گذشته را
چنان از ذهنت پاک کن
که کمترین اثر و لکهای
از آن باقی نماند.
فقط
در این صورت است که ذهن
یک ذهنِ نو،
با طراوت، پارسا،
پر انرژی و پر قدرت خواهد بود.
و نگاه کردن
و آموختن به معنای واقعی
تنها با چنین ذهنی ممکن است.
🌿هر وقت خواستی یک تغییر ماندگار
توی زندگیت ایجاد کنی؛
به جای تمرکز کردن روی اندازه ی مشکلت، روی بزرگی خدا و بعدخودت تمرکز کن
منفی دعا نکنید
ذهن شما مفهوم
خواستن و نخواستن شما را نمیفهمد
دعا نکنیدآنچه از آن می هراسید
پیش نیاید
↶【به ما بپیوندید 】↷
........................................
● 🌍 #ترک_گناه
● @tarkgonah1
كلام حق و روز👌
🔸از این اندوهناکم که روزگاری بیاید که سرپرستی حکومت این امت به دست بی خردان و نابکاران افتد;
بیت المال را به انحصار در آورند،
آزادی بندگان خدا را سلب کنند
جامعه را بنده خویش سازند،
با صالحان نبرد کنند
و فاسقان را هم دستان خود قرار دهند!
👤امام علی(ع)
↶【به ما بپیوندید 】↷
........................................
● 🌍 #ترک_گناه
● @tarkgonah1
⚘﷽⚘
#شهیدمحسن_حججی🌷
راه عشقـــــ را از
شیــــر حــلال مـــادرم...
لقمـــہحلال پـــدرم...
انتخـــابـــــ همســـرم
بدستــــــ آوردمــــ....
🖇کلام_شهید ...
از همه خواهران و از همه زنان امت رسوالالله
می خواهم روز به روز حجـاب خود را
تقويت ڪنيد ، مبادا تار مويی از شما
نظر نامحرمی را به خود جلب ڪند
مبادا رنگ و لعابی بر صورتتان
باعث جلب توجه شود ،
مبادا چـادر را ڪنار بگذاريد ...
هميشه الگوی خود را حضرت زهــرا (س)
و زنان اهل بيت پيامبـر ﷺ قرار دهيد ،
هميشه اين بيت شعر را به ياد بياوريد
آن زمانی كه حضرت رقيه (س)
خطاب به پـدرش گفت :
غصهی حجــاب من را نخوری بابا جان
چادرم سوخته اما به سرم هست هنوز
⚘یادشهدا_باصلوات
⚘اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
↶【به ما بپیوندید 】↷
........................................
● 🌍 #ترک_گناه
● @tarkgonah1
❣
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
💠 صلوات خاصه حضرت #امام_رضا علیه السلام
🌹اللهم صلي عليٰ عليِ بْنِ موسَي الرِضَا المرتضي
🌸الاِمامِ اتَّقيِ النَّقي و حُجَّتكَ عَليٰ مَنْ فَوقَ الاَرض
🌹و مَن تَحتَ الثَّريٰ الصِّديقِ الشَّهيد
🌸صَلاةً كَثيرةً تامَّةً زاكيةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفا
🌹كَأَفْضَلَ ما صَلَّيْتَ عَليٰ أَحَدٍ مِن اَوْليائِك
🌹خدایا رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا علیه السلام، امام با تقوا و پاک و حجت تو بر هر که روی زمین است
🌸و هر که زیر خاک، رحمت بسیار و تمام، با برکت و پیوسته و پیاپی و دنبال هم، چنان بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی
🌿
🌾🍂
🍃🌺🍂
💐🌾🍀🌼🌷🍃
🇮🇷 کانال ترک گناه1
@tarkgonah1
🔶استاد پناهیان :
🔻مواظب باشیم " دلمان" جایی نرود
که اگر رفت، بازگرداندنش کار سختی و گاهی محال است.
اگر برگردد، معلول و مجروح و سرخورده باز میگردد
مراقب باشیم
"دل" آرام، سربه هوا و عاشق پیشه است
و خیلی سریع "انس" میگیرد.
اگر غفلت کنیم میرود و خودش را به چیزهای "بی ارزش" وابسته میکند.
#پویش_حجاب_فاطمے
↶【به ما بپیوندید 】↷
........................................
● 🌍 #ترک_گناه
● @tarkgonah1
°•| ترک گناه |🏴•°
قسمت #115رمان سجاده صبر سهیل ساکت شد و چیزی نگفت، دلش گواهی بدی میداد، اما به روی خودش نیاورد فاط
قسمت #116رمان سجاده صبر
بعد از سر راهش کنار رفت، فاطمه عصبانی در رو باز کرد و بیرون رفت، محسن هم بیرون اومد و گفت: من حاضرم
همه زندگیمو به خاطر تو بدم ... حاضرم نجاتت بدم ... فاطمه ...
اما فاطمه بدون اینکه حتی لحظه ای برگرده به سمت ماشینش میدوید، اشکهاش امانش رو بریده بودند، شروع کرد
به خوندن : اعوذ باهلل من الشیطان الرجیم ... اعوذ باهلل من الشیطان الرجیم.... اعوذ باهلل من الشیطان الرجیم
+++
-کامران، آدرس یک آدمی رو میخواستم، محسن خانی
-خانی؟ رئیس سها؟
-آره
-چرا؟
-کاری نداشته باش، آدرسش رو میخوام
-باشه، ببینم چیکار میتونم بکنم
خداحافظی که کرد دوباره ضبط رو روشن کرد و از اول تا آخر گوش داد، " به من مربوطه چون من عاشق بودم
فاطمه ... من عاشقت بودم."، "اون مرد ارزش این همه فداکاری تو رو نداره ..." ، " من حاضرم همه زندگیمو به خاطر
تو بدم "
ضبط رو خاموش کرد و نگاهی به عکس عروسیشون که روی دیوار اتاق نصب کرده بودند انداخت، هردوشون جوون
ترو شادتر بودند ... اما االن ... چقدر احساس بدبختی میکرد، نه کاری داشت، نه در آمدی، هر لحظه تهدید میشد، از
خونه نمیتونست بره بیرون، زندگیش داشت از هم میپاشید... شاید فاطمش هم داشت از دست میرفت... و ... هیچ
کاری نمیتونست بکنه... منتظر بود دوستش پیام که توی یکی از شهرهای شمالی زندگی میکرد بهش خبر بده که
میتونه براش کاری دست و پا کنه، اگر میتونست دست فاطمه و بچه ها رو میگرفت و از این شهر کثافت دور میشد،
از این شهر که توش به عنوان یک جانی روانی شناخته شده بود، از این شهر پر از تهدید و اضطراب، ... همش تقصیر
خودش بود، خودش هم میدونست، میدونست داره تقاص چی رو پس میده... تقاص یک عمر بی تعهدی، تقاص
هرزگی هاش ...
توی رخت خواب غلطی زد و با خودش گفت: اگر با شیدا ازدواج کرده بودم هم این همه بدبختی داشتم؟ ... نه ... اما
بدبختی های بدتری داشتم ... کابوس روانی بازی های شیدا ... هر لحظه چشم گفتن به اون ... برده حلقه به گوشش
بودن ... کابوس شکست از یک زن ... احساس کرد چقدر از زنها بدش میاد ... فاطمه هم یکی مثل همه اونهاتنها
#طرح_اختصاصی_کانال
هرروز #ساعت10باماهمراه باشید
🌹✨🌹✨🌹
@tarkgonah1
🌹✨🌹✨🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃کلیپ . پروردگارا بندگان خود را از عذاب قبر نجات بده یا الله
🍃قبری که خاک راپس میدهد وتحویل نمی گیرد سبحان الله
ترک گناه 💫✨👇
@tarkgonah1
﷽
وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا
خداوند دارای زیباترین نامهاست، او را
بدان نامها بخوانید.
[ با نام های قند و نباتت عزيز من!
هر صبح را به شوق تو مزمزه می كنم...
يا من ذِكرُهُ حُلْوٌ ... ]
#جزء: 9
سوره اعراف/180
↶【به ما بپیوندید 】↷
........................................
● 🌍 #ترک_گناه
● @tarkgonah1
4_293413254921716341.mp3
3.71M
💠 تلاوت تحدیر (تندخوانی) 💠
⚜ #جزء_10 #قرآن_کریم ⚜
📥توسط استاد معتز آقایی
⏲ «در ۳۰ دقیقه یک جزء تلاوت کنید»
📩 به دوستان خود هدیه دهید.
هر روز ماه مبارک رمضان در کانال :
↶【به ما بپیوندید 】↷
........................................
● 🌍 #ترک_گناه
● @tarkgonah1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#وفات_حضرت_خدیجه (سلام الله)
عظمت حضرت خدیجه
-سلاماللّهعلیها- در بیان #امام_خامنه_ای
🏴حضرت خدیجه سلام الله حقیقتا مظلوم است، به خاطر این که شرف همسری پیامبر درباره ایشان دارای ارزش مضاعف است، دیگران مشرف به شرف همسری پیغمبر شدند لکن رنج هایی را که پیغمبر در عمده زمان رسالت به آن ها مبتلا بودند این رنج ها را ندیدند.
٩۵/٠٢/٢٠
↶【به ما بپیوندید 】↷
........................................
● 🌍 #ترک_گناه
● @tarkgonah1
❣
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
💠 صلوات خاصه حضرت #امام_رضا علیه السلام
🌹اللهم صلي عليٰ عليِ بْنِ موسَي الرِضَا المرتضي
🌸الاِمامِ اتَّقيِ النَّقي و حُجَّتكَ عَليٰ مَنْ فَوقَ الاَرض
🌹و مَن تَحتَ الثَّريٰ الصِّديقِ الشَّهيد
🌸صَلاةً كَثيرةً تامَّةً زاكيةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفا
🌹كَأَفْضَلَ ما صَلَّيْتَ عَليٰ أَحَدٍ مِن اَوْليائِك
🌹خدایا رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا علیه السلام، امام با تقوا و پاک و حجت تو بر هر که روی زمین است
🌸و هر که زیر خاک، رحمت بسیار و تمام، با برکت و پیوسته و پیاپی و دنبال هم، چنان بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی
🌿
🌾🍂
🍃🌺🍂
💐🌾🍀🌼🌷🍃
🇮🇷 کانال ترک گناه1
@tarkgonah1
بهترین ارباب.mp3
5.14M
#یااباصاݪحمــددے✨
یڪدمبنگرحالزارِمرا
ای تمامِ امیدم ...
فوق زیبا👌👌
#ڪربلاییحمیدعلیمی
↶【به ما بپیوندید 】↷
........................................
● 🌍 #ترک_گناه
● @tarkgonah1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سوالی اساسی
اگر «لااِکراهَ فِي الدّین»
هیچ اجباری در دین نیست...
پس چرا حجاب در ایران اجباریست؟
توریست های خارجی که شهروند ایران نیستن پس چرا اونا مجبورن حجاب داشته باشن؟
#پویش_حجاب_فاطمے
↶【به ما بپیوندید 】↷
........................................
● 🌍 #ترک_گناه
● @tarkgonah1
🌺در محضر آیت الله مجتهدی ره:
✳️در روایت آمده است که ارواح مردگان مومنین در شب های جمعه بر بالای پشت بام منازل خویشان سر می زنند و می گویند : آن لقمه هایی که جلوی سگان می اندازید به نیت ما خیرات کنید!
💥ما محتاج هستیم و دائم التماس می کنند...!
🔵والدین بعد از مرگ نیز باید از ما راضی باشند:
💠بیاد دارم ، زمانی که بچه سال بودم و در مغازه پدرم کار می کردم ، بعضی ها سوار بر گاری ؛ سیب قندی آورده بودند و داد می زدند ؛« خیرات مرده ها » .
♻️ شما هم برای اموات خیرات داشته باشید . اما متاسفانه الان کسی به فکر مردگان نیست ! آن وقت می گویند : آقا کار من پیچیده است و گره در زندگی دارم ؛ باید چکار کنم !؟
⚡️وقتی پدرت از تو راضی نیست، همین می شود. اگر هم بگویی پدرم تا زنده بود از من راضی بود آن مربوط به زمان حیات آن خدا بیامرز است، نه حالا که او را فراموش کرده ای !
⛔️ الان که دست او از دنیا کوتاه شده و تو برای او کار خیری نمی کنی از تو ناراضی است.
✨در روایت آمده است : بعضی از افراد هستند که در زمان حیات، والدین آنها از ایشان راضی بودند و بعد از مرگ از فرزندان خود ؛ ناراضی هستند به علت فراموش شدن توسط فرزند...
↶【به ما بپیوندید 】↷
........................................
● 🌍 #ترک_گناه
● @tarkgonah1
♡
#عمه_جانـݦ💔
روز یازدهم،روضه ی
من بمیرم که تو را سوی #اسارت بردند
#امان_از_دل_زینب😔
•🏴• روضــهے شــام بايد خوانــد
•| #سلـامعلےقلـبزینـبالصـبور
•| #بحقعـمهجـانزینبسالهےالعفو
↶【به ما بپیوندید 】↷
........................................
● 🌍 #ترک_گناه
● @tarkgonah1
نذر ڪردم تا بیایے
هر چه دارم مال تو
چشم هاے خسته ے✨
پر انتظارم مال تو
یک دل دیوانہ دارم
با هزاران آرزو✨
آرزویم هیچ،
قلـــ❤️ــب بیقرارم مال تو
(کانال ترک گناه۱)
°•| ترک گناه |🏴•°
قسمت #116رمان سجاده صبر بعد از سر راهش کنار رفت، فاطمه عصبانی در رو باز کرد و بیرون رفت، محسن هم ب
قسمت #117رمان سجاده صبر🌸🍃
تفاوتش توی این بود که این یکی ناتوانتر از بقیه بود ... از کجا معلوم اگه فاطمه هم امکانات شیدا رو داشت بدتر از
اون نمیشد...
در خونه که به صدا در اومد ضبط رو توی کیفش قایم کرد و خودش رو به خواب زد، فاطمه وارد اتاق شد و با دیدن
سهیل که خوابیده بود، رفت باال سرش و آروم تکونش داد:
-سهیل، هنوز خوابی؟ ساعت 5 ها! پاشو
اما سهیل چشماش رو باز نکرد
فاطمه از اتفاقات امروز صبح خسته بود، بعدش هم که اومد خونه و سهیلی که جز چند کلمه کوتاه باهاش حرفی نزده
بود، دوباره مجبور شده بود برای خرید خونه تنها بره بیرون و حاالم که خسته و کوفته اومده بود،باز هم سهیل خواب
بود ... به سمت کمد رفت و مشغول عوض کردن لباسهاش شد، بعد هم اومد و دوباره کنار سهیل نشست، سهیل
چشماش بسته بود و چیزی نمیدید اما میتونست حضور فاطمه رو احساس کنه، فاطمه دلش گرفته بود، خیلی زیاد ...
دلش میخواست از ته دل فریاد بزنه، اما نمیتونست، لبه تخت کنار سهیل نشسته بود و بهش نگاه میکرد ... یاد
حرفهای محسن که می افتاد تمام تنش میلرزید ... اون سهیل رو دوست داشت ... هرچی که بود ... عاشقش بود،
عاشق مهربونی هاش، عاشق خنده هاش، عاشق حرف زدناش، عاشق دل نگرونی هاش، سهیل اون بی وفا نبود، بهش
قول داده بود و سر قولش مونده بود... آروم سرش رو روی بازوی لخت سهیل گذاشت و شروع کرد به گریه کردن
... از اینکه چه کاری کرده که محسن به خودش اجازه داده در مورد سهیلش این طور حرف بزنه کالفه بود ... قطرات
اشکش که روی زیرپوش سهیل میریخت مثل آب یخی بود که روی تمام افکار سهیل ریخته میشد، نه فاطمه چیزی
میگفت و نه سهیل میخواست بگه که بیداره و گریه فاطمه رو میفهمه، فاطمه سرش رو باال آورد و لبخندی زد و آروم
زمزمه کرد:
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم
بعد هم بازوی سهیل رو بوسید و از اتاق خارج شد ... سهیل چشماش رو باز کرد ... جای اشکهای فاطمه روی لباسش
رو دست زد ... نفس عمیقی کشید و چشمهاش رو بست... احساس کرد بدون هیچ اختیاری داره توی دلش گریه
میکنه، احساس کرد بار سنگینی روی قلبشه ... فاطمه رو دوست داشت ... فاطمه مال اون بود .... فاطمه ....
زنگ در خونه رو که زد چند لحظه منتظر موند، با اون لباس مبدلی که پوشیده بود تا وقتی از خونه میاد بیرون
نشناسنش حسابی خنده دار شده بود، صدای مردی بلند شد:
-بله؟
-آقای خانی؟
#طرح_اختصاصی_کانال
هرروز #ساعت10باماهمراه باشید
🌹✨🌹✨🌹
@tarkgonah1
🌹✨🌹✨🌹