eitaa logo
°•| ترک گناه |🏴•°
2.5هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
7.8هزار ویدیو
119 فایل
🌸وتوکّل علےالحیّ الذےلایموت🌸 وبرآن زنده اےکه هرگز نمےمیردتوکل کن. شرایط تبادل: https://eitaa.com/sharayete_tab خادم↙️ @shahide_Ayandeh313 #تبادل⬇️ @YAMAHDIADREKNI_12 حرفای‌ناشناسمون↙ https://daigo.ir/secret/2149512844
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 ✨آیٺ الله بهجٺ (ره) ؛ هرقدر ڪہ نمازهایٺ منظم و اول وقٺ باشد ؛! امور زندگیٺ هم تنظیم خواهد شد مگر نمےدانے ڪہ رستگارے و سعادٺ با نماز قرین شده است
6.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 به وعده خداوند ایمان نداریم‼️ 🔰 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
7.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😅تعریف عالی از استاد ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
شما به خون ما رنگ میبخشد. ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
12.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اگر تو هم می‌خواهی آسمانی بشی... 🔰 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
-تقوا یعنۍ اینکہ هر لحظه حواست جمع باشھ،انگار که وسط میدون مین قراردارۍ.هر لحظه ممڪنه پات بــره روے مین! تا این حد مراقبہ داریم ما؟! ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°•| ترک گناه |🏴•°
. 📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 ۱۰۷ مترجممان یکی از نیروهای رزمنده عراقی بود و ده دو
. 📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 ۱۰۸ امروز رحیم و امیر به روستای «قراصی» منتقل شدند. من و احمد همچنان در مقر تل عزان ماندیم. شش‌هفت‌ماه قبل نیروهای ارتش سوریه و مجاهدان توانسته بودند دشمن را از قراصی، خان‌طومان و مزارع اطراف آن عقب برانند و کنترل قراصی را به دست بگیرند. شرایط امروز قراصی اما پایدار نیست. این روستا، یکی از خطوط مقدم درگیری با دشمن بوده و تحویل تیپ سیدالشهداء(علیه‌السلام) داده شده بود. این نگرانی وجود دارد که تروریست‌ها قراصی را از دست نیروهای خودی بگیرند. من و احمد همچنان اجرای میدان تیر و کار آموزش تیراندازی به نیروها را بر عهده داریم. امروز فرصتی شد و با فاطمه صحبت کردم. می‌گفت قرار است پدرش برای مدتی نسبتا طولانی به عراق سفر کند و در تهران تنها می‌مانند. عمو خواسته بود که بعد از مأموریتم، بی‌معطلی برگردم پیش فاطمه و زن‌عمو. خودم هم احساس می‌کنم که حضورم در کنارشان لازم است... .... 📔 ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
. 📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 ۱۰۹ دشواری کار در منطقه را که می‌دیدم به این فکر می‌کردم که اگر صفر تا صد کار دست خودمان باشد، هماهنگی‌ها بیش‌تر می‌شود و می‌توانیم بهتر عمل کنیم. یک روز که دور هم نشسته بودیم، همین را گفتم. گفتم که باید ساماندهی و آماده‌سازی نیروها بر عهده خودمان باشد؛ چون وقتی این مسئولیت را قبول کنیم، نیروها را بهتر می‌شناسیم و در حین کار، هم تجربه کسب می‌کنیم و هم می‌توانیم نو به نو این تجربه‌ها را در کار استفاده کنیم. اگر این کار را می‌کردیم ابتکار عمل بیش‌تری داشتیم و نیروهای کم‌تری از ما به شهادت می‌رسیدند. این حرف‌ها بی‌تأثیر نبود. من به فاصله کوتاهی به عنوان فرمانده گروهان معرفی شدم. سنگینی این مسئولیت را روی شانه‌هایم احساس می‌کردم. تلاشم برای شناخت بیش‌تر منطقه، مضاعف شد. می‌خواستم وجب به وجب منطقه را بشناسم. از هرکس که اندک اطلاعاتی داشت، استفاده می‌کردم و سوال می‌پرسیدم. فکر کنم کلافه‌شان کرده بودم! سلاح جدیدی اگر می‌یافتم، بازش می‌کردم و اجزاء آن را دقیق می‌دیدم و کار کردن با آن را یاد می‌گرفتم. .... 📔 ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
• • • خدايا ببخش آن گناهانى را که درِ نعمتت را به روى من می‌بندد🌱🥺♥️! ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا