eitaa logo
°•| ترک گناه |🏴•°
2.5هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
7.7هزار ویدیو
118 فایل
🌸وتوکّل علےالحیّ الذےلایموت🌸 وبرآن زنده اےکه هرگز نمےمیردتوکل کن. شرایط تبادل: https://eitaa.com/sharayete_tab خادم↙️ @shahide_Ayandeh313 #تبادل⬇️ @YAMAHDIADREKNI_12 حرفای‌ناشناسمون↙ https://daigo.ir/secret/2149512844
مشاهده در ایتا
دانلود
القلبُ‌ بیتُ‌ ﷲ...♥️🙃☝️🏻
عاشقانه مذهبی فقط همین...! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
🌸 •🎑• ‌اَللھُم‌َّلااَجِدُمِن‌دونِڪ‌َمُلتَحَدـاً خدایـا‌جزتوپناه‌گاهی‌نـدارم♥️(: 🌿✾ • • • • • 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
می گفت : خیلی‌وقت‌است‌بعدازنمازبہ‌سجده‌میروم وبراۍخدانازمیکنم ! میگویم:سَجَدتُ‌لَکَ‌يارب‌أنتَ‌سَيّدُوأناالعَبدخداهم‌خوب‌نازبنده‌اش‌رامیخردودلم‌سبک‌میشود بنده‌ات‌به‌فدایت!😄
اگه به این باور برسی که به غیر از خدا به کسی احتیاج نداری خدا هم تو رو به غیر از خودش محتاج نمیکنه...! _به‌همین‌قشنگی😌😌❤️ 🤞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 امام على عليه السلام 🔹 آفَةُ اَلسَّخَاءِ اَلْمَنُّ 🔸 آفت سخاوت، منّت گذارى است. 📗 غرر الحكم ص ٢٧٨ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°•| ترک گناه |🏴•°
🌸🌸🌸🌸🌸 🔥 #مزد_خون 🔥 #بر_اساس_واقعیت #قسمت_هشتم دیدن هر چیزی چشم میخواد آقا منصور.... کار سختی هم ن
🌸🌸🌸🌸🌸 🔥 🔥 با خودم داشتم می گفتم: خدایا حالا ما یه چیزی گفتیم کتک خوردن برامون توی این راه چیزی نیست ولی بابا خوش انصاف از دیروز که قرار شده بیام حوزه کتک کاری شروع شده! اون از زد و خورد دیروزمون با یه مشت اراذل و اوباش! اینم از کتک کاری امروزمون با اینها.‌.. وسط حرف زدن با خدا بودم و مشت و لگد خوردن که یکدفعه ورق برگشت! همه جا ساکت شد و دیگه خبری از ضربات سنگین نبود! توی دلم گفتم هنوز پام به حوزه نرسیده مستجاب الدعوه شدم... سید هادی پتویی که انداخته بودن رومون رو کنار زد... تا به حالت عادی برگشتیم هیچ کس داخل حجره نبود! بدون اینکه لحظه ای تامل کنه از در حجره رفت بیرون و بلند گفت: بچه ها مهمون همراهم بود! مگه اینکه دستم بهتون نرسه منتظر حوادث پیش بینی نشده باشید... من و شیخ مهدی که به معنی واقعی کلمه متلاشی بودیم، مشغول جمع و جور کردن خودمون شدیم... سید که دستش به هیچ کدوم از بچه هاشون نرسیده بود اومد داخل و با خنده گفت: شرمنده رفقا حقیقتا این جشن پتو جبران کار دیشب من بود... دیگه ببخشید پاتکش شما رو هم هدف گرفت... مفهوم جشن!!!! با اون همه کتک و ضربه برام تناقض داشت و بیشتر من رو یاد دعواهامون با دوستان می انداخت! اما وقتی سید هادی تعریف کرد که شب گذشته چه بلای عظیمی سر بچه هاشون آورده تازه متوجه عمق ضربات وارده شدم!!! برای من این شروع طوفانی همیشه یادم موند... و حقیقتا از این همه کتک که خورده بودم احساس ناراحتی نکردم خصوصا اینکه ده دقیقه ای از این ماجرا گذشته بود که همون چهار و پنج نفر هر کدوم با یه نوع خوراکی وارد حجره شدن و گویا فهمیده بودند همراه سید هادی ما هم بودیم و برای جبران، هر کسی سوغات شهر خودش رو آورده بود و تعارف میکرد همه چی آروم بود تا اینکه یکیشون پسته و بادام و فندق آورد و به چشم بر هم زدنی شرایط تغییر کرد! خدا نصیب نکنه چنان با ذکر وسابقون سابقون اولئک المقربون! شیرجه زدن روی سرش که فکر کنم جمجمه ی سرش مثل پسته ی خندان باز شد! وقتی جمع صمیمی و شوخ‌طبع طلبه ها رو از نزدیک میدیدم، درون من رو به وجد آورده بود و احساس رضایت شدیدی بخاطر انتخاب این مسیر از خودم داشتم.... با این اتفاق به صورت خودکار من با اون جمع رفیق شدم که شروع رفاقتی بود که سالها دنبالش بودم ... بالاخره اون روز هم با کلی خاطرات خوب برای من گذشت.... با راهنمایی ها و کمک شیخ مهدی و سید هادی با قبولی من در مصاحبه، رسما وارد حوزه شدم... روز اولی که داخل حجره ی خودمون شدم با دیدن ایمان چنان جا خوردم که انگار وسط بیابون رعد و برق گرفته باشدم! ایمان هم کمی جا خورد اما نه به شدت من! اینکه قرار بود باهاش هم حجره ای باشم حقیقتا هم ذوق کردم هم به یاد مشت و لگد هایی که خورده بودم کمی ترسیدم اما با روحیه طنز و شادش که روز اول به اون شکل خاص از ما پذیرایی کرد مطمئنا حال بهتری به فضا و جو سنگین طلبه های پایه ی یک، مثل من میداد... ترم اول شروع شده بود و من با کلی آرزو و هدف های بزرگ تا رسیدن به جایگاه مرجعیت خودم رو میدیم(خواننده عزیز آرزو بر جوانان عیب نیست!) حجم درس ها زیاد و خیلی سخت بود و همین باعث شده بود ما حسابی فکر و ذهنمون درگیر باشه... نمیدونم برای من اینجوری بود یا بقیه هم حس و حال من رو داشتن! کلا سال اول ورود به حوزه یه جور خاص میگذره! اینقدر انگیزه و هدف داری و احساس مفید بودن می کنی که دلت میخواد تک تک ثانیه هاش رو درست استفاده کنی... طی این مدت بعضی بچه ها خیلی زرنگ میزدن از خوندن نمازشب گرفته تا بیداری بین الطلوعین و خلاصه هر چی مستحب و مکروه بود رو رعایت میکردن... بعضی های دیگه هم خیلی راحت بودن خیلی خودشون رو درگیر این مسائل نمیکردن و حتی صبحها باید به زور برای کلاس درس بیدارشون میکردیم! همیشه برام سوال بود اینا برای چی اومدن حوزه! اینقدر بی هدف و بی انگیزه! هر چند تعدادشون کم بود، ولی به نظر من کمش هم زیاد بود! یه دسته ی سومی هم وجود داشت که من شیفته و شیداشون بودم ... 🍁نویسنده: سیده زهرا بهادر🍁 🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸 🔥 🔥 دسته ی سوم بچه هایی بودن که عاشق درس خوندن بودن اما اسیر نمره نبودن! بیشتر اهل کار بودن تا حرف! لوتی و مشتی و بامرام ! پایه و اهل ورزش و تفریح! خلاصه همه چیزشون سر جاش بود! جایی لازم بود از خودشون میزدن برای دیگری میگذاشتن! ولی نمیدونم چرا خیلی ملت مسئول باهاشون حال نمیکردن؟! شاید به نظر بعضی هاشون طلبه باید سرش به کار خودش باشه و درس و بحثش! در هر صورت روحیه ی من این تیپ شخصیتی رو بیشتر می پسندید و همین باعث شد که کم کم و نم نم عضو این دسته شدم... به جز این دسته ی سوم که تعدادشون زیاد هم نبود سال اول طلبگیم توی حوزه آدم های متفاوتی رو می دیدم! از استاد گرفته تا هم حجره ای! بعضی هاشون صد و هشتاد درجه با چیزی که فکر میکردم تفاوت داشتن! (اینکه میگم بعضیا بی حکمت نیست! تحت تاثیر صحبت های شیخ مهدی بود که خیلی تاکید داشت جمع نبندم و یادم باشه خوب و بد همه جا هست!) البته من فکر میکردم این تفاوت روحیه خیلی هم بد نباشه و یه تهذیب نفس توفیقی و خودکار محسوب میشد تا گاهی از خود خواهی های درونیم کم کنم و یاد بگیرم با افراد کنار بیام! خصوصا با بعضی از طلبه های ترم بالایی! بعد از گذشت یه مدت چون این مطلب رو اشتباه متوجه شده بودم، سر جاش و توی یه موقعیت سخت چنان ضربه ای از این کنار اومدن با همه، خوردم که با گوشت و پوست و استخونم فهمیدم و یاد گرفتم امام علی (ع) هم که باشی، نمی تونی همه رو از خودت راضی نگه داری! بالاخره یه عده همیشه ازت ناراضی هستن! و اصلا درست هم همینه که حدیث داریم فقط منافق می تونه همه رو از خودش راضی نگه داره اون هم بخاطر روحیه نفاق و دو رو بودنش هست!!!!! بخاطر همین همون سال اول، تصمیم گرفتم فقط یه نفر رو از خودم راضی نگه دارم و اون هم خدا بود و تمام... سر همین مسئله یه بار که با سید هادی کنار هم نشسته بودیم و من داشتم گله میکردم که چرا باید اینطوری باشه ! چرا بعضی ها اینجورین!؟ بعد هم قاطع گفتم: به این نتیجه رسیدم دیگه شخص برام مهم نیست و فقط خدا مهمه و کاری به کسی ندارم! که سید هادی گفت: مرتضی یه چیزی میگم همیشه آویزه ی گوشت باشه! توی حوزه خدا نکنه آدم یه مطلبی رو اشتباه بفهمه! اون وقت هم خودش میفته توی چاه! هم ملت رو هول میده داخل چاه! که بعد به سختی میشه دوباره همون مطلب رو درست بهش فهموند! تازه اگه قبول کنه! اما اینکه میگی فقط رضایت خدا برات مهمه ولا غیر خیلی عالیه! ولی باید بدونی رضایت خدا کجاست و در چیه مثلا: رضایت خدا در رضایت پدر و مادر ! رضایت خدا در رضایت همسایه است! رضایت خدا در رضایت صله ارحام! رضایت خدا در رضایت همسر... رضایت خدا در.... و این یعنی دقیقا برای رضایت خدا باید شخص برات مهم باشه! افراد برات مهم باشه! خصوصا که دیگه الان طلبه شدی! فقط با توجه به این نکته که بیراهه نری! مهم برات رضایت خدا باشه نه نفعی که از رضایتمندی دیگران بهت میرسه! گرفتی اخوی مطلب رو... حرفهاش خیلی کمکم کرد خصوصا نکته اولش! از وقتی که بخاطر مشغله ی شیخ مهدی کمتر میدیدمش، سید هادی هر وقت گیر میکردم کمکم میکرد... یه اتفاق بدی که بعد از یه مدت توی حوزه برای بعضی از طلبه ها می افتاد عوام زدگی بود... یعنی اون انگیزه و اون اهداف بالایی که انسان داره از دست میره و دچار روز مرگی میشه! اما به لطف خدا این دسته از بچه ها که من هم توفیقا مدتی جزئی ازشون بودم نمیگذاشتن این حالت براشون پیش بیاد و اگر یکی انگیزه ی خونش می افتاد، سریع بقیه وارد عمل میشدن تا حال طرف درست بشه... در کنار ما، بچه های شیخ منصور هم خیلی فعال بودن و انگار هیچ وقت انگیزشون نمی افتاد و این برای من خیلی جالب بود!!! خوب یادمه سال دوم طلبگیم بود که... 🍁نویسنده: سیده زهرا بهادر 🍁 🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥میدونی 3 گروه محروم از دیدار پیامبر در قیامت چه کسانی هستند 🎙استاد فرحزاد 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠کلیپ تصویری: ملاکتان برای ازدواج چیست ؟ 🎙حجت الاسلام رفیعی 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
4_5776372872977057763.pdf
6.16M
جزوه سوالات خواستگاری😁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨عالم برای اوست، که جهان آشنای اوست، نفسم در هوای اوست/ والا محمّد ص 🪄دل مبتلای اوست، که مرا جان فدای اوست، که خدایم خدای اوست / والا محمّد ص
دل گیر نباش دلت که گیر باشد رها نمی شوی یادت باشد خداوند بندگانش را با آنچه که بدان دل بسته اند می آزماید 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1