﻭﻳﻲ ﺑﺮ ﻧﻴﺮﻭﻳﺘﺎﻥ ﺑﻴﻔﺰﺍﻳﺪ ، ﻭ ﻣﺠﺮﻣﺎﻧﻪ ﺭﻭﻱ [ ﺍﺯ ﺣﻖ ] ﺑﺮﻣﮕﺮﺩﺍﻧﻴﺪ .(٥٢) وَإِلَىٰ ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَٰهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُّجِيبٌ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﻗﻮم ﺛﻤﻮﺩ ، ﺑﺮﺍﺩﺭﺷﺎﻥ ﺻﺎﻟﺢ ﺭﺍ [ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻳﻢ ]ﮔﻔﺖ : ﺍﻱ ﻗﻮم ﻣﻦ ! ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﭙﺮﺳﺘﻴﺪ ; ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺟﺰ ﺍﻭ ﻫﻴﭻ ﻣﻌﺒﻮﺩﻱ ﻧﻴﺴﺖ ، ﻭ ﺍﻭ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﻣﻴﻦ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺁﺑﺎﺩﺍﻧﻲ ﻛﻨﻴﺪ ; ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﺪ ، ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺍﻭ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﻳﺪ ; ﺯﻳﺮﺍ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭم [ ﺑﻪ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ ] ﻧﺰﺩﻳﻚ ﻭ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﺩﻋﺎﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺳﺖ .(٦١)
هود بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَمَا أَنَا عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ باقی مانده خدا(امام زمان حجب ابن الحسن) ، ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﺍﮔﺮ ﻣﺆﻣﻦ ﺑﺎﺷﻴﺪ ، ﻭ ﻣﻦ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﻧﻴﺴﺘﻢ .(٨٦)
از امام علی(ع) نقل شده که منظور از بقیه اللّه امام مهدی است.[۶] همچنین بر پایه روایتی، امام صادق در پاسخ به این سؤال که مردم حضرت مهدی را امیر المؤمنین خطاب می‌کنند، امیر المومنین را لقب مخصوص علی بن ابی‌طالب دانسته و از مردم خواسته است که امام زمان را بقیة الله خطاب کنند.[۷] ۶- طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۲۵۲. ۷- کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۱۱-۴۱۲.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا سید بحرالعلوم رفیق ارواحنافداه بود؟
« حُبّی وَ حُبُّ أهل بَیتی نافِعٌ فی سَبْعَةِ مَواطِنَ أهوالُهُنَّ عَظیمَةٌ: عِنْدَ الوَفاةِ و فِی القَبْرِ و عنْدَ النُّشُورِ و عِنْدَ الکِتابِ و عِنْدَ الحِسابِ و عِنْدَ المیزانِ و عِنْدَ الصّراطِ » [۱] . محبت به من و محبت به اهل بیتم در هفت جا که هراس هایش بزرگ است سودبخش است: هنگام مردن و در قبر و وقت زنده شدن در قیامت و هنگام رسیدگی به پرونده و زمان حساب و کنار ترازوی سنجش اعمال و هنگام عبور از صراط. ---------- [۱]: ۱) - فضائل الشیعة ۶، حدث ۲ ؛ الخصال: ۳۶۰/۲، حدیث ۴۹ ؛ بحار الأنوار: ۲۴۸/۷، باب ۱۰، حدیث ۲.  [جلوه های رحمت الهی] 
مردى در برابر لقمان حكيم ايستاد و به وى گفت: تو لقمانى؟ تو برده بنى نحاسى؟ لقمان جواب داد: آرى! او گفت: پس تو همان چوپان سياهى؟ لقمان گفت: سياهى‌ام كه واضح است! چه چيزى باعث شگفتى تو درباره من شده است؟ آن مرد گفت: ازدحام مردم در خانه تو و جمع شدنشان بر درِ خانه تو و قبول كردن گفته هاى تو. لقمان گفت: برادرزاده! اگر كارهايى كه به تو مى گويم، انجام بدهى، تو هم همين گونه مى شوى. گفت: چه كارى؟ لقمان گفت: فروبستن چشمم، نگهدارى زبانم، پاكى خوراكم، پاك دامنى ام، وفا كردنم به وعده و پايبندى‌ام به پيمان، و مهمان نوازى ام، پاسداشت همسايه‌ام و رها كردن كارهاى نامربوط. اين، آن چيزى است كه مرا چنين كرد كه تو مى بينى. [۱] ---------- [۱]: . البداية و النهاية: ج ۲ ص ۱۲۴، تفسير ابن كثير: ج ۶ ص ۳۳۷.  [حکمت نامه لقمان] 
کتاب خاطرات همفر (جاسوس انگلیسی) وزارت مستعمرات برای هر یک از این کشورها کمیسیون خاصّی برگزید تا به بررسی این مسایل بپردازد. و من خوشبختانه از ابتدای ورود به این وزارت مورد اعتماد وزیر بودم؛ و کار در کمپانی هند شرقی به من سپرده شد. این کمپانی اگر چه هدف آشکارش بازرگانی بود در حقیقت راه‌های تسلّط بر هند و به چنگ آوردن سرزمین‌های دور شبه قاره هند را جستجو می‌کرد. کشور بریتانیا از هند به دلیل وجود قومیّت‌های مختلف، ادیان متفاوت، زبان‌های گوناگون و منافع بسیار در صورت برخورد با آن موارد نگرانی نداشت. چنان که چین نیز نمی توانست نگران کننده باشد. زیرا ادیان بودا و کنفوسیوس که بیشتر مردم آن کشور پیرو آنها بودند انگیزه قیام را در آنان بر نمی انگیخت. این‌ها دو دین مرده ای هستند که به مسایل اجتماعی کاری ندارند و تنها به ابعاد درونی می‌پردازند و احتمال ضعیف داشت که احساسی ملّی در میان مردم این دو منطقه پدید بیاید. بنابراین بریتانیای کبیر از این دو منطقه نگرانی نداشت. ما از امکان به وجود آمدن تحوّلاتی در آینده نیز غافل نبودیم و برنامه‌های دراز مدّتی را برای گسترش تفرقه، نادانی، فقر، و گاه بیماری، در این کشورها برنامه ریزی کردیم. پیدا کردن پوشش مناسب برای این اهداف نیز دشوار نبود، پوشش‌هایی با ظاهر جذّاب و خیره کننده و باطنی استوار، که با تمایلات روحی مردم در این مناطق متناسب بود.  [دستهای ناپیدا ( خاطرات مستر همفر ، جاسوس انگلیس در کشورهای اسلامی )]