6.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ | #جلوههای_اسم_عظیم_خدا
√ جای خودت و توی کهکشان ببین!
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
مداحی_آنلاین_مقدمه_سازی_ظهور_امام_زمان_استاد_پناهیان.mp3
5.22M
♨️مقدمه سازی ظهور امام زمان(عج)
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎙حجت الاسلام #علیرضا_پناهیان
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
14.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داشتههای به ظاهر معمولی ما، گاهی آرزوهای بسیار بزرگ دیگران است.
قدر داشتههامون و بیشتر بدونیم. 💚
5.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✘ مردایی که از نظر خانوماشون، بی شخصیتند!
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
🌹برکات تطهیر رذایل
آیت الله شجاعی (ره):
✍آنان که صفات رذیله و اخلاق مذمومه را با مجاهدت از وجود خود برطرف نموده و کنار می زنند و به جای آنها صفات فاضله و اخلاق حسنه را کسب می کنند، یعنی صفات و اخلاق رذیله را مبدل به صفات و اخلاق فاضله می نمایند،
🖊در باطن امر و در آن سو، آتشها و عذابها و وحشتها را از خود کنار زده و خود را از قسمتهایی از جهنم نجات می دهند و به جای آنها از نعمتها و لذتها و ابتهاجهای بهشتی برخوردار می گردند.(دقت شود)
📘مقالات جلد دوم ص ۱۴۰
مداحی_آنلاین_طلبکار_خدا_نباش_حجت.mp3
2.24M
♨️طلبکار خدا نباش!
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎙حجت الاسلام #هاشمی_نژاد
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
#حدیث_روز ﷽
🔶امیرالمومنین(ع):
🔸اِيّاكَ وَ ما يُعْتَذَرُ مِنْهُ
🔸از انجام كارى كه عذرخواهى و شرمسارى تو را در پى دارد، بپرهيز.
#گپ_روز
#موضوع_روز : سردیها و فاصلههای عاطفی میان همسران
✍️ چادرهای کهنه را به هم گره زده بودند و هر گوشهاش را به میخی روی دیوار گیر داده بودند. مثلاً برای خودشان خانه ساخته بودند، و نقشی را پذیرفته بودند که بازی کنند.
کمی دورتر ایستادم، ولی دقیقتر شدم در بازیشان!
یک قل از دخترهای دوقلوی من نقش مرا داشت و مادر خانه بود، و دختر دیگرم بابا شده بود. پسر دو سالهام هم که مثلاً فرزند خانه بود.
• داشتم رفتارهایشان را با رفتارهای من و باباییشان مقایسه میکردم!
چقدر به آن یکی که بابا بود، نمیآمد بابا باشد!
ظرافتش، ناز و اداهای دخترانهاش، و ....
پسرم هم انگار نمیتوانست این نقش را باور کند یا با او ارتباط بگیرد و خودش را در این بازی تطبیق دهد.
√ بلند شدم و روبروی پنجره ایستادم و با خودم گفتم چقدر روزها که من در همین خانه از نقش خودم خارج شدم و شخصیتم از حالت تعادل خارج شد!
از خستگی زیاد، با اولین اشتباهی که همسرم بدان مبتلا شد، داد و بیداد راه انداختم و دیگر ظرافت زنانه و لطافت مادرانهای از من باقی نماند!
• یادم آمد مشکلاتی را که همسرم را در خود شکست و روزها افسردهحال در خود فرورفته بود و از اقتدار و استحکام مردانهاش چیزی جز یک اسکلت خاکسترشده نمانده بود.
✘ و این درست همان وقت بود که ما از نقشمان بیرون میآمدیم.
و چقدر دیگر نقشمان به ما نمیآمد، برای همین بود که مشکلاتمان بجای اینکه به هم نزدیکترمان کند، از هم بیشتر دورمان میکرد.
• همهی فاصلهها از همانجا شروع میشود که نقشها فراموش میشوند!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ | #استاد_شجاعی
√ سردیهای عاطفی میان همسران، غالباً
محصول یک اشتباه بزرگ و تکراری است!
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
13.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴میشود محجبه باشی و هنرمند سرشناس هم شوی
🔻اجرای بینظیر، اثرگذار و هنرمندانه این بانوی انگلیسی برای مردم غزه میلیونها بار به اشتراک گذاشته شد. کار به قدری جذاب و حرفهای است که با هر تماشا همچنان تازه است.
دردها و رنجها را انعکاس میدهد، اعتراض میکند، روشنگری میکند، فرد رسانه هم هست، تماشاگر را با درد مردم غزه درگیر میکند اما پوشش اسلامی و تمام قواعد شرعی را هم رعایت کرده است.
کاش این بانو، الگوی سلبریتهای ما هم باشد تا برای اثرگذاری به دنبال عریانی نباشند، بلکه هنرمندانه دیدن، هنرمندانه اندیشیدن و هنرمندانه فریاد زدن را یاد بگیرند.
✍عالیه سادات
#طوفان_الاقصی
#فلسطین
#غزه
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
°•| ترک گناه |🏴•°
📚کتاب رمان پسرک فلافل فروش #پارت2 خواستم بگويم همينطور كه اين شهيد عاشق گمنامي بوده، شما هم سعي
📚کتاب رمان پسرک فلافل فروش
#پارت3
هادي بعد از پايان خدمت چندين كار مختلف را تجربه كرد و بعد از آن،راهي حوزه ي علميه شد.
تابستان سال 1391 در نجف، گوشه ي حرم حضرت علي ؏ او را ديدم.
يك دشداشه ي عربي پوشيده بود و همراه چند طلبه ديگر مشغول مباحثه
بود. جلو رفتم و گفتم: هادي خودتي؟!
بلند شد و به سمت من آمد و همديگر را در آغوش گرفتيم. با تعجب
گفتم: اينجا چيكار ميكني؟
بدون مكث و با همان لبخند هميشگي گفت: اومدم اينجا برا شهادت!
خنديدم و به شوخي گفتم: برو بابا، جمع كن اين حرفا رو، در باغ رو بستند،
كليدش هم نيست! ديگه تموم شد. حرف شهادت رو نزن.
دو سال از آن قضيه گذشت. تا اينكه يكي ديگر از دوستان پيامكي براي
من فرستاد كه حالم را دگرگون كرد. او نوشته بود: هادي ذوالفقاري، از شهر
سامرا به كاروان شهيدان پيوست.
براي شهادت هادي گريه نكردم؛ چون خودش تأكيد داشت كه اشك را
فقط بايد در عزاي حضرت زهرا ريخت. اما خيلي درباره ي او فكر كردم.
هادي چه كار كرد؟ از كجا به كجا رسيد؟ او چگونه مسير رسيدن به مقصد
را براي خودش هموار كرد؟
اينها سؤالاتي است كه ذهن من را بسيار به خودش درگير نمود. و براي
پاسخ به اين سؤالات به دنبال خاطرات هادي رفتيم.
اما در اولين مصاحبه يکي از دوستان روحاني مطلبي گفت که تأييد اين
سخنان بود. او براي معرفي هادي ذوالفقاري گفت: وقتي انساني کارهايش را
براي خدا و پنهاني انجام دهد، خداوند در همين دنيا آن را آشکار ميکند.
هادي ذوالفقاري مصداق همين مطلب است. او گمنام فعاليت کرد و
مظلومانه شهيد شد. به همين دليل است که بعد از شهادت، شما از هادي
ذوالفقاري زياد شنيده اي و بعد از اين بيشتر خواهي شنيد.
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1